چرا عاشورا خطرناک است

در ارتباط با تلخ‌نوشته شاتوت و تحلیل کوتاه سارای عزیز

مراسم سوگواری برای «امام حسین» در فرهنگ ایران و ایرانیان بسیار ریشه‌دار است و در گذر زمان به صورت یک آیین فراگیر مردمی درآمده است. علت ریشه‌دار بودنش هم مظلومیت ملت ایران در طول تاریخ پر فراز و نشیب آن است که به صورت سوگواری برای شخصیتی که سمبل «آزادگی» و «مظلومیت» می‌دانندش تجلی کرده است. ahura-down-with-shah

و دقیقا علت این‌که حاکمیت با تمام وجود می‌خواهد این مراسم را تحت کنترل خود داشته باشد همین است. چون به هیچ عنوان مایل نیست این آیین عمیقا ریشه‌دار مردمی رنگ‌بویی فراتر از «سینه‌زنی» و «اطعام» به خود بگیرد و به فریادی برای آزادی‌خواهی تبدیل شود.

در کشور ما که یک سیستم «اقتدارگرا» بر آن حاکم است،‌ «عاشورا» هم مثل آیین‌های فراگیر دیگر نباید «مردمی» باشد. چرا که هیچ چیز به اندازه یک سنت ریشه‌دار و بسیار فراگیر که در بطن خود نیز «آزادی‌خواهی» آن‌هم به شیوه مظلومانه و دفاعی «امام حسین» را نهفته داشته باشد و از«کنترل» نیز خارج شده باشد، «خطرناک» نیست.

حتی «تکیه‌ها»،‌«دسته‌ها» و «مداح‌ها» که سابقا به صورت کاملا «خودجوش» و «مردمی» تشکیل می‌شدند این روزها توسط «گروه برگزیده» هدایت و مدیریت می‌شوند (به ویژه در مناطق شهری و پر جمعیت‌تر که «خطر مردم» بیشتر است.)

عاشورا «خطرناک» است بنابراین باید زیر نظر «اقلیت حاکم» و وابستگان آن‌ها برگزار شود. باید از پایگاه‌ها و مراکز «ویژه» و با «چیدمان» معین و مشخص کنترل و محدود شود، نکند این شور گرم و دامن‌گیر آزادی‌خواهی ناگهان به انفجار خشم یک ملت سرکوب شده تبدیل شود.

«عاشورا» شاید محدود و کنترل شود. «آزادی‌خواهی» و «مظلومیت» مردم ایران اما «فراموش» نخواهد شد. فراموش نکنیم تاریخ فراز و نشیب بسیار دارد و مردم مظلوم این سرزمین نیز «گرگ باران دیده‌‌اند».

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

30 دیدگاه برای «چرا عاشورا خطرناک است»

  1. دوست عزیز اصلا معلوم نیست که شما
    «خدا» را می خواهید یا «خرما» را ؟!!.
    آیا شما خط فکری خاصی دارید که برای ما قابل درک نیست یا اصلا به چیزی فکر نمیکنید و فقط وبلاگ پر میکنید؟!

    لایک

  2. به غیر از عاشورا تمام مناسبتهایی که مردم دور هم جمع می شوند و حکومت به هر روشی می خواد مردم رو کنترل کنه مثل چهارشنبه سوری یا حتی سر بازیهای فوتبال برای حکومت خطرناکه ولی باز هم چون عاشورا بر اساس اعتقادات دینی مردم هست برای حکومت خطرناکتر است

    لایک

  3. برای اینکه هر روز وبلاگتان را دنبال کنم با کمال میل لینک وبلاگتان را در روزنت در بخش دوستان وردپرسی قرار دادم.

    لایک

  4. امیدوارم شاهد پیشرفت های روزافزون شما در امر وبنگاری باشم.
    خط فکری که میگویید «مردم» نام دارد
    باید به شما بگوید که همین » مردم »
    مسئله ای به نام انتخابات!! کذایی پیش رو دارند پس چگونه است که شما نظر روزنت را برای دعوت به تحریم انتخابات دیکتاتوریزه ی ولایت فقیه اسپم می انگارید؟!
    دوست من شما از «مردم» بپرسید بعد خط فکریتان را به پشتوانه ی آنها بیان کنید.
    این پیغام و پسغام وبلاگی وقت مرا میگیرد
    امیدوارم بیشتر با همین » مردم » صحبت کنید تا آنها را بهتر بشناسید و خواسته هایشان را بدانید و خط فکریشان را بشناسید
    موفق باشید
    پایان کلام.

    لایک

  5. با سلام

    آدرس وبلاگ من از http://www.rouzbeh87.wordpress.com به http://www.roozl3eh.wordpress.com تغيير كرده است
    در صورت امكان لينك مرا در وبلاگتان تصحيح بفرماييد .
    ======================================================
    راستي براي اينكه سو تفاهم پيش نيايد بگويم كه بنده روزبه هستم ، روزنت نيستم !
    ======================================================

    با سپاس از لطفتان

    روزبه

    لایک

  6. هر سال هم محدودیت ها بیشتر میشن.برای نا آرامی های مناسبت هایی مثل چهارشنبه سوری بهانه اراذل و اوباش دارن ولی برای محرم هیچ بهانه ای ندارن.چون دم از دین می زنن نمی تونن بگن اراذل و اوباش (؟) عزادار امام حسین (!) سر و صدا کردن!برای همین هم بیشتر مواظب هستن.

    لایک

  7. سلام
    می شه بنویسید عاشورا درکدام تاریخ توانسته حرکت مثبتی درجهت مردم ایجاد کند مگر در57 که آنهم چون تحت تاثیر روحانیون در کل تاریخش بوده توانست حرکتی را آغاز کند که برای به قدرت رساندن یک طیف خاص روحانی بوده است وبعد ار 47 هم همان طیف حاکم است . اما اگر منظورتون از محدودیت برچیدن ومنع کردن رفتارهای مثل قمه زنی وعلم وکتل است آیا اینها موجب وهن مردم نمی شودند وچه تاثیر مثتبتی داشته اند که اکنون با منع شدنشان اثر مثبتشان را ازدست داده اند ؟ اتفاقا این حرکت خوب ومثبت است . اما مگر قرار است کس دیگری به غیر از روحانیون نفعی از عاشورا ببرند .؟
    چرا به قول یکی از دوستان رفتارهای جمعی دیگر را مورد توجه قرار ندهیم .؟ چرا دوست عزیز شما که دلت می سوزد از ردصلاحیت احتمالی افراد درانتخابات مجلس سخن نمی گوئید .؟ چرا این حرکت که می تواند تاثیر بسیار زیادی در جلوبردن پروژه دموکراسی کمک کند حرفی نمی زنید .؟ نکند شما مداح هستید واز این محدویتهای ایجاد شده توسط حکومت نگران این طیف هستید تا نگران ملت .؟

