احتمالا خبر دارید که بحث جدیدی در فرانسه برای حل مشکل بزرگ{!} پوشش اقلیتی از زنان مسلمان در فرانسه که از روبند استفاده میکنند مطرح شده.
یک کمیته پارلمانی فرانسه توصیه کرده است که به زنان مسلمان نباید اجازه داده شود در اماکن عمومی مانند بیمارستان ها و مدارس و نیز هنگام استفاده از وسایل نقلیه عمومی روبنده بپوشند. این کمیته همچنین توصیه کرده که به کسانی که از ظاهر آنان چنین بر می آید که از اعتقادات مذهبی افراطی پیروی می کنند، نباید کارت اقامت در فرانسه و نیز شهروندی این کشور داده شود. در گزارش دویست صفحه ای کمیته پارلمانی فرانسه در این باره، همچنین تاکید شده که ملزم کردن زنان به پوشاندن صورت خود با اصول نظام جمهوری فرانسه یعنی سکولاریسم و برابری، مغایرت دارد. انتظار می رود در پی انتشار گزارش دویست صفحه ای کمیته پارلمانی فرانسه، توصیه این کمیته به صورت طرح در پارلمان فرانسه مطرح شده و به بحث گذارده شود. این گزارش در پی ماه ها بحث علنی پس از اظهارات نیکولا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه است که گفته بود فرانسه با پوشش اسلامی زنان مخالف است. {+}
خوب از ظاهر ماجرا که بگذریم که خیلی مترقی به نظر میرسد، طرح چیزی جز یک طرح فاشیستی و نژادپرستانه/تبعیضگرایانه (discriminative) نیست. ذهنیتی خطرناک که متاسفانه به نظر میرسد این روزها از غرب تا شرق عالم در حال گسترش است.
موضوع شاید برای افکار عمومی فرانسه و بعضی از نوچههای نئونازی در اروپا جذاب باشد و به سختی بیشتر از یک خبر چند خطی در حاشیهی صفحهی پنجم روزنامهها اهمیت دارد.
اما جذابیت این موضوع برای مخاطب ایرانی چیست؟ شما بگویید چرا بیبیسی فارسی میآید و توی برنامهی مهم شصت دقیقه (که مخاطبان زیادی دارد چون تفسیر و خلاصهی وقایع روز است) حسابی به جان این خبر حاشیهای میافتد و اگر چه خیلی سعی میکند بیطرفی حرفهایاش حفظ کند اما در نهایت این حس را منتقل میکند که:
- پوشش روبند نشانهی تفکر ویژهی سیاسی است.
- منظور از این تفکر ویژهی سیاسی همان بنیادگرایی اسلامی است.
- تفکر بنیادگرای اسلامی همان تروریسم است.
- انواع دیگر پوششهای مذهبی (مثل کلاه یهودی) نشانهی تفکر ویژهی سیاسی نیستند و فقط پوششهای مذهبی معمولی هستند.
- جامعه حق دارد با پوششهایی که تفکر ویژهی سیاسی را نشر میدهند برخورد کند.
تاکید میکنم که گزارش و تفسیر بیبیسی در ظاهر اصلا این نیست. مثلا بعضی از مصاحبه شوندگان یا کارشناسان کاملا با طرح مخالفند و توضیح میدهند که این نوع رویکردها آزادی دینی زنها را نادیده میگیرد. آقای مهرداد درویشپور (موافق طرح) و خانم آزاده کیان (مخالف طرح) هم به برنامه دعوت میشوند (تلفنی) و صحبت میکنند.
در طول برنامه سعی کردم تا حد امکان منصفانه به آن نگاه کنم. با این وجود بعد از دیدن برنامه شخصا اینطور برداشت کردم که در مجموع از صحبتهای خبرنگارها، مصاحبهشوندگان و مهمانان دعوت شده موارد بالا به من القا شده است (سعی شده که القا شود). یعنی حتی اگر نیت سازندگان برنامه این نبوده باشد عملا موضوع برای مخاطب بیطرف اینطوری به نظر میرسد که بیبیسی دارد این موارد بالا را تلویحا توی کلهی مخاطب تزریق نامحسوس میکند.
