کاریکاتور روز: مهاجرت غیرقانونی

به مناسبت روز جهانی مهاجرت مشغول گشت و گذار در عالم «کاریکاتورها» بودم که چشمم به این کاریکاتور با معنا و فوق‌العاده خورد.

06_immigrantsgif

مهاجرت غیرقانونی – برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کاریکاتور در مسابقات ورلدپرس سال 2007

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

12 دیدگاه برای «کاریکاتور روز: مهاجرت غیرقانونی»

  1. سلام
    من می خواستم راجع به انتخابات ریاست جمهوری ایران صحبت کنم.
    خواهش می کنم این مطلب را بخونید و اگر موافق بودید شما هم بنویسید و اگر مخالفتی داشتید دلیل اش را بیان کنید.

    من مثل بقیه نگرانم. مهم ترین نگرانی ام هم برای زندگی خودمه. این چند سال اخیر واقعا سخت گذشت. من از سخت زندگی کردن تو کشور ثروتمندی مثل ایران متنفرم. کارم کفاف یه زندگی معمولی مستقل رو هم نمی ده. آرامش هم از زندگی ام رخت بربسته. به آینده هم هیچ امیدی ندارم. دلم هم نمی خواد سختی اش را من بکشم و با پولی که حق منه دیگران راحت زندگی کنند و قدرتمند ترو پولدارتر بشوند، حالا چه دولتمرد باشند چه اهل کشورهای دوست وبرادر.

    در مورد انتخابات پیش رو، به نظرم اگه می خواهیم دوباره الف نون انتخاب نشه باید فکر کنیم که کی انتخاب بشه بهتره. دیشب داشتم کتابی می خواندم این جمله اش به نظرم خیلی مناسب موقعیت الان ما است:

    انتخابات اغلب به نفع کسانی تمام شده است که مردم با آنها موافق نبوده اند زیرا آن شخص بیشترین توجه و انرژی را به خود جلب نموده است. اگر از سیاستمداری خوشتان نمی آید، حامی رقیب او باشید.
    (هیل دوسکین- کتاب راز- راندا براون – ترجمه پورآغاسی – ص 177)

    الف نون همینکار رادر عرض این 4 سال کرده. اینقدر مصاحبه و فعالیت کرده که همه جا حرف اونه. (تو این مورد خیلی هوشمندانه رفتار کرده).
    من می خوام همین کاری را بکنم که کتاب توصیه کرده. معمولا یه آدم ناشناس کاندید نمی شه. رجل سیاسی بودن فکر کنم جز شروط کاندیداتوری باشه. اغلب کاندیداها را هم کم و بیش می شناسیم. یعنی می دانیم کی واقعا اهل تدبیر و کاره و به معنی واقعی خدمت می کنه. پس راجع به چیزهایی که از رئیس جمهورمون می خواهیم و کسی که فکر میکنیم اینکار را می تواند بهتر از بقیه انجام بدهد حرف می زنیم.

    کارهایی که من از رئیس جمهورم می خواهم:
    شرایطی را فراهم کند که من آرامش داشته باشم و بتوانم برای زندگی ام برنامه ریزی کنم.
    (مثلا من با حقوق یک کارمند بتوانم یک زندگی عادی داشته باشم. رویای خانه دار شدن را به گور نبرم. عمرم در ترافیک کور و سلامتی ام در آلودگی هوای تهران به فنا نرود…)
    واقعا دلم می خواهد شرایطی در مملکتم داشته باشم که فکر مهاجرت کاملا از سرم بیرون برود. (تصور من راجع به وضعیت من مهاجر در کشورهای اروپائی و آمریکای شمالی مثل وضعیت افغان ها در کشور خودمان است: شهروند درجه دو)
    از قدیم گفته اند یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است. همین ایران را آباد کنند ، بقیه دنیا پیش کش.
    به عنوان شهروند تبعه ایران واقعا توقع خدمت از مدیران دارم. با کسی هم تعارف ندارم . اگر کسی نمی تواند ، دانش و تجربه و شهامت ندارد، خیانت بزرگی است که موقعیت و پستی را غصب کند که در آن کارائی ندارد و ما خودمان باید به کسانی این موقعیت را بدهیم که بیش از دیگران برای ما کار می کنند.