    لایک

  8. خوندن چنين مطلب به نظر من ناپخته ئي توو اين بلاگ برام كمي عجيب بود

    اين درسته كه حكومت از هر تجمعي ميترسه در نتيجه تحت كنترل ميخواد بگيره اما اين به اين معني نيست كه ما به جاي كمك به راهبري و قدرتمند كردن تجمع هاي به حق بريم پشت تجمع هاي ارتجاعي و دلمونو خوش كنيم كه تعدادشون كم نيست، در حاليكه به هيچ وجه منطقي به لايه هاي اين تجمع هم توجه نميكنيم و خيال ميكنيم به قول فروغ از يه گودال ميتونيم مرواريد صيد كنيم (حتا مطمئن نيستم كه شما با همچين اگيزه ئي اين مطلب رو نوشته باشين)
    من در ماهيت عاشورا نه آزادي ميبينم، نه در بين عاشورائيون آزادگي
    لطفن بگو چه آزادي توو عاشورا هست؟ اصلن منظورت از آزادي چيه؟
    توو قرن 21 چنين تحليلي از يه سنت مذهبي كه تقريبن در تمام تاريخش مورد حمايت حكومتها هم بوده و جاهائي هم كه نبوده به خاطر مختصات روابط اجتماعي در اون زمان ها بيشتر هم در اذهان مردم تثبيت شده، من فكر ميكنم درست نيست
    اين چه درديه كه بعضي اوقات فكر ميكنيم شترسواري دولا2لا هم ميشه؟
    مثلن مصلحت انديشي ميكنيم؟ يا ميخوام به هنگام باشيم؟
    خدايا به حق امام حسين كمي به منطقمان استواري ده

    ممنون و
    به هوش باشي رفيق…..

    لایک

  9. @ رام اشتراك:

    دوست من ممنون از دقتی که نشون دادی و کامنت خوبی که نوشتی. البته این موضوع که موضع من به نظر شما ناپخته میاد خوشحالم نمی‌کنه ولی دست‌کم هیجان دفاع و گفتگو رو با خودش میاره.

    کاش می‌تونستم بگم دقیقا متوجه منظور شما شدم که بتونم دقیق‌تر پاسخ‌ بدهم، اما شانس خودم را آزمایش می‌کنم:

    بر خلاف نظر شما من در «عاشورا» مظلومیت و عطشِ ِآزادی می‌بینم و به همین علت هم هست که مراسم عاشورا در نقاط محروم تر و مظلوم‌تر کشور پرشورتر و جدی‌تر از نقاط مرفه‌تر برگزار می‌شود. من اعتقاد دارم برای درک بهتر فونکسیون یا کارکرد اجتماعی «آیین عاشورا» باید از «فرم» و «ظاهر» مراسم «عاشورا» بگذریم و حتی از این بحث که این سنت به تراژدی «امام حسین» برمی‌گردد یا ریشه‌هایش به تاریخ کهن‌تر ایران -به اساطیر و «سوگ سیاوش» و مانند آن- برمی‌گردد نیز بگذریم.

    به من نگویید چنین «آیین فراگیر» و «چنین شور همه‌گیر» که مردم ایران و بسیاری از کشورهای منطقه و حتی اقلیت‌های زرتشتی و ارمنی مان را در بر می‌گیرد «تزریقی» و «تلقینی» است و ناشی از حمایت‌های حاکمیت در طول تاریخ. لطفا این‌را نگویید.

    کمی از محله‌های متوسط و مرفه خارج شوید و به نقاط محروم همین تهران بروید تا ببینید مردم با چه «ایمان» و «انگیزه‌ای» در «آیین نمادین» عاشورا شرکت می‌کنند. لایه‌های این آیین در دل فرهنگ مردم ایران ریشه‌دارتر از این است که بخواهیم آن را به یک «سنت مذهبی» ساده تقلیل دهیم.

    من از شمای نوعی انتظار ندارم که لزوما در صفوف مردم شرکت کنید و نسخه‌ای هم تجویز نکردم و فقط دیدگاهم را از یک واقعیت اجتماعی بیان کردم. از نظر من «آیین عاشورا» در بطن خود «میل به مبارزه با ظلم و ستم» و «میل به آزادگی» را پنهان کرده است و دلیل محبوبیت و دوام تاریخی‌اش در نیز همین است.

    دقیقا همین نکته است که «عاشورا» را برای اصحاب برگزیده «خطرناک» می‌کند.

    لایک

  10. با نظر شما موافقم که عاشورا می تواند نماد و محرک آزادی باشد و به حرف های شما اضافه می کنم که منظور از آزادی همین عنوان مدرن و امروزی است.همان قرن بیست و یکی که دوستمان اشاره کردند.و البته تاکید می کنم که می تواند باشد،کما اینکه در دورانی اینگونه بوده است و حالا بنا به دلایلی نیست.اینجا به نظر من دکتر شریعتی راهنمای خوبی است برای تشخیص این دو تفسیر متفاوت از واقعه عاشورا.
    امیدوارم در اینباره بتوانیم بیشتر با هم حرف بزنیم.