اما نکته اینجاست که مخاطب تیپیکال ایرانی بیبیسی احتمالا بیطرف نیست. مخاطبان ایرانی بیبیسی طبقهی متوسط شهری هستند (حدس میزنم، آمار ندارم) که بخش قابل توجهی از آنها (به خصوص جوانترها) نسبت به نمادها و گرایشهای تندروانه از اسلام حساس هستند. بیبیسی با پوشش این خبر در درجهی اول و با نوع رویکرد تفسیریاش در درجهی دوم، مخاطبی که معصومانه نسبت به موضوعی حساس است را به قلمرو خطرناک فاشیسم و نژادپرستی هول میدهد.
چرا بیبیسی این نوع خبرها را که ارزشی کاملا حاشیهای دارند اینطور شاخص و به تفصیل منتشر میکند؟ و چرا به این شیوهی خطرناک؟
شما بگویید.
.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
وقتی این بند نوشته تان را میخواندم که اشاره کرده بودید به:
۱- مخاطب بیطرف نیست
۲- متوسط شهری
۳- حساس نسبت به نمادهای تندروانه اسلامی
۴- فاشیسم و نژادپرستی
به این فکر میکردم که دقیقا همین جریان در مورد وقایع بعد از انتخابات هم جریان داشت. حتی در آن جریانات وبلاگ بامدادی هم همپای بیبیسی به مواردی حاشیهای اشاره میکرد که مخاطب جوان متعلق به طبقه متوسط شهری و یا حتی خارج نشین را نسبت به عملکرد نظام اسلامی حساس کند و او را به سمت آشوبطلبی و فاشیسم سوق بدهد.
مسئله تغییر نکرده، تنها یک متغیر عوض شده.
لایکلایک
جسد زنده:
با شما موافق نیستم.
حمایت از حق اعتراض قانونی مردم با مخالفت با طرح محدودیت پوشش (محدود کردن آزادی دینی) فرق میکند.
عملکردن نظام اسلامی بینقص نیست. این حق من و شما و همه است که از عملکرد آن انتقاد کنند. انتقاد کردن چه ربطی به فاشیسم دارد؟
لایکلایک
انتقاد یک تفاوت ناچیزی با حوادث پس از انتخابات در ایران دارد. البته اصراری ندارم بگویم اغتشاش بوده است. فقط اینکه یک تفاوت جزئی با انتقاد داشت.
🙂
لایکلایک
بله خوب. شاید اگر مسیر عادی و طبیعی خودش رو طی میکرد همان انتقاد یا اعتراض میبود. متاسفانه با روش و منشی که از سوی مردان قدرت در پیش گرفته شد اتفاقات تلخی افتاد که همه شاهد بودیم و هنوز هم هستیم.
تشکر میکنم از توجه و حضور شما.
لایکلایک
سلام بامدادی جان!
گزارش بیبیسی را دیدم (یا بهتر بگویم، شنیدم!).
استثنائاً و جسارتاً این بار با تحلیلت موافق نیستم. از نظر من به عنوان جوانی متعلق به طبقه متوسط شهری با دیدگاه سیاسی سکولار، اولاً پوشش خبری مفصل این موضوع از سوی بیبیسی چندان عجیب نیست و با توجه به گرایشهای اسلامی جامعه منطقی به نظر میرسد. همچنین در نظر داشته باشیم که این اخبار همیشه توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم با آب و تاب فراوان پوشش ضدتبلیغاتی داده میشود. پس طبیعی است که بیبیسی هم برای پوشش این خبر از دیدگاه به زعم خود بیطرفانهاش، وارد این رقابت خبری شود. ثانیاً منی که دیدگاه سکولار دارم هم حقیقتاً نمیدانستم فرانسویها با چه استدلالی قصد تصویب چنین قوانینی دارند و همیشه برایم استدلال طرفداران این طرح جای سؤال بود. ثالثاً علیرغم بیان دیدگاههای موافقان طرح، این دیدگاهها برایم به هیچ وجه قابل پذیرش نبود! با چند تن از دوستانم هم که صحبت کردم همگی به اتفاق بر توخالی بودن ادعاهای موافقان طرح اذعان داشتیم و آن را خلاف اصول آزادی پوشش و ضدنژادپرستی میدانستیم. این را هم بدانید که در جمع ما ذرهای اعتقاد مذهبی وجود نداشت! حال به نظر شما همین جوانان طبقهی متوسط شهری که علیرغم حساسیت به نمادها و گرایشهای تندروانه از اسلام، عموماً عمیقاً مذهبی هستند، چه برداشتی از محتوای گزارش میکنند؟
لایکلایک
امید:
خوشحالم که تحلیل من در مورد تاثیرگذاری این برنامهی بیبیسی روی مخاطبان ایرانی دست کم در مورد شما درست نبوده است و شما دیدگاه مستقل خود را حفظ کردهاید. ولی کماکان در مورد تاثیر کلی این نوع گزارشها در جامعهی شهری و متوسط ایران بدبین هستم.
