نگاه استراتژیک: مواد مخدر به مثابه سلاحی فلج کننده

این نوشته، پنجمین مطلب از سری پست‌هایی است که تحت عنوان «نگاه استراتژیک» نگاشته می‌شود. در «نگاه استراتژیک» سعی می‌کنم کوتاه بنویسم تا مطالب راحت‌تر خوانده شوند، همین‌طور در این نوشته‌ها از بیان نظرات شخصی‌ام پرهیز می‌کنم و نقل قول می‌کنم از مطالب تهیه‌ شده توسط تحلیل‌گران حرفه‌ای و بی‌طرف. بنابراین این نوشته‌ها قبل از این‌که نظرات من باشند، نتیجه‌ی تحلیل حرفه‌ای‌ترین موسسات دنیا هستند و در میان انبوه اطلاعات و تفسیرهای «غیردقیق» یا «غیرمستند» یا «تحریف شده» یا «ایدئولوژیک»، خواندن آن‌ها می‌تواند بسیار روشن‌گر باشد.

اولین سری مجموعه‌ی نگاه استراتژیک با استفاده از مقاله‌ها و تحلیل‌های «استراتفور» که گاه و بی‌گاه به دستم می‌رسد نوشته شده است. اصل مقاله‌ها اغلب طولانی هستند، بنابراین آن‌ها را به قسمت‌های کوتاه‌تر تفکیک می‌کنم و سعی می‌کنم هر کدام استقلال معنایی خود را حفظ کند.

خلاصه‌ی قسمت‌های قبل

در قسمت‌‌های قبل دیدیم که ریشه‌ی تضاد منافع آمریکا و روسیه به اختلاف اساسی میان استراتژی‌های این دو کشور باز می‌گردد. آمریکا متمایل به حفظ برتری «کنترل قاره‌ای» است و به این منظور با استراتژی گسترش‌طلبانه‌‌ی روسیه که تلاش دارد با بلعیدن کشورهای همسایه‌‌ی خود یک لایه‌ی حایل دفاعی پیرامون خود به وجود آورد مقابله می‌کند. همین‌طور دیدیم که کشورهای آمریکای لاتین به تنهایی نمی‌توانند تهدیدی برای آمریکا محسوب شوند، اما در صورت حضور یک قدرت از نیمکره‌ی شرقی می‌توانند به اهرم فشار خطرناکی بر ضد منافع آمریکا تبدیل شوند. به این ترتیب روسیه برای خنثی کردن قدرت فرامرزی آمریکا تلاش می‌کند بحران‌هایی دور از مرزهای خود برای آمریکا به وجود آورد و با توجه به سیستم‌ جاسوسی قدرتمند خود، بخش قابل توجهی از تلاش‌هایش را در منطقه‌ی آمریکایی لاتین متمرکز کرده است و خواهد کرد. به علاوه در قسمت قبل دیدیم که تلاش برای به خطر انداختن «دسترسی دریایی ایالات متحده‌ی آمریکا» از طریق تشکیل‌ مثلث قدرت هوایی در منطقه‌ی «کوبا، گرانادا،نیکاراگوئه» (یا نقاطی مشابه) یکی از تاکتیک‌های مهم روسیه برای پخش کردن قدرت دوربرد آمریکاست.

مواد مخدر، اسلحه‌ای ارزان و موثر در خدمت روسیه

دومین تاکتیک مهم روسیه در منطقه‌ی آمریکای لاتین که به منظور رویارویی غیرمستقیم با ایالات متحده و ایجاد بحران برای این کشور و در نتیجه پخش کردن قدرت دوربرد آن انجام می‌شود، تسهیل تولید و توزیع مواد مخدر (drug facilitation) است. طبیعی است اجرای این تاکتیک به مراتب پیچیده‌تر از تاکتیک «تلاش برای رسیدن به مثلث قدرت هوایی» است که قبلا شرح دادیم.

