آشنایی با گرایش‌های سیاسی به کمک آزمون قطب‌نمای سیاسی

محدودیت طبقه‌بندی چپ-راست برای نشان دادن گرایشات سیاسی موجود در جهان مدت‌هاست که ثابت شده است. در ادبیات سیاسی ایران و جهان بارها و بارها به اصلاحات نئولیبرالیسم، فاشیسم، آنارشیسم، کمونسیم، راست افراطی و مانند آن‌ها برخورد می‌کنیم بدون اینکه دقیفا بتوانیم جایگاه مناسبی در الگوی کلاسیک راست-چپ برایشان بیابیم.

به کمک دوست خوبم کاتالاکسی (و دوستی که برایشان کامنت گذاشته بود)‌با سایت قطب‌نمای سیاسی آشنا شدم. این سایت با اضافه کردن یک بعد جدید به سیستم ساده و یک‌بعدی کلاسیک (همان سیستم راست-چپ) موفق می‌شود گرایشات غالب سیاسی امروز جهان را به خوبی توضیح دهد و رابطه آنها را با یکدیگر بهتر نشان دهد. علاوه بر مطالب این نوشته توصیه می‌کنم حتما به این سایت سر بزنید و به خصوص آزمون تعیین جهت‌گیری سیاسی آن را که به کمک مجموعه‌ای از سئوال و جواب که در نهایت مطابق با فرمول خاصی گرایش سیاسی شما را تعیین می‌کند انجام دهید. ترجمه سئوالات این آزمون جالب را در پایین همین نوشته آورده‌ام. ترجمه فارسی این سئوالات صرف‌نظر از اینکه ممکن است برای دادن آزمون اصلی که به زبان انگلیسی است به دردتان بخورد، به صورت مستقل نیز ارزش تامل دارد.

توصیه: برای این‌که بتوانید با ذهنیت دست‌اول در آزمون شرکت کنید پیشنهاد می‌کنم (همانطور که در کامنت‌ها هم دوستی تاکید کرد) قبل از خواندن این مقاله ابتدا آزمون را بدهید. اگر وقت دادن آزمون را ندارید،‌ خواندن این مقاله و مشاهده تحلیل‌ها و نمودارهای آن باز هم به شما کمک می‌کند که دیدگاه بهتری از گرایش‌های سیاسی موجود داشته باشید.

در دسته بندی کلاسیک نگرش‌های سیاسی‌ دیدگاه اقتصادی غالب است

به صورت سنتی گرایش‌های سیاسی را با نگرش غالب اقتصادی به دو قطب راست و چپ نقسیم می‌کرده‌اند. در این دیدگاه خصوصیت‌هایی مانند اعتقاد به بازار آزاد، رقابت آزاد، فردگرایی و مالکیت خصوصی را به راست‌گرایان و مالکیت یا تولید اشتراکی، رقابت محدود و کنترل شده و جمع‌گرایی را به چپ‌گرایان نسبت می‌دادند. اما واقعیت این است که به تدریج معلوم شده است این دسته‌بندی‌های یک‌بعدی به هیچ عنوان جوابگوی تنوع و پیچیدگی گرایش‌های سیاسی موجود در جهان امروز نیست. به عنوان مثال در این دسته‌بندی گرایش فکری صدام حسین و سالوادور آلنده هر دو به طیف چپ تعلق می‌گیرد. اما همه می‌دانیم که فاصله بسیاری میان تفکر سیاسی این دو شخصیت وجود دارد. نتیجه‌ اینکه گرایش‌های سیاسی دنیای امروز را نمی‌توان صرفا با یک متغیر سنجید.

نمودار زیر نمایشگر دسته‌بندی کلاسیک گرایشات سیاسی است:

image

به نظر می‌رسد جای متغیر اجتماعی در اینجا خالی است. نقش فرد و جامعه بدون در نظر گرفتن متغیرهای اقتصادی، می‌تواند در نگرش سیاسی تاثیرات مهمی بگذارد.

اضافه کردن یک متغیر جدید دردسته‌بندی نگرش‌های سیاسی‌: دیدگاه اجتماعی نیز تعیین کننده است

با اضافه کردن یک بعد جدید (متغیر جدید) به دسته‌بندی‌ گرایش‌های سیاسی به نوعی صفحه مختصات دست می‌یابیم. در این صفحه مختصات محور افقی همان محور راست-چپ ذکر شده در بالا بوده که با نگرش اقتصادی تعیین می‌شود. محور جدید (محور عمودی) محور اقتدارگراییآزادی‌گرایی بوده که با توجه به میزان اولیت دادن به قدرت مرکزی و حاکمیت دولت تعیین می‌شود. به این ترتیب صفحه مختصات سیاسی به چهار قسمت اصلی تقسیم می‌گردد:

  • طیف دیدگاه‌های سیاسی در محور عمودی (متغیر اجتماعی):
    اقتدارگرایی: از دولت، حاکمیت و سنت‌ها باید پیروی کرد‌(در حالت افراطی تبدیل به تمامیت‌گرایی می‌شود)
    آزادی‌گرایی: حداکثر آزادی‌های فردی (شخص آزاد است هر کاری دلش می‌خواهد با خودش یا مایملکش انجام دهد، به شرطی که به افراد دیگر هم همان آزادی‌ها را بدهد، یعنی مانع آزادی‌های مشابه دیگران نشود)
  • طیف دیدگاه‌های سیاسی در محور افقی (متغیر اقتصادی):
    چپ: تاکید بر تولید یا مالکیت گروهی یا غیر متمرکز
    راست: تاکید بر مالکیت و تولید خصوصی.

نکته مهم: گاه معادل فارسی Libertarianism را اختیارگرایی آورده‌اند، اما من لفظ آزادی‌گرایی را کمی بیشتر ترجیح می‌دهم.