لایکلایک
با مروری که روی نظرات این پست داشتم، به نظرم آمد که متوجه علت بدبینی شما نسبت به این پوشش بیبیسی شدم. در بسیاری از موارد دیگر حق را به شما میدهم که بیبیسی بیطرفی را به طرز زیرکانه و حرفهای رعایت نکرده است؛ مثل بحث اسرائیل و لبنان، یا حتی بحث انتخابات افغانستان… ولی تصور میکنم که شما با همین عینک بدبینی که خودت هم بدان معترفی این برنامه به خصوص را تفسیر کردی. باز هم میگویم که با وجود اشکالاتی که به برخی تحلیلهای بیبیسی دارم، ولی این برنامه را بیطرف و طرح موضوع آن را با توجه به ذائقه مخاطب ایرانی منطقی میدانم. حتی از دید سیستم انتخاب کارشناس که بدان اشاره کردی هم اگر نگاه کنیم، میبینیم که کارشناس موافق طرح استدلالهای سستتر و غیرمنطقیتری نسبت به کارشناس مخالف مطرح میکرد و کفه ترازو به سمت کارشناس مخالف سنگینتر بود.
به هر حال بامدادیجان! زاویه نگاهت را در تحلیلهایت دوست دارم. هرچند در این مورد با آن مخالفم! 🙂
لایکلایک
امید:
ممنون که توجه کردی به جزییات. شاید هم به قول شما عینک بدبینی باشه. به هر حال وقتی موضوعی زیاد تکرار بشه حق داریم تا حدی بدبین باشیم. نیست؟
به من لطف داری. در خدمتم.
لایکلایک
بر خلاف تصوری که داری به نظر من مسائل خیلی سادهتر از این حرفها است.نظام هماهنگی در خبر در بیبیسی احتمالا خیلی سادهتر از مشابه آن در صدا و سیما است. کاملا بعید میدانم که این رسانه مشابه رسانههای داخلی ما یک نظام هماهنگی ایدئولوژیک در سطح خبر داشته باشد. به نظر من تمام چیزهایی که حس میکنی به غیر از آن بخشهایی که ممکن است حساسیت شخصی باشد بر میگردد به این که قدرت زبانآوری و گفتار کدام یک از کارشناسان بیشتر است. نظرات شخصی مجری هم در یک حد حداقلی ممکن است تاثیر گذار باشد. نظرات شخصی کارگردانان نیز حداکثر فقط در انتخاب کارشناسان تجلی پیدا میکند. این ارتباطی که در این برنامه (که آن را ندیدهام) میان حجاب و یا دیگر مظاهر فیزیکی اسلام و تروریسم برقرار شده یک موضوعی است که متاسفانه هم اکنون در اروپا رواج بسیار پیدا کرده و ادبیات قوی و پر رونقی دارد و بر عکس کسانی که بیربطی این مسائل و همچنین ظهور مجدد فاشیسم (چیزی که اروپا بر سر آن هزینه هنگفت داد) را میبینند باز متاسفانه در یک حاشیه قرار گرفتهاند و ادبیاتشان کم جان شده (دست آقای بن لادن و هممسلکانش درد نکند). در مورد حاشیهای بودن خبر هم بگویم اتفاقا این مسئله و یا مسئله ساخت مناره در سوئیس milestoneهای بسیار مهمی هستند که شاید باز هم متاسفانه یک روز در کتابهای تاریخ از آنهادر یکی از سر فصلها یاد کنند.
