برنامه‌های آقای موسوی ریشه‌ای و اساسی است

به نظر من تا این لحظه از مبارزات انتخاباتی بین چهار نامزد حاضر در صحنه‌ی رقابت، آقای میرحسین موسوی غیرشعاری‌ترین و ریشه‌ای‌ترین برنامه‌های اقتصادی را ارائه داده است. در این‌جا فقط سه مثال می‌آورم ولی سایر برنامه‌هایی که در این‌جا ذکر نشده‌اند هم شاید به همین اندازه زیربنایی و مهم باشند.

.
1. مخالفت با تفسیر موجود از اصل 44 قانون اساسی

آقای موسوی رسما اعلام کرده که با تفسیر کردن بسیار باز و وسیع اصل 44 قانون اساسی و ابلاغیه‌ی آن مخالف است:

نظر من این است که مضمون تفسیری که از اصل 44 شده مفید است و من با آن موافقم و اجرایش را برای اقتصاد کشور مفید می دانم. اما نظرم این است که نباید ما اصول قانون اساسی را تا این اندازه وسیع تفسیر کنیم. اگر می خواهیم این قدر وسیع تفسیر کنیم بهتر است قانون اساسی را اصلاح کنیم و آن را به رای مردم بگذاریم…

قابل توجه است که سیاست‌های خصوصی‌سازی نظام دولتی که اتفاقا در دولت فعلی هم شتاب گرفته است در واقع واگذاری موسسات دولتی (نهادهای انتخابی مردم)‌ به «برخی نهادها» (که با نام مستعار بخش خصوصی و با امکانات مالی و رانتی بالا این موسسات را خریداری می‌کنند) بوده است. برخلاف تبلیغاتی که علیه آقای موسوی می‌شود مبنی بر این‌که او مخالف خصوصی‌سازی یا کوچک‌ شدن دولت است، وی در هیچ‌جای بیاناتش از بزرگ شدن دولت حمایت نکرده است و به نظر می‌رسد با روند افسارگسیخته‌ی واگذاری نهادهای دولتی به این به اصطلاح «بخش خصوصی» مشکل دارد. قرار نیست که دولت جمهوری توسط دولتی بزرگتر خریداری شود! معنای واقعی خصوصی‌سازی در ابلاغیه‌ی اصل 44 چیز دیگری است.

آقای موسوی نه تنها با خصوصی‌سازی مخالف نیست بلکه حتی اعتقاد دارد که نقش بخش خصوصی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی باید افزایش باید:

در شرایط کنونی بخش خصوصی جایگاه چندانی در سیاست گذاری و برنامه‌ریزی اقتصادی در ایران ندارد. دولت بدون مشارکت بخش خصوصی مقررات را وضع و برنامه‌های اقتصادی را تدوین می‌کند و بخش خصوصی غایب بزرگ در صحنة تصمیم‌گیری اقتصادی کشور است. در چنین نظامی است که دولت و کارشناسان آن از دانش و تجارب بخش خصوصی بی بهره می مانند. این الگو باید در ایران متحول شود و دولت باید فضا را برای حضور بخش خصوصی باز نماید. بخش خصوصی نیز باید خود را برای حضور فعال‌تر در ساختار تصمیم گیری کشور آماده ساخته و برای ایفای این نقش، منافع بلند مدت کشور را مد نظر خود قرار داده و بداند که منافع اش در گرو ایران توسعه یافته است. همچنین باید منافع کوتاه مدت خود را در راستای تحقق این آرمان، یعنی ایران توسعه یافته جستجو نماید. بخشی نگری و نگرش کوتاه مدت در بخش خصوصی مخل این مسئولیت و نقش جدید است.
ارتقای حضور بخش خصوصی اصل مهمی است که باید در همه بخش‌های کشور حاکم گردد. این اصل فرابخشی به دگرگونی ساختار تصمیم گیری کشور منجر خواهد شد. حضور بخش خصوصی ضامن استمرار بیشتر سیاست های اتخاذ شده است. اگر در کشورهای دیگر شاهد آن هستیم که با تغییر دولت، سیاست‌های محوری دگرگون نمی‌شوند به این دلیل است که اولاً آن سیاست‌ها با مشارکت بخش خصوصی تدوین شده اند و ثانیاً بخش خصوصی به عنوان یک نیروی اجتماعی از سیاست‌های مصوب دفاع می کند.

2. افزایش اختیارات شوراها

آقای موسوی رسما اعلام کرده که تدوین قانون جدید شوراها جزو اولین کارهایی است که انجام خواهد داد و این امر متناسب با مجموعه‌ی اصول قانون اساسی صورت خواهد گرفت. به گفته‌ی ایشان «با توجه به وسعتی که شوراها دارند و وظایفی که می‌توانند بپذیرند، نه تنها مسایل اجرایی بلکه مسایل سیاسی را هم که بخواهیم حل کنیم، مجبوریم به این راه‌حل رجوع کنیم؛ ما مساله قومیت‌ها را در کشور داریم و گلایه‌هایی از به کار نگرفتن نیروهای قومی وجود دارد که به نظر می‌رسد یکی از سالم‌ترین و بهترین روش‌ها برای حضور نیروهای محلی در مدیریت و بالا آمدن تدریجی آن‌ها شوراها هستند. این راه‌حل هم برای مسایل اجرایی و هم در مسایل امنیتی بسیار موثر است.»