    لایک

  11. ممنون از زحمتت براي جوابي كه دادي

    (بامدادي: من در «عاشورا» مظلومیت و عطشِ ِآزادی می‌بینم)
    لطف ميكني اگه بگي تعريفت از آزادي انسان چي هست؟
    (بامدادي: به همین علت هم هست که مراسم عاشورا در نقاط محروم تر و مظلوم‌تر کشور پرشورتر و جدی‌تر از نقاط مرفه‌تر برگزار می‌شود…
    …به من نگویید چنین «آیین فراگیر» و «چنین شور همه‌گیر» که مردم ایران و بسیاری از کشورهای منطقه و حتی اقلیت‌های زرتشتی و ارمنی مان را در بر می‌گیرد «تزریقی» و «تلقینی» است و ناشی از حمایت‌های حاکمیت در طول تاریخ. لطفا این‌را نگویید)
    متاسفانه نتيجه گيريت اشتباست، اصلن توجه نداري كه داريم از مذهب حرف ميزنيم
    به نظر مياد با رگه هاي مذهبي بحث جامعه شناسي ميكني و ماهيت و كاركرد مذهب رو درنظر نميگيري، اون شوري كه ازش ميگي به خاطر آزادي خواهي نيست، به خاطر بخشي از كاركرد مذهب كه توو طبقه هاي ضعيف جامعه بارز ميشه.
    وگرنه جنبش 18تير يا سالگرداش كم آزاديخواه بود؟ فك ميكني چقد از عاشورائي ها تووش بودن؟ تو اگه بوئي از آزاديخواهي توو مراسم عاشورا ميبيني به خاطر عاشورا نيست، به خاطر گسترش جنبش آزاديخواهيه كه هرچند با عمقي كمتر اما به لايه هائي از آدماي اونجا هم رسيده، همونطور كه به صف نونوائي و اتوبوس هم رسيده، اين به خاطر آزادگي اتوبوسهاست؟
    تمام مذاهب چه زرتشتي چه ارمني چه اسلام ماهيتن يكي هستن، اساسن فرد مذهبي مسخ شدست، به خاطر همينه كه خيلي از مذهبي ها توو مذاهب ديگه هم داستانهائي براي همدردي پيدا ميكنند.
    (بامدادي: کمی از محله‌های متوسط و مرفه خارج شوید و به نقاط محروم همین تهران بروید)
    اگه از بلاگنويسي من به اين نتيجه رسيدي كه با محرومين آشنا نيستم، بايد بدوني كه حتا دسترسي به نت به خاطر هزينش براي من كار سختيه، به خصوص كه كامپيوترم پنتيوم2 هست، من فقط چون احساس وظيفه ميكنم بلاگ مينويسم، البته من نيازي ندارم به مناطق محروم سر بزنم چون دارم از همونجا برات كامنت ميذارم، جائي كه فاصله ي چنداني با كف فقر و حلبي آباد نداره. اتفاقن امروز به دوربين تو كه باهاش از عاشورا عكس انداختي فكر ميكردم كه چقد به دردم ميخورد با يه اسكنر…..
    (بامدادي: تا ببینید مردم با چه «ایمان» و «انگیزه‌ای» در «آیین نمادین» عاشورا شرکت می‌کنند. لایه‌های این آیین در دل فرهنگ مردم ایران ریشه‌دارتر از این است که بخواهیم آن را به یک «سنت مذهبی» ساده تقلیل دهیم.)
    «ايمان و انگيزه»ئي كه ازش گفتي هيچ تناقضي با «سنت مذهبي»ئي كه من گفتم نداره. اساسن معلومه كه يه سنت در فرهنگ مردم ريشه زده، اما كه چي؟ برده داري هم توو فرهنگ زمان برده داري ريشه دار بود، مثل ريشه دار بودن «مجاز دونستن اعدام» كه توو فرهنگ الان ما ريشه داره يا كار استثماري يا….. اما حمايت عوامانه چه حقانيتي به يه موضوع ميده؟
    (بامدادي: من از شمای نوعی انتظار ندارم که لزوما در صفوف مردم شرکت کنید)
    مگه ميشه توو صفوف مذهبيون شركت نكرد؟ وقتي اونا تا دم درت شركت ميكنن! البته من هميشه در صفوف اعتراضي اطرافم شركت ميكنم.
    (بامدادي: «آیین عاشورا» در بطن خود «میل به مبارزه با ظلم و ستم» و «میل به آزادگی» را پنهان کرده است و دلیل محبوبیت و دوام تاریخی‌اش در نیز همین است(
    چطوري ميل به آزادگي رو ديدي وقتي خودت ميگي پنهانه؟ بطنش كجاست؟ فقط چون با حاكم وقت درافتاد؟ مگه هر جنبش ارتجاعي يا هر جنگ قدرتي براي آزاديه؟ فرضن كه حسين پيروز ميشد، ايده الاش چي بود؟ حكومتش از چه نوعي ميشد؟ غير از حكومت اسلامي ميشد؟ غير از الگوئي از اعمال محمدُ نوادگانش و احكام قرآن ميشد؟ كدوم آدم عاقلي احكام يك كتاب يا رفتار يه آدم رو به عنوان مرجع بلاتغئير ميتونه قبول كنه؟ تو معيارت منطق هست يا قرآن؟ بهتر بگم اگه جائي از قرآن با منطق تناقض داشته باشه، كدومو انتخاب ميكني؟
    بيشتر ادامه نميدم چون بحث خيلي خيلي طولاني ميشه و از طرفي هم فعلن همينقد كافيه…
    بازم ممنونم كه جوابمو دادي.

    به هوش باشي رفيق…..

    لایک

  12. حکایت کسانی که در حرکت امام حسین ، اثری از آزادی خواهی نمی بینند همینه .

    آزادی خواهی به ادبیات عاشورا ، یعنی بیعت نکردن با حاکمی که لیاقت حاکم بودن بر مردم رو نداره . به خاطر فسادش ، به خاطر ظلمش ، به خاطر بی عرضگیش و … .

    ماشالله زیادند کسانی که دو کلمه عربی بلد نیستند بخونند ، ولی راجع به قرآن ساعت ها حرف می زنند . زیادند که راجع به عاشورا دو تا مقاله تاریخی نخوندند ، ولی درباره نبودن اثری از آزادی خواهی صحبت می کنند . زیادند کسانی که میگن ایرانی ها نژادپرست نیستند ، ولی به عرب ها فحش میدن . زیادند کسانی که دم از همبستگی و یکپارچگی می زنند ، ولی دستور زبان فارسی رو به میل و سلیقه خودشون عوض می کنند و تنوین رو برمیدارند ، چون فکر می کنند که کار درستیه و اصلا براشون مهم نیست که یکپارچگی دستور زبان فارسی از بین میره .

    خدا به هممون کمی عقل بده

    لایک

  13. بله ما زياديم.
    (مرتبط به رهام)

    قبل از 10بهمن حتمن به بلاگم بيا….. بعدش هرگز بامدادي.