لایکلایک
شهریار:
من موضوع را این طور ساده نمیبینم. اینجا اختلاف نظر جدی من و شما شروع میشود. از این مثال کوچک که بگذریم، بیبیسی (که انصافا در میان بیشتر رسانههای بزرگ غربی در زمرهی منصفترینها محسوب میشود) بارها نشان داده که در پوشش خبری خود رعایت بیطرفی رسانهای را نمیکند.
مثال خیلی کوچکش پوشش خبری اعدام کودکان افغانی است که در موردش من نوشتم اما بیبیسی در برنامهی شصت دقیقه به آن نپرداخت.
مثال دیگرش پوشش خبری حملهی اسرائیل به لبنان است. من روی دکل دریایی بودم و شبانه روز اخبار را پیگیری میکردم. بیبیسی به وضوح جانبدار اسرائیل بود. آنهم نه در سطح خبر، که در سطح بسیار زیربنایی: اسرائیلیها مهمتر از لبنانیها هستند.
اتفاقا صد و هشتاد درجه با شما مخالفم. رسانههای بزرگ غربی اگر چه مثل رسانههای داخلی خودمان با بخشنامه نسخههای ایدئولوژیک کممایه برای مخاطب نمیپیچند، اما در یک فضای مشخص خبری حرکت میکنند تا جایی که خبرنگارهای مستقل برای نوشتن و گزارش دادن اخبار به شیوهی مورد تمایلشان (بیطرفی واقعی) دچار مشکل هستند. این را بعضی از دوستان من که در خبرگزاریهای غربی کار میکنند تایید میکنند. آنها معتقدند گزارش کردن خبرها یا تحلیلهایی که با پارادیمهای کلان کلیشهسازی از انسان جنوب سازگار نیست برای آنها به وضوح مشکل است و اصرار و تکرار این نوع رویکردها آیندهی شغلی آنها را به مخاطره میاندازد.
لایکلایک
نازنین، شما که خیلی باحالی! در این اوضاع و احوال ایران شما همچنان دنبال دم استعمار و استکبار بگرد.
فرض بفرمایید در دین یک آدمی شیشه های اتومبیل باید کاملا دودی باشد طوری که نشود از بیرون داخل آنرا دید.
حالا این آدم حق دارد این کار را انجام بدهد؟ اگر اجازه ندهند نژادپرستی است؟
برادر حجاب یک چیز است، نقاب یک چیز دیگر.
لایکلایک
چون اوضاع و احوال ایران بحرانی است باید اجازه دهیم هر چیزی که دلشان خواست به خوردمان بدهند؟
آداب و رسوم دینی تا جایی که آزادی و امنیت عملی مشابه شهروندان دیگر را به مخاطره نیاندازد چرا باید ممنوع باشد؟
این جور بحثها که در برخی محافل سیاسی در اروپا مطرح شده بیشتر جنبهی سیاسی دارد و متاسفانه به خاطر منافع زودگذر سیاسی به ترویج تبعیض در جامعه میپردازد.
لایکلایک
الان این پاسخ به من بود؟!
چی را بخوردمان دادند؟
من هم همین حرف شما را گفتم «آداب و رسوم دینی تا جایی که آزادی و امنیت عملی مشابه شهروندان دیگر را به مخاطره نیاندازد چرا باید ممنوع باشد؟» نه فقط آداب و رسوم دینی بلکه همه رفتارهای دیگر هم شامل این قاعده میتواند باشد.
موضوع تشخیص آن «آزادی و امنیت» است.
مثالش را هم گفتم. نمیشود که یک عده به اسم دین چهره شان را بپوشانند.
جدای از این برادر با حال خودم، شما اگر فرصت کردی یک اولویت بندی در اینمورد بکن ببینیم نقاب 1900 نفر در فرانسه کجای مبارزه با امپریالیسم قرار میگیرد ووقتی در ایران به جوانان دربند تحاوز میشود!
