شخصا فکر میکنم امکانش را ندارم که بدانم ظاهر و باطن ماجرای دستگیری حسین درخشان (حودر) چیست. فقط میتوانم چند تا حدس کلی بزنم. این حدس ها را هم میزنم که حرف توی دلم نمانده باشد و گرنه میدانم که به احتمال زیاد هیچکدام از این حدسها به تنهایی درست نیست. احتمالا واقعیت جایی آن وسطهاست شاید هم ترکیبی از همهی آنها باشد. شاید هم به کل چیز دیگری باشد. به قول بزرگی واقعیت آن قدر شگفت نیست که ما فکر میکنیم، گاهی واقعیت آنقدر شگفتانگیز است که حتی فکرش را هم نمیکنیم.
همینجا هم بر این نکته تاکید میکنم که امیدوارم حسین درخشان خیلی زود صحیح و سالم آزاد شود و خودش تعریف کند ماجرا چه بوده.
در این جا چهار حالت کلی را ذکر می کنم. حالت ها بر اساس مفهوم صداقت یا عدم صداقت نوشته شدهاند. منظور از صداقت (یا عدم صداقت) هم این است که ماجرای پنهانی که متفاوت از آن چه در دید عموم قرار گرفته در جریان نباشد (یا باشد).
حالت اول. حسین درخشان آدم صادقی است؛ دستگیرکنندهگانش صاف و سادهاند
بیچاره حسین درخشان. آدمی صاف و ساده که یک مدتی از این ور بام افتاد و یک مدتی هم از آن ور بام افتاد. دستگیر کنندههایش هم در کمال صداقت و شفافیت دستگیرش کردند آن هم به خاطر آن حودر سالهای قبل؛ حرفهایی که زده بود و حتی رفته بود اسرائیل. حسین در این یکی دو سال اخیر هم رفتار و هم گفتارش به حاکمیت ایران نزدیک شده بود. پس اگر مشکلی بوده مربوط به سالهای قبل است.
حالت دوم. حسین درخشان آدم صادقی نیست؛ دستگیرکنندهگانش صاف و سادهاند
عجب آدم زرنگی است این حسین درخشان. دیده بود چند وقتی است که حنایش رنگ چندانی ندارد و چندان مورد توجه و اقبال نیست و به فکر افتاده بود چطور میتواند فصل کاملا جدیدی از شهرت را برای خودش آغاز کند. درساش که در انگلستان تمام شد به این نتیجه رسید چه چیزی بهتر از بازگشت به ایران. با توجه به اینکه تابعیت ایران و کانادا را همزمان دارد نوعی مصونیت خواهد داشت. پس تصمیم گرفت به ایران بازگردد تا سیستم امنیتی صاف و سادهی ایران دستگیرش کند. چه چیزی بهتر از این برای مشهور شدن جهانی در حدی که حالا دیگر نیویورک تایمز هم دربارهاش بنویسد و عکساش را چاپ کند؟
حسین از بس زرنگ است، خوب حدس زده که ایران هیچ کاری نمی تواند با او بکند. نهایتا مدتی رسمی یا غیررسمی بازداشتاش کنند و ازش حرف بکشند. آخرش چه؟ او شهروند کاناداست و به هر حال شهرتی دارد به عنوان یکی از قدیمیترین وبلاگنویسان ایرانی (حالا پدر یا پدرخوانده بودنش بماند). بر و بچههای اطلاعاتی سادگی کردهاند؛ اول دستگیر میکنند بعد از چند ماه متوجه می شوند که مجبورند آزادش کنند. حالا این وسط شهرتش می ماند برای آقای حودر.
حالت سوم. حسین درخشان آدم صادقی است؛ دستگیرکنندهگانش هفتخطند
بیچاره حسین صاف و ساده. نمی داند سیستم امنیتی یک کشور اگر لازم باشد سرهای خیلی بزرگ تر از او را زیر آب می کند. حالا چه این سر یک کانادایی باشد چه یک اسرائیلی، چه یک وبلاگنویس گردن باریک. آقا حودر صاف و ساده که با کمال صداقت یک مدتی اصلاح طلب بود؛ بعد یک مدتی زد به مسیر افراط و خواست اسرائیل را با ایران آشتی دهد؛ بعد هم به تدریج مواضعش تغییر کرد و بدل گشت به یک وبلاگنویس طرفدار جمهوری اسلامی و منتقد جنبش زنان و اصلاحطلبان. شاید حسین در همهی این مراحل واقعا صادق بوده است و الان هم قربانی سادگی خودش شده باشد. در این حالت باید برای حودر نگران شد.