    رهام جان جان من طبع طنز بدي ندارم، اگه به خودت رحم نميكني، به من رحمي كنو به اين راحتي مستعد سوژگي نشو. البته دعات مثل اينكه قبلنترا مستجاب شده و الله بي تنوينت كمي بيش از كمي عقل به شما هديه كرده چون ماشالا زبلي. يه اسم رهام خشكو خالي ميذازي، يه سري گوهرافشاني هم ميكني، كي به كيه؟ هروقت خواستي با يه اسم ديگه از يه جبهه ي ديگه سبز ميشي، هروقتم خواستي ميري پيش امام زمانت غيبت كبرا ميكني… كي به كيه؟

    حکایت کسانی که در حرکت امام حسین ، اثری از آزادی خواهی نمی بینند همینه .
    پرسپوليس زلزله، همينه همينه.
    آزادی خواهی به ادبیات عاشورا؟!؟!؟! انقد سنگين حرف نزن، خودت بهتر ميدوني كه من 2كلمه حرف حسابم نميتونم بزنم، چه برسه 2كلمه چيزميز خونده باشم، حتا اهميت تنوين حاليم نميشه. خودت كه بهتر ميدوني.
    چه برسه كه بفهمم آخرش عاشورا ادبيات يا واقعه است، يا كجاش واقعستو كجاش ادبياته؟
    يا مثلن كتابائي كه اين72عاشورائيه سلحشور در دوران زندگي نوشتن چيه تا من با ادبيات كلاسيك عاشورائيستي آشنا بشم. اصلن چنتاشون ميتونستن به زبونه مادريشون بنويسن، ببخشيد بهتر بگم پدريشون، خوب هرچي باشه الله هم توو قران عزيز، مردان رو از زنان برتر دونسته.
    ضمنن از شما استاد عزيز بسيار بسيار متشكرم كه نمام مشكلات هستي رو شناسائي كردين، اعلام كردين، حل كردين، فقط مونده بود اين تنوين نذاشتنه بنده ي مخلص شما. كه به اين هم رسيدگي فرمودين.
    راستي مومن الان از نظر اسلام ناب سرم زده بشه مجازات بهتريه، يا دست راستو پاي چپم قطع بشه بهتره، چطوره از بلندي پرتم كنن يا يه ديواري رووم خراب كنن، سنگسار كه ديگه دِمُدِ شده. استاد خودتون براي رضاي خدا حاضريد منو به چند قطعه ي مساوي تقسيم كنين؟
    استادبزرگوار كه از 2كلمه عربي بيشتر بلدين حتمن ميدونيد اين مجازات ها در چه جاهاي معتبري از اسلام ناب ثبت شده. البته اگرهم نديده باشين جاي تعجب نداره، من به شخصه حق ميدم به شما، چون من هم هروقت ميرم سراغ جاهاي معتبر اسلام، انقد كه از مسائل زيرپتوئ صحبت ميشه منم حالي به حالي ميشمو، خلاصه حواس آدم پرت ميشه…

    به هوش باشي استاد

    لایک

  14. اگر رام اشتراك نه در ماهيت عاشورا آزادي و نه در بين عاشورائيون آزادگي مي بيند مشكلي وجود ندارد چون ديدگاه او چنين نگرشي را ندارد.
    فقط يك مشكل كوچك وجود دارد و آن اينكه بسياري از اين قبيل صاحبنظران ناشناس هنوز ديدگاهي انتخاب نكرده اند چون انتخاب و اعلام ديدگاه ( كه به معني تعهد عقلي و ذهني به مباني ثابت است)ممكن است مانع گشاده دهاني آنها شود . دقت بفرماييد از كسي كه بالاترين تصور عقلاني خود را بصورت مثالي از فروغ فرخزاد مي آورد جز پوچ گرايي مطلق و اهانت به هر چه كه ميتواند محترم باشد يا هست به منظور اظهار وجود و اينكه منم هستم نبايد تصوري داشت.
    مثال معروفش آتش زدن در مسجد براي معروف شدن در زمانهاي دور. عربده كشي در خيابان براي دستگير شدن توسط پليس براي خود نشان دادن به عده اي كوتاه فكر ديگر. تظاهرات بنفع همجنس بازان و يا/ در ديار غرب /تخريب مجسمه حضرت موسي در موزه(ظاهرا ايتاليا) حدود سي سال قبل است. با اين تفاوت كه شكل جديدي از اين ديدگاه ها با توانايي تايپ كردن در اينترنت هم بوجود آمده است ( هر كس مثل خودش!!).
    در حاليكه بشدت مخالف ماركسيسم هستم بياد مياورم كسي مثل گلسرخي در محاكمه اي كه به روشني ميدانست رژيم شاه او را به مرگ محكوم ميكند ضمن آنكه خود را صريحا ماركسيست ناميد و گفت كه من از خودم دفاع نمي كنم من از مردمم دفاع ميكنم، از امام حسين بنام رهبر آزادگي ياد كرد ، چون پوچ گرا نبود و بهر حال به مكتبي پايبند بود.
    بهوش باشيم كه اصلا چه ميخواهيم و بهوش باشيم كه براي مطرح شدن راه هاي سالمتري از بي احترامي وجود دارد و اگر چيزي را در نميابيم ممكن است بعلت كم كوشي ما بوده است.
    بهوشتر باشيم

    لایک

  15. آبجي جون (رهام سابق عزيز) اي صاحبنظر آشنا
    منه بي ديدگاه عربده كشه گشاددهانه كوته فكره همجنس*باز*ه غربزده ي موساآتيشزنه پوچه مطلقه تايپيسته طاغوتيه خنگه ناسالمه كمكوشه بي ادب
    با اين استدلالات به جواب همه ي سوالام رسيدم و كمپلت متحول شدم
    ashadoanalaelahaelalah
    ashhadoanamohamadanrasoololah
    من از اين لحظه خود را بنده ي الله ميدانم و به گرايش شيعه ي 11+1 امامي روي مي آورم و به 8000 امامزاده ي محترمشان و چشمم كور توليد مثل هاي بعدي اين 8هزار و 124000 پيغمبر الهي و طبعن فاطمه ي زهرا سلام الله يا صل الله يا عليه سلام يا رضوان الله يا… با كمال شرمندگي و خاك بر سري مطمئن نيستم كدومشه، اما به هرحال ايمان مي آورم و فورن به اينجا http://asgharagha.blogfa.com/post-37.aspx ميروم تا از تمامي نعمتها و عدالت مطلق الله شاكر باشم.

    چقدر باهوش شدم
    خداي منان پشت و پناهتان

    لایک

  16. رام اشتراك متحول !!
    اينقدر هول نشو النگوات ميشكنه اختر !!
    يه چيزي نوشتي يه چيزي نوشتن اينكه اينقدر ترش كردن نداره
    معلوم ميشه يارو (كه اصلا آبجي نيس و يه چيزي مثل آبيه) بد جوري زده تو آبگاهت
    ضمنن منم عمو هستم طور ديگري نخواني اي متحول Bold
    adios!

