مصاحبه با وبلاگنویسان
نظر وبلاگنویسان در مورد …
وبلاگنویسان فجایع غزه را محکوم کردند.
انجمن وبلاگنویسان مسلمان
مجمع وبلاگنویسان شاخدار
بیانیه بانوان وبلاگنویس…
و بلافاصله می‌پرسد: «آیا جملات بالا با جملات زیر تفاوت ماهوی دارند؟»
مصاحبه با شناسنامه‌داران
نظر کفش‌پوشان در مورد …
پاسپورت‌داران فجایع غزه را محکوم کردند.
انجمن کسانی که تا به حال یک کتاب خوانده‌اند.
مجمع از جلوی روزنامه فروشی رد شوندگان….
بیانیه روی بینی جوش‌داران در مورد…
اما اجازه دهید اگر «خیلی واضح نیست»، فرق صفتی مانند «وبلاگنویس» با صفت‌های بی‌معنا و بی‌شکلی مانند «کسی که پاسپورت دارد» یا «کسی که از روبه‌روی روزنامه‌فروشی عبور می‌کند» را بگویم:
وبلاگنویس تولید کننده‌ی محتوای دیجیتال است و به این معنا، وبلاگ نویس همزمان «کاربر و مولف» است. وبلاگنویس (حتی اگر زردنویس باشد) موج‌سوار دریای نوظهور «جامعه‌ی اطلاعاتی»ست که «ایران» و «جهان» را در بر می‌گیرد. وبلاگنویس امروز، درست مثل آن معدود آدم‌هایی است که در همان سال‌های بعد از اختراع صنعت چاپ، با آن امکانات سنگ و سربی کتاب منتشر می‌کردند. اگر آن آدمها آن روز «بشریت را به کهکشان گوتنبرگ هول دادند» و ذهنیتش را برای همیشه دیگرگون ساختند، این آدمها هم امروز دارند «بشر را به کهکشان دیجیتال» هول می‌دهند تا بار دیگر ذهنیتش را برای همیشه دیگرگون سازند. وبلاگنویس حتی اگر زردنویس باشد فرهنگی را در جامعه گسترش می‌دهد و تابوهایی را می‌شکند که لرزه به پشت «گردن‌کلفت‌های سنتی قدرت» انداخته است و خواهد انداخت. وبلاگنویس تهیه‌کننده و سردبیر رسانههای اجتماعی نوظهور است.
باز هم بگویم؟
پس «وبلاگنویس» از لحاظ ماهوی با «کسی که از روبه‌روی روزنامه‌فروشی رد می‌شود» فرق می‌کند.
دوست عزیز وبلاگنویس، «لطفا» وبلاگنویسان و نقش تاریخ‌ساز آنها را دست‌کم نگیر.
در همین رابطه:
- «وبلاگ‌نویسی»، صنف؟ صفت؟ سِمَت؟
- من یک وبلاگ نویس هستم – روند یک بحث
- وبلاگ نویس
- وبلاگنویس،یک صفت معنی‌دار است!
اما نخست: آیا خود محکوم کردن حادثه‌ی تروریستی هند، یک شعر‌کپی‌کن را به یک وبلاگنویس مؤلف که نظر خود را منتشر می‌کند، نزدیک نمی‌کند؟
دوم: آیا همه‌ی شعر‌کپی‌کن‌ها در وبلاگشان به حوادث و فجایع واکنش نشان می‌دهند؟ نه.پس وقتی می‌گویند نظر وبلاگنویس‌ها، منظورشان وبلاگ‌نویس‌هایی است که توان اعتراض کردن و نظر دادن را دارند، از خود دارای نظر هستند، و این همان فصل مشترکی است که وبلاگنویس‌ها را به یک صنف نزدیک می‌کند. وبلاگنویس صفت هم باشد، یک صفت بی‌معنی نیست!