آمریکای جنوبی اراضی گسترده و متنوعی دارد که به سختی ممکن است جذابیتی برای روس‌ها داشته باشند. بیشتر دولت‌های این منطقه، تولید کننده‌ی محصولات نسبتا پیش‌پا‌افتاده‌ی تجاری یا صنعتی (commodity providers) هستند، تقریبا از همان نوعی که شوروی سابق یا روسیه‌ی امروز چنین است، بنابراین از لحاظ اقتصادی این کشورها رقبای روسیه محسوب می‌شوند. از لحاظ سیاسی نیز این کشورها می‌توانند به عنوان سنگرهایی برای پناه دادن نیروهای ضد-آمریکایی نقش بازی کنند. بنابراین کرملین هر جا بتواند از گرایش‌های ضدآمریکایی در این منطقه حمایت می‌کند. اما همان‌طور که قبلا هم توضیح دادیم، حتی اگر تمام کشورهای آمریکایی لاتین توسط دولت‌های ضدآمریکایی اداره شوند، چندان اهمیتی برای واشنگتن نخواهد داشت؛ چرا که این دولت‌ها چه به‌تنهایی و چه جملگی، تقریبا هیچ راهی برای به خطر انداختن منافع آمریکا را ندارند، البته به جز یک راه:

«تجارت مواد مخدر» جامعه‌ی آمریکا را از درون خالی می‌کند و هزینه‌های انبوهی به سیستم «تامین اجتماعی»، «قانون‌گذاری و اجرایی»، «بهداشت و درمان» و «بازرگانی» این کشور تحمیل می‌کند.

در دوران جنگ سرد،‌ روس‌ها با تولیدکنندگان و قاچاق‌چی‌های مواد مخدر روابط ویژه‌ای برقرار کرده بودند. از «فارک: نیروهای مسلح ارتش کلمبیا» (FARC: Revolutionary Armed Forces of Colombia) گرفته تا کشت‌کاران کوکائین در ارتفاعات بولیوی. البته شوروی به صورت مستقیم از کشت و تجارت مواد مخدر حمایت نمی‌کرد، اما از هر گروهی که از لحاظ «ایدئولوژیکی» مفید تشخیص می‌داد حمایت می‌کرد.

پیش‌بینی می‌شود در آینده روسیه چنان در این زمینه فعال شود که فعالیت‌های قبلی شوروی در قیاس با آن کمرنگ جلوه کند. بعد از فروپاشی شوروی، بسیاری از عوامل «سرویس امنیتی فدرال روسیه» (FSB) در جستجوی تامین منابع مالی جدید برای خود برآمدند. فراموش نکنیم سازمان‌های امنیتی-جاسوسی روسیه تقریبا به حال خود رها شده بودند و تنها بعد از سال 1999 بود که ولادیمیر پوتین رهبری دولت روسیه را به دست گرفت و به طور جدی به دستگاه‌های امنیتی و جاسوسی روسیه به عنوان اصلی‌ترین دارایی‌های دولت توجه کرد.

سقوط شوروی، تعداد بسیاری از ماموران امنیتی روسیه را که از قضا تجربه و دانش بسیار بالایی در زمینه‌ی قاچاق (smuggling) و جرائم سازماندهی‌شده (organized crime) داشتند را به مرکز چنین فعالیت‌هایی هدایت کرد. بعد از گذشت حدود یک دهه، بخش بزرگی از این عوامل (agents) مجددا به خدمت دولت روسیه بازگشته‌اند، با کوله‌باری از تجربه‌های پرخطر در بخش‌های نه چندان دوست‌داشتنی امور امنیتی یا جاسوسی. این افراد به طور جدی «منافع مالی شخصی» خود را در عملیات آینده‌ی روسیه در «آمریکای لاتین» دنبال می‌کنند.

