نژادپرستی پنهان در ایران! مراقب باشیم

فکر نمی کنم هیچ انسان صلح دوست و شریفی پیدا شود که در نفی تفکر و کنش نژادپرستانه تردیدی از خود نشان دهد. موضوعاتی مانند نژادپرستی و خطرات هولناک آن برای جامعه بشری کاملا شناخته شده هستند و مسبب جنایت‌های هولناکی در طول تاریخ بشریت بوده‌اند. در جامعه‌ی ایرانی و بسیاری از جوامع شرقی دیگر، نژادپرستی به آن گونه‌ای که در غرب شاهد هستیم (بودیم) وجود ندارد. دست کم در جوامعی مانند ایران، کمتر شاهد نژادپرستی سیستماتیک که مورد تایید فرهنگ و قدرت رسمی باشد بوده‌ایم، و اگر هم نمونه‌هایی وجود داشته (مانند تراژدی ارامنه در ترکیه عثمانی) در این گفتار به آن نمی‌پردازم.

در اینجا فقط اشاره ای گذرا می‌کنم به پدیده‌ی نژادپرستی پنهان یا غیرمستقیم که درجوامعی مانند ایران بیشتر به چشم می‌خورد و در واقع خطر اصلی نژادپرستی در ایران است. نژادپرستی پنهان، به آن‌گونه تفکر یا رفتار نژادپرستانه می‌گوییم که شخص (فاعل) بدون اینکه خود بداند مرتکب فکر یا کنش نژادپرستانه می‌شود علی رغم اینکه حتی ممکن است مخالف نژادپرستی باشد.

توجه داشته باشید این نوشته در حد یک تلنگر کوچک و یادآوری دوستانه است و به نوعی از تجربه شخصی من فراتر نمی‌رود . واقعیت این است که اینترنت تقریبا تنها منبع در دسترس من به آمار و اطلاعات است و با کمی جستجو در آن متوجه فقر اطلاعاتی گسترده در مورد موضوع نزادپرستی پنهان در ایران شدم. احتمالا درتحقیقات تحصیلات تکمیلی و یا دنیای کتاب‌ها مطالب بیشتری در این زمینه وجود داشته باشد، و خوشحال می شوم در صورتی که کسی از دوستان مرجع خوبی را می شناسد معرفی کند. در دانشنامه ویکی‌پیدیای انگلیسی هم هیچ مطلبی در مورد نژادپرستی غیرمستقیم یا پنهان وجود ندارد (اینجا را نگاه کنید) و در منابع اینترنتی فارسی اوضاع تقریبا ناامید کننده است.

اغلب ما خود را نژادپرست نمی‌دانیم. این کلمه اصولا در فرهنگ ما (و اغلب فرهنگ های دیگر) به شدت نکوهیده و منفی است. اما باید توجه داشت که موضوع اصلی عنوان‌ها یا واژه‌ها نیستند بلکه باید دید واقعیت اندیشه و عمل ما چگونه است. نژادپرستی پنهان بی‌آنکه بخواهیم یا بدانیم روی موضع‌گیری‌ها و تحلیل‌هایمان درباره‌ی محیط پیرامون تاثیر می‌گذارد و در سطح اجتماعی نیز می‌تواند پناسیل ایجاد نتایج فاجعه‌آمیز را داشته باشد.

من به عنوان یک ایرانی، اگر چه به ندرت صورت‌های مستقیم نژادپرستی را در جامعه‌ی ایرانی مشاهده کرده‌ام، اما به کرات و تقریبا به صورت بسیار گسترده‌ای شاهد انواع نژادپرستی‌های پنهان یاغیرمستقیم بوده‌ام. متاسفانه باید این حقیقت را پذیرفت که اختلافات زبانی – فرهنگی – مذهبی – قومی از سوی برخی از ما ایرانیان به عنوان پدیده‌هایی طبیعی و انسانی تلقی نمی‌شود و بعضا با تحقیر، دوری‌جویی یا بی‌اعتنایی همراه است.

و اما چند مثال از تجربه های شخصی خودم در مورد برخی نمودهای نژادپرستی پنهان در ایران. تکرار می‌کنم اینها فقط نمونه‌‌ی تجربه‌های شخصی من هستند، ولی روزمره بودن یا دم‌دست بودن این نوع تجربه‌ها نشان دهنده بی‌اعتبار بودن آنها نیست. مسلما برای بررسی دامنه‌ی گسترش و ابعاد این موضوع یک کار گسترده‌ی دانشگاهی لازم است.

