کدام آزادی، آزادتر است؟

بحثی پیش آمده بود درباره‌ی مفهوم آزادی و اختلاف «آزادی قانونی» و «آزادی واقعی».  برای طرح بهتر دغدغه‌ی اصلی پشت بحث، آن‌را در قالب یک «تجربه‌ی فکری» (Thought Experiment) بیان می‌کنم.

فرض کنیم جامعه‌ای از حیوانات داریم در یک جنگل. برای سهولت جانوران این جنگل را به دو دسته‌ی «اقلیت قدرتمند» (مثل شیر و ببر و خرس و …) و «اکثریت ضعیف»‌ (مثل موش و خرگوش و کبک و …) تقسیم می‌کنیم و در این تجربه‌ی فکری همه‌ی عوامل و پارامترهای دیگر را نادیده می‌گیریم.  همین‌طور دو اصطلاح زیر را این‌طور تعریف می‌کنیم:

  • آزادی قانونی: حق عبور و مرور جانوران در نقاط مختلف جنگل یا حق رشد کردن و بزرگ شدن جانوران از نظر قانون
  • آزادی واقعی: امکان عبور و مرور جانوران در نقاط مختلف جنگل یا امکان رشد کردن و بزرگ شدن جانوران در عمل

سناریوی اول: همه‌ی جانوران آزاد

در این سناریو از نظر قانونی هیچ محدودیتی برای تردد هیچ‌یک از جانوران وجود ندارد. به این ترتیب همه‌ی جانوران به یک میزان از حق آزادی برخوردارند. در این حالت دست‌کم از لحاظ قانونی و روی کاغذ حقوق اولیه‌ (آزادی حرکت یا آزادی رشد کردن) همه‌ی جنگل‌وندان رعایت شده است. یعنی هم ببر می‌تواند از خانه‌اش بیرون بزند و در جنگل قدم بزند و هم موش و خرگوش مجازند از خانه‌هایشان بیرون بروند و به هر کجا دلشان خواست سر بکشند. هم ببر حق دارد رشد کند و رشید شود هم موش این حق را دارد که قد بکشد و هیکل بزرگ کند.

اما از نظر عملی، جانورانی مانند ببر و شیر که قدرتمند هستند با خیال راحت از خانه بیرون می‌زنند و از حق آزادی قانونی‌شان به خوبی استفاده می‌کنند، اما موش و خرگوش از ترس خورده شدن در خانه‌هایشان محبوس می‌شوند یا این‌که با ترس و لرز و فقط در نواحی خیلی محدودی از جنگل می‌توانند تردد کنند. به همین ترتیب جانوران قدرتمند بدون نگرانی می‌توانند تا هر جا که امکانش را داشته باشند رشد کنند و بزرگ و قوی شوند در حالی‌که جانوران ضعیف (مثلا یک کبک) قبل از این‌که به رشد کامل خودشان برسند احتمالا خورده می‌شوند و خورده هم که نشوند از ترس خورده شدن یک لحظه آرامش فکری ندارند. در واقع اگر چه به همه‌ قانونا امکان آزاد بودن داده شده است، اما در عمل فقط جانوران قدرتمند از «آزادی واقعی» برخوردار هستند. خلاصه این‌که در این حالت:

  • آزادی قانونی: تضمین آزادی برای همه
  • آزادی واقعی: فقط جانوران قدرتمند (اقلیت) آزادی واقعی دارند.

سناریوی دوم: جانوران ضعیف آزاد، جانوران قوی محدود

در این سناریو، برای این‌که خیال اکثریت ضعیف جنگل راحت باشد و آن‌طور که شایسته‌ است از حس رهایی‌شان لذت ببرند، آزادی جانوران قوی «به نوعی» محدود می‌شود ولی جانوران ضعیف کاملا آزاد هستند. آزادی جانوران قوی ممکن است به صورت‌های مختلف محدود شود: یا به آن‌ها اجازه داده نمی‌شود قدرتمند و بزرگ شوند، یا محدوده‌ی ترددشان محصور می‌شود یا این‌که حق تجاوز به جانوران ضعیف از آن‌ها گرفته شود.

در چنین سناریویی آزادی اقلیت قدرتمند جنگل به خاطر تضمین آزادی اکثریت جامعه (جانوران ضعیف) محدود شده است. یا به عبارت دیگر:

  • آزادی قانونی: تضمین آزادی اکثریت ضعیف با محدود کردن آزادی اقلیت قدرتمند
  • آزادی واقعی: فقط جانوران ضعیف (اکثریت) آزادی واقعی دارند.

