فرمولی برای روشن‌ کردن ذهن در یک هفته

باورکردنش برای خودم یا بسیاری از شما مشکل است، اما وجود دارند ایرانی‌هایی که از حمله‌ی نظامی آمریکا (یا اسرائیل) به ایران حمایت می‌کنند و مثلا آن‌را راه حل مشکلات یا انتقاداتشان از سیستم سیاسی حاکم بر ایران می‌دانند. آدم صبور و خودداری هستم، ولی راستش را بخواهید در مواجهه با این دسته افراد،  کنترل کلامی و حفظ ادب و احترام برایم دشوار می‌شود.

ممکن است بگویید «حالا چند نفر توی بالاترین کامنت بی‌ربط گذاشته‌اند که نباید زیاد جدی بگیری». خوب، برای این‌که ببینم توی وبلاگستان چه خبر است، فقط 10 ثانیه توی گوگل جستجو کردم. تکرار می‌کنم، واقعا بیشتر از 10 ثانیه برای این تحقیق وقت صرف نکردم، اولین کلید واژه‌هایی که به ذهنم رسید را نوشتم و لینک سوم، از یک وبلاگ‌نویس مشهور چنین آمد. نوشته‌ای که تازه نوشته نشده، ولی من برای اولین بار «با چشمانی از حیرت گرد شده» خواندمش:

آیا حمله‌ نظامی به ایران خیلی چیز بدیه؟ مسلما در یک حمله آدمهای زیادی کشته می شن که ربطی به ماجرا ندارن. نسلی نابود می شه در اثر حمله. اما مگه جمهوری اسلامی چند نسل رو نابود نکرده؟ چه فرقی می کنه با کراک و تصادف و گرسنگی کشته بشیم یا با موشک؟ آمریکا به ایران حمله نمی کنه برای اینکه دموکراسی به ایران صادر کنه. حمله می کنه برای نفت و کنترل خلیج فارس. موضوع مثل اینه: توی محل دوتا لات هستن. جز راه جنگ با هردو که حاصلی نداره جز مرگ خودت، دو راه داری، یا این یا اون. برای ما یکی احمدی نژاد و سیستم سیاسی مبتنی بر اسلام جنگ طلبه و دیگری نوکر آمریکا شدن. رشادت و غیرت و اینا کلمه های قشنگین اما خیلی اوقات راه حلهای عملی کثیفن و بدبو. گاهی چاره ای نیست.

با کمال احترام و بدون این‌که قصد اهانت به کسی را داشته باشم، خوش‌بینانه‌ترین حالت ممکن را متصور می‌شوم و فرض می‌کنم این افراد (که احتمالا اگر بیشتر از 10 ثانیه وقت صرف جستجو کنید نمونه‌های بیشتری از آن‌ها را خواهید یافت) به خاطر «ناآگاهی» چنین حرف‌هایی می‌زنند. برای همین هم برای این‌که تلنگری به ذهنشان بزنم، یک دستورالعمل ساده تهیه کرده‌ام که اجرای آن فقط یک هفته طول می‌کشد. با اجرای دقیق و مو به موی مراحل این دستورالعمل ساده، احتمالا نظرشان درباره‌ی جنگ کاملا عوض خواهد شد.

این زن عراقی دیوانه نیست. جنگ و اضطرار او را وادار کرده از آب آلوده برای شستشو استفاده کند.

برای درک عوارض واقعی جنگ برای مردم، پیشنهاد می‌کنم:

  1. به مدت یک هفته از سیستم آب لوله‌کشی شهری استفاده نکنند و آب جوب بنوشند.
  2. به مدت یک هفته حمام نروند یا در صورت تمایل در همان جوب‌ها استحمام کنند.
  3. به مدت یک هفته غذا نخورند، یا در صورت تمایل گوشت و غذای فاسد شده بخورند.
  4. به مدت یک هفته از هیچ وسیله‌ی برقی یا ارتباطی استفاده نکنند.
  5. به مدت یک هفته از هیچ وسیله‌ی نقلیه‌ای که احتیاج به سوخت داشته باشد استفاده نکنند.

همانطور که گفتم، امیدوارم ایرانیان طرفدار جنگ، یا ایرانیانی که «جنگ را چندان هم متفاوت از وضعیت فعلی ایران نمی‌دانند» پس از اجرای دقیق دستورالعمل بالا، حس بسیار محدودی از نوع زندگی‌ای که جنگ با آمریکا برای مردم ایران به ارمغان می‌آورد به دست بیاورند و به این فکر بیفتند که یک بازنگری اساسی روی طرز فکرشان انجام دهند.