حالت چهارم. حسین درخشان آدم صادقی نیست؛ دستگیرکنندهگانش هفتخطند
در این حالت ماجرا پیچیده میشود و داستان علمی-تخیلی! اگر حودر آدم هفتخطی باشد و اگر دستگیرکنندهگانش هم زرنگ وهفتخط باشند هر احتمالی را میتوان متصور شد. میتوان فرض کرد که اصلا همهی این ماجرا، بازی حودر و اطلاعاتیهاست برای این که نشان دهند رابطهی میانشان خراب است. یا میتوان فرض کرد حسین برای نئوکانها کار میکند و خودش را نزدیک به حکومت ایران نشان داده و حالا که ایران آمده دستش رو شده و بچههای اطلاعاتی دستگیرش کردهاند، شاید هم دستش رو نشده کاملا و اصولا قرار بوده که در همین حد لو برود تا بیشتر نفوذ کند. یا میتوان فرض کرد که حسین وانمود کرده که وابسته به حکومت ایران است که وقتی ایران آمد بگیرندش و وقتی گرفتندش به آنها پیشنهاد همکاری بدهد …
راستش این حالت چهارم را نمی شود کاملا باز کرد. چون اگر هر دو طرف ماجرا هفتخط باشند؛ دقیقا هر چیزی از دل این داستان برآید باورکردنی خواهد بود.
در همین رابطه هم بخوانید:
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی
خوب فکر نکنم حالت دیگری مونده باشه!
لایکلایک
خدا وکیلی خودت خجالت نکشیدی با این نوشته بی سروته؟؟
لایکلایک
ما که اصلا را نبردیم هدف شما چیه ؟
حالا فلان شخص که فلان چیز را قبول داره … اصلا ارزش این جور بررسی ضعیفی را داره ؟ اصلا ارزش بررسی داره ؟
اصلا به من چه. کارت درسته. ولی با این پستت اصلا هال نکردم.
لایکلایک
اگر مدام از اين شاخه به آن شاخه ميپريده(شايد)ميشود حالت چهارم!!!
لایکلایک
من بلاگهای این پدرخوانده رو که دنبال کردم جز بی سر وتهی چیز دیگه ای ندیدم
درسته قدیمی هست اما فکر می کنم بیشتر دنبال جلب نوجهات بوده و این حس هنوز هم در اون ارضا نشده
اما امیدوارم زودتر آزاد بشه
مرسی بامداد جان
لایکلایک
من احتمال اول و بعضی قسمتهای احتمال چهارم را بیشتر می پسندم. ولی باز معتقدم که چون قضیه اطلاعاتی است،آینده همه چیز را روشن خواهد کرد.
لایکلایک
@ صادق:
ممنون از سر زدنت.
لایکلایک
@ Mehrnoush:
چندان هم بی سر و ته نیست. خوب حالتها رو نگاه کردم و توی هر حالت هم دیدگاههام رو گفتم. متاسفم که به نظر شما اینطور اومده.
لایکلایک
@ rezab:
من نظرم رو نوشتم و فکر نمیکنم ضعیف بوده باشه. به هر حال نظر شما برای من محترمه و از اینکه به اینجا سر زدی سپاسگزارم.
لایکلایک
@ Parham:
شاید، ولی توی این سالهای اخیر زیاد سفر کرد و تغییر و تحول توی زندگیش بود. شاید هم واقعا صادقانه اینطور عوض شده بوده.
لایکلایک
@ مسعود:
من هم واقعا امیدوارم زودتر آزاد بشه. به هر حال آدم احساساتی و تندمزاجیه و همیشه توی نوشتههاش در حال افراط.