با توجه به محورهای یاد شده، صفحه مختصات سیاسی به چهار قسمت تقسیم می‌شود. معمولا گرایشات سیاسی در یکی از غالب‌های چهارگانه زیر می‌گنجند:

  1. راست اقتدارگرا: از نظر اقتصادی متمایل به اقتصاد آزاد، از نظر اجتماعی متمایل به نقش دولت (یا سنت یا نهادهای دیگر) به عنوان قدرت مرکزی
  2. چپ اقتدارگرا: از نظر اقتصادی متمایل به اقتصاد کنترل شده، از نظر اجتماعی متمایل نقش دولت دولت (یا سنت یا نهادهای دیگر) به عنوان قدرت مرکزی
  3. راست آزادی‌گرا: از نظر اقتصادی متمایل به اقتصاد آزاد، از نظر اجتماعی متمایل به پراکندگی یا عدم تمرکز قدرت (تاکید زیاد بر آزادی‌های فردی)
  4. چپ آزادی‌گرا (یا آزادی‌گرای سوسیالست): از نظر اقتصادی متمایل به اقتصاد کنترل شده، از نظر اجتماعی متمایل به پراکندگی یا عدم تمرکز قدرت (تاکید زیاد بر آزادی‌های فردی)

image

چند تعریف:

با استفاده از صفحه مختصات فوق و تعاریف ذکر شده می‌توانیم برخی از اصلاحات سیاسی را از زاویه جدیدی تعریف کنیم:

  1. فاشیسم: بیشترین گرایش به اقتدارگرایی (مرکزیت کامل قدرت در یک نهاد مانند دولت)
  2. آنارشیسم:‌ نقطه مقابل فاشیسم. کمترین گرایش به اقتدارگرایی (دولت مرکزی وجود ندارد)
  3. کمونیسم: بیشترین گرایش به جمع‌گرایی اقتصادی (اقتصاد کاملا گروهی)
  4. نئولیبرالیسم: بیشترین گرایش به مالکیت خصوصی (شرکت‌های سهامی بزرگ)

اشتباهات مصطلح در ادبیات سیاسی:

  • فاشیسم نقطه مقابل کمونیسم نیست. نقطه مقابل کمونیسم در واقع نئولیبرالیسم می‌باشد.
  • آزادی‌گرایی (Libertariansim) با آزادمنشی (Liberalism) فرق می‌کند. اولی ضمن تاکید بر آزادی‌های فردی منکر حضور قدرت‌های سنتی مانند دولت، مذهب، سنت و غیره است اما دومی با این نهادهای قدرت مشکلی ندارد.
  • بیشترین فاصله از لحاظ تفکر اقتصادی-سیاسی میان چپ‌های آزادی‌گرا و راست‌های اقتدارگرا می‌باشد. همانطور که در نمودار می‌بینید، چپ‌های اقتدارگرا با راست‌های اقتدارگرا چندان فاصله‌ای ندارند.
  • کمترین آزادی‌های فردی در کمونیسم نیست، بلکه در سیستم‌های فاشیستی به چشم می‌خورد (اوج اقتدارگرایی).

با استفاده از طبقه‌بندی فوق نگاهی داشته باشیم به گرایشات سیاسی برخی از شخصیت‌های سیاسی مشهور جهان:

image

همینطور به نمودار گرایشات سیاسی حاکم در برخی از کشورهای اروپایی توجه کنید:

image

یک بازی هیچان‌انگیز!!!

با توجه به اطلاعات ذکر شده تصمیم گرفتم دست به یک کار هیجان‌انگیز بزنم که در واقع جنبه بازی دارد. به ذهنم رسید آزمون را مجددا بدهم ولی این‌بار خودم را در لباس شخصیت‌های مختلف فرض کنم و در پاسخ دادن به سئوالات به جای در نظرگرفتن خودم، با توجه به شناختی که از شخصیت‌های مورد نظر دارم به جای او‌(آنها) جواب بدهم. نظر شما چیست! من که خیلی از این بازی خوشم اومد.

نتیجه آزمون را می‌توانید در نمودار زیر ببینید:

image

خوب البته این نتایج با تلقی که من از این اشخاص (گروه‌ها) داشتم به دست آمده است. ممکن است شما اگر به جای مثلا طالبان امتحان دهید، نتیجه متفاوتی از آب درآورید. اگر کسی علاقه‌مند بود و آزمون را داد و نتایج متفاوتی به دست آورد لطفا به منم اطلاع دهد. برایم خیلی جالب است که بدانم.

آزمون جهت‌یابی سیاسی به زبان فارسی!

تاکید می‌کنم که آزمون تعیین گرایش سیاسی را حتما بدهید. این آزمون به زبان انگلیسی می‌باشد. در صورتی که زبان‌تان به اندازه کافی خوب نیست که متوجه مفهوم دقیق پرسش‌ها بشوید من ترجمه فارسی‌ آنها را اینجا آورده ام. سعی کرده‌ام تا حد امکان امانت‌دار باشم. سئوالاتی که باید جواب بدهید زیاد دشوار نیستند. هر سئوال را با انتخاب یکی از گزینه‌های شدیدا مخالفم، مخافلم، موافقم، شدیدا موافقم پاسخ دهید و در پاسخ دادن به آنها سعی کنید به حس درونی خود مراجعه کنید و نه آمار یا ارقام:

1. در مورد اینکه چگونه کشور و جهان را می‌بینید:

  • اگر جهانی‌شدن اقتصاد اجتناب‌ناپذیر باشد، در درجه اول باید در خدمت بشریت باشد تا اینکه در خدمت منافع شرکت‌های چند‌ملیتی.
  • من همیشه از کشورم جانب‌داری می‌کنم، چه جق با آن باشد و چه نباشد.
  • هیچ‌کس کشور محل تولد خود را انتخاب نمی‌کند، پس احمقانه است که به آن افتخار کند.
  • نژاد ما خصوصیات برتری نسبت به نژادهای دیگر دارد.
  • دشمن دشمن من، دوست من است.
  • اقدام نظامی بر خلاف قوانین بین‌المللی در برخی از موارد قابل قبول است.
  • امروزه اطلاعات و سرگرمی به صورت نگران‌کننده‌ای با هم آمیخته شده‌اند.