روسیه، باندهای مواد مخدر و آمریکای لاتین

باندهای مواد مخدر احتیاجی به پول روس‌ها ندارند، اما برای عملیات خود به اسلحه و آموزش نیاز دارند که دقیقا با نقاط قوت روس‌ها هماهنگی دارد. واضح است که دخالت روسیه در این منطقه‌ها کاملا پنهانی و محرمانه است. مطمئنا روس‌ها زیرک‌تر از آن هستند که زیر دوربین‌های خبری سی‌ان‌ان و در اوج جنگ‌های داخلی بولیوی برای فارک‌ها (FARC) کشتی پر از اسلحه بفرستند. اما این مشکلی است که روس‌ها در حل آن‌ بسیار عالی هستند (قبلا توضیح دادیم سیستم جاسوسی و امنیتی روس‌ها بسیار با تجربه و نیرومند است) و به قولی پیراهن‌ها در این زمینه پاره کرده‌اند.

حمایت از تولید مواد مخدر و تسهیل قاچاق آن به ایالات متحده‌ی آمریکا برای روسیه کاری ساده و ارزان است. اما تاثیر منفی اقتصادی و اجتماعی آن بر جامعه‌ی آمریکا به حدی سنگین است که می‌توان از آن به عنوان یک عامل فشار مهم برای کنترل قدرت فرامرزی آمریکا یاد کرد. درست همین‌ نکته است که تاکتیک دوم روس‌ها در آمریکای لاتین را شکل می‌دهد.

در ادامه‌ی بحث‌های «نگاه استراتژیک» به شرح تاکتیک سوم روسیه در آمریکای لاتین خواهیم پرداخت، همین‌طور شرحی خواهیم داشت به وضعیت فعلی گرایشات متمایل به روسیه در آمریکای لاتین و مشکلاتی که روسیه برای اجرای تاکتیک‌هایش پیش‌رو دارد.

روسیه با حمایت مستقیم یا غیرمستقیم از باندهای تولید و قاچاق مواد مخدر در آمریکای لاتین، هزینه‌ی اقتصادی و اجتماعی سنگینی را بر جامعه‌ی آمریکا وارد می‌کند.

مطالعه‌ی دقیق نوشته‌های قبل به درک بهتر این نوشته کمک می‌کند:

  1. روسیه به مثابه یک قلب تپنده
  2. آمریکا: تلاشی مستمر برای حفظ کنترل قاره‌ای
  3. چگونه روسیه می‌تواند هژمونی آمریکا را هدف قرار دهد؟
  4. مثلث قدرت هوایی چیست و چرا آمریکا از تشکیل آن می‌ترسد؟ (شرح تاکتیک اول روسیه در آمریکای لاتین)

با من بمانید تا در مجموعه‌ی «نگاه استراتژیک» دینامیسم حاکم بر دنیای امروز را بهتر بشناسیم.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

16 دیدگاه برای «نگاه استراتژیک: مواد مخدر به مثابه سلاحی فلج کننده»

  1. مواد مخدر همیشه بعنوان یک عامل فروپاش در هر جامعه ای می تونه عمل کنه، همونطوری که در ایران هم بسادگی داره این اتفاق می افته . جالبه که در حرف هم همه قدرتهای بزرگ مخالف اون هستند اما در عمل همه ازش حمایت می کنند.

    لایک

  2. @ صندوقک:

    مواد مخدر هم اگر لازم باشه فقط یک سلاح هست در خدمت قدرت. اگر روزی قدرت‌ها از به کار بردن سلاح‌های نظامی مثل بمب و هواپیما به دلایل اخلاقی خودداری کردند، آن روز احتمال دارد از به کار بردن مواد مخدر به عنوان سلاح نیز خودداری کنند.

    لایک

  3. @ homeyra:

    ممنون از نکته‌ای که اشاره کردی. بله البته مواد مخدر فقط در اختیار آمریکا نیست و متاسفانه قدرت‌های دیگر (صرف‌نظر از سودجویی سودجویان) هم هر جا لازم بدانند از آن به عنوان سلاحی موثر استفاده می‌کنند.

    لینک‌ها بسیار جالب بود. باز هم ممنون.