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

50 دیدگاه برای «فرمولی برای روشن‌ کردن ذهن در یک هفته»

  1. تعجب ندارد. کم نیستند کسانی که مدام دم از لزوم تغییر در حکومت ایران می زنند اما هیچ مدل یا الترناتیوی برای حکومت ندارند. حتی احتمالا به آن فکر هم نکرده اند. دیگر عواقب یک جنگ خانمان سوز که قطعا امر پیچیده ای برای فکر کردن است!!!!!

    لایک

  2. بامدادی عزیز!
    من به هیچ وجه آدم جنگ طلبی نیستم ولی این رو هم رد نمی کنم که به وجود اومدن افکاری در این حد رادیکال نتیجه طبیعی سیاست های غلط داخلیه. شما فکر می کنی خیلی عجیبه ایرانیانی هستند که از حمله آمریکا حمایت می کنند. این رو دقیقا باید بگذاریم جلوی اینکه چقدر کارهایی قدرت طلبان در ایران کردند که عجیب بوده و کسی انتظارش رو نداشته. من قصدم دفاع از این نوع تفکرات نیست ولی می خوام بگم که شما که همیشه دستی در نقادی داری بهتره موضوع رو یک طرفه نبینی. کسی که نوشته شما رو بخونه درک نمی کنه چه چیزی و چه سیاست هایی به اینجا ختم شده که به قول شما وبلاگ نویسی مثل کمانگیر حرف از حمایت از جنگ بزنه و حرفش بین بعضی ها خریدار هم داشته باشه. در این میان آیا غیر طبیعیه که یک سری حاضر شند به غیمت یک جرعه تغییر زیر بار هر چیزی برند؟ باز هم تکرار می کنم که قصدم دفاع از عقاید جنگ طلبانه نیست بلکه باز کردن بعد دیگه ای از قضیه.
    ممنون بابت مطلب 🙂

    لایک

  3. من واقعا باورم نمیشه این نقل قول از وبلاگی که گفتین ………. یعنی نمیتونم فکرشم تو ذهنم راه بدم به عنوان یه ایرانی که حاضر باشم وطنم خونه ام جایی که روح و عشق و نیمه بزرگی از خودمو به هر دلیلی جا گذاشتم و اومدم مورد تاراج یه عده که جز خودشون به هیچ چیز دیگه ای فکر نمیکنن قرار بگیره ………. و واقعا نمیتونم بفهمم چرا کسی ممکنه فکر کنه حمله نظامی کشورای دیگه ای که تو امور خودشون موندن میتونه راه حل مشکلات ممکلت ما باشه …….. 😐 خانه از پای بست ویران است ……. 😦

    لایک

  4. الان یه پارچ آب یخ میخوام یکی بریزه رو مغزم که درک کنم تفکر اون شخص از کجا نشات می گیره!!!!!!!!! من بخودم قول داده بودم دیگه اون وبلاگ رو نخونم که خونم جوش نیاد…
    «گاهی چاره ای نیست» ؟!!!!!!!

    لایک

  5. نکات خوبی رو تذکر دادید اما مطمئن باشید به غیر از جوزدگانی که در هر طیف اندیشه ای وجود دارند طرفداران ایده ی جنگ با ایران هم برای خود استدلالهایی دارند.

    لایک

  6. متاسفم که باید برای بار دوم کامنت بدم ولی فکر می کنم همون مشکل یک جانبه گرایی در کامنت ها هست. یعنی نگاه کردن با نوعی حس وطن پرستی و متعاقبش انحصارگرایی و متهم کردن طرف مقابل به خیانت. نتیجه همون میشه که ما نمی تونیم بفهمیم که تفکر طرفمون از کجا نشات میگیره. البته بامدادی شامل این نقد من نمیشه چون شما استدلال کمانگیر رو مطرح کردی و در مقابلش استدلال دادی. منتهی در خیلی دیگه از کامنت ها افرادی که شاید اصلا بخش مربوط به وبلاگ کمانگیر رو نخوندن نمی تونن استدلال اون رو بفهمند و از همینجاست که دیالوگ تبدیل میشه به یک فحش کشون که به اتهام زنی به یکدیگر منجر میشه.