1. گروه‌های غیرمسلمان در ایران: یادم هست از روزهای دانشجویی‌ام که نزدیک دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران در امیرآباد شمالی، یک ساندویج فروشی ارمنی بود (هنوز هم هست) به اسم مارتین. خیلی از دانشجوها و دوستان روزهایی که از غذای سلف سرویس دانشگاه خوششان نمی‌آمد از مارتین غذا می‌گرفتند. پس از مدتی متوجه شدم بعضی از دوستان دانشجو از خوردن غذاهای مارتین پرهیز می‌کنند و بعد که بیشتر بررسی کردم علت آن را در مسائل مذهبی یافتم. این دوستان اعتقاد داشتند که نباید غذایی را که دست نامسلمان به آن خورده تناول کرد. (فکر می کنم همه می‌دانند من در مورد چه چیز صحبت می‌کنم). نمونه‌ی این جور وسواس‌های مذهبی را در میان نسل‌های گذشته زیاد دیده بودیم، ولی دیدن آن در میان طبقه‌ی دانشجوی معاصر تعجب‌برانگیز است.

حتی اختلافات و تعصبات میان اقلیت‌های مذهبی مسلمان هم قابل توجه است. یکی از دوستان صمیمی من که مسلمان شیعه است برای اینکه بتواند با دختری که دوست داشت ازدواج کند حدود شش سال با خانواده و بستگان دور و نزدیکش مبارزه کرد، چرا که دختر از یک خانواده مسلمان سنی بود. این موضوع در شهر تهران و در یک خانواده‌ی تحصیل کرده اتفاق افتاد. نمونه‌های حادتر این نوع تعصبات در نقاط کمتر توسعه یافته‌ی ایران نیز به چشم می‌خورد.

2. اختلافات زبانی – قومی در مناطقی که زیستگاه چند فرهنگ مختلف است: در منطقه‌ی خوزستان مردمانی از فرهنگ های عرب – بختیاری و قشقایی در کنار یکدیگر زندگی می کنند. تفاوت‌های زبانی و فرهنگی مسلما طبیعی است و کسی در آن شکی ندارد. اما برخورد تبعیض‌آمیز و تحقیرآمیزی که از سوی اعضای یک گروه زبانی نسبت به گروه دیگر می‌شود پدیده‌ای است که به نظر من از مصادیق نژادپرستی پنهان در خوزستان به شمار می‌رود. برخی از فارس‌زبانان خوزستانی عملا نسبت به عرب‌های خوزستان موضع‌گیری نژادپرستانه دارند. یک بار با یکی از همین دوستان در مورد مسائل عراق صحبت می‌کردم و بحث به بمب‌گذاری ها و ناآرامی‌های شدید عراق رسید. پاسخی که شنیدم حیرت‌انگیز بود. وی گفت عراقی‌ها هم عرب هستند و من عرب‌ها را خوب می‌شناسم، آنها اصولا حرف حساب سرشان نمی‌شود و …

نمونه‌ی این گونه طرز تفکرها در سایر منطقه‌هایی که گروهایی با فرهنگ یا زبان مختلف در کنار هم زندگی می‌کنند نیز وجود دارد. نمونه‌ی فارس-عرب در خوزستان شاید یکی از بارزترین آنها باشد.

3. گروه های مهاجر که از نظر فرهنگی و زبانی متفاوت هستند: در تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ فارس‌زبان، نگاهِ به اعتقاد من تحقیرآمیزی نسبت به ایرانیانی که از سایر مناطق مهاجرت کرده‌اند وجود دارد. به عنوان نمونه ایرانیان آذری از قدیمی‌ترین اقوام ساکن در ایران زمین هستند، ولی به صورت تاریخی تمرکز جمعیتی آنها در نقاط مرکزی ایران کمتر بوده است. تحولات صده‌ی گذشته همراه با مرکزیت تهران به عنوان قطب سیاسی – اقتصادی کشور جمعیت قابل توجهی از مردمان آذری تبار را به تهران کشانید (همینطور ایرانیان کرد، بختیاری و اقوام دیگر از مناطق دیگر ایران) که به هر حال به نوعی مهاجران به تهران تلقی می‌شدند. متاسفانه برخورد ساکنین فارس‌زبان این مناطق با گروه‌هایی که به تازگی مهاجرت کرده بودند همیشه دوستانه نبوده است. به عنوان یک مثال توجه کنید به این واقعیت اجتماعی که تعداد لطیفه یا جوک‌هایی که در آن هوش و فرهنگ آذری مورد تحقیر واقع می‌شود شاید بزرگترین سهم را در میان فرهنگ طنز عامه‌ی ایرانی (به نوعی ایران مرکزی، یا ایران مهاجر پذیر) داشته باشد.