لطفا مشترک شوید
بامدادی+لینکدونی
فقط بامدادی
ہ
نجواها
بامدادی 
ممنون بامدادی، ولی دست کم گرفتن وبلاگنویسان رو از کجای متن من برداشت کردی؟ مگر کفاشان و جواهر فروشان رو دست کم گرفتم که وبلاگنویسان رو گرفته باشم؟
می‌گم اینکه هر کسی یک آدرس در فضای دیجیتالی داره دلیلی بر صاحب نظر بودن ترش نسبت به بقیه آدمها نمیشه مگر اینکه در اون آدرس دیجیتالی به مسائل سیاسی اجتماعی بپردازه که اون وقت لااقل علاقه‌اش به این حیطه نسبت از بقیه مردم بیشتره و حرفم اینه که عبارت «وبلاگنویس» مترادف نیست با کسانی نیستند که به سیاست علاقه‌مند هستند یا بهش می‌پردازند.
کلی وبلاگنویس آی تی و فرهنگی و … داریم که در مورد مسئله‌ای مثل حادثه تروریستی هندوستان مردم محسوب میشن.
لایکلایک
وحید:
خوب تحقیرکردن هم نوعی دست‌کم گرفته دیگه نیست؟ اون لحنی که شما نوشتی و مقایسه‌هایی که کردی حالتی از تحقیر درش بود. حالا ممکنه قصدت این نبوده، ولی من این‌طور برداشت کردم.
این‌جا بحث صاحب‌نظر بودن نیست. اصلا بذار برای چند لحظه فراموش کنیم کی زرد می‌نویسه و کی تحلیلی و فلسفی. نفس حضور در این رسانه‌ی جدید، فرهنگ‌ساز است. رسانههای اجتماعی صرف‌نظر از محتواشون، فرهنگ‌ساز هستن. این موضوع رو نمیشه دست‌کم گرفت یا تحقیر کرد، بلکه می‌شه با علاقه‌مندی و توجه مورد مطالعه قرار داد.
لایکلایک
کاملا موافقم 🙂
لایکلایک
پویا:
ارادت
لایکلایک
جناب بامدادي عزيز از اين متن شما خيلي لذت برم ! گرچه كنايه اي انفرادي بود ولي در لفافه به عام هم معنائي را بخشيد ! بنده نيز موافق اين موضوع هستم كه وبلاگ نويسان را نبايد دست كم گرفت !
لایکلایک
امیر:
خوب من هم منظورم این نبود که فقط یه بحث شخصی کرده باشم. هدفم تاکید روی موضوعی مهم و با اهمیت عمومی بود.
لایکلایک
فكر ميكنم كه سوء تفاهم ايجاد شده. اما وحيد عزيز شما هم يك كم عجيب گفتي. ساده تر بگو تا براي همه قابل فهم باشه. اينكه شما وبلاگ نويسان را گروه بندي ميكني و آنها را به چيزهاي نسبت ميدي سوال برانگيزه. راستي شما كدام يك هستيد؟ شاخدار يا مسلمان؟
لایکلایک
پرهام:
شاید وحید هدفش یا نیتش چیز دیگری بوده، اما مثال‌های خوبی انتخاب نکرده و حالتی از تحقیر نسبت به پدیده‌ی وبلاگ‌نویسی در نوشته‌اش حس می‌شه.
لایکلایک
سلام
تولید کردن محتوای دیجیتال انقدر راحت و همه گیر شده که دیگه آنچنان فرقی بین وبلاگنویسان و از جلوی روزنامه فروشی رد شوندگان شاید نباشه.
ارادتمند
لایکلایک
سینا:
راحت شدنش به معنای کم اهمیت شدنش نیست. همان‌گونه که راحت شدن انتشار کتاب (با اختراع چاپ) اهمیتش رو کم نکرد.
لایکلایک
وبلاگ نویسان تولید محتوا می کنند ، می خوانند و خوانده می شود مسلما نباید دست کم گرفته شوند. چون اطلاع رسانی می کنند.
لایکلایک
صندوقک:
ممنون که سر می‌زنی.
لایکلایک
{وبلاگنویس حتی اگر زردنویس باشد فرهنگی را در جامعه گسترش می‌دهد و تابوهایی را می‌شکند که لرزه به پشت «گردن‌کلفت‌های سنتی قدرت» انداخته است و خواهد انداخت } این جمله تکبیر می خواد اساسی !
لایکلایک
لابدان:
🙂 ممنون
لایکلایک