    لایک

  7. بعضی وقتها اخبار تعداد اساتید , نخبه ها و دانشمندان علوم مختلف عراقی رو که به علت عدم همکاری توسط سرویس های جاسوسی ربوده و یا ترور می شن رو اعلام می کنه

    یا موزه ها و هزاران منابع طبیعی و اجتماعی که تو عراق غارت شده رو میشنوم با خودم میگم عراق بعد از چند هزار سال این همه خسارت رو جبران می کنه

    لایک

  8. وضعیت فعلی ایران با توجه به تمامیت خواهی روحانیت مذهبی که تا داخل شورت مردم را هم می خواهد بازرسی کند و با توجه به ویرانی ساختار اقتصادی کشور٬ به مقصدی به غیر از زیمبابوه یا کره شمالی منتهی نمیشود. وضعیتی که مردم یکدیگر را برای نیم کیلو سیب زمینی به رگبار ببندند. این در صورتی است که انقلابی رخ ندهد.
    اگر انقلابی رخ بدهد٬ باز هم سیستم تمامیت خواه آخوندی آن را با شدت هر چه تمامتر سرکوب خواهد کرد و خوابش را ببینید که مثل محمدرضا شاه مثل آدم دمش را بگذارد روی کولش و برود. انها تا آخرین گلوله شان مردم را خواهند کشت.
    در هر دو حالت بالا٬ افق روشنی متصور نیست.
    حالت سوم حمله آمریکا است. در این حالت هم مثل دو حالت بالا٬ تعداد زیادی کشته میشوند ولی لااقل افق روشنی قابل تصور است. آمریکا به دنبال متحد قدرتمندی برای اسراییل است تا جلوی موج اسلامگرایی کور و بنیادگرا را بگیرد. (البته خودش آن را ایجاد کرده بود) و هیچ کشوری بهتر از ایران که مردمش دل خوشی از اسلام ندارند و همینطور دوستی تاریخی آنان با اسراییل برای این مقصود مناسبتر نیست. ممکن است در یک بازه ده بیست ساله هزاران نفر هم کشته شوند ولی افق روشنی مثل ژاپن یا آلمان متصور است. وجه مشترک تمامی اینان حمله آمریکا به آنان و نیاز آمریکا به داشتن متحد در آن منطقه بوده است.
    شخصا اگر قرار باشد بین هزاران کشته دادن و داشتن افق تاریک یا روشن یکی را انتخاب کنم٬ دومی را انتخاب می کنم.

    لایک

  9. از اون وبلاگ نویس مشهور که لینکش تو پستت هست با عرض معذرت بلاگر بی فکرتری (مودبانه ترین لغت رو نوشتم) ندیدم! خوبه هنوز آسیب ها و خسارات جنگ 8 سالمون تموم نشده که حضرات این حرفها رو بلغور می کنند!
    البته موردی هم نداره! ایشون کانادا تشریف دارن اگه جنگی هم بشه خطری ایشون رو تهدید نمی کنه و خدای نکرده خاطر نازنینشون مکدر نمیشه!
    واقعا» متاسفم برای این آقای نامحترم!

    لایک

  10. بامداد جان. می دانی به برکت همان جمهوری اسلامی ای که ازش دفاع می کنید در همین ثانیه و «پیش از حمله ی امریکا به ایران» چند درصد جمعیت ایران سی سال است که دارند اون پنج بند رو تو رو مو به مو اجرا می کنن؟ پیشنهاد کمانگیر پیشنهاد خوبی بود. از عدد و رقم حرف بزنیم. من آمار دقیقی ندارم. تو به من بگو چند درصد. من می توانم دیده های شهودی ام را (از شهرها و نه روستاهای کشور) به تو بگویم:

    من به بسیاری از شهرهای ایران در جای جای این کشور برای کار سفر کرده ام. چون شبکه ی تالیا را می خواستیم راه اندازی کنیم که سیم کارد ارزان قیمت داشت از مرکز شهرها شروع می کردیم و رفته رفته به حاشیه ها می رفتیم. برای من تجربه ی تلخ و غم انگیزی بود دیدن عزیز ترین مردم ام با بدترین شرایط ممکن زندگی در شرایطی که روی گنج گرسنه خوابیده اند.

    این پست فتو بلاگم که عدد 57 اش رو به نیت انقلاب 57 انتخاب کرده بودم نمونه ی کوچکی بود. ترجیح دادم از لبخند معصومانه ی کودک عکس بگیرم تا شرایط اسفبار زندگی اش. می دانی اینجا واقعن زاغه نیست. یک محله ی معمولی در مرکز یکی از استان هاست. همین یک نمونه کافی است. شهر زیبایی که آلمان ها در زمان رضا شاه در کنار یکی از کهن ترین تمدن های خاورمیانه (هگمتانه) از نو طرح ریختند همان همدان زیبای امروز است. جمهوری اسلامی فقط به این نقشه ی زیبا زاغه افزود و افزود. تو که سفر می کنی دیگر این حرف هایت برای چیست؟

    این جا را ببین. پلاک 57 یکی از کوچه ها http://photo.nim.ir/?p=5

    و این دو چرخه ای که هفت تا بچه (دو تایشان در عکس هستند) نوبتی سوارش می شدند.
    http://photo.nim.ir/?p=30

    و به من درصد بده. چند درصد مردم ایران همین الان آن پنج بند را مو به مو اجرا می کنند.