اگر برخورد با هموطنان ایرانی که فرضا از شهری به شهر دیگر مهاجرت کرده‌اند همراه با برخوردهای تبعیض آمیز بوده است، می‌توانید تصور کنید که برخورد با مهاجران غیرایرانی بهتر نخواهد بود. من شخصا شاهد برخوردهای تبعیض‌آمیز و تحقیرکننده نسبت به مهاجرین افغانی در ایران بوده‌ام، که خواه‌ناخواه باید بپذیریم نمونه‌ای از نژادپرستی پنهان (و حتی در مواردی کاملا صریح و آشکار) است.

4. سنت ها و رسوبات فرهنگی: برخی از ریشه‌های نژادپرستی پنهان را باید در لابه‌لای سنت‌ها و میراث گذشتگانمان جستجو کنیم. به عنوان مثال با وجودی‌که به صورت تاریخی و جغرافیایی در منطقه‌ی ایران زمین سیاه‌پوست نداریم، در فرهنگ ما آدمهای با پوست سفید دارای مزیت هستند و این موضوع بعضا در بحث‌های مربوط به انتخاب همسر خودش را نشان می‌دهد. بسیاری از خانواده‌ها هنوز اشخاص با پوست روشن را در برابر اشخاصی که پوست سبزه یا تیره‌تر دارند دارای مزیت ویژه می‌دانند.

اگر به این موضوع اعتقاد داریم که نژادپرستی پدیده‌ای خطرناک و نکوهیده است، باید مراقب انتشار و گسترش آن حتی در زوایای پنهان فرهنگی و شکل‌های غیرمستقیم آن نیز باشیم. به اعتقاد من صورت‌های پنهان و غیر مستقیم نژادپرستی هم به همان اندازه‌ی اشکال بارز و مستقیم آن خطرناک هستند. خطر نژادپرستی پنهان این است که مانند یک بیماری پنهان در درون جامعه رشد می‌کند و به تدریج فضای صلح و همبستگی اجتماعی را به سوی تنش و بحران‌های درازمدت اجتماعی سوق می‌دهد. فراموش نکنیم در صورت بروز بحران‌های اجتماعی -که در تاریخ ایران نیز کم نبوده و احتمالا نخواهند بود- وجود زمینه‌های نژادپرستی و نفرت‌های انباشته‌ شده‌ی دیرینه، می‌تواند زمینه‌ساز خشونت‌های هولناک بین فرقه‌ای یا قومی در ایران گردد.

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

20 دیدگاه برای «نژادپرستی پنهان در ایران! مراقب باشیم»

  1. این نوع از تبعیض نژادی و به قول شما نژادپرستی پنهان همانطور که اشاره کردید در جای جای ایران دیده میشه و این در حالیست که ایرانیان هنوز هم خود را برترین و بی عیب ترین مردمان روی زمین می دانند. اما واقعا چرا یک بار هم که شده خودشان را نمی بینند و در مورد خودشان تجدید نظر نمیکنند. هر چند میدانم که ملت ایران در طول تاریخ هیچ وقت انتقاد پذیر نبوده و نخواهند بود. فقط بلدیم عیب دیگران را ببینیم، فقط بلدیم به دیگران توهین کنیم. همیشه به تاریخ پر افتخار خود می نازیم که اگر آن هم نبود نمیدانم در این دنیا چه حرفی برای گفتن داشتیم. تاریخی که با یک فیلم متوسط هالیوودی زیر سئوال برود به چه درد ما می خورد.
    الان چه داریم، فردا چه خواهیم داشت! من ترجیح میدم نگران آینده باشم نه گذشته ای که خودمان هم به آن رحم نکردیم چه برسد به بیگانه ها.
    به هر حال این معضل و معضل های دیگری که ایرانیها با آنها مواجه هستند به راحتی قابل حل نخواهد بود.
    ملت ایران باید خودشان را از ریشه تغییر دهند. و این کار هم پشتکار قوی میخواهد که من در ملت ایران سراغ ندارم.