2. در مورد اقتصاد (به آمارها کاری نداشته باشید،‌ فقط گرایش خود را در نظر بگیرید)

  • مردم بیشتر توسط طبقات اجتماعی از هم جدا هستند تا ملیت.
  • کنترل تورم مهم‌تر از کنترل بی‌کاری است.
  • چون نمی‌توان به شرکت‌ها اعتماد کرد که از محیط زیست مراقبت کنند، آنها نیاز به مقررات نظارتی دارند.
  • «از هر کس به اندازه توانش، به هر کس به اندازه نیازش» یک نظر اساسا خوب است.
  • این یک موضوع غم‌انگیز است که در جامعه ما حتی آب خوردن نیز یک محصول مصرفی با بسته‌بندی و نشان تجاری می‌باشد.
  • زمین نباید کالایی قابل خرید یا فروش باشد.
  • این غم‌انگیز است که سرمایه‌های شخصی کلانی توسط کسانی که فقط با پول کار می‌کنند و هیچ نقشی مثبتی در جامعه بازی نمی‌کنند تولید می‌شود.
  • سیاست‌های حمایتی گاه در تجارت لازم است.
  • تنها وظیقه اجتماعی یک شرکت رساندن سود به سهام‌دارانش است.
  • ثروتمندان خیلی زیاد مالیات می‌پردازند.
  • کسانی که توانایی مالی بهتری دارند و می‌توانند بیشتر پول پرداخت کنند حق دارند از خدمات درمانی بهتری برخوردار شوند.
  • دولت‌ها باید شرکت‌هایی را که عموم مردم را گمراه می‌کنند جریمه کنند.
  • بازار آزاد واقعی نیازمند قوانینی است که جلوی تشکیل انحصار توسط شرکت‌های چند ملیتی را بگیرد.
  • هرچه بازار آزادتر باشد، مردم هم آزادتر هستند.

3. ارزش‌های اجتماعی شما:

  • سقط جنین در شرایطی که جان مادر در خطر نباشد، باید همیشه غیرقانونی باشد.
  • همه مقامات باید پاسخگو باشند.
  • چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان.
  • نباید از مالیات دهندگان انتظار داشت که از تئاتر یا موزه‌هایی که از نظر مالی نمی‌توانند مستقل باشند حمایت کنند. [نباید از بودجه دولت برای موسسات هنری یا فرهنگی غیر انتفاعی هزینه کرد]
  • مدارس نباید حضور دانش‌آموزان درکلاس‌ها را اجباری کنند.
  • همه مردم دارای حقوق هستند، اما برای همه بهتر است که دسته‌های مختلف مردم، حقوق مربوط به خودشان را داشته باشند.
  • والدین خوب گاهی باید فرزندان خود را تنبیه بدنی کنند.
  • این طبیعی است که بچه‌ها بعضی از رازهایشان را از پدر و مادر پنهان کنند.
  • همراه داشتن ماری‌جوانا [نوعی ماده‌ی مخدر]‌ برای استفاده شخصی نباید جرم جنایی به حساب بیاید. [با تشکر از خواننده سامان]
  • مهمترین رسالت مدارس باید این باشد که به نسل آینده بیاموزد چطور کار پیدا کنند.
  • اشخاصی که دارای بیماری‌ یا ناتوانی‌های وخیم قابل انتقال از طریق وراثت ژنتیکی هستند، نباید اجازه تولید مثل داشته باشند.
  • مهمرین چیزی که باید بچه‌ها یاد بگیرند پذیرش نظم است.
  • چیزی به اسم مردم وحشی یا متمدن وجود ندارد؛ فقط فرهنگ‌های مختلف وجود دارند.
  • کسانی که می‌توانند کار کنند،‌ اما این امکان را رد می‌کنند، نباید از جامعه انتظار حمایت داشته باشند.
  • وقتی آزرده خاطر یا ملول هستید، بهتر است در موردش فکر نکنید و سر خودتان را با موضوعات خوشحال کننده گرم کنید.
  • نسل اول مهاجران به کشورهای دیگر هرگز نخواهند توانست در کشور جدید کاملا جا بیفتند.
  • چیزی که برای اکثر شرکت‌های موفق خوب باشد همیشه در نهایت برای همه ما خوب است.
  • هیچ رسانه ارتباط جمعی حتی اگر محتوای برنامه‌هایش خیلی هم مستقل باشد، نباید از بودجه عمومی کمک دریاف کند (دولت نباید به هیچ رسانه ارتباط جمعی کمک مالی کند، فارغ از اینکه آن رسانه چقدر مستقل است).

4. چگونه شما جامعه بزرگتر را می‌بینید:

  • حق آزادی شهروندی ما به مقدار زیادی تحت عنوان مبارزه با تروریسم تحت شعاع قرار گرفته است.
  • حاکمیت تک حزبی یک خوبی بزرگ دارد: از بحث‌ها و اختلافاتی که باعث تاخیر توسعه در یک سیستم سیاسی دموکرات می‌شوند به دور است.
  • با وجودی‌که عصر الکترونیک استراق سمع رسمی را آسان‌تر کرده است، اما فقط مجرمان باید نگران این موضوع باشند.
  • مجازات اعدام در مورد اغلب جنایت‌های بزرگ باید قابل انتخاب باشد.
  • در یک جامعه متمدن، همیشه باید گروهی برای فرمان دادن و گروهی برای تبعیت کردن وجود داشته باشد.
  • هنرهای انتزاعی نمایانگر هیچ چیز بخصوصی نیستند و اصولا نباید به عنوان هنر تلقی شوند.
  • در قانون مجازات همیشه مجازات باید مهم‌تر از بازپروری باشد.
  • تلاش برای درمان یا بازپروری بعضی از مجرمان فقط وقت تلف کردن است.
  • یک شخص اهل کسب‌ و کار یا تولیدکننده مهمتر از یک نویسنده یا هنرمند است.
  • مادرها می‌توانند شغل داشته باشند، اما وظیفه اصلی آنها خانه‌داری و تربیت فرزندان است.
  • شرکت‌های چندملیتی به صورت غیراخلاقی در حال تاراج منابع ژنتیک گیاهی کشورهای در حال توسعه هستند.
  • آشتی کردن و پذیرفتن ساختار موجود یکی از مهمترین جنبه‌های پختگی و بلوغ است.