    لایک

  11. خانم زهرا را قبل از آن ماموریت های کاری زیاد در سایت فنی دانشگاه تهران دیده بودم اما آشنایی با مواضع شان نداشتم. اگر می داشتم بی شک جای شان را به همراه یک پارچ آب در تمام آن سفرها خالی می کردم که ای کاش بود و نگاهی به وضع هم وطنان اش می کرد و بعد پارچ آب را چند سال خنک نگه نمی داشت تا برای درک اینکه «تکفرات اون شخص از کجا نشات می گیره!!!!!!!» (با کلی علامت تعجب) روی سرش بریزد.

    لایک

  12. بگذارید از خطر اصلی که جنگ است غافل نشویم:

    این است که یادم رفت بگویم اینها آب لوله کشی داشتند همان طور که در عکس می بینید و دری که البته قفل داشت و باز و بسته می شد. این یعنی امنیت. این چیزی است که جنگ از ما خواهد گرفت. دست کم برای مدتی و این یک فاجعه است. لازم می دانم این را تکرار کنم که بترسیم از دامن زدن به جنگ. چه یک وبلاگ نویس ایرانی باشیم، چه یک جمهوری خواه امریکایی و از همه مهم تر چه یک زمامدار در جمهوری اسلامی که حاضر است به خاطر صدور انقلاب اش هر حماقت خطرناکی را به این توهم که کار مقدسی است مرتکب می شود. یکی از این حماقت ها همین دمیدن به آتش جنگ است که یک طرف پر و پا قرص اش همین زمامداران عزیز ما هستند.

    لایک

  13. به پویا شوقی : باهاتون از جهتی موافقم در مورد یه جانبه بودن بعضی نظرات من هم برگشتم که بگم همیشه قضاوتامون از نوشته های دیگران درست نیست و اصلا هم موضوع متهم کردن کسی نیست این وسط هر کس حق داره هر جور دوست داره فکر کنه این اولین حق هر آدمیه! اما مخالفت با نظر دیگران یا تلنگر زدن بهشون دلیل بر هیچ گونه اتهامی نیست از نظر من.. همونطور که سکوت کردن و هیچ نگفتن دلیل بر تصدیق نیست….. من دید بامدادی رو میپسندم و اینکه کاملا منطقی به قضیه نگاه میکنه هر چند سوال کمانگیر میتونه بهترین و راحت ترین راه حل ممکنه به نظر بیاد و هر چند طرح سوال باعث نمیشه فکر کنیم ایشون موافق این راه هستن و اگه ما با نظرشون مخالفیم دلیل بر تهاجم به ایشون نیست…. من بعداز کامنتی که اینجا گذاشتم بارها و بارها این دو پست رو خوندم ، هنوزهم برام جای سواله که چه تفکری پشت پست کمانگیر میتونه باشه اما اینو میدونم که از رو نا آگاهی نبوده بی شک و کاملا آگاهانه نوشته شده شاید برای تلنگر زدن به دیگران …. تنها برداشت خودمو میتونم بگم که این راه از نظر من ایرانی بدون در نظر گرفتن محل سکونتم ( که نظر دادن در این مورد رو حق خودم میدونم ) آخرین راه حل میتونه باشه …و ما نمیتونیم راحت ترین راه رو انتخاب کنیم حتی اگه عملی ترین راه حل به نظر بیاد و این فقط نوعی حس وطن پرستی و … نیست یه دید منطقی با درس گرفتن از تجربه های کشور های همسایه است حتی از نظر من!

    لایک

  14. بامدادی شما حرف دل مرا میزنید.
    ضمنا بد نیست در این هفته دوستان لطف کنند و این مقاله را نیز بخوانند.

    به نظر من اشباه شدن از کشت و کشتار بازی های رایانه ای و فیلمهای خشن باعث رکود فهم انسانهای حتی تحصیل کرده شده است و به قول معروف چشم دارند و دیگر نمی بیینند.

    شاید بشود گفت که در جامعه جهانی دو روی همان سکه را می بینیم و راه حل ترویج و اعمال خشونت و وحشیگری نیست.

