غیرنظامیان چطور کشته می‌شوند؟

تلویزیون روشن بود و سی‌ان‌ان داشت تصویرهای سیاه و سفید حمله‌ی موشکی/هوایی به چند هدف را نشان می‌داد. همزمان گوینده توضیح می‌داد: نیروهای پاکستانی به چندین هدف که «ظن آن می‌‌رفت» (Suspected) مراکز نیروهای طالبان باشند حمله کردند.

با توجه به این‌که به گفته‌ی گوینده این مراکز «احتمالا» متعلق به نیروهای طالبان بوده‌اند، پس نتیجه می‌گیریم که نیروهای پاکستانی «مطمئن» نبوده‌‌اند یعنی «احتمال» دارد که این مراکز متعلق به نیروهای طالبان نبوده‌ باشند. با توجه به این‌که تنها نیرویی که در حال حاضر با نیروهای پاکستانی درگیر است طالبان است، پس اگر این مرکزها متعلق به طالبان نبوده باشند یعنی مرکز نظامی نبوده‌اند و در نتیجه حتما غیرنظامی بوده‌اند.

ساختمان غیرنظامی چه جور جایی است؟ شاید یک خانه، شاید یک مدرسه، شاید یک بیمارستان، شاید…

کسی چه می‌داند.

و این‌گونه است که غیرنظامی‌ها کشته می‌شوند. و این‌گونه است که سیاست‌مدارها عمیقا از کشته شدن غیرنظامیان ابراز تاسف می‌کنند. و این‌گونه است که …


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

4 دیدگاه برای «غیرنظامیان چطور کشته می‌شوند؟»

  1. توی جنگی که الان پاکستان مشغولش هست، با اون مدل خاص وضعیت، که نیروهای طالبان توی روستاها و بین مردم عادی هستند، اونجا زندگی می کنند و اونجا می جنگند، پیشنهاد شما برای کشته نشدن غیر نظامی ها، چیه؟ و یا کلا چطور میشه اونجا بین نظامی و غیر نظامی فرق گذاشت؟ حدس، ایده، یا هر چیزی که ممکنه به ذهنتون برسه؟!
    ————————————————————————————–
    بامدادی: سئوال خوبیه. در موردش فکر می‌کنم و سر فرصت می‌نویسم. ممنون.

    لایک

    1. » نیروهای طالبان توی روستاها و بین مردم عادی هستند، اونجا زندگی می کنند و اونجا می جنگند،»
      باید نتیجه گرفت نیروهای طالبان جزیی از خود آن مردم هستند : پس غیر نظامی ها که زنها و بچه های (شاید) همان نیروهای طالبان باشند کشته می شوند و چطور می شود بین نظامی و غیر نظامی فرق گذاشت ؟ وقتی نظامی وجود ندارد و همه شبه نظامی اند و غیر نظامی ( بازی با کلمات ) باید به اصل قضیه برگشت و دید ریشه این جنگ کجاست ؛ چرا شروع شد و به چه وسیله ای می شود تمامش کرد. داستان را امریکا در تمام خاورمیانه شروع کرد و به این راحتی هم نمی شود جمعش کرد. وقتی طالبان تندرو بین مردم زندگی می کنند نمی شود به آنها گفت لطفا تشریف ببرید توی کوه ها، که با شما بجنگیم؛ بنابر این خشک و تر با هم می سوزند. این داستان چیزی است که 1000 سال پیش ناصرخسرو قبادیانی سرود:

      روزی ز سر سنگ عقابی به ‌هوا خاست – و اندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
      بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت – امروز همه روی زمین زیر پر ماست
      بـر اوج فلک چون بپرم از نظـر تیز – میبینیم اگر ذره‌ای اندر ته دریاست
      گر بر سر خـاشاک یکی پشه بجنبد – جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
      بسیار منی کـرد و ز تقدیر نترسید- بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست
      ناگـه ز کمینگاه یکی سـخت کمانی – تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست
      بر بال عـقاب آمـد آن تیر جـگردوز – وز ابر مر او را بسوی خاک فروکاست
      بر خـاک بیفتاد و بغلـطید چو ماهی – وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست
      گفتا عجبست اینکه زچوبست و زآهن – این تیزی و تندی و پریدنش کجا خاست
      چون نیک نگه ‌کرد و پر خویش بر او دید – گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست

      فقط ایراد کار اینست که این «از ماست که برماست «از میان مردم بیچاره کشورهای دیگر که هیچ گناهی هم ندارند قربانی می گیرد. ( شاید برای پاکستانی ها و زرداری بیشتر صدق کند .وقتی بی نظیر بوتو با همکاری امریکا و سعودی ها طالبان را راه انداخت وحتی یک لحظه هم فکر نکرد روزی دامن خودش و شوهر و بقیه اهل کشورش را می گیرد )
      به نظر من این جنگ و کشته شدن غیر نظامی ها هیچ وقت پایان نمی گیرد مگر امریکا دست از دخالت هاو رییس بازی هایش در منطقه بردارد که مسلما چنین کاری را نمی کند. اگر هم ارتش پاکستان و هواپیماهای بدون سرنشین امریکا کلک طالبان را در سرحد بکنند درمان موقتی انجام داده اند ، بازهم چند وقت دیگر سر و کله طالبان از جای دیگری پیدا می شود. در واقع این طالبان مثل اژدهای هفت سر می ماند . هر کله اش را هم بزنند یک کله دیگر جایش می روید.!

      لایک

  2. استدلال کامنت بالا شبیه استدلال های اسراییل است در جنگ غزه!! 🙂
    طالبان یک گروه با شاخ و دم نیست. حقیقتش آمریکا اون یک گروه کوچک با تفکر افراطی رو تجهیز کرد، اما بعد «تفکر طالبانی یا سلفی یا تکفیری» در گروه های بزرگ قبایلی تاثیر گذاشت، سران قبایل با اونها همراه شدن و بقیه قبیله هم همینطور.
    اصلا سلفی ها در همه کشورهای سنی نشین به «مذهبی بودن بیش از حد» معروف هستن و اینکه زندگی رو سخت می گیرن. کسی نمی گه اونها «منحرف» هستن. همونطور که شیعه ها در مورد خیلی مذهبی ها همین عقیده رو دارند. پس اگه یک مسلمان بخواد خیلی مذهبی بشه، احتمال انحرافش به تندروی طالبانی یا تندروی شیعی خیلی زیاده. شیطان هستش همه جا دیگه! 🙂

    زندگی قبایلی که در پاکستان، هند و کشورهای عربی وجود داره یک خوبی داره و یک بدی. خوبیش اینه که خانواده و فامیل از هم حمایت می کنند در هر صورت و در هر شرایطی، یک نفر تصمیم گیرنده دارند که از طریق رای گیری در شوراهای بالای 40 سال و با وسواس زیاد انتخاب میشه.
    بدیش اینه وقتی اون آقای رییس با یک گروهی همراه بشه، همه باید همراه بشن. در صدر اسلام خیلی عرب ها اینطوری مسلمان شدن. حتی خیلی از قبایل سنی عراق اینطوری شیعه شدن. به همین دلیل میبینید که در یک طایفه، نصف گروه سنی هست و نصفش شیعه.
    تفکر سلفی فقط مختص سنی ها نیست. شیعه های تندرو هم همچین تفکری دارن و در پاکستان هم یک گروه دارن که سنی ها رو تکفیر می کنن و میگن که امام حسین رو همین سنی های امروزی کشتن، صحابه مورد علاقه سنی ها رو علنی لعن می کنند و ازین حرفها. و جالب اینجاست که این دو تفکر تندرو از نظر فقهی شباهت های زیادی دارن به هم!
    اینها هم که نیومدن آدم بکشن. اینها می گن میخوایم اسلام اونطوری که ما میگیم رعایت بشه، اگه نشه ما میجنگیم تا بشه. مثل همون برنامه ای که در افغانستان پیاده شد. دلیل دیگشون هم شاید خود زرداری هستش که شیعه هست و اینها شیعه رو کافر و منحرف می دونن.
    به هر حال مشکل پاکستان، ارتش این کشور هستش که خیلی محکم برخورد نکرد وقتی این تفکر تندرو طالبانی فقط در یک قسمت کوچکی از دره سوات حاکم بود. اینها از سپاه صحابه شروع کردن که جلوش گرفته نشد. البته شواهدی هم هست که ارتش پاکستان با همکاری آمریکا این گروه رو به وجود آورد و حمایتش کرد (هنوز بعضی سرانش حمایت می کنند.) که بعد از کنترلش خارج شد که ماجرای لعل مسجد و بعدش این دره سوات پیش اومد.

    این ویدئو هم جالبه:
    Pakistan’s War: The Battle Within – part 1

    این قسمت اول داکیومنتری هستش. بفیه ش هم ببینید.
    ———————————————————————————
    بامدادی: جالب بود. مرسی شهرزاد.

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.