5. در مورد مذهب:

  • طالع‌بینی یا فال‌بینی می‌تواند خیلی از پدیده‌ها را دقیقا توضیح دهد.
  • اگر مذهبی نباشید، نمی‌تونید اخلاق‌گرا باشید.
  • برای حمایت از مردم واقعا نیازمند، امور خیریه بهتر از تامین اجتماعی است.
  • بعضی از مردم به طور کاملا طبیعی بداقبال هستند (بختشان تاریک است).
  • این برای من مهم است که مدرسه به فرزند من ارزش‌های مذهبی را القا کند.

6. در مورد روابط جنسی:

  • رابطه جنسی خارج از ازدواج معمولا غیراخلاقی است.
  • زوج متشکل از دو همجنس‌گرا که همدیگر را دوست دارند، نباید از امکان پذیرفتن فرزند محروم شوند.
  • دسترسی به محصولات پورنوگرافیک که توسط افراد بالغ و با رضایت آنها تهیه شده باشد، باید برای افراد بالغ قانونی باشد.
  • اتفاقاتی که در اتاق خواب خصوصی میان افراد بالغ و با رضایت آنها رخ می‌دهد هیچ ارتباطی به حکومت ندارد.
  • هیچ‌کس نمی‌تواند به صورت طبیعی احساس تمایل همجنس‌گرایی کند.
  • این روزها در مورد آزادی‌های جنسی خیلی افراط شده است. [با تشکر از خواننده سامان]

آشنایی با دو نشان:

lds_bw

نشان دوگانگی آزادی‌گرایی (Libertarian Duality Symbol)

150px-Anarchism_neat

علامت آنارشیسم به معنی نفی کامل قدرت و حداکثر آزادی‌فردی

واژه‌نامه:

معادل‌های فارسی برخی از اصطلاحات سیاسی

لینک‌ها به صفحه ویکی‌پدیای هر عنوان متصل است. در مورد لینک‌های فارسی صفحه ویکی‌پدیای فارسی را قرار داده‌ام. برخی از این صفحه‌ها خالی هستند و نیازمند فکر و دست شما هستند که آنها را پر کند!

انگلیسی فارسی
Left چپ
Right راست
Authoritarian اقتدارگرایی
Libertarian آزادی‌گرایی
Fascism فاشیسم
Neoliberalism نئولیبرالیسم
Anarchism آنارشیسم
Comunism کمونیسم
Authoritarian left چپ اقتدارگرا
Libertarian Left چپ آزادی‌گرا
Authoritarian Right راست اقتدارگرا
Libertarian Right راست آزادی‌گرا
Collectivism مالکیت یا تولید گروهی

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

44 دیدگاه برای «آشنایی با گرایش‌های سیاسی به کمک آزمون قطب‌نمای سیاسی»

  1. Warning
    If you’re planning to take the test, we strongly recommend that you take it before viewing the following page (which you will also see at the end of the test along with your personal results). We feel that knowing too much about the way the final results are presented will influence the way you respond, and prevent you from getting an accurate reading. The analysis is presented here for the many people who asked for a way to come back to it without having to go through the whole test again

    لایک

  2. عزیز جان
    خرابکاری نکن.
    حداکثر فقط ترجمه سوالات را بگذار و بقیه ترجمه را به نحوی ارجاع بده به بعد از زدن تست..

    بامداد:‌ من توضیحی اول نوشته اضافه کردم که بهتره خواننده اول تست رو بده و بعد مقاله رو بخونه. اما راستش رو بخوای فکر نمی‌کنم خوندن یک مقاله تاثیری در نگرش بنیادی افراد در موضوعات اساسی که توی اون سئوالات مطرح شده بگذاره.

    لایک

  3. سلام
    مرسی. مثل همیشه عالی بود. تست را هم انجام دادم. چقدر دلم میخواست در چارت کشورها ایران هم بود. به نظر راست اقتدار گرا میاد ولی کجای چارته؟ راسته؟ چقدر به نظر میرسه که من از ایران بی خبرم! منتظر دیدن کامنت دیگران هستم. موفق باشی

    بامداد: ممنون کورش جان. من هم فکر می‌کنم سیستم حاکم در ایران راست اقتدارگرا باشه. البته گروه‌های مختلف سیاسی ایران امروز طیفی از راست میانه‌رو تا نزدیکی‌های فاشیسم رو تشکیل می‌دن.

    لایک

  4. سلام
    بابا کار مارا که خراب کردی! ولی تا باشد به قول دکتر خیرخواهان از این گونه رقابت ها!
    من مطلبی در همین باره نوشتم. تا آمدم پستش کنم، نظرت را دیدم، و الحق که خیلی هم خوب این کار را انجام دادی. مرسی. ولی من هم سعی می کنم با اندکی تغییر و حذف کردن موارد مربوط به تست، چیزی در همین باره بنویسم
    فکر هم نمی کنم توضیحات تو باعث شود تا در نظرات کسی اختلال ایجاد شود. عالی

    لایک

  5. یک مشکل دیگر هم داریم و آن اینست که احمدی نژآد را راست اقتدارگرا خطاب کرده ای در حالی که ایشان به قطع چپ اقتدارگرا و همردیف کاسترو و چاوز است. پاسخ سوالاتی که از جانب احمدی نژاد دادی و این جواب درامد را بنویس تا بگویم کجا اشتباه کرده ای. تصورم اینست که در عقاید اقتصادی پاسخ های احمدی نژآد را غلط داده ای.