لایکلایک
اگر پاسخ من به شما به اندازهی کافی قانع کننده نیست تقصیر از من یا شما نیست. شاید اختلاف دیدگاه من با شما مبنایی باشد.
چرا نمیشود عدهای خانم (یا اصلا آقا) به اسم دین چهرهشان را بپوشانند؟ کجا نوشته شده؟ اگر منظورتان مسائل امنیتی است که در فرودگاهها و غیره یک خانم (یا آقا) فرضا میتواند هویت شخص را احراز کند. در باقی جاها مثلا توی یک اتوبوس چه مشکلی دارد اگر یه خانم به هر دلیل بخواهد توری روی صورتش بیاندازد؟ متوجه نمیشوم این «نمیشود» را از کجا آوردهاید. خواستةای شخصی است؟ قرارداد اجتماعی است؟ حکم الهی است؟ دستور قضایی است؟ توی منشور سازمان ملل در موردش چیزی نوشته؟ بگویید خوب من هم در جریان باشم.
اگر اجازه دهید، این دوست کوچک شما به شما اکیدا توصیه میکند که از خلط مباحث پرهیز کنید. هم من و هم شما میتوانیم در مورد گزارههای الف و ب و ج صحبت کنیم و اگر موضوع ب مهم است نمیشود که دربارهی الف و ج صحبت نکرد. اگر اینطور بود که باید همه دربارهی بحران زیستمحیطی در جهان صحبت میکردند و مثلا دربارهی اینکه فردا هوا بارانی است یا نه کسی نباید چیزی میگفت.
لایکلایک
چشم، هر چه شما گفتیم میگیم چشم که «خلط مباحث» نشود، بیراه نرویم و مغلطه هم نباشد!
این نقاب از کجا آمده و کجا نوشته شده؟ حکم الهی است؟ اصلا آیا ربطی به اسلام دارد؟ پوشیدن نقاب آیا مشکل امنیتی ندارد؟ یعنی چی که در فرودگاه هویت را احراز کنند؟ یعنی هر پلیسی که از کنار یک نقاب دار گذشت از او بخواهد کارت شناسایی نشان بدهد و صورتش را هم؟ این که نقض غرض است و نقاب پوشنده راضی که نمیشود هیچ اینبار فریاد وامصیبتا سر خواهید داد که پلیس در فرانسه از زنان نقاب دار مسلمان خواسته صورتشان را یک لحظه نشان بدهند!
نازنین اگر شما دنبال حقیقتی، این حقیقت است که این نقاب ربطی به اسلام ندارد. ولی شما دنبال این چیزهای نیستی، شما دنبال هر چیزی هستی که تیوری «غرب امپریالیست نژاد پرست» را ثابت کند.
من هم قبول دارم که در یک شرایط ایده آل هر کسی هر پوششی خواست انتخاب کند یا اگر خواست برهنه بگردد. ولی هیچ چیز ایده آل نیست برای همین هم هست که لخت نمیشود گشت. حالا این «نمیشود» برهنه در خیابان رفت از کجا آمده؟ حکم الهی است؟ در منشور سازمان مللل نوشته؟
آدم باحالی هستی نازنین. همه باید هرچه شما گفتی بگویند چشم یا اینکه آماده باشند تا مورد شماتت و تمسخر جنابشان قرار بگیرند.
در ایران به مردم در بند تجاوز میشود، همین امروز دو نفر را بجرم اعتراض اعدام کردند، فرصت کردید بعد از حل موضوع نقاب ۱۹۰۰ نفری که هیچ ربطی به اسلام ندارد و محکومیت فرانسه و بوقهای امپریالیستی یک اعتراضی هم به ایران بکنید!(-:
لایکلایک
مگر من گفتم توی قرآن نوشته شده که روبند بندازند؟ اصلا شاید سنتی باشد. شاید اصلا هیچ جا نوشته نشده. فرقهای باشد. ما چکار داریم. تا وقتی که آزادی و امنیت دیگران را به مخاطره نیانداخته چرا باید ممنوع باشد. برای آزادی که دلیلی نمیآورند. برای منع از آزادی دلیل میآورند. مثل اینکه بگوییم کجا نوشته که انسان حق دارد برنج بخورد. ای داد و بیداد!
به نظرم شما