لایکلایک
@ tarnamaa:
امیدوارم روزی همه چیز مشخص بشه اگر چه خیلی از این جور مسائل هیچوقت باز نمیشن و شفاف.
لایکلایک
I like veru much Hossein. Even i’m not agree with all what he had written. But he is a real free thinker. In Iran we need such kind person. But we, iranian, against of pro islamic republic, can’t handle such guys. I hope hossein will be release .
لایکلایک
@ zigourat:
Dear Zigourate,
Exactly this is the point. No matter how different or wrong Hoder can be in his opinions, arresting him outside the legal framework is not acceptable.
I do wish him to be release soon and healthy.
لایکلایک
آخریش محتمل تره
لایکلایک
اولا که داشتن اقامت کانادا یا هر کشور دیگه هیجگونه مصونیتی به حسین درخشان نمیده. چون اون با گذرنامه ایرانی به ایران سفر کرده و دولت ایران هم رسما دو-ملیتی رو به رسمیت نمیشناسه (گرچه مردم رو برای داشتن گذرنامه دوم سین جیم نمیکنن). برای همین از دید حقوقی حسین درخشان شهروند ایران هست. حالا این مساله که سفر به اسرائیلش رو از طریق گذرنامه کانادایی انجام داده، مساله حقوقی خاصی پیش میاره که ممکنه مجازاتش سنگین نباشه.
دوم اینکه باباجان این همه تئوری توطئه برای چی میچینید؟ مگر هیچکس در این دنیا نیست که عقایدش در طول زمان عوض بشه؟ اگر شما مطالب وبلاگ این بابا (درخشان) رو در چند سال گذشته دنبال میکردید، میدیدید که چطوری عقایدش عوض شد، یک شبه هم نبود. طرفدار بوش هم که نبود که یهو بشه مخالفش! بقول خودش ذهنیتی که از جبهه اصلاح طلبها داشت به هم ریخت (مخصوصا یک سال بعد از سر کار اومدن احمدی نژاد) و حالا حوصلهشون رو نداره و فکر میکنه اونها بدرد اداره ایران نمیخورند. این خیلی تغییر بزرگیه؟ مگه عباس عبدی و بقیه دانشجویان پیرو خط امام نبودند که ۳۰ سال پیش آمریکاییها رو گروگان گرفتند و الان همشون دنبال روی همون آمریکاییها شدند؟
لایکلایک
حرف شما درست. من هم این احتمال رو در نظر گرفتم که کانادایی بودن مصونیتی به همراه نداشته باشه. به خصوص اینکه به قول شما الان با گذرنامهی ایرانیش وارد ایران شده باشه.
قصدم تئوری توطئهبافی نبود واقعا. صرفا سعی کردم چند تا حالت مختلف رو بررسی کنم. من اصراری ندارم که حسین درخشان حتما کاسهای زیر نیم کاسهاش هست. به قول شما بیشترین احتمال همینه که فرض کنیم ایشون هم مثل خیلیهای دیگه به تدریج تکامل فکری پیدا کرده و واقعا نظرش همینه که هست.
ممنون که نوشتی.
لایکلایک
با وضعيتي كه در غزه پيش آمده، و نفرتي كه در جمهوري اسلامي ايران نسبت به اسرائيل بوجود آمده، وضعيت حسين درخشان كه به جاسوسي براي اسرائيل اعتراف داشته است بسيار بحراني خواهد شد.
————————————————————————————————
بامدادی: بله از این نظر شما درست میگین، وضعیت درخشان نگرانکننده است.
لایکلایک
همانطور كه گفتم كه اگر به جاسوسي عليه جمهوري اسلامي اعتراف كرده باشد حداقل حكمش اعدام مي باشد و اگر تنها به مخالفت عليه جمهوري اسلامي محكوم شود حكمش حبس ابد مي باشد.
لایکلایک
دوحالت اعدام (در صورت اثبات جاسوسي اسرائيل)و حبس ابد (به علت مخالفت با جمهوري اسلامي ايران) برايش وجود خواهد داشت.خارج از اين دو حالت نخواهد بود.
لایکلایک