    بامداد: در مورد احمدی‌نژاد مساله آسون نیست. من چندبار آزمون رو دادم با حالت‌های مختلف. ایشون کلا به قسمت بالای اقتدارگرایی (چه راست و چه چپ) متعلق هست. در واقع تفکری که آقای احمدی‌نژاد ازش پیروی می‌کنه نزدیک هست به تفکر تندروی جمهوری اسلامی. که زیاد هم در باطن اسلامی نیست و نگاه خیلی جدی به بازار داره. این تفکر رو باید از تفکر مثلا طالبان که اسلام خالص ولی تندروانه هست جدا کرد. جناح اسلامیان بازاری جمهوری اسلامی از نظر تفکر راست محسوب می‌شوند چون محافظه‌کار بوده و اعتقادی به سیاست‌های حمایتی دولت از اقشار آسیب‌پذیر ندارند. منظور من از آقای احمدی‌نژاد گرایش غالب حاکم بر جمهوری اسلامی است که همواره به سمت دور شدن از سیاست‌های حمایتی حرکت کرده است و روز به روز به اقتصاد باز نزدیک‌تر می‌شود. ترکیب این مساله با خصوصیت شدیدا محافظه‌کار این جناح آنها را به طیف راست‌های اقتدارگرا نزدیک‌ می‌کند.

    لایک

  6. خيلي جالب و مفيد بود.. تست را انجام دادم.. (آن وسطها يكي از سوالات را موقع ترجمه جا انداخته بودي)… با اين حساب ما كه شديم چپ آزادي گرا :p .. ولي باز كمي ميانه رو تر از آن چيزي كه فكر مي كردم شدم

    بامداد: من هم مال همون طرفا هستم. اگه خبری شد یه روز کاندید شدی، بهت رای می دم!

    لایک

  7. هنوز هم به نظرم اشتباهی مرتکب شده ای که البته از پاسخت هم هویداست. چرا که احمدی نژاد هیچگاه از کم کردن سیاستهای حمایتی دفاع نمیکند اما گاهی مجبور می شود این کار را بکند و این ربطی به احمدی نژآد بودن او ندارد! بهرحال فکر کنم بهتر است پاسخ سوال های احمدی نژاد در بخش اقتصاد را بگذاری تا ما هم بدانیم. مرسی

    بامداد:‌ جواب تست احمدی نژاد رو چطوری بذارم اینجا؟ یعنی به چه وسیله‌ای؟

    لایک

  8. اگر اجازه بدبد میخوام لینک وبلاگتون رو بذارم تو وبلاگم. منتظر جوابتون هستم.

    بامداد: باعث افتخاره، این چه حرفیه. لینک شما هم اضافه شد.

    لایک

  9. براي من كه خيلي مفيد بود. لطفا به اين دسته نوشته ها بيشتر بپردازيد. نياز به فرا گيري تعاريف و نگرش هاي سياسي بدون هيچ جهت گيري، ترفداري و يا دشمني دارم. نوشته هاي شما به اين علت براي من مفيد واقع شده كه جهت گيري در آن ها ديده نمي شه يا به نسبت كمتره. لطفا امثال من را با نوشته ها و مطالب بيشتري از نگرش ها و ايدئولوژي ها ي مختلف سياسي آشنا كنيد.

    بامداد:‌ لطف داری علی جان. روحیه می‌دی کلی انگیزه می‌گیرم.ممنون.

    لایک

  10. خيلي زياد و سخت بود چيز تابلوتري نداري؟ راحت الحلقوم!!

    بامداد: مقاله رو خوردی؟ بابا واسه خوندن بود نه واسه خوردن. واسه همینه که تو گلوت گیر کرد!

    لایک

  11. سلام
    الف _ یک اشکال کوچکی را اصلاح بکنی بد نیست.:{در متن فوق }
    «طیف دیدگاه‌های سیاسی در محور عمودی (متغیر اقتصادی):»
    اینجا محور افقی صحیح است.

    ب_در مورد استفاده از ازادی ‹گرا یا اختیار گرا برای libertarian موافق نیستم. زیرا با freedom مخدوش میشود.
    در محور عمودی بحث اصلی فرد و اجتماع و استقلال هر کدام از دیگری است. نه مسئله ازادی.بنابراین برای محور عمودی نقش فرد در محیط اجتماعی وطرح است. { فردباور } توضیح مناسب تری برای libertarian است.

    بامداد:‌درسته، ممنونم ازت. درستش کردم. اما در مورد معادل فارسی libertarian کاملا باهات موافق هستم. واقعا کلمه مناسبی در فارسی براش پیدا نکردم. فردبار هم بیشتر تداعی کننده individualism هست و زیاد ربطی به موضوعیت libtertarianism نداره.

    لایک

  12. دمت گرم، خيلي عالي بود، مختصات ما که شد من‌هاي يک و سي‌هشت و منهاي سه و بيست و هشت، به نظر نمي‌ياد جاي بدي باشه!

    بامداد: تو هم که طرفای من در اومدی جونم!

    لایک

  13. نکته جالب این بحث همین مفهوم {فرد} اسنت.

    individualism.به ویژگی یا موقعیت یک عضو از یک گروه اشاره دارد.در واقع مفهوم شخص در individualism. بدون تصور مفهوم جامعه .گروه . ناکامل است.بیشتر به «خصوصی» یا شخصی ارجاع میدهد تا فردی.

    libertarianism به خود فرد می پردازد.فرد انسان به منزله ان نهادی که به ایجاد «قلمرو » میپردازد.فرد در اینجا فارغ از گروه و مجموعه مورد نظر است.