    لایک

  4. واقعا این دو تا پست
    -مواد مخدر به مثابه سلاحی فلج کننده
    -ریشه‌ی تضاد آمریکا و روسیه در کجاست
    خیلی جالب بود

    لایک

  5. جناب بامدادی سلام.
    متن مصاحبه مجله تخصصی وبلاگ «شماها» را با شما خواندم. ایکاش لینک این مصاحبه را در قالب یک پست در وبلاگتان قرار می دادید. وقتی کامنت می گذاری باید تمام قواعد و قوانین شخص وبلاگ نویس را رعایت کنی. اگر در نوشتن این کامنت نتوانم حرف دلم را با راحتی خیال بزنم در هر جا که باشد آن را قطع می کنم. من به صراحت لهجه و گفتار میان دوستانم شهره هستم. پس اگر دیدید بعضی از نظراتم را نمی پذیرید کافی است کامنتم را خذف کنید که ان را حق شما می دانم.
    به قول بزرگترها برویم سر اصل مطلب:
    این نقد یا نظریه ای کاملا شخصی است از بحثی که در مجله تخصصی «شماها» در باب » مجاز و مجازی» باب شده است. اگر در این مجله امکانی وجود داشت که ذیل نوشته ها کامنت قرار می گرفت مطمئن باشید در وبلاگ شما نمی نوشتم.
    اگر مصاحبه جناب آقای مهدی بهرامی را با شما از ابتدا تا انتها بخواهیم خلاصه کنیم چند بخش را شامل می شود: معرفی- خصوصیات فردی شما- علائق شما – گستره فعالیت و گستره ذهنی شما و دغدغه های فکری تان
    ( لحن تندم شروع شد.) چه اهمیت دارد که اصرار داشته باشیم افراد با هویت واقعی خود به ما معرفی شوند. فکر می کنم این جمله از مارلون براندو است که می گوید انسان ها هر روز نقابی از گوشه بالش خود بر می دارند و آن را بر چهره می زنند. آن را جلوی آینه مرتب می کنند و در اجتماع ظاهر می شوند. شب هنگام وقتی سر به بالش می گذارند خود خود خودشان هستند.
    برای هر «چرایی» یک «چون که «وجود دارد. بر فرض دانستیم که نام واقعی هر کسی چیست چه اهمیتی برایمان خواهد داشت. هر کس وامدار تفکر خویش است نه نام و نشان و منسب خانوادگی!
    اگر روزی کسی از من بپرسد چرا نام فرشته را برای خود انتخاب کرده ام خواهم گفت: در دنیای واقعی همه کودکان به وسیله والدین خود نام می گیرند. این تنها نقطه مشترک همه انسان ها از هر نژاد و قوم و قبیله ای است. تنها دستوری که برای این امر وجود دارد این است که می گویند نامی برای فرزندان خود برگزینید که او به داشتن آن نام افتخار کند.
    حال من در دنیای مجازی این امکان را برای خود فراهم می بینم که هر نامی که خواستم برای خود انتخاب کنم. هر نامی! فرشته، تنهاترین، بامداد، گناهکار، مداد رنگی و هزاران نقطه و غیره. این نام شناسنامه من در دنیای مجازی است. نشانه هویت و شخصیت من نیست. شخصیت من در این دنیا که مجاز می خوانندش وبلاگم، سایتم، کنش های اجتماعی ام و ….. دیگر است. در کل تفکرات و زبان انگشتانم نشانه تفکر و شخصیت من هستند. من نه با زبان حقیقی ام که با زبان انگشتانم که دکمه های کیبرد را به رقص در می آورند ذهنم را بر دایره زندگی می ریزم.
    در دنیا چه ایران و چه هر جای دیگری به تخصص بیشترین اعتبار و اهمیت را می دهند. یکی با وسایل رفاهی بیشتر و یکی مثل مملکت خودمان با رفاه کمتر. به نظرم این سوال خوبی نیست که پرسیده شود «شما که مهندس برقی؛ چطوری سر از نفت درآوردی؟»