    نوشته های روانی دارید دوست عزیز. امیدوارم به رسالت خود ادامه دهید تا بتوانیم دست به دست هم مشکلات کشورمان را حل کنیم.
    موفق باشد.

    لایک

  2. منظور شما را از مهاجر نمی فهمم باید بگوییم که استانهای آذربایجان غربی ،شرقی ، اردبیل ، همدان ،قزوین، زنجان ،تهران و مقداری از خاک بعضی دیگر از استانها متعلق به ملت تورک است و مهاجر معنی ندارد .مثلا وبلاگ شما درباره دمکراسی است و حال از مهاجر استفاده می کنید . ارگ منظور من را نمی فهمید می توانید صبر کنید و روزگار را با تمام چهره اش مشاهده کنید که کشور آذربایجان جنوبی مستقل خواهد شد آن موقع شاید درک درستی پیدا کنید و این امر اجتناب ناپذیر است چون شما ها ذاتا خراب و نژاد پرست هستید حتی در دمکراسی ترین حالت ممکن مثل این وبلاگ که درباره دمکراسی و این پست درباره نژاد پرستی است اما باز با آوردن کلمه مهاجر نزاد پرستی خود را به معرض نمایش می گذارید.چون وبلاگ شما درباره دمکراسی است می گوییم چطور شما درباره 60 هزار نفری که در آذربایجان به نام فرقه دمکرات آذربایجان نه حکومت بودند را صحبتش را نمی کنید و حال درباره یکسانی و دمکراسی درحال سخنرانی میکنید در حالیکه آذربایجان در حدود 60 سال پیش دارای چنین حزبی بود

    چطور کسانی که خون 60 هزار دمکرات را ریختند دم از دمکراسی میزنند و چطور ممکن است کسانی که پدرانشان قاتل دمکراتهای آذربایجان بود حال دمکرات شوند .درباره وبلاگ شما باید بگویم فقط

    جالب است کار برای پوچ انجام دادن

    لایک

  3. دوست عزیز! فکر می کنم اینجا سو تفاهمی رخ داده. منظور من از مهاجر، ساکنین ایرانی آذری بخش های بزرگی از ایران نیست. چه کسی تردید دارد که آذریان ایران از قدیمی ترین اقوام ایرانی هستند و حتی نام آذربایجان که بنا بر روایت هایی از آذربایگان (محافظ آتش) آمده است نشان دهنده حضور باستانی مردم این منطقه در ایران است.
    منظور من از مهاجر، آن دسته مردمی بودند که از زیستگاه بومی خود به قسمت های دیگر ایران مهاجرت کرده اند. همانطور که می دانید به علت جنگ در مناطق غربی ایران و همچنین تمرکز نسبی امکانات رفاهی-اقتصادی در استان تهران و اصولا تحولات صده گذشته ایران، جمعیت قابل توجهی از ایرانیان آذری یا کرد یا بختیاری یا لر یا … به تهران مهاجرت کردند. منظور من از گروه های مهاجر دقیقا این بوده است.

    و اما در مورد سایر نظریات شما، با نهایت احترام باید بگویم که شخصا اعتقادی به بحث های ناسیونالیستی یا خاک پرستی ندارم و گمان می کنم موضوعات حقوق بشر، صلح، توسعه و ثبات موضوعات منطقه ای نبوده و مسائلی جهانی هستند.

    لایک

  4. کی گفته که توی قزوین . تهران و همدان… غیره به قول شما تورک وجود داره مهاجر به همین ها میگند که بعد از مدتی ادعای صاحب خانه را پیدا می کنند پایش برسه همتونو می اندازیم پیش اجداد مغول نژادتون توی اسیای مرکزی اون دولت ترکیه هم غلطی نمی تونه بکنه

    ———————————————–
    بامداد: اولا که مهاجر بودن حقوق انسانی و شهروندی کسی رو سلب نمی‌کنه و ثانیا اگر کسی مهاجر بود معنیش این نیست که باید حقوقش مورد تبعیض واقع بشه

