به بهانه نوشتههای اخیر خواب بزرگ و سی و پنج درجه درباره وسوسهها و مصائب لینکدادن یا لینکندادن…
آداب ِ معاشرت در دنیای واقعی
در دنیای واقعی بسیاری از رفتارها برای «ما» به عنوان «شهروندان جامعه» جا افتاده است. آنها را به عنوان یک «مجموعه رفتاری» پذیرفتهایم چرا که پذیرفتن آنها زندهگیمان را به عنوان عضوی از گروه راحتتر یا مطلوبتر میکند و ضرر چندانی هم ندارد ولی مخالفت کردن با آنها احتمالا دردسر زیادی ایجاد میکند و سود چندانی هم ندارد. مثال سادهاش هم این است: اگر فردی ناآشنا ولی با رفتاری دوستانه و مودبانه در خیابان به ما «سلام» کند و دستاش را به سوی ما دراز کند پاسخ سلاماش را میدهیم و دستش را خواهیم فشرد، چه برسد به همسایهها و هممحلهایها که احترامشان را همیشه نگاه میداریم و چه بسا گاه و بیگاه احوال خانواده یا کسب و کارشان را هم بپرسیم.
این افراد لزوما دوستان ما نیستند و کاری هم به زندهگی خصوصی ما ندارند. با این وجود ما داشتن رفتار دوستانه و مودبانه با آنها را مطلوب و تا حدی ضروری میدانیم؛ چرا که میخواهیم در کنار این افراد زندهگی کنیم و داشتن امنیت و آسایش روانی در محیط زندهگیمان را دوست داریم. این سلام و احوالپرسیهای چند دقیقهای و بیضرر به زندهگی شخصی و خصوصی ما آسیبی وارد نمیکند: کماکان افکار و ایدههای خودمان را داریم و با دوستان یا افرادی که تعلق خاطر داریم یا طرز فکر یا احساسشان را میپسندیم معاشرت میکنیم.
حسن ِ همجواری ِ مجازی
وبلاگ به عنوان بارزترین مصداق «رسانه اجتماعی» در ذات خود محیطی «اجتماعی» و «گروهی» است و این به معنی نداشتن حریم خصوصی یا روابط دوستانه و صمیمانه نیست. چرا که ایندو در تضاد با هم نیستند. اگر وبلاگستان را به جامعهای بزرگ تشبیه کنیم، زندهگی در این جامعه آداب و رسومی میطلبد. در چنین جامعهای به اقتباس از دنیای واقعی (شاید) رسم ادب ایجاب کند پارهای ملاحظات «بیضرر» ولی «مفید برای روحیه اجتماعی» را رعایت کنیم.
- اگر کسی به من ایمیل زد یا در وبلاگام کامنت گذاشت و پرسش یا موضوعی برای مطرح کردن داشت، پاسخاش را هر چند کوتاه میدهم، همانگونه که اگر در خیابان شخصی از من نشانی بپرسد، تا حد امکان راهنماییاش میکنم…
- اگر وبلاگ نویسی به من در وبلاگاش لینک داد و من از این قضیه با خبر شدم، به او در وبلاگ خودم لینک میدهم، همانگونه که اگر یک همسایه یا هممحلهای به من سلام کند به او سلام میکنم و احوالاش را میپرسم. فراموش نکنیم در دنیای مجازی لینک دادن به نوعی همان همسایه شدن است…
یک پارادوکس و یک راه حل
از یکسو میخواهیم دوستان و همفکران مجازی خود را دستچین کنیم و از سوی دیگر شاید بخواهیم آداب و معاشرت دنیای مجازی را رعایت کنیم و به هر شخصی که به ما لینک داده لینک بدهیم. به ظاهر شبیه یک تناقضنما یا پارادوکس میرسد!
راه حل شخصی من برای حل این معمای کوچک وبلاگی (میان حق شخصی به انتخاب دوستان وبلاگی و احترام به ماهیت گروهی یا اجتماعی وبلاگ) میانهروی است. وبلاگهایی را که دوست دارم در «محلههای نزدیک» قرار میدهم، وبلاگهایی که بیشتر جنبه تبادل لینک دارند را در «محلههای دور». به این ترتیب در سطح شبکهای ارتباط خودم را با «همسایههایم» تایید میکنم و در سطح مفهومی نیز بر سلایق و دوستانم تاکید میکنم. به عبارت دیگر :
با همسایهها «سلام و احوالپرسی» میکنم و با دوستانم «معاشرت».