سئوال: در کدام سناریوی فرضی، جامعه‌ی جنگلی «آزادتر» است؟

پاسخ به این سئوال مهم گرایش فکری شما در مورد «نظم اجتماعی» مطلوب‌تر را تعیین می‌کند.


6 دیدگاه برای «کدام آزادی، آزادتر است؟»

  1. یک مسئله را نگفتید : این » قانون » در هر دو سناریو را چه کسی تعیین کرده است؟ همان اقلیت قدرتمند یا اقلیت ضعیف؟
    اگر اقلیت قدرتمند تعریف کرده آیا این حق را داشته یا به واسطه قدرت های طبیعی اش آنرا حق خودش دانسته است ؟ بعلاوه آیا هنگامی که آنرا تعریف کردند همه جانوران جنگل آنرا تایید کردند یا نه ؟
    در واقع اگر بخواهیم قانون جنگل حکمفرما نشود: » یا بخور یا خورده شو» ، من شخصا سناریوی دوم را تایید می کنم. حداقل یک اکثریتی از موهبتهای اجتماعی استفاده می کنند ، هرچند فراموش نکنیم همیشه حق با اکثریت نیست.

    لایک

  2. خب مشکل این دو سناریوی شما این است که از بیرون قانون می‌گذارید. قانون جنگل قانونی است که درون جنگل شکل می‌گیرد. به نظرم اگر خودمان را هم از جنگل و قانون بی‌قانونی‌اش ( یا بی‌قانونی قانونی‌اش) تافته‌ای جدا بافته بدانیم در عمل خیلی وقت‌ها( البته می خواستم بگویم همیشه) حکایت‌مان مثل حکایت جنگل است و در واقع قدرت است که تعیین کننده‌ است و گفتمان غالب همیشه گفتمانی بوده که قدرت آن را شکل می داده. قانون هم بر اساس همان شکل می گرفته و می گیرد و تازه همان هم تفسیرش با قدرت است البته این حرف به معنای مطلق بودن قدرت مسلط نیست. بالاخره دیگران هم مزیت‌های نسبی خودشان را دارند و باید از این مزیت‌هایشان برای کنترل قدرت حداکثر استفاده را ببرند.

    لایک

  3. دو سناریو بسیار عجیب بودند اما به نظر من در هردو صورت عوامل محدود کننده ای برای هردو گروه باید وجود داشته باشد . چه اقلیت ضعیف چه اقلیت قوی ، چون اکثریت ضعیف هم اگر از آزادی نا محدود برخوردار باشد رشد خواهد کرد و تبدیل به یک نوع اقلیت قوی خواهد شد و یک دور دایره وار خواهیم داشت از تبدیل قوی به ضعیق و ضعیف به قوی.

    لایک

  4. به نظر من اگر جنگلی به این رشد رسیده که برای زندگی در محیط واحد نیاز به قانون دارد، این قانون باید بر اساس شرایط محیط و احترام به حق حیات دیگران باشد. هم اقلیت قوی و هم اکثریت ضعیف باید بدانند که بود خود وابسته به بودن دیگری است. اقلیت قوی باید بداند که اعمال زور و قدرت بر جنگل باعث خواهد شد که اکثریت ضعیف علیه آنها متحد شده و به هر قیمتی که هست آنها را سرنگون خواهند کرد که این خود می تواند باعث دیکتاتوری دیگری از جنس توده ایی (تمدن توده ایی) شود که چون قبلا ضعیف و تحت ستم بوده اند برای حفظ جایگاه خود، که همانا با جانفشانی و از خودگذشتگی به دست آورده، به هر عاملی اکتفا کند.
    اکثریت ضعیف نیز باید بداند که برای زندگی در جنگل نیاز به قدرتی دارد که از همه در مقابل متجاوزان حفاظت کند.
    در آخر باید بگویم که در جنگل نباید انحصار تغییرناپذیری باشد و هر گروه اجازه شراکت در تمام کارها را به دیگری بدهد تا هر جنگلیی، چه از اقلیت و چه از اکثریت، امکان ابراز عقیده و نظر خود را در تمام کارها داشته باشد.

    لایک

  5. به نظر من موجودات جنگل بايد حقيقت وجود تفاوت بين خود را قبول كرده و به اين بينديشند كه آيا چاره اي جز سازش و رعايت حق يمكديگر دارند يا نه؟
    اما به نظر بنده سناريوي دوم، با توجه به اين نكته كه اين محدوديت اقليت، براي سالم ماندن اكثريت است ؛تظمين كند كه اكثريت نيز از اين محدوديت اقليت سو استفده نكند.

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.