    لایک

  5. ایران فقط متعلق است به پارسی ها
    نه ترک ها و عرب ها
    من خودم اصلم میگن که از فیروز آباد هستم و از قشقایی ها و میدانم که من هم شاید به احتمال 50 = 50 ترک باشم(خدا کنه اشتباه کرده باشند)
    ولی همیشه پارسی را میپرستم و خود را پارسی میدونم
    و با افتخا میگم
    ایران من
    پارسی باشی

    لایک

  6. سلام. به نظر من ما همگي ايراني هستيم. كشور ما در حال حاضر مشكلات زيادي داره كه نمي خوام در اون مورد بحث كنم چون همگي داريم مشكلات رو مي بينيم. درگيري هاي نزادپرستانه ي ما فقط به نفع دولت مردان و سودجويانه كه از ديرباز چشم طمع رو ايران دارن. ماها هيچ وقت نبايد بازيچه ي يه عده سود جو قرار بگيريم نبايد به هم وطن خودمون توهين كنيم كه باعث ايجاد كينه ميشه بلكه بايد دست به دست هم بديم و مشكلات بزرگتر رو ببينيم.

    لایک

  7. با سلام
    وقتي كه تاريخ يك قوم بر اساس اصول نژادي نوشته شود ، هيچ چارچوب غير نژادي را نمي پذيرد و هميشه خطر نژادپرستي آن را تهديد خواهد كرد. به خدا قسم عليرغم احترام زيادي كه از برخي دوستان فارس از جمله از شهرهاي بيرجند و يزد ديده‌ام بيشتر فارسي زبانان به اصطلاح مذهبي و غير مذهبي را به لحاظ روانشناسي نژادپرست (آن هم از نوع بدخيم تهاجمي ) تصور نمودم. واقعا مشكل اصلي تاريخ كاذب اينهاست . جالب است كه برخي روحانيون از جمله رسول جعفريان و حجه‌الاسلام محمود جهانگير زاده از ناسيوناليسم فارسي دفاع مي كنند. شما در مورد فرهاد عرفاني مزدك از اينترنت تحقيق كنيد عليرغم اينكه عليه دين مقاله مي‌نويسد و حتي عليه بنيانگذار انقلاب اسلامي و آمريكا و اسرائيل مقاله نوشته است در عين حال از نژادپرستي فارس دفاع مي نمايد در سايت بازتاب نيز مقاله اي عليه تمام اقوام غير فارس نوشت .و با برخي به اصطلاح مذهبي نمايان و حزب‌اللهي نمايان سايت بازتاب رابطه دوستي داشت .ولي مقاله ضد قومي و نژادپرستي اش باعث شد حتي كردهاي عراق از مقالات او ابراز انزجار نمايند و چنين بنويسند كه : فرهاد عرفاني نشسته بر منبر خون . من حرف‌هاي يوسف قرضاوي عليه شيعيان را قبول ندارم ولي مي دانم كه حرف‌هايي كه يوسف قرضاوي در مورد شيعيان نژادپرست گفته به دليل تحليل ها و برداشت‌هاي او در مورد نخبه نماياني مثل آقاي دكتر ح ع از نمايندگان اصول گراي مجلس يا حتي آيت الله ه ر است كه بر خلاف شهيد مطهري فارسي را هويت ملي ايران ناميد .و بديهي است افرادي مثل حجه‌الاسلام جهانگير زاده نيز جرات كرد بگويد ما از تجربه يهوديان براي آميختن دين و نژادمان بايد بهره برداري نمائيم .به قرآن قسم پس از 20 سال مطالعات اسلامي و اجتماعي به اين نتيجه رسيده‌ام كه نژادپرستي فارسي هم ايران هم اسلام و هم بشريت را تهديد مي نمايد و بايد براي جلوگيري از انحراف بيشتر جامعه چاره‌جويي كرد.

    لایک

  8. متاسفانه «نژاد پرستی پنهان » تو جامعه مون هست و تو خیلی موارد حتی غیر پنهان هم می تونیم ببینیم ( یه نمنونه اش همین جا، در نظرات دوستان)… من تا اونجا که می دونم این مساله یه ریشه سیاسی تو تاریخ کشورمون داشته که بدون توجه مردم ، آمیخته فرهنگ مردم شده..بحث در موردش خیلی زیاده…

    «gordoghlo»(ترجمه: پسر گرگ؟):
    بهتر بودابتدا متن رو دقیق تر می خوندید و بعد این اعتراض رو می کردید و بعد تحلیل های بعدی تون رو….در ضمن تاریخ مصرف این حرف ها که آذربایجان جنوبی مستقل خواهد شد وغیره، گذشته… با اینکه من خودم آذری هستم .