    دبیری داشتیم که می گفت: سه انتخاب در زندگی سرنوشت ساز است. انتخاب همسر، رشته تحصیلی و کار. ( فکر می کنم نقدم را در همین جمله عنوان کرده باشم.)
    در بحث تاریخچه وبلاگ نویسی تان صحبتی ندارم که همه قریب به اتفاق جامعه وبلاگستان از این دست فراز و نشیب ها زیاد داشته اند. فقط متوجه این دور و تسلسل مجازی و حقیقی بودن مصاحبه کننده با شما نمی شوم. ایکاش یک کلام می گفتید من در وبلاگم تفکراتم را می نویسم که نه ربطی به دنیای مجازی دارد و نه دنیای حقیقی. هر آنچه ذهنم را به خود مشغول کند بازتابش را در وبلاگم چه عکس باشد، چه شعر ، چه مینی مال های توییتری منعکس می کنم. جنگ عراق و آمریکا و وضعیت اقتصادی و عکس از بیابان و ماه و همه کائنات که واقعی اند. افکار من هم واقعی هستند. صرف یک نام که برای خود برگزیده ام که مرا ماشینی بدون قوه تعقل نمی کند! ( من اصلا اصرار آقای مهدی بهرامی را بر دو کلمه مجاز و واقعیت درک نمی کنم.)
    در بخش دیگر مصاحبه از دموکراسی و تعریف شما و ….. ذکر شده. من در طول مدتی که با وبلاگ شما آشنا شدم وبلاگ شما و تفکرات شما را در هیچ قالب سیاسی نریخته ام. شما در این قالب ها نمی گنجید. بگذارید واضح بگویم. نه شما بدبینی افراطی شبه سیاستمداران ایرانی را دارید و نه تحلیل ها و نقدهایتان می تواند ارکان سیاست کشوری و حزبی و دسته ای را بلرزاند.
    شما سیاسی نویس نیستید. علاقه شما دموکراسی هم نیست. این بخش از مصاحبه را من یک کاریکلماتور یا بازی با کلمات دیدم و بس.
    این بخش از مصاحبه مرا یاد صحبت جناب کمانگیر در معرفی پادکست شما انداخت. صحبتی که مرا به عنوان شنونده دچار نوعی تعلیق کرد که یعنی چه: » سمت و سوی نگاهش؟ »
    شما به عنوان یک وبلاگ نویس به زعم من، در دایره آزادی و آزادیخواهان می گنجید. برای شما ناراحتی و غم نهفته در نوشته های وبلاگ نویسی از غزه آنقدر ارزشمند است که افطار هزاران هزار کودک گرسنه در کره ارض. همانطور که با سلاح کلماتتان به جنگ با ازادی ستیزی آمریکا می روید اشک ها و اعترافات تکان دهنده سربازان امریکایی را نیز منعکس می سازید.
    می بینید این دموکراسی نیست. شما دغدغه قدرت ندارید. چیزی که جناب بهرامی متوجه نشد. شما خواهان آزادی برای همه هستید که اگر این الفبای انسانیت و مدنیت کسب شد دموکراسی هم خواهد بود.
    ( نوشته ام خیلی طولانی شد.) فقط بیان این نکته را ضروری می دانم که ایکاش دست اندرکاران چنین پادکست ها و مصاحبه کننده ها و فیس آف هایی راه مجلات زرد واقعی را پیش نگیرند.
    (ببخشید که کامنتی به این طویلی برایتان گذاشتم.)

    لایک

  6. بامداد عزیز سلام. امروز بالاخره بعد از چند روز تنبلی نشستم و همه‌ی نگاه استراتژیک رو یکجا خوندم. دست مریزاد و خسته نباشی. من که مشتاقانه منتظر بعدی‌ها و سیاست‌های روس‌های خستگی‌ناپذیر هستم.
    اما یک پیشنهاد، یک یادداشت بنویس و خلاصه‌ای از نگاه‌ استراتژیک رو به همراه لینک یادداشت‌های مرتبط در اون بگذار و هر بار به روزش کن. یک لینک از همون یادداشت بگذار نوک وبلاگ. حیفه که گم شه بین یادداشت‌های وبلاگ.

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.