    آقای خاتمی:
    آدم محترمی است ولی بسیار اهل مدارا. اگر وزیر خارجه بشود موفق تر است تا رئیس جمهور. الان به کسی نیاز است که جرئت و جسارت الف نون را داشته باشد البته همراه با تدبیر.

    آقای قالیباف:
    خوب این آدم چه وقتی که در نیروی انتظامی بود چه در شهرداری خوب کار کرده . اثرات اش را هم همه می بینیم. از 110 و 137 و پارک بانوان و … مگه ما غیر از این که مدیر مملکت کاری کنه که ما راحت تر و شاد تر زندگی کنیم و آرامش داشته باشیم چیز دیگه ای می خواهیم؟ اگر هم کسی مخالف این آدمه و چیزی ازش میدونه بگه.

    آقای موسوی
    این که ایشان زمان جنگ خوب مدیریت کرده اند دلیل کافی نیست. سالها است ایشان در صحنه سیاسی نبوده. به نظرم شرایط فعلی خیلی با آن زمان بسته و محدود جنگ و بحران فعلی جهانی با شرایط سی سال پیش فرق دارد. باز هم اگر کسی موافق ایشان است و فکر می کند او می تواند دلایل اش را بگوید.

    آقای کرباسچی
    من مدیریت این آدم را قبول دارم. اما در مورد سایر مسائل(اختلاس و زندان رفتن) نظری ندارم چون اطلاعاتم کامل نیست. شاید اگر رئیس جمهور نباشد و مقام اجرائی داشته باشد بهتر است.

    چون خیلی اهل سیاست نیستم، خوب آدمهای کمی را می شناسم. خیلی آدمهای دیگری هستند که می توانیم در این لیست بگذاریم و راجع به آنها بحث کنیم . حداقل فضای بسته ای در مورد انتخابات نخواهیم داشت و می فهمیم که واقعا چی می خواهیم و چه کسی می تواند انجامش دهد. من بعد از ماجرای لایحه حمایت از خانواده کمی به تاثیر اینترنت و همبستگی ایمان آوردم.

    انتخابات مسئله مهمی هستش. با آینده تک تک ماها سرو کار داره. پس کمی بهش فکر کنیم. مثبت هم فکر کنیم. با احتیاط هم عمل کنیم . دیدم که زمزمه کاندید شدن خاتمی که بلند شد، بهش گفته شد ترسوئه و اون هم سر جاش نشست. یعنی یه کاری نکنیم که آدم های مورد نظر ما را از همین الان بذارن کنار.

    یه مورد دیگه : همه جانبه فکر کنیم.
    مثلا راجع به اوباما :
    برداشتم این بود که به دلیل غیر نظامی بودنش (در برابر مک کین نظامی ) و سیاه پوست بودنش (در جامعه نژادپرست آمریکا) و جوان بودنش (در مقابل دولتمردان فعلی) انتخاب شد. حالا که انتخاب شده تا جائی که من دیدم همون سیاستهای قبل راکمی ملایمتر پیش گرفته. موقع انتخابات اش من فقط یکی دو مقاله راجع به نظرات و مشی سیاسی اش خوندم.

    سپاسگزارم که وقت گذاشتید و خواندید. خیلی دوست دارم نظر شما را هم بدانم .
    محمد احمدی

    لایک

  2. بامدادی عزیز!
    نمیدان به سایت بانکسی سر زدی یا نه؟ولی اصل کارهایش را درانجا خواهی دید…
    آن نوشته هم امضای بانکسی است!
    ضمناًبابت اعوجاج تنطیم این پست و عکسهایش هم شرمنده! الان در منزل تصحیح شد.

    لایک

  3. سلام کاریکاتور بسیارعالی بود ولی مهاجرت برای افغانها مجبوریت است که دولتمردان ما به فکر کشور و مردم نیستند این یک حقیقت است

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.