    لایک

  9. سایت‌های مهم مروج قوم ستیزی و نژادپرستی فارسی در ایران
    (سايت‌هاي ذيل موجب شگفتي آزادانديشان جهان شده‌اند)

    :persian racist websites in iran

    دهها سایت با عضویت ده‌ها هزار نفر در ایران برای مبارزه با حقوق اقوام غیر فارسی زبان و ترویج نژادپرستی فارسی و تقویت زبان فارسی در کنار مبارزه با ادبیات مکتوب و زبان سایر اقوام فعالیت می نمایند که برخی از مهم‌ترین آن‌ها به شرح ذیل می باشند:

    neonazi .ir

    Neo Nazi Iran Party کله پوستی های بجنورد(Neo Nazism) – دکتر داوود منشی زاده( رهبر سومکا)

    انجمن های امگاپارس

    http://www.forum.neonazi.ir.

    حزب سومیکا

    ranboss

    oslonor( مخالف ترک‌های آذری به دلیل تاثیر آن‌ها در تقویت هنجارهای دینی- در این رابطه سایت‌های دیگر وی از جمله turkification از اهمیت برخوردار است.)

    farhad erfani(مخالف آمریکا – اسرائیل و ترک و فارس و عرب و کرد و بلوچ و گیلک + مخالف رهبران مذهبی ایران )

    arsham parsi( مخالف اقوام غیر فارس و هنجارهای دینی، و رئیس شبکه هم‌جنسگرایان ایرانیان کانادا )

    Mehran Chitsaz( تازه به دوران رسیده فعال در اصفهان و استان گلستان )
    ———————————————————————————————-
    بامدادی: عجب، ممنون از این اطلاعات. دگه خبر نداشتم که این همه فعال جدی هم داره!

    لایک

  10. سلام پدر من ترک عراق است و مادرم ایرانی است
    پس حرفی که می زنم بدون قرض ورزی است نژادپرست ترین قوم ، ایرانی ها هستند و باید جلوی این جور حرف های احمدی نژاد را گرفت
    من حق شرکت در کنکور سراسری را ندارم حق ازدواج با یک مرد ایرانی را ندارم برای ازدواج با یک غیر ایرانی هم باید از این کشور اجازه بگیرم اگر اینها نژاد پرستی نیست پس چیه ؟ دلم می خواد مستقیما با احمدی نژاد حرف بزنم و بهش بگم تو در جایگاهی نیستی که در مورد نژادپرستی حرف بزنی تو اگه از یهودی های اسرائیلی بدتر نباشی مطمئن باش که بهتر نیستی.

    لایک

  11. ایران تنها احمدی نژاد نیست و در ضمن هر کشوری باید برای حفظ خاک و تمامیت ارضی اش بکوشد و داشتن یک زبان مشترک در همه کشورهای دنیا به کار گرفته میشود. در هلند كه من زندگی می کنم تنها به یک زبان رسمی دارد هرچند استانهای شمالی آن به زبان دیگری سخن می گویند. برای آنها كه نمی دانند: اگر یک پارسی راستین باشد آنهم همین آذری ها و کرد های ما هستند. واژه زشت تورک را هم از سرتان بیرون کنید. این گروه های جدایی طلب توسط جمهوری اسلامی مستقیم یا غیر مستقیم پشتیبانی می شوند .
    زنده بعد سرزمین پارس.
    اهورامزدا سرزمین پارس را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد.

    لایک

  12. موردی که درباره اقلیت های مذهبی و دینی گفتید جنبه ی مذهبی داره، نه نژاد پرستی، یعنی واقعا از طرف بدشون نمیاد، صرفا به خاطر نجس بودنی که تو شرع اومده یا عدم اشتراک مذهب بوده.
    درباره سفید بودن! خب زیباتره! 😐 اینم نژاد پرستیه؟ پس اگر کسی دنبال گرفتن زن زیبا هم بود نژاد پرستی کرده؟ البته تحقیر به خاط رنگ پوست هم وجود داره که اون بده.

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.