    بامداد: من منتظر هستم که به تهران برگردم و اونجا یه کم به منابع فارسی دسترسی پیدا کنم. من هر کاری که کردم نتونستم یک دانشنامه فارسی به فارسی کامل توی وب پیدا کنم که دست کم کمک کنه. من احساس می‌کنم در رابطه با گروه‌، به نوعی individualism بار منفی با خودش حمل می‌کنه. انگار که مثلا بازیگری توی تیم فوتبال بخواد تک‌روی کنه. اما libertarianism این بار منفی رو نداره، چون داره در مورد حقوق اساسی یک فرد صحبت می‌کنه و منافاتی با منافع گروه نداره. مثل اینکه بگیم یک بازیگر فوتبال حق داره که نوع کفشش رو خودش انتخاب کنه و این یک حق اساسی هست که مربی یا هیچ کس دیگر نمی‌تونه از اون بگیره. اینجا مفهوم libertarianism منافاتی با مفهوم گروه نداره.

    مفهوم فرد در libertarianism کاملا وجود دارد. مفهوم آزادی نیز در آن وجود دارد. اما توجه داشته باشید که خود واژه انگلیسی آن اشاره به دو مفهوم Liberty یا Liberation می‌کند. پس به نوعی در واژه فارسی هم باید این موضوع را لحاظ کرد. از یک سو مفهوم اختیار و از سوی دیگر مفهوم آزادی. فردباوری یا فردگرایی به نوعی بار منفی ایجاد می‌کند و فکر می‌کنم واژه بهتری باید بیابیم.

    لایک

  14. فکر میکنم یکی مثل احمدی نژاد در همون عرض (در بخش فاشیسم) ولی در جهت چپه. اینها سایه لیبرالیسم رو با تیر میزنند. حتی کلیت نظام جمهوری اسلامی هم در این بخش به نظرم جا نمیگیره. دیگه اینکه طبق نمودار اکثر نظام های سیاسی در قسمت بالا هستند و بعضی ها اندکی در درجات پایین محور انارشیسم. چطور میر حسین موسوی و خاتمی (به عنوان دو شخص عالیرتبه یک نظام) در ربع سوم هستند در حالیکه هیچ نظام سیاسی (حتی باز ترین نظام ها) در این قسمت نیست؟ به نظرم عجیبه. دیگه اینکه به نظرم میر حسین از خاتمی چپ تر هست. ضمنا در ترجمه یکی از سوالات بخش سوم جا افتاده بود. در آخر هم بسیار ممنون از زحمت ترجمه. به درد من که خیلی خورد. خوش باشی.

    بامداد: ممنون از توضیحات منطقیت احسان. فکر می‌کنم تو درست می‌گی. احمدی‌نژاد از لحاظ دیدگاه‌های اقتصادی آش در هم جوشی از چپ و راست هست و اگه خودت تست رو بدی (به جای احمدی‌نژاد) در برابر برخی از پرسش‌ها مطمئن نیستی چه جوابی باید بدی. از یک سو از لحاظ گرایش به سنت و تفکر محافظه‌کار ایشون راست هست، از یک سو به خاطر اعتقاد به حاکمیت قدرتمند مرکزی ایشون در نیمه اقتدارگرایی قرار می‌گیره. اما از سوی دیگه ایشون سیاست‌های حمایتی مثلا تقویت تامین اجتماعی و یا آموزش و پروش رایگان در دستور کارش نیست. همین‌طور که قبلا هم توضیح دادم، به نظر من آقای احمدی‌نژاد به عنوان نماینده نوعی تفکر حاکم در جمهوری اسلامی مخلوطی از راست اقتدارگرا و چپ اقتدارگرا هست. من نمودار را کمی اصلاح کردم .

    در مورد خاتمی و موسوی من راستش بیشتر شخصی بهشون نگاه کردم. یعنی کاری به دولت‌هاشون نداشتم. دولت خاتمی یک دولت راست اقتدارگرا‌ ولی نسبتا میانه رو بود. ولی شخص آقای خاتمی به اعتقاد من به دلیل روحیه باز و آزادمنشی که داره در قسمت پایین قرار می‌گیره. پس خاتمی به عنوان یک فرد این‌جا منظور من بوده.

    در مورد ترجمه، یکی دیگه از دوستان هم اشاره کرده بود، اما فرصت تکمیلش نبود. الان درست شده و ترجمه سئوال جا افتاده رو به قسمت سوم اضافه کردم.
    ممنون از دقت و توجهت.

    لایک

  15. من هم در تست شرکت کردم. دو تا به چپ دو تا به پایین. چون در نفر دیگه هم همین حدود بودن شما چه نتیجه گیری‌ایی می‌کنید؟

    بامداد: فکر می‌کنم ناحیه چپ-پایین یعنی چپ آزادی‌گرا یا اختیارگرا ناحیه‌ای هست که اغلب ما گرایش درونی ویژه‌ای نسبت به آن داریم. تاکید بر خصوصیات انسانی و همچنین عدالت اجتماعی موضوعاتی هستند که کمتر کسی آن‌ها را صراحتا نفی می‌کند. نوعی از تفکر که شخصیت‌هایی مانند گاندی، نلسون ماندلا یا نوام چامسکی به آن تعلق دارند به اندازه کافی برای انسان‌های دوستار صلح و آزادی وسوسه‌انگیز می‌باشد. کمتر انسان آزاده‌ای خوشحال خواهد شد که بداند همفکر جورج بوش و یا صدام حسین است.