    لایک

  17. به به
    به به، چقدر لذت ميبرم از اين ادبيات عاشورائي
    كه در تكميل استدلال هاي مومنين اسبق بنده را بيش از پيش روشن ميفرمايند
    و بار ديگر من havelhalanaelaahsanelhal شدم
    عموجون ببخشيد كه اسمتو اشتباه صدا كردم معلومه كه بادقت اسماتو تايپ ميكني آبي جون، رهام جان جان (دوستان احيانن فكرنكنن كه پدربزرگ پدريشون با مادرعمو رابطه ي آنچناني داشتن البته اگر هم داشتن مطمئنن خارج از شرع اسلام نبوده چون به هرحال در ايمان مادر ايشون نميشه شك كرد، ايشون از اونجائي كه هميشه ديدگاه عميق وعرفاني به مسائل دارن اسم خودشونو عمو گذاشتند به معنيه عمويه ديني، عزيزان لطف كنن مثل من دچار اشتباه نشن)
    ماشالا به اين سربازان گمنام اسلام، منم در جمعتون بپذيرين حداقل اگه در حد هوري بهشتي يا درحد ديگر دوستان مومن نباشم، اما اگه چشمتونو ببندين احتمالن در حد اون پسراي توودل بروئي كه توو قرآن وعده شده، دغدغه هايه آبگاهيه مومنين رو ارضا ميكنم، البته كاملن با رعايت احكام اسلامي اعم از موقت و دائم، 1روزه، 2روزه، هروقت كمرمون درد نميكرد، فقط شبا، و تمام مجوزهاي لازم براي عقبوجلو تا هميشه بتوونيم با حلال كردنه خودمون خداي نازنين رو از خودمون راضي نگه داريم
    ضمنن ميخواستم از اين استدلال هاي بي نظير مومنين و بخصوص از آشنا كردن من با تخصص آبگاهيشون كه با نيت پاك و خداپسندانه ي هرچه سريعتر حرفه ئي كردن مومنين تازه كار است، مخلصانه تشكر كنم. اتفاقن همين قدرت استدلالي مومنين منو متحول و شيفته ي خودشون كرده حتا وقتي به طنز روي ميارن، آدم اثري از كينه و غرضورزي نميبينه و تمامن حكايت از بصيرتشون داره و چشمان نابينا رو به دريچه هاي حقيقت عدل الهي بينا ميكنه و از اين رو به نظرم _وودي آلن_ بايد جلوشون بوق بزنه _چارلي چاپلين_ هم لنگ بندازه.
    henry graham greene كافره آشغاله عربده كشه عقده ئي ميگه: ذوق خدا این بود که پرستش شود و ذوق آن ها این که بپرستند.
    (تازگيا كه مومن شدم بهتر ميفهمم كه چرا default ذهنه ما مونين همه ي مخالفين اللهِ اكبر رُ نفهمه عربده كش ميدونه، چون در همه حال حق با ماست، هر كي هرچي هم بگه بازم حق با ماست، اصلن قانون طبيعت ميگه كه حق هميشه بايد با ما باشه، واسه همينه كه اسلام شونصد مدله مختلف اعدام كفار ارائه ميكنه، چون غيرممكنه كه حق با ما نباشه مومن. هيچ وقت يادت نره، هميشه حق با ماست)

    لایک

  18. معلوم ميشه كه اين يارو آبي يا هركس كه بوده بد جوري با سخت افزارش نرم افزار رام اشتراك را معيوب كرده كه ناله اش تا اون طرف دنيا هم رسيده .!! تازه داره به يه نفر خيالي بنام رهام فحش ميده . معلوم ميشه اين رهام هم يه وقتي سخت افزاريت كرده ها ! مواظب باش بعد از اين نرم افزارت را به اشتراك نذاري !!
    چرا وقتي كسر مياري به دين بد ميگي
    حرفي زدي يه نفر جواب داد ، به يكي ديگه فحش دادي يه نفر ديگه دمت گرم گفت دوباره چرا فحش ميدي ؟
    راجع به نرم افزارت هرجور دلت ميخواذ رفتار كن به ما كه مربوط نيس
    خيلي كه بالا بري ميشي فرح از نوع زنانه يا نوع مردانه اش !! كه گفته بود …. خودمه به كه دلم خواست …..دم
    ضمن راجع به رابطه من با قوم و خويش بقيه ميتواني از … ولش كن بقول مار مولك سلام منو به والده برسان !!
    ciao

    لایک

  19. amoo: داره به يه نفر خيالي بنام رهام فحش ميده .

    عموجون از كجا ميدوني رهام خياليه؟
    از همون سوراخي كه قرآن به محمد الهام شد، به تو هم وحي شد كه اين *يارو* خياليه؟
    دمه جبرئيل گرم، پاش به نت هم بازشده. بعدشم من كِي به دين بد گفتم؟ من كه به الله گرويدم، من الان خودمو از سربازان امام زمان ميدونم.
    ضمنن من با فحش دادن مشكلي ندارم
    اما عزيزان علاقه مند، تعداد فحش ها رو بين كامنت هاي منه تازه مومن و مومنين مادرزاد مقايسه كنند، ضمنن نگاهي هم به فحش اول بندازن ببينن توو كدوم كامنت بود.
    مومنين اگه هرجور نقد رو فحش ميدونن بهتره توو تعريفشون از فحش تجديدنظر كنن
    فحش يه نوع تهمته يعني اتهام ثابت نشدني
    مثلن اگه جناب رهام خيالي به آبي جونه خيالي بگه خري، توهين كرده
    چون اتهام خر بودن آبي جونو نميتونه ثابت كنه
    اما فرض بگيرين كه عمو واقعن خر باشه (فرض بگيرينا، فرض محال، هرچند تصورش خيلي سخته) اون وقت اگه اختر خيالي به عمو بگه خري، توهين نكرده، بلكه فقط واقعيت امر رو گفته، نه اينكه لزومن خر بودن اشكال داشته باشه، چون به هر حال خر هم يه جانداره، اما وقتي اشكال پيش مياد كه دسته خر يه كيبورد بدن… بنشوننش پاي اينترنت، يا ميكروفن بذارن لايه سمش ببرنش توو راديوتلويزيون… (دوستان اين فقط 1مثال بود، در مثال هم مناقشه نيست)

    عمو جون پارانويا دارن كه ميفرماين يه چي گفتي، يكي جواب داد
    ايشون لطف كنن اول سوال منو تكرار كنن ببينيم اصلن جمله ي سوالي رو از جمله ي خبري تشخيص ميدن، جوابش پيشكش

    خوب عمو جون برو پي كارت حالا ميخوام 2كلوم با بامدادي حرف بزنم
    برو عموجون، برو بازيتو بكن

