اگر خط اینترنتتان اجازه میدهد و پنجاه و یک دقیقه وقت برای تلف نکردن دارید پیشنهاد میکنم فیلم مستند زیر را تماشا کنید. الان که چندین سال از آن روزها گذشته شاید خیلی از نکاتی که در این فیلم نشان داده شده به نظر همهی ما بدیهی برسد. اما باور کردن اینکه کارگردان/نویسنده/مصاحبهگر چطور مقامات سیاسی بلندپایهی آمریکایی را در مصاحبهی مستقیم به گونهای به بنبست میرساند که مجبور میشوند همانطور که دوربین در حال ضبط کردن است آنرا خاموش کنند خیره کننده است. کارگردان غیرممکن را ممکن کرده است: آیا میشود سیاستمدارهای ریاکار حرفهای را وادار به اعتراف در مقابل دوربین کرد؟ بله میشود!
نمونهای عالی از «روزنامهنگاری تحقیقی» (Investigative Journalism) فیلم «شکستن سکوت» (Breaking the Silence) ساختهی جان پیلجر (John Pilger)
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
در همین راستا من پیشنهاد می کنم دوستان فیلم Frost Nixon رو هم تماشا کنند که دست مایه ای با همین مضمون داره.
لایکلایک
هنوز فیلم را به طور کامل ندیده ام. اما در اولین فرصت خواهم دید. تشکر پیشاپیش برای معرفی.
شخصا به عنوان یک مخالف سرسخت بوش و منتقد حمله به افغانستان و مخصوصا عراق وقتی درمورد موضوعات اینچنینی فکر می کنم، در مناظره ای که دو طرفش خودم هستم، به خودم پاسخ می دهم:
درست است که بوش کار اشتباهی انجام دهد و چه ها و چه ها. اما منتقدان جورج بوش (منظورم منتقدان روزنامه نگار و بلاگر نیست، بلکه منتقدانش در سطوح سیاسی و دیپلماتیک) هیچ راه حل جایگزین عملی ای نداشتند یا ارائه نمی کردند.
این جمله را در پاسخ به منتقدان سیاست منفعلانه ی اوباما درمورد ایران هم بسیار می گویم. در جواب کسانی که می گویند چرا اوباما درمورد حوادث ایران دخالت نمی کند یا دستکم در مقابل حکومت ایران موضع روشن نمی گیرد می گویم: ایا واقعا دخالتهای جورج بوش و رایس -حتی در سطح محکوم کردن ایران و خط و نشان کشیدن برای ایران- کمکی به ایران کرد؟ خلاصه ی سخن این که عرصه ی سیاست عرصه ی عمل است و نمی توان هر عملی را بدون در نظر گرفتن عواقبش بررسی کرد، بدون ارائه ی راه حل عملی جایگزین.
پایان سخن این که انتقاد من به منقدان این چنینی (دست اندرکاران این فیلم و یا افرادی مثل مایکل مور) این است که انتقاداتتان همگی به جا، اما راه حل جایگزین شما چیست؟
لایکلایک
سه نکته
اولا که ارائه نکردن راهکار توسط روشنفکران یا سیاستمداران دلیل یا توجیهی برای تجاوز به کشور دیگری نیست.
دوما اینکه مشکلی به نام عراق مسالهای بود که بزرگنمایی شده بود. خطر عراق برای کشورها اطراف به شهادت خود سیاستمدارانی که در همین مستند از آنها نقل قول شده کاملا کم بود حتی برای کشورهای همسایهاش چه رسد به آمریکا و انگلیس.
سوما اگر هم مشکلی به نام سلاحهای کشتارجمعی و خطر عراق وجود میداشت اولین و بدیهیترین مسئولیت آن متوجه کسانی بود که سرطانی به نام صدام را آنطور قوی و مسلح کردند. واقعیت این است که در میان حامیان رژیم صدام نام کشورهای آمریکا و انگلیس نیز وجود داشتند.
لایکلایک
کاملا با شما موافقم.
همان طور که گفتم، نکاتی که مطرح کردم، به نوعی به چالش کشیدن خودم به عنوان منتقد جورج بوش و سیاستهای نظامی گرانه ی نئوکانها بود.
به نکاتی که مطرح کردی، این نکته را هم اضافه می کنم که حمله ی امریکا به عراق بدعت خطرناکی را در تاریخ عصر مدرن به جا گذاشت: حمله ی یک کشور جهان اولی به کشور دیگر بدون این که مورد حمله ی مستقیم یا غیر مستقیم از جانب کشور مورد تهاجم (عراق) قرار گرفته باشد.
لایکلایک
درود آقای بامدادی
از شما دعوت میکنیم برای شنیدن پادکست گفتگوی فرهنگیمان. منتظر حضور همراهانهتان خواهیم بود. مسلما دیدگاههای شما کمک خوبی برایمان در ادامهی این مسیر خواهد بود.
قبلا از حضورتان سپاسگزاریم.
لایکلایک
ممنون از دعوت. حتما گوش میدم.
موفق باشید.
لایکلایک
گلی به گوشهی جمالِ وردپرس که خبرم کرد؛ اگرنه شما که چیزی نمیگفتید! از بابتِ لینک ممنونم. منتظر نوشتههای تازهی شما میمونم بامدادیِ گرامی.
لایکلایک
خواهش میکنم 🙂
ممنون.
لایکلایک