خیلی دور، خیلی نزدیک
به دلایل واضح در دنیای مجازی آدمها از هم «خیلی دور» و به هم «خیلی نزدیک» هستند. از هم «خیلی دور» هستند چون غالبا هویت واقعی یکدیگر را نمیدانند و برخوردهایشان محدود به کیبرد و صفحه نمایش است که رنگ و بو یا «جاذبه وحشی غریزی» ندارد. اما آدمها در این دنیای مجازی به شیوهای اعجابآور به هم «نزدیکاند» چرا که «فاصلههای مکانی» به یک «لینک» یا «کلیک ساده ماوس» و «فاصلههای زمانی» به قابلیت بازخوانی حال و گذشته یکدیگر در لابهلای آرشیوهای دیجیتال اینترنت (همیشه قابل دسترس) تقلیل داده شده است.
به احترام این همه آدمهای «خیلی دور و خیلی نزدیک» و به خصوص همسایههای مجازیمان، در «لینک» دادن یا «سلام» کردن سهلگیرتر باشیم و به این ترتیب «شهر مجازی» نوظهورمان را به محیطی «دارای فرهنگ و همبستهگی اجتماعی بالا» تبدیل کنیم.
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی
weblogestan az didi digar…ya shayad dastani az hamin weblogestane khoudeman!
لایکلایک
سلام ..:)
حق با شماست.
لایکلایک
بامدادی عزیز
نظرت در مورد بلاگرول کسانی که لینک داده اند خوش بود
بزودی انجامش می دهم
ممنون
بامداد: خوشحالم اینو میشنوم 🙂
لایکلایک
مطلب جالبی بود
لایکلایک
بنده تکذیب میکنم اصلا هم حق با شما نیست — منظورم اینه که خیلی مطلب قدیمی شده این قدر از اینها نوشتند که …
ولی خوب دمت گرم که باز نوشتی
لایکلایک
چیزی که فکر میکنم خیلی لازمه در این دنیای مجازی، صداقت و همان احترام متقابل است. ابتکار شما در ایجاد محلههای دور و نزدیک، ابتکار جالبییه، و بخش عمدهای از مطلبتون مورد تایید من هم هست، اما برای تبادل لینک شخصاً این روش رو نمیپسندم.
لایکلایک
نحوه استدلال بسیار جالب بود. حق با شماست.
لایکلایک
سلام به شخصه تا به امروز در مورد تبادل لینک چنین نظری نداشتم . خیلی جالب بود ممنون
لایکلایک
ممنون كه سلام و احوالپرسي ما رو هم پذيرا شدين 😉
من ترجیحاً اول مطالب يك وبلاگ رو مي خونم و اگر برام جالب بود بعد تبادل لينك مي كنم…
ولی این بحث همسایگی و احوالپرسی هم نکتهی جالبی بود. خوبه آدم مسائل رو از این زاویه هم نگاه کنه.
لایکلایک
مطلب خیلی به درد به خوری بود . ممنون از راهنماییتون.
————-
http://www.SorenPhoto.com
اولین و بهترین وب سایت عکس ایرانیان
لایکلایک
قبل از اینکه پست شما رو بخونم مطالب سی و پنج درجه و خواب بزرگ رو خونده بودم.
قبول دارم که وینویسی هم آداب خودش رو داره. اما اینو هم قبول کنید که وبلاگ ها رو آدم هایی مینویسند که تو دنیای واقعی برای خودشون اخلاق و منشی دارند. یکی بد اخلاق , یکی سخت گیر , یکی…
حالا مقوله لینک دادن و لینک گرفتن هم از این مقوله جدا نیست.
و در آخر: از اخلاق شما خوشم میاد. هم در دنیای مجازی هم واقعی.
پایند باشید.
لایکلایک
واقعا جالب بود ٬ من با شما موافقم . اما این صمیمیت و دوستی رو من فقط در وردپرس احساس کردم . البته به کسایی که از سرویسای دیگه استفاده می کنند بی احترامی نباشه ٬ اما به نظر من ما وردپرسی ها با بقیه یه فرقایی داریم ….
من شما رو لینک کردم . شما هم اگه دوست داشتید .
لایکلایک
بسیار زیبا بیان کردید. ممنون
من از این پس خود را مقید میکنم که حتما به کسانی که لینک داده اند، لینک بدهم.
از راهنمایی شما متشکرم
لایکلایک
جناب بامدادی کار شایستهای میکنید و این کارتان درخور تقدیر است، لیکن من چون دیدم که خودتان این موضوع رو باز کردید گفتم یک گلایه دوستانه ازتون بکنم و اونم اینه که چند بار تویه بلاگتون کامنت گذاشتم و به عنوان یک دوست ازتون درخواست کمک کردم و شما با اینکه جواب همه کامنتها را میدادید جواب بنده را نمیدادید، آیا این با آن نزاکت بالا فرق دارد ؟
مثلا وبلاگ من در لیست وبلاگهای فارسی وردپرس نبود، ازتون کمک خواستم جواب ندادید تا اینکه یکی دیگر از دوستان این را دید و به من گفت که با یک تغییر زبان ساده مشکل رفع میشود، آیا این برای شما سخت بود ؟
من خیلی شما را دوست دارم، هرچی هم انتقاد کردم به روند نوشتاریتون از سره دوستی بوده چون از همان روز اولی که وبلاگتونو ثبت کردید این وبلاگو دنبال کردم، این نقد را هم نوشتم تا نه گلهای باشد و نه بموند.