    لایک

  15. بامدادی عزیز
    من هم فضولی ام گل کرد و یک نوشته ای اینجا نوشته که بیشتر روی نوشته با موضع انتقادی برخورد می کنه. امیدوارم بدونی که نقد من یک نقد دوستانه بود و هیچ چیز از دوستی من با تو کم نشده

    لایک

  16. برادر من شما کجاهای ایران را دیدی دقیقا؟!
    دوست داشتی همین جا اعلام آمادگی بفرما آدرس میدهم خدمتت بروی جایی که بچه ها برای رفتن به مدرسه از میان فاظلاب رد میشوند. جای شام و ناهار آب گوجه و آب پیاز میخورند. پنجره هاشان بجای شیشه با نایلون و روزنامه وصله شده. صحبت از قطع برق میکنی؟! اول برایشان تعریف کن که برق چی هست!

    برادر، شما گویا توی یک دنیای رویایی داری زندگی میکنی که ما به ازای واقعی ندارد!

    از هر چیزی هم که با باورت جور نباشد یا به پرسش بگیردش همینقدر میفهمی که باید تخریبش کنی حالا راست یا دروغ! اگر اینطور نیست زحمت بکش متن کمانگیر را دوباره و سه باره و… اینقدر بخوان تا بفهمی که چی چی گفته.

    وسط مبارزه با امپریالیسم جهانی بد نیست گهگاه وقت بگذاریم دور و بر خودمان را هم که از زباله پر شده یک نگاهی بکنیم بلکه یک خانه تکانی لازم باشد!

    لایک

  17. ضربه بامدادی به کمانگیر ناجوانمردانه بود. نه به این خاطر که کمانگیر درست می گوید، بلکه بیشتر از آن روی که بامدادی تلاش کرده است با منحوس نشان دادن دیدگاه کمانگیر عقیده او را پیش از نقد شدن از رده خارج بداند و منطق پشت کلمات آن را جدای از صحت و سقمش نادیده بگیرد. پاراگراف اول مطلب بامدادی کار را تمام کرد. دیگر نیازی نبود بامدادی با یک عکس و بدون “عدد و رقم” نقد خود را که سازنده و کارشناسی بودن آن نیز محل سوال است را ادامه دهد. او در همان پاراگراف خواننده را مجبور به قبول کردن حرفش کرد. او خود را “قیم خواننده” کرد.
    http://ronevesht.com/2008/09/03/bamdadi-kamangir/

    لایک

  18. به نظر من اوضاع خیلی فراتر از اونچیزی که شما فکر کردین بد میشه.راستش من از این آدمایی ام که روزی هزار بار به همه مملکت لعن و نفرین می فرسم و هی می گم کاش آمریکا حمله کنه!اما وقتی خبری جدی در مورد حمله آمریکا می شنوم دلم میریزه پایین.نمی دونم باز فردی مثل کمانگیر جنگ رو بیشتر دیده و حس کرده.8 سال هراس و دلهره و شنیدن خبر فوت عزیزی،پنجره های چسب زده،آژیر خطر و…باز نمی فهمم که چرا باید این طور در مورده جنگ گفته بشه.تازه فکر میکنم هیچ کدوم ما خیلی نمی تونیم در این مورد نظر بدیم.اونیکه موقع گرفتن خرمشهر همه خونه و زندگیشو ول کرد و خیلی های دیگه که از جنگ چیزی جز در به دری و از دست دادن نزدیکانش ندید باید بگن به ما جنگ بهتره یا کراک؟

    لایک

  19. من با جنگ مخالفم هر چند نظرات ما در وقوع يا عدم وقوع آن تاثير بسيار ناچيزي هم ندارد!

    اما خودم سال گذشته درفاصله حدود 15 دقيقه اي از شهر اهواز در جاده آبادان چيزي شبيه همين عكس بالا رو ديدم…

    براي ما كه در شهر هاي بزرگ زندگي مي كنيم شايد بهتره كه جنگ نشه اما براي عده ديگري كه همينك در شرايطي مانند 5 بند بامدادي (البته در شرايط غير جنگي) زندگي مي كنند آيا تفاوتي ميكند؟

    اين مردم تا كي اينگونه زندگي كنند؟

    در سيستان كه وضع از اين هم بدتر است….آيا صرف زنده بودن براي اين مردم كافيست كه شاهد اين همه ظلم در حق خودشان باشند؟ و مخالف جنگ باشند؟ كه يك عده ديگر از پول نفت و … با شرايط استاندارد زندگي كنند؟

    نه …..واقعا» نه….
    نه بامدادي و نه هيچ موجود به ظن خود روشن فكري به آنها نمي تواند بگويد با چيزي موافق يا مخالف باشند و مثلا 5 بند بالا را به آنها گوشزد كند

    اما يك نكته: اگر در آمدنفت را نداشتيم آيا به وضعيت بالا دچار نمي شديم؟ همين الان با در آمد نفتي بالاي 100 دلار براي هر بشكه در تهران روزي 5 ساعت برق مي رود و ….