    حال به یک نکته جالب دقت کنید. آزمون به ما نشان می‌دهد حتی خیلی از کسانی که خود را به جناح راست یا باور اقتصاد آزاد متعلق می‌دانند در لایه‌های درونی قلب و حس خود به این جناح متعلق نیستند. به عنوان مثال در پاسخ به سئوال منفعت شرکت‌های بزرگ منفعت مردم است،‌ اغلب آزمون دهندگان احتمالا پاسخ به شدت مخالف هستم را خواهند داد. در صورتی‌که قوانین بازار آزاد (تفکر راست اقتصادی)‌ به ما می‌گوید که دست شرکت‌های بزرگ را باید باز گذاشت. قوانین بازار آزاد همچنین به ما می‌گوید که از شرکت‌های بزرگ درصد کمتری مالیات باید گرفت تا مثلا از کارمندان حقوق ‌بگیر. چرا که دنیای امروز غرب امپراطوری شرکت‌های غول‌پیکر است و این شرکت‌ها نفوذ عظیمی در شکل‌گیری نگرش اقتصادی نئولبرالیستی و سیاست‌های مالیاتی کشورهای سرمایه‌داری دارند. خیلی‌ها ممکن است گمان کنند به تفکر راست اقتصادی و بازار آزاد اعتقاد دارند اما کمتر کسی است که با گزاره ثروتمندان مالیات خیلی زیادی می‌دهند موافق باشد. کسی که تاکید دارد ثروتمندان مالیات زیادی نمی‌دهند و منفعت شرکت‌های خصوصی بزرگ لزوما منفعت مردم نیست؛ از لحاظ اقتصادی به تفکر چپ متمایل است. در نگاهی بی‌طرفانه مخالفت کردن با این سئوالات غیر انسانی یا غیر منطقی به نظر می‌رسد.
    یک مثال مهم دیگر. شما در پاسخ به سئوال هر کس بیشتر پول دهد شایسته است از خدمات درمانی بهتری برخوردار شود چه جواب دادید؟ آبا به شدت موافق بودید؟ مسلما کمتر کسی حاضر است صادقانه با این موضوع موافق باشد. به نظر شما غیر انسانی نیست که انسانی در گوشه خیابان جان دهد چون امکانات مالی نداشته است؟ اگر با این گزاره مخالف هستید، شما متعلق به تفکر چپ هستید. یعنی تفکر انسان‌گرا که با تاکید بر برابری اقتصادی و کرامت انسان مخالف این باور است که ثروتمندان جان و سلامتی‌شان مهم‌تر از فقرا است. شاید تا قبل از دادن این آزمون، کمتر کسی توجه کرده بود مخالف کردن با این سئوال ساده به معنی متعلق بودن به تفکر چپ اقتصادی می‌باشد.

    و اتفاقا شوک قضیه در همین جاست. بسیاری از ما متوجه می‌شویم که در اعماق ضمیر انسانی خود (یعنی جایی به دور از تبلیغات جهانی نئولیبرالیسم)، گرایش به تفکرات اقتصادی چپ و تفکرات اجتماعی آزادی‌گرایانه داریم. درست در همان لحظه‌ای که تحت‌تاثیر تئوریسین‌های برجسته نئولیبرالیسم که ابرازهای قدرت و رسانه را نیز در دست دارند یقین داریم که دست راستی هستیم و تفکر چپ یک تفکر ضد انسانی و طرد شده است (چون این‌گونه همواره شنیده‌ایم) نتیجه آزمون ما را دچار سکته قلبی می‌کند. چرا که به ما می‌گوید همه ما در اعماق قلب خود صلح‌طلب و انسا‌ن‌دوست هستیم و به سئوالات فوق فقط می‌توانیم یک پاسخ بدهیم: پاسخی که جناح چپ می‌دهد.

    لایک

  16. بامداد عزیز! یک پیش‌نهاد بیشرمانه درباره انتقال از بلاگ اسپات به وردپرس داده بود. محتاج به راهنمایی شما برای انتقال پست هستیم. پلیز ایمیل بزنید

    بامداد:‌باور کن نیتم خیر بود! گفتم شاید توی محله باصفای وردپرس بهت خوش بگذره. ای‌میل فرستاده شد.

    لایک

  17. برای من بسیار تجربه جالبی بود. بخصوص که سوالاتش خیلی هوشمندانه طراحی شده بود. راستی من از نظر دیدگاه های اقتصادی کاملا در وسط قرار گرفتم. برای کسی که داره اقتصاد می خونه بی طرفی و واقع بینی یه مزیته.

    لایک

  18. بازتاب: » Blog Archive
  19. دستت درد نکنه بامدادی جان!
    من حدود یک سال و نیم پیش این آزمون رو دادم نتیجش شده بود:
    Economic Left/Right: -5.12
    Social Libertarian/Authoritarian: -3.23
    الان دوباره دادم، نتیجه این شد:
    Economic Left/Right: -2.50
    Social Libertarian/Authoritarian: -6.56
    راست‌تر و لیبرال‌تر شدم!
    🙂

    لایک

  20. نمیشه دوستان همت کنن نسخه فارسی هم به سایت اضافه بشه؟
    واقعا سایت به این خوبی حیفه فارسی نداشته باشه

    لایک

    1. راستش به نظرم نمی‌تونیم به خوب و بد تفکیک کنیم. هر کدام از این مواضع طرف‌داران پر و پا قرصی داره که خیلی‌هاشون ممکنه ناتو باشند و خیلی‌هاشون هم ممکنه انسان و شریف. اینه که بیشتر از این‌که بحث خوب و بد باشه، بحث سلیقه و گرایش فکری سیاسی-اجتماعی بر پایه‌ی جهان‌بینی شخصی افراد هست.