این حرکت بسیار ریشه‌ای است و من آن‌را گامی اساسی در جهت تمرکززدایی از ساختار قدرت در جامعه و نهادینه‌سازی دموکراسی می‌دانم. نکته‌ی جالب این است که آقای موسوی برای انجام دادن چنین حرکت زیربنایی و مهمی نیازی به دادن وعده‌های تند، غیرعملی و غیرواقع‌گرایانه‌ای مانند «تغییر قانون اساسی» ندارد!

3. طرح تبديل صنعت‌ نفت به موتور محركه اقتصاد كشور

به عنوان کسی که سال‌هاست در صنعت نفت فعالیت می‌کند، اهمیت کلیدی این کلمات را کاملا درک می‌کنم:

ایران با در اختیار داشتن بیش از 100 میدان هیدروکربوری، حدود 17 درصد از ذخایر گاز و بیش از ده درصد از ذخایر نفت جهان از جایگاه ممتازی برخوردار است که مزیت اقتصادی ویژه‌ای را برای کشور فراهم می‌آورد. ما نتوانسته‌ایم تاکنون به خوبی از این مزیت استفاده کنیم. صنعت نفت که یکصد سال از عمر آن می‌گذرد هنوز نتوانسته است با پیکره اقتصاد ملی تعامل و ارتباط لازم را برقرار کند. ده‌ها میلیارد دلار در صنعت نفت سرمایه‌گذاری شده و ده‌ها میلیارد دلار دیگر نیز باید در دهه‌های آتی سرمایه‌گذاری شود. آیا چنین موقعیتی ایجاب نمی‌کرد و نمی‌کند که به ‌نوعی همه بخش‌های صنعتی و اقتصادی کشور حول صنایع نفت توسعه یابند؟ کشورهایی که سابقه‌ای بسیار کمتر از ما در این صنعت دارند با استفاده از مزیت داخلی خود اینک به صادرکننده کالاها و خدمات آن تبدیل شده‌اند، این در حالی است که ما همچنان نیازمند آن‌ها هستیم. آیا زمانی‌که یک پروژه بزرگ هیدروکربوری تعریف می‌شود، این پروژه برای کالاها و خدمات دیگر صنایع و بخش‌های مختلف داخلی تقاضای بیشتری ایجاد می‌کند یا برای شرکت‌های خارجی؟ رسالت ایجاد تعامل میان بخش‌های مختلف صنعتی و اقتصادی، تنها وظیفة صنعت نفت نیست، بلکه فراتر از آن و در حوزه وظایف دولت است. صنعت‌نفت ایران از ابتدا در تعامل با اقتصاد و صنعت و بخش خدمات کشور توسعه نیافته است. نفت باید در پیوند با فرایند توسعة ملی درآید.

پتانسیل صنعت نفت در ایران به حدی است که می‌تواند کل صنعت ایران را به صورت زیربنایی متحول کند. آقای موسوی به درستی این نکته را تشخیص داده و روی آن انگشت گذاشته است. صنعت نفت در ایران در حال حاضر تقریبا از سایر صنایع کشور مستقل است. در واقع ما برای کوچکترین خدمات یا محصولات فنی نیازمند کشورهای دیگر هستیم و نه تنها صادر کننده‌ی فن‌آوری و خدمات نیستیم بلکه واردکننده‌ی محض هستیم. حتی شیرآلات معمولی و لوله‌های تحت فشار در ایران تولید نمی‌شود. تمرکز روی تک‌تک محصولات، قطعات یدکی و خدمات گسترده‌ای که در صنعت اکتشاف، توسعه و بهره‌برداری نفت و گاز مورد نیاز است می‌تواند صنعت ایران را دیگرگون سازد. صنعت نفت می‌تواند به صنعت استراتژیک ایران تبدیل شود.

مرتبط با همین زمینه بحث اصلاح الگوی مصرف انرژی، افزايش توان صادرات انرژی و ایجاد شرکت‌های خدمات انرژی هم بسیار اساسی و مهم است.

جمع‌بندی:

در مقایسه با طرح‌های اقتصادی سایر نامزدها (مثلا فروش سهام ملی نفت) طرح آقای موسوی بسیار زیربنایی‌تر، کلیدی‌تر و در عین حال عملی‌تر (واقع‌گرایانه) است، اگر چه شاید در نگاه اول جذابیت شعاری بالایی نداشته باشد.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

3 دیدگاه برای «برنامه‌های آقای موسوی ریشه‌ای و اساسی است»

  1. چه خوب که به این بعد خصوصی سازی اشاره کرده اید.
    خیلی ها «خصوصی سازی» را مانند معجزه ای میدانند که تمام مشکلات را یکشبه حل می کند. به نظر می رسد که به این سادگی هم نیست چنانچه بعضی از کشورهای در حال توسعه نیز با خصوصی سازی بی رویه کنترل منابعی نظیر آب و برق خود را از دست داده اند. یک مثال از این بعد مسئله.
    گفتنی زیاد است و فقط یک لینک می دهم. در این فیلم کوتاه چند بعد دیگر قضیه نیز مطرح می شود.

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.