    آقايان روشن فكر! تا چند سال ديگر (در صورت عدم وقوع جنگ) به حداقل وضعيت مطلوب مي رسيم؟؟؟؟
    حكومتگران نا عادل و نا لايق تا چند سال ديگر جاي خود را به افراد كمي لايق تر از خود خواهند داد در اين كشور اگر جنگي رخ ندهد؟

    صدام چند سال ديگر جاي خود را به كسي قدري نرم خو تر مي داد؟

    باز هم مي گويم كه براي من هم بهتر است كه جنگ نشود
    شايد بامدادي هرگز دركي واقعي از جنگ ندارد اما من هشت سال جنگ را در يك شهر مرزي زندگي كردم و هر روز مرگ را انتظار مي كشيديم و دوران تحصيل ابتدايي و راهنمايي را در شرايطي گذراندم كه از 9 ماه تحصيلي فقط 1 ماه سر كلاس مي رفتيم و…اما
    اما ما حق نداريم خود را قيم همه بدانيم و بگوييم كه همه مثل ما فكر كنند!!!

    لایک

  20. از بین همه استدلالها فقط به موضوع برق تمرکز می کنم :
    این استدلال رفتن چهار ساعت یا پنج ساعت برق در روز واقعا خنده دار است. اول اینکه این فقط تهران است و برخلاف رویه معمول که این تهران است پس ببین در شهرستان ها چه خبر است. اوضاع قطعی برق واقعا اینجوری نبوده است و به نسبت کوچک شدن شهرها و از شهر به روستا رفتن این نسبت کاهش یافته است. یعنی در شهرهای کوچک و روستاها برقی قطع نداشته ایم.
    ثانیا واقعا عجیب است فرض کنید 5 ساعت در 90 روز از سال برق نداشته باشیم.رفتن زیرساختهای تولید برق در کشور سبب خواهد شد که 24 ساعت و در تمام طول سال برق نداشته باشید. واقعا تفاوتی میان این دو احساس نمی شود؟
    علاوه بر اینکه امسال پوشش برق در روستاه به نود و نه درصد و در شهرها به صد درصد رسید یعنی سی سال طول کشید تا توزیع برق فراگیر شود. و طبیعی است که اگر زیرساختهای تولید برق نابود شود سی سال دیگر طول خواهد کشید تا برق به همه مملکت برود

    ( داخل پرانتز همه توصیفاتی که طرفداران جنگ _واقعا باور کردنش سخته که عده ای هم باشند که طرفدار این باشند که کشورشان اشغال شود ولی می بینیم که هستند و مجبوریم عده ای حسابشان کنیم_ از ایران امروز کرده اند احتمالا به ده بیست سال پیشی بر میگردد که مهاجرت کردند)

    لایک

  21. ببین کمانگیر اصل حرف و فلسفه اش را در این یک جمله گفته:
    «بامداد جان، من مهندسم. با من از عدد و رقم حرف بزن. » این به سادگی تمام فلسفه و درک این آدم است از جهان. یعنی برای من انسانیت، احساس، معرفت، ترحم، عشق و این چیزها قابل درک نیستند چون قابل اندازه گیری نیستند. این نوع مهندسی را من می گویم مهندسی عمله ی سرمایه داری. کسی که همه چیز را به عدد و رقم و دلار و تومن می سنجد و خیلی خوب می تواند چرخدنده ای باشد در ماشین غیر انسانی استعمار و امپراطوری وحشت . از اینجور آدمها فقط باید ترسید و فاصله گرفت.

    لایک

  22. جناب میم عزیز. چه دشمنی ای ما با عدد و رقم داریم من درک نمی کنم. کجای اینکه با من از عدد حرف بزن یعنی انسانیت سرم نمی شود؟ خیلی وقت ها انسانیت سر کسانی نمی شود که عدد و رقم هم سرشان نمی شود. می توانی بگردی و اطراف ات نگاه کنی. همین جناب بامدادی دست کم در خیلی از پست هایش اهل عدد و رقم است. این چیزها کار را ساده می کنند و بیان را قوت می بخشند. چرا فکر می کنید حتمن باید کسی خرافاتی و اهل جادو و جنبل باشد تا دوستدار انسانیت و معرفت و عشق شود؟

    اگر با نظر کسی مخالف هستید بحث دیگری است تا تحلیل شخصیت اش.