      لایک

  21. مطلب جالب و خواندنی بود.
    منتظر می مونم تا قرائت صادق رو هم از این آزمون به تفصیل در کاتالاکسی بخونم.
    توصیه می کنم به مدل تجزیه اندیشه کارل مانهایم در کتاب ایدئولوی و یوتوپیا که در سال 1960 منتشر شده هم نگاهی بیندازید. دکتر بشیریه در مقدمه کتاب تاریخ اندیشه سیاسی قرن بیستم گریزی به این مدل زده اند.
    در مدل این آزمون گرایشات اجتماعی جایگزین موضع گیری نسبت به وضع موجود در مدل مانهایم شده است

    لایک

    1. مصطفی ممنون. دست بر قضا من هم شنیده بودم که دکتر بشیریه در این زمینه مطلبی نوشته‌اند (البته در جریان نبودم که ترجمه از کارل مانهایم بوده). سعی می‌کنم پیدا کنم. امیدوارم در کتاب‌خانه‌ای که در دسترس من است پیدا شود.

      لایک

  22. خیلی جالب بود 🙂 ممنون بابت این بروشور آموزشی عالی

    خب براساس تست گرایش سیاسی من «چپ آزادی‌گرا» در اومد.
    Economic Left/Right: -4.88
    Social Libertarian/Authoritarian: -1.90

    لایک

  23. مقاله و تست جالبی بود. ممنون از معرفی و ترجمه.
    نتیجه من این شد
    Economic Left/Right: -5.50
    Social Libertarian/Authoritarian: -6.82
    نزدیک دالایی لاما ام و انگار اینجا چپ‌تر و آزادی‌گراتر از همه‌م! خودم فکر می‌کردم کمتر چپ‌ باشم. احتمالن تحت تاثیر تبلیغات شدید ضدچپ‌گرایانه ناخودآگاه از چپ بودن می‌هراسیدم!

    برام این هم جالب بود که به اکثر سوال‌های اقتصادی پاسخ‌های میانه‌روانه (موافق/مخالف) و سوال‌های اجتماعی رو اکستریم (شدیدن موافق/مخالف) می‌دادم! بقیه هم این‌طوری بودن؟

    یه نکته دیگه: این که توی کامنت‌ها مطرح شد اکثر افراد خودشون رو چپ و آزادی‌گرا می‌دونن و همه ته قلبشون آزادی‌خواه و چپ هستن رو خیلی قبول ندارم. من فکر می‌کنم دلیل اصلی اینه که کسانی که این‌جا رو می‌خونن و اصولن کسانی که اهل پر کردن این جور تست‌ها هستن بیشتر چپ‌ها و آزادی‌گراها هستن. فاشیست‌ها و راست‌های افراطی چون به همه چیز مطلق‌تر از چپ/لیبرال‌ها نگاه می‌کنن و روحیه محق و مطلق‌گرا دارن و یا اصولن توده مردم که تحت تاثیر رسانه‌اند و کمتر در این مسائل تعمق می‌کنن اصولن این جور بازی‌ها رو وقت‌طلف کردن می‌دونن و حوصله خوندن این وبلاگ و جواب دادن به تست رو ندارن.

    نکته آخر هم این که ترجمه دو تا از سوال‌ها به نظرم جانب‌دارانه و گمراه کننده بود:

    1-
    These days openness about sex has gone too far
    «این خوب است که جامعه در مورد موضوعات جنسی آزاد باشد، اما این روزها در این زمینه خیلی افراط شده است.»
    ترجمه درست از نظر من اینه: «این روزها در مورد آزادی‌های جنسی خیلی افراط شده است»
    در واقع جمله اول ترجمه شما کاملن برخلاف سوال اصلیه و می‌تونه به پاسخی برخلاف اون منجر بشه.

    2-
    Possessing marijuana for personal use should not be a criminal offence.
    «مواد مخدر باید قانونی شود.»
    ترجمه درست: «همراه داشتن ماریجوانا برای استفاده شخصی نباید جرم جنایی به حساب بیاید»
    ماریجوانا در خیلی از جوامع (از جمله نسل جوان ایرانی) ماده مخدر سبکی در حد الکل به حساب میاد. در جوامع مسلمان یا نیمه مسلمان مثل ایران به خاطر حرمت الکل حتی گاهی از اون هم سبک‌تر محسوب می‌شه. توی متن صراحتن به ماریجوانا اشاره شده ولی ترجمه شما و تصویری که از کلمه «مواد مخدر» در جامعه وجود داره بیشتر مواد سنگین‌تر مثل هروئین و غیره رو به ذهن متبادر می‌کنه و می‌تونه به پاسخ متفاوتی منجر بشه. همچنین Possessing for personal که به معنی همراه داشتن برای استفاده شخصیه متفاوته با این که مواد مخدر به طور کلی (تولید/خرید/فروش) آزاد باشه.

    در موارد معدود دیگه‌ای هم ترجمه‌ها با سلیقه من گاهی خوب نبود ولی در ماهیت سوال تغییری ایجاد نمی‌کرد ولی در این دو مورد که نوشتم ترجمه کاملن با ماهیت سوال اصلی متفاوته و اگر کسی بدون خواندن سوال فقط ترجمه اون‌ها رو بخونه ممکنه پاسخ اشتباه بده.

    لایک

    1. واقعا ممنون از دقتی که دارید. من این دو مورد را تصحیح کردم. اگر فرصت کنم حتما یک بازنگری کلی به همه‌ی ترجمه‌ها انجام می‌دهم. همان‌طور که شما هم گفتید جای بهبود فراوان دارد.

      باز هم ممنون.

      لایک

  24. فوق العاده بود. فکر کنم بیشتر از یک ساعت وقت صرف خواندن این پست و دادن آزمون کردم. خیلی خوب بود. ممنون.
    Economic Left/Right: -1.88
    Social Libertarian/Authoritarian: -2.26

    لایک

  25. نتیجەی آزمونم این شد کە من و گاندی و ماندلا گرایش سیاسی مشابهی داریم… کاش یە کارەای بودم توی مملکت

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.