انشاء الله موفق باشد / مهدی
لایکلایک
در دنیای مجازی لینک دادن به نوعی همان همسایه شدن است…
.
گاهی وقت ها همسایه شدن با خیلی ها صلاح نیست دوست من
لایکلایک
مطلب خوبی بود . شیوه ی جالبی هم داشت هرچند دردسر این شیوه هم کم نیست .
این دومین کامنت من تو وبلاگ شماس کامنت اولم هم به سرنوشت کامنت آقای مصطفایی ( نگاه نو ) دچار شد . البته مطئنا از زیر دستت در رفته . کلا وبلاگ خوبی داری . هر روز می خونمت . هرچی به سوال کامنت اولم جواب ندادی .
لایکلایک
@ شیدا:
قدیمی شاید ولی اهمیتاش هنوز اونطور که باید جا نیفتاده.
لایکلایک
@ علیرضا حسینی:
بحث تبادل لینک شاید کمی فرعی باشه. به نظر من هم موضوع اصلی احترام و صداقت متقابله.
لایکلایک
@ panthea:
به محله جدیدی به نام «محلههای دوستداشتنی» خوشآمدی
لایکلایک
@ آخرین پدرخوانده:
قبول دارم. همه آدمها اخلاق مشابهی ندارند توی دنیای مجازی هم همینطوره قاعدتا. قصد من تاکید روی حسن ارتباطات با «همسایههای مجازی» و اینکه به هر حال خوشارتباطی چندان ضرری هم ندارد به خصوص توی دنیای مجازی که با یک لینک ساده میشود مانع از رنجش خیلی از دوستان شد..
لایکلایک
@ Amir:
من هم به شما لینک دادم. ممنون از لینکات.
لایکلایک
@ مهدي مصطفايي:
مهدی جان
شاید باورت نشه اما الان سه روزه که فرصت پاسخگویی به کامنتها رو پیدا نکردم. شاید قبلها هم بعضی از کامنتها از دستم در رفته باشه قبلا ولی عمدی نبوده. باور کن.
در مورد لیست وبلاگهای وردپرس حقیقتا من متوجه مشکل شما نبودم و الان هم حضور ذهن ندارم. باور کنید اگر میدانستم که مشکل شما چیست حتما دریغ نمیکردم. یادم هست یکبار شما به من گفتید که خوراکهایتان به صورت علامت سئوال ارسال میشود و صادقانه بگویم من هنوز خودم هم گاهی دچار این مشکل میشوم بدون اینکه ریشه اصلی را بدانم.
به هر حال اگر کسوری بوده شرمنده، عمدی نبوده.
و ممنون که گفتی . من عاشق شنیده انتقاد و گلایه هستم همانقدر که از تعریف و تحسین خوشم میآید از انتقاد استقبال میکنم.
با تشکر و ارادتمند
بامداد
لایکلایک
@ شیخ الشیوخ:
حق با شماست. ولی قبول کنید که پدیده نادری است.
لایکلایک
@ MODIR:
دوست بسیار عزیز
هیچ چیز در وبلاگ من مهمتر و ارزشمندتر از کامنت دوستان نیست. شاید حتی مهمتر از خود نوشتههایم از کامنتهایی که برای آنها ارسال میشود لذت میبرم.
شاید کامنت شما به دلایلی از دستم در رفته . گاه پیش میآید چون میخواهم پاسخ کامنتی را سر فرصت و به دقت بدهم آن را به زمان دیگری موکول میکنم و بعد به دلیل مشغله آن زمان دیگر فرا میرسد، اما حافظه من یاری نمیدهد و اینگونه من شرمنده شما شدهام.
حتما وبلاگم را جستجو خواهم کرد و پاسخ کامنت قبلی شما را میدهم. این را فقط گفتم از سر عذرخواهی.
با تشکر و دوستار شما
بامداد
لایکلایک
ای بابا! اون فقط یه تغییر آدرس بود برای رد گم کردن!
من الان دو ماه میشه که در آدرس جدید هستم 🙂
لایکلایک
مرسی. از خواندن اش لذت بردم. با عمده نظرات تان موافقم.
لایکلایک