    لایک

  23. بامدادی عزیز

    من پست آرش کمانگیر را خواندم و برایش یک جواب نوشتم که دیدم هیچ جوابی هم نداده (یعنی نداشته که بده) اینجا می آرم خواستی بزار تو پستت

    آرش جان

    معمولا چون پستات تناقض گویی و مقایسه های غیر منطقی زیاد داره و یابیشتر به غر غر پیرزنها می مونه تصمیم گرفتم دیگه زیاد وقت صرف بحث کردن باهات نکنم ولی در این یک مورد که در مورد آب آلوده وشرایط اسفناک مردم عراق بعد از جنگ است اجازه بده چند جمله از پرفسور توماس ناجی از دانشگاه جورج واشنگتن اینجا نقل کنم:

    علیرغم علم به عواقب وحشتناک این عمل بمب افکنهای آمریکایی در جریان جنگ خلیج فارس و تحریمها علیه عراق” اقدام به بمباران نه تنها مواضع نظامی بلکه زیرساختهای آب آشامیدنی کردند که نتیجه اش شیوع بیماریهای همه گیر و مرگ و میر مردم بی گناه بویژه کودکان بود.”

    ص ۹۶

    REFRENCE

    Prof. Thomas J Nagy in “The secret behind the sanctions: How the US intentionally destroyed Iraq’s water supply” for the Progressive in ۲۰۰۱

    In Drying out the desert in book “Troubled Water, Anita roddick (۲۰۰۴)

    قابل ذکر است که در مقاله دیگری در همین کتاب به بررسی تنش ۶۰ ساله فلسطینیان و اسراییل از دید تازه ای نیز اشاره شده: دعوا بر سر آب و اینکه چطور با بستن آب بر روی روستاها و یا انحراف رودخانه ها مردم این بخشها را با خطرات مرگ و زندگی مواجه کرده
    Ref: same book
    “Thirsting for justice in Palestine”
    by Barbara Stocking , oxfam

    لایک

  24. جناب بامدادي…
    آيا مقدور هست بنده شما رو امر به معروف كرده و توصيه نمايم در راستاي حمايت از همين افراد بيخانمان و بيچاره كمي از ماركوپولو بازي تون دست بردارين و در عوض هزينه سفرهاي لوكس و اروپاييتون رو جهت كمك به همين انسانها خرج كنين؟
    ممنون ميشم كه مثل دفعه قبل در جواب كامنت من سكوت نكنين و نظرتون رو شفاف بيان كنين.

    لایک

  25. @ محسن:

    دوست عزیز، شاید من به اندازه‌ی شما تجربه‌ی مستقیم آوارگی و جنگ را نداشته باشم، اما من هم به نوبه‌ی خود از جنگ آسیب‌های فراوان دیده‌ام و به اندازه‌ی کافی از مصائب این هیولای ضدبشری می‌دانم که «بدانم» با آن مخالفم.

    لایک

  26. مساله اینجاست که آیا امریکا بعد از حمله و ویرانی زندگی مردم ایران و شاید براندازی حکومت ج ا یک حکومت بهتر به مردم تقدیم میکنه یا با تغریراتی ظاهری همون دیکتاتوری رو با یک رژیم دیگه به مردم قالب می کنه .
    برای در ک این مساله کشور های همسایه مثل عراق و افغانستان جلوی چشمان ما هستند.

    لایک

  27. با تمام خواندن این نظرات ،

    باز هم احساس قدرت می کنم ، و خوشحالم که ایران سرزمین خود من است .
    چون زهر آمریکا تمام دور وبر ما را و اخیرا پاکستان و روسیه را نیش زده ولی هنوز ایران را از بعد از تولد من زکی !

    ببینید صدام یکم شل اومد ، آمریکا چطور پرید توی خاکش .

    افغانستان را نگاه کنید ، شده کفش کتونی آمریکایی ها ، راحت پاشون توش می کنند . سهم مردمانش شده چرک لای انگشتهای پاهای اونا . نه تنفسی ، نه معنایی از زندگی .

    پاکستان را ببینید ، تا بحثها سرآقا بالاسرهای مملکتش از حد تعیین شده آمریکاییها گذشت ، حالا آمریکا هر روز داره توی خاکهای مرزی پاکستان می کوبه .

    حالا منتظر شماهاست ، انقدر خوراک فکری که الان هم راحتتر شده از طریق جُک ، حزب ، شایعه ، بلوتوث ، ماهواره و اینترنت ، اشخاص ، بحرانهای داخلی و .. بهتون میده ، بعدشم هم اینها رو میگیره ، هم همه چیز ، مهمتر از همه شخصیت و احترام شماست که اون اول از همه میگیره.