    بامدادي تو كامنت اين طفلكو 3نقطه كردي يا خودش؟
    به هرحال چون من تخصصي در مسائلي كه اين كوچولو مطرح ميكنه ندارم، وقتي وسطش 3نقطه مياد، كلمه ي موردنظرو نميتونم حدس بزنم.
    راسي به نظر تو، اين حيوونكي كه درباره ي من ميگه: داره به يه نفر خيالي بنام رهام فحش ميده .
    تو فكر ميكني از كجا ميدونه رهام خياليه؟

    لایک

  20. (بامدادي: من قصد دخالت در این برخورد مجازی میون شما و آبی‌جون و عمو و … ندارم…)
    الان من اگه بت بگم كه؛ تو شايد قصد دخالت نداشته باشي اما درواقع دخالت كردي.
    به نظرت مياد كه من خونسرديمو از دست دادم؟
    در حالي كه چه اين فكرو بكني، چه نكني، من رو يه حسابه ديگه ئي اين حرفو ميزنم، اونم اينه كه؛
    قصد و انگيزه ي پديده ها لزومن خبر از ماهيتشون نميدن، حتا اگه فرض كنيم «قصد مطرح شده» از طرف حامي يا منتقد اون پديده ها، قصد واقعي اون پديده ها باشن.
    اين حرف تو يه مغلطه محسوب ميشه، البته به نظرم ناخواسته است و ريشه درجايه ديگه ئي داره و نه غرضورزي با كسي، ما بايد توو معنيه واقعيه كلمات بيشتر دقت كنيم، تا اينقد كيلوئي از كلمات توو جمله هائي كه هيچ ارتباطي به اون كلمات نداره استفاده نكنيم، اونم استفاده ئي كليدي، يعني توو اون جمله ها نقش كليدي به اون كلمات دادن.
    [اين فقط يه نمونه بود براي اينكه اشكالائي كه توو نظام استدلاليت داري رو راحتتر تشخيص بدي]
    من اينا رو براي آدمايه خيالي توضيح ندادم به اين علت كه اونا حساسيت سنسورهاشون خيلي پائينه و چه بسا بعد از خوندنه اون توضيحات، اصلن يادشون بياد كه من حرفي غير از شك در ماهيت آزاديخواهيه مذهب زده باشم چنان كه از كامنتهاي به اصطلاح -در جواب به من-، اما در واقع كاملن بي ربط به سوالات مطرح شده ميشه اينو ديد.
    خياليها تنها كلماتي كه ميبينن حسين و اسلامو عاشورا و اللهه و طبعن منم 1عربده كشه نفهمه مادرزاد ميبينن، و اين ضعف استدلالي براي هركس كه 1بار با 1متعصب فكري (از هرنوع مذهبي، غيرمذهبي و…) حرف زده باشه خيلي راحت قابل پيش بينيه.
    بااين حال جواب ميدم، ولي هدفم فهموندن به اونا نيست، چون مطمئنم كه تا اين درجه ي تعصبشون فروكش نكنه، مستدلترين جملات رو هم نميبينن، اما بازم جواب ميدم براي كسي كه ممكنه يه روزي بخواد بي طرفانه و علمي به سوالايه منطقيش فكر كنه و اتفاقن همون روز مسيرش به اين صفحه ي بلاگه تو برسه.
    من چون اينجا رو يه رسانه ميدونم (خوشبختانه تا اين لحظه و تا جائي كه به نظرات من مربوط ميشه آزادي بيان هم تووش رعايت شده) با كسي تعارف نمي كنم و سعي ميكنم تا جائي كه به عقلم ميرسه راديكال نقد كنم، شايد اگه من و رهام درحال قدم زدن با هم حرف ميزديم، من جوره ديگه ئي باش بحث ميكردم، چون جنسه اون رابطه فرق ميكنه، اما توو رسانه ي جمعي با قواعد روابط شخصي نبايد حرف زد، تكرار ميكنم نبايد، چون همه ي مختصات پايه ئي رابطه دگرگون ميشه. (هرچند خيلي رسانه هاي فراگيرتر از اينجا اين اصلو رعايت نميكنن و اين طرز برخورد تو و ديگران هم تحت تاثير همون فرهنگه)
    من يه بار بت گفتم كه توو رونده نتيجه گيريات رگه هاي مذهبي هست. اما تو كلن اون كامنتو قابل جواب دادن ندونستي، در حالي كه اگه جواب ميدادي به قوله خودت خيلي صواب بود.
    مثال؛ تو دقيقن از كدوم جمله ي من برداشت كردي كه متانتم رو از دست دادم؟ (منظورم اولين جملست)
    خب؟
    حالا به كامنتاي خيالي ها نگاه كن، به نظرت متانت اونا بيشتر بود؟
    اگه جوابت مثبته كه بحثه ديگست، اما اگه منفيه يا حداقل به نظرت مساوي بوديم، به اين فكركن كه چرا من رو براي راهنمائي شدن انتخاب كردي، يا چرا به نظرت توو تمامه اين حرفا كه زديم حرفي صوابتر از اون نظر آبي نبود؟ حداقل حرفه صوابه ديگه ئي هم نبود؟ حتا با درجه ئي كمتر كه قابل ذكر باشه؟ (اين همدلي از جنس همون همدرديه مذهبيون با همديگست و اين باعث ميشه مذهبيون نتونن بي طرف باشن، حداقل بي طرف فكركنن)
    از نظر تو، من تند و بي متانت ميام چون حرفام به خياليها داره باورهايه تو رو هم نفي ميكنه و اين باعث ميشه بي طرفيتو از دست بدي، درنتيجه تهمتهايه آشكاره مذهبيون حتا اوني كه به نظرت نظرش خيلي صواب ميادو نبيني، يا بيبيني و به حرفائي كه صواب ميدوني ببخشي، اما مثلن 1كلمه ي خر يا هرچي كه توو 1فرض براي توضيح 1مسئله ي واقعي، اونم به عنوانه 1عكس العمل در مقابل تهمتهائي كه در مقابل نظر مستقلم، به من زده شده، رو بي متانتي ميدوني و من رو درخور راهنمائي شدن در اين موضوع ميبيني.
    اما من فكر مي كنم كه ادبيات يا خلقيات هركس هرچي هم كه بخواد باشه، ربطي به مستدل بودن يا نبودن حرفاش نداره، درنتيجه توو بررسي استدلالي اساسن برام مهم نيست چقد كلمات ركيك بشنوم يا چقد ركيك حرف بزنم(حرف ركيك با تهمت فرق ميكنه)
    در آخر هم درمورد اون صواب آبي بايد بگم كه، من اصلن نمي فهمم چرا بايد توو مباحث منطقي خودمونو متعلق به 1مكتبي بدونيم، تو اين دليل دونستي كه اگه مكتبي نداشته باشيم بحث چندان مفيد نيست.
    حالا خودت بگو اين به نظرت دليل ميشه؟ چرا مفيد نيست؟ چرا جنگ اعصاب ميشه؟ تو اول بايد به اين سوالات جواب منطقي بدي بعد بگي مفيد نيست يا….. (به اين نوع مغالطه ميگن مصادره به مطلوب كه به خاطر ماهيت مذهب توو صحبت هايه مذهبيون خيلي خيلي زياده)
    فكر ميكني اگه اينجا براي طرفين بحث مفيد نبوده به علت بي مكتبيه منه؟
    فرض كن من بگم ليبرالم، بگم آته ئيستم كه البته اين كاملن واضحه كه هستم، بگم تروتسكيئيستم، بگم امانيستم، لنينيستم يا هرچيزه ديگه، چه تاثيري توو پيشبرده بحث استدلالي داره، غير از اينكه از اون به بعد خياليهايه مومن فحشاشونو بين منو مكتب متبوعم قسمت ميكنن و با بازشدن دستشون به منبعي براي پيش كشيدنه مباحث انحرافي و بي ربط به جريان بحث اصلي، بيشتر و بيشتر از استدلال كردن فرار ميكنن.
    اين انتظارصواب، به علت عدم شناخت مباني منطقي و اصول بحثه.

    اما با تمام اين حرفا يكي بگه اين عموجون از كجا فهميد رهام خياليه؟
    ماشالا به اين مومنين multiple personality شايدم without چه بسا toom

    لایک

  21. @ رام اشتراك (منطق محورِ حقوقگرا):

    خوب البته رام عزیز، بنا نیست که کلمات‌مان را به دقت ریاضی و به صورت ملانقطی معنی کنیم، که اصولا ذات زبان‌های بشری چنین دقتی را بر نمی‌تابد و به همین دلیل هم هست وقتی می‌خواهند خیلی دقیق و منطقی چیزی بگویند از زبان ریاضی استفاده می‌کنند. پیشنهاد می‌کنم بیشتر به مفاهیم جملات توجه کنیم. من که گفتم «دکترین» منظورم این نبود که لزوما شما بیا این‌جا و بگو که مثلا به کدام رسته «ایست» و «ایسم» تعهد فکری داری. منظورم همانطور که همانجا هم نوشتنم «التزام به یک ساختار منطقی-اخلاقی» بود. اگر اصرار بر منطق داری، ابتدا «بدهیات و باورهایی» را که بر اساس آن استدلالت را آغاز می‌کنی مطرح کن. بعد از توافق درباره اصول، می‌توانی به اثبات یا رد «قضایا» بپردازی.

    بدون داشتن «بدیهیات منطقی»‌ مشترک دو دستگاه منطقی (که هر هم از لحاظ ساختار منطقی درست باشند)‌ اصولا قابل مقایسه با یکدیگر نیستند. در صورتی که «بدهیات» دو طرف گفتگو مشابه باشد اما می‌توان «منطقی» صحبت کرد و نتیجه گرفت و اختلافات را حل کرد. اگر اختلاف در «اصول» و «بدهیات» باشد گفتگو بی‌فایده است و در بهترین حالت به سفسطه و مغالطه می‌انجامد.

    ببین برای کسی که موضعش را در هیچ زمینه‌ای مشخص نمی‌کند، ساده است مخالف کردن. اما اگر بنا باشد که «همزمان با مخالفت» کردن با یک عقیده «دفاع کردن» از عقیده‌ای دیگر مطرح شود، موضوع فرق می‌کند. یعنی مثلا اینطور: «من فکر می‌کنم عقیده شما در مورد A نادرست است، به این دلیل و این دلیل و این دلیل. من فکر می‌کنم B درست است به این دلیل و این دلیل و این دلیل…»

    شما در کجای صحبت‌های من رگه «مذهبی» یا «غیرمذهبی» دیدی؟ من در این وب‌لاگ جایی در مورد گرایش «مذهبی‌ام» ننوشتم و جای‌گاه این وب‌لاگ برایم چیز دیگری است. نوشتن در مورد «فرهنگ مردم» و «کارکردهای اجتماعی-تاریخی» یک «آیین فراگیر مانند عاشورا» ارتباطی به «جهان‌بینی مذهبی یا غیرمذهبی» گوینده ندارد. همانطور که گفتم من باور دارم «ریشه‌های آیین عاشورا» عمیق‌تر از مذهب است و برای یافتن ابعادش باید تاریخ «مردم ایران و کشورهای اطراف» را زیر ذره‌بین تحلیل قراردهیم.

    لایک

  22. ميشه با زبان رياضي آزادگي باورهاي حسين رو نشون بدي؟ يا بگي كجا تعريف دقيق آزادي با زبان رياضي ارائه شده؟ به هرحال من توو ذات زبان هاي بشري، حداقل توو فارسي ضعفي براي قابل فهم كردن مفهوم آزادي به طور دقيق براي فارسي زبونا نميبينم (لطفن به ذهنيتي كه در اين رابطه گفتي بيشتر دقت كن….. ملالغتي نيست؟)
    در مورد ساختار فكري-اخلاقي منظورتو دقيقن متوجه نميشم، مخصوصن وقتي ميگي 2ساختار مختلف منطقي كه هر2 هم ميتونن درست باشن!!! (اين حرفت بيشتر منو ياده ايسما ميندازه2باره)، ميشه مثال بزني؟ اصلن ساختار مورد قبول تو چيه؟ شايدم ميخواي بدوني توهمات ماورائي رو باور دارم يا نه، كه اگه سوالت اينه بايد بگم من materialist هستم، من چيزي غير از نظام منطقي كه با جهان ماده كار داره نمي شناسم، از اونجائي هم كه هميشه و همه جا دو2تا ميشه 4، قائل به اين نيستم كه 2پديده ي يكسان توو 2شرايط مساوي امكان داره 2محصول متفاوت بدن، با اينكه با نظريات آشوب و نسبيت آشنا هستم اما اون ها رو اساسن در تناقض با جهانبيني ئي كه دارم، نميبينم.
    من هيچ وقت ملالغتي برخورد نكردم، تا جائي كه خودآگاهيم ياري ميكنه 2تا از سوالام رو اگه به تنهائي نگاه كنيم، ميشه بگيم ملالغتيه، اما ملالغتي نيست چون در ادامه ي اونا سوال هاي ديگه ئي ميشه كه اون2 رو تبديل به 1مقدمه ي ساده ميكنه و 1نقش فرعي به اونا ميده. (منظورم اين2سواله؛ چطوري ميل به آزادگي رو ديدي وقتي خودت ميگي پنهانه؟ & چرا من رو براي راهنمائي شدن انتخاب كردي؟) البته سوال دوم به خوديه خود ملائي نيست اما وجه هاي مشتركي با اين موضوع داره… بدنيست به اين سوالها و به خصوص سوال هاي بعديشون بازدقت كني و خيلي خوبه كه جواب بدي، فكرميكنم با جواب به اونا و شنيدن نظر من، به بيشتر جوابائي كه از من ميخواي برسي، حالا اگه تو جاي ديگه ئي فكر ميكني ملالغتي برخورد كردم لطفن نشونش بده، حداقل براي خودم خوبه.
    تو در مورد اسمي كه شيعيان گذاشتن روي تصويري كه از حسين دارن، توو خود پست ميگي: …سوگواري برای شخصیتی که سمبل «آزادگی» و «مظلومیت» می‌دانندش…
    به نظرم اين جمله به تنهائي عالي و حرفي تووش نيست اما من توو اولين كامنتم گفتم: من در ماهيت عاشورا نه آزادي ميبينم، نه در بين عاشورائيون آزادگي. و تو در اين مورد جواب دادي كه: بر خلاف نظر شما من در «عاشورا» مظلومیت و عطشِ ِآزادی می‌بینم… جائي ديگه از پستت درباره ي آئين عاشورا ميگي: …يك سنت ريشه دار و بسيار فراگير كه در بطن خود نيز‍ «آزادي خواهي» آن هم به شيوه مظلومانه و دفاعي «امام حسين» را نهفته داشته باشد…
    به نظرت براساس اين نميشه گفت كه تو ميگي آزادي خواهي به شيوه ي حسين وجود داره يا داشته؟
    بامدادي: به من نگویید چنین «آیین فراگیر» و «چنین شور همه‌گیر» که مردم ایران و بسیاری از کشورهای منطقه و حتی اقلیت‌های زرتشتی و ارمنی مان را در بر می‌گیرد «تزریقی» و «تلقینی» است و ناشی از حمایت‌های حاکمیت در طول تاریخ. لطفا این‌را نگویید
    خب، تو فكر ميكني علت اصليش چيه؟ ماهيت عاشورا؟ تو اونا رو در جواب من گفتي كه گفته بودم: توو قرن 21 چنين تحليلي از يه سنت مذهبي كه تقريبن در تمام تاريخش مورد حمايت حكومتها هم بوده و (((((جاهائي هم كه نبوده به خاطر مختصات روابط اجتماعي در اون زمان ها بيشتر هم در اذهان مردم تثبيت شده)))))، من فكر ميكنم درست نيست.
    من فكر نميكنم تمام عاشوراپرستي شيعيان ناشي از حمايت حاكميت هاست بلكه بخش قابل توجه ئيشم به علت (((((مظلومنمائي و مظلومدوستي ظاهري و سطحي ئي كه در ماهيت شيعه گري و طبعن سمبل اون عاشورا وجود داره هست كه در زمان ظلم حاكماي غيرشيعه تبديل به دست آويزي براي اتحاد و به نوعي كمك به _مذهبيون مخالف_ ميشد، درنتيجه سوار برنارضايتي مردم، بيشتر هم تثبيت ميشد چون تنها گزينه ئي بود كه مردم ميتونستن انتخاب كنن، و اين جريان + حمايت و تبليغ حكومت ها در دوران ديگه باعث شد توهم عميقي به اسم آزادي خواهي در عاشورا پاش به قرن 21 باز بشه))))) كه البته هنوز هم به اسم آزادي خواهي مورد استفاده ي بعضي جريانات سياسي مرتجع سعي ميشه كه قرار بگيره…
    بامدادي عزيز من از مطرح كردن «رگه هاي مذهبي» قصد كمك به روند بحث رو داشتم، نه شخصي كردن اون، اميدوارم كه اينطور هم برداشت نكرده باشي، به هر حال من هرجا كه به اين موضوع اشاره كردم سعي كردم علتش رو هم نشون بدم حتا در اين كامنت، ولي هيچ اصراري رووش ندارم چون اولن نتيجش ربطي به من نداره درنتيجه پرداختن به اون تا جائي كه بحثو منحرف نكنه لزومي نداره، ثانين راه هاي كوتاه تري براي رسيدن به جواب مشترك اين موضوع هست.
    در پايان ازت خواهش ميكنم به اين سوالات جواب واضح بده؛
    تو معيارت منطقه يا چيزاي ديگه؟
    ايده آل ترين تعريفت از آزادي چيه؟
    فرضن كن حسين پيروز ميشد، ايده آلاش چي بود؟ حكومتش از چه نوعي ميشد؟
    تعريفت از مذهب چيه؟
    (اگه مذهبو قبول داري) ايده آل ترين تعريفت از اسلام چيه؟
    (اگه اسلامو قبول داري) به نظرت اسلام ايده آلت چقد به واقعيت اسلام اصيل نزديكه؟

    ممنون كه جوابمو دادي، خوشحال ميشم نظرتو درباره ي موضوعي كه اين روزا توو بلاگم مطرح هست رو بدونم… راسي از نظر من مجبور نيستي به همه ي اون سوالا جواب بدي… ولي اگه جواب ندادي انتظار ادامه ي بحثم نداشته باشه (من غلط كنم تهديد كنم، همينطوري چون دستم به تايپ عادت كرده، دارم چيزميز مينويسم) مواظب خودت باش…..

    لایک

  23. اين كاملا عاقلانه است كه پديده هاي اجتماعي بايد توسط نهادهاي ذي نفوذ كنترل شوند چون زورشون ميرسه شمام انقلاب كن اگه پيروز شدي ميفهمي كه بايد اينكار رو بكني والا عاقل نيستي

    لایک

  24. man az tamame in harfa ha be in natije residam ke bayad az ghiame emam hossein (zire bar zolm naraftan…azadi…)baraye paidar budane eslam be maanaye vagheii yad kard na chize digar

    لایک

  25. همین جوری پیش بریم ملاقات دو نفر با هم دیگه هم ممنوع میشه چون ملت تا به هم میرسن به رهبر بد و بیراه میگن .

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.