    رفتن برقها به نظرم تلنگری به پیامدهای ناشی ازجنگ با آمریکا یود . مگه شیوه ی جنگ را در جنگ اسرائیل با لبنان ندیدید ، اول از منهدم کردن مهمترین تاسیسات کشوری که سرمایه سالیانی را برای خود برده بود شروع کرد ، و انقدر حساب شده پیش رفتن و نابود کردن که حتی از یک پل 10 متری هم نگذشتن .

    آقا بالاسرها در حفظ مملکت شون خیلی مهم هستن ، دست کم نگیرید اونها رو . ببین پوتین رئیس جمهور روسیه امسال جای خودش رو به یکی دیگه داد و خودش یه درجه اومد پائین تر ، جنگ گرجستان با روسیه یا همون آمریکا با روسیه شروع شد ، فقط یه جابجایی بود ، پس حتی انتخابات را هم دست کم نگیرید .

    اگه ما 70 میلیون برادر و خواهر تنی و ناتنی سرسفره ، باهم دیگه سر ارث پدری دعوا داریم ، دلیلی نمیشه از سازمان ملل بخوایم غذای ماهارو تقسیم کنه ، چون اون لاشخوری که داره از بالا دور ما بال بال میکنه و حرفه ایی شده برای همین موقع ها .

    ما کشورهای همسایه همگی یک ابزار و تسلط نظامی ، سیاسی ، اقتصادی ابرقدرتی در مقابل ابر قدرتی دیگر هستیم .

    حالا یکی سر نیزه است (…) ، یکی دسته نیزه ، آمریکا هم فشار نیزه و منتظر برای ساخته شدن و جاافتادن درست نیزه در دستاش .

    البته یکی هم مثل بامدادی و بقیه ، سپری در مقابل این نیزه .

    لایک

  28. این مهره می نویسد:

    {بامداد جان، من مهندسم. با من از عدد و رقم حرف بزن. این عکس را در وبلاگ تو دیده ام. واضح است که می دانم که این زن دیوانه نیست. به من منبع بده که از کجا این چنین اطمینان داری که این زن پیش از جنگ وضع بهتری داشته
    است. اینکه آیا در یک بازه ی بیست ساله حمله آمریکا به نفع این زن بوده است یا نه}

    Click to access institute-in-action-a-report-on-the-bush-institutes-conference-on-cyber-dissidents.pdf

    افراد باید قاطعانه با مهره های غرب برخورد کنند. این مهره «خانه آزادی» از آقای بامدادی «عدد» می خواهد که ثابت کند عراق امروز بدتر از دوران صدام است. این «مهندس» اینقدر جاعل است که مفز او اجازه نمی دهد رقم 1.5 میلیون نفر کشته در عراق را بیاد آورد. این مهندس عقلش نمی رسد که در افغانستان و عراق افرادی هستند که اکثر خانواده خود را در اثر بمباران وحشیانه کشورهای غربی از جمله کانادا که این جاعل شهروند آنست از دست داده اند. این فرد نمی داد که بیش از 85 درصد با سوادی در دوران صدام امروز بعلت تجاوز آمریکا به کمتر از پنجاه در صد رسیده است. این رقم توسط یکی دیگر از مهره های خودفروش – زینب السواج مهره عراقی سازمان سیا- اعلام شد.

    این مهره حتی تولد درصد بالایی از نوزادان عجیب الخلقه که در اثرآلوده بودن منطقه به اورانیوم رقیق شده است که توسط آمریکایی انحام گرفته است را نمی تواند تصویر کند . این «مهندس» قادر نیست عراق بعنوان آموزش دهنده کادر متخصص جهان عرب را بیاد آورد که امروز ویرانه ای بیش نیست. این «مهندس» دنبال «عدد» می گردد و قادر نیست درصد فقر، از بین بردن زیر بنای عراق ، ترور محققین و استادان دانشگاه– بیش از 1100 نفر – بدست بوش و شرکا که این مهره با او می لاسد و پالوده می خورد را در مغز علیل و بیمار خود بجوید. این مهره اگر بویی از انسانیت برده بود با جنایتکاران جنگی نظیر بوش که اخیر در کوآلا کمپور به جرم جنایت علیه بشریت محکوم شد هم آغوش نمی شد و درکنار مهره های خودفروخته و پست وحقیر سازمان سیا – سازگارا – قرار نمی گرفت.

    مهره های مهندس بهتر است بجای لاس زدن با جنایتکاران جنگی کمی آمار و ارقام را مرور کنند تا به «درصد» وقاحت خود پی برند.

    http://hondurasweekly.com/george-w.-bush-convicted-of-war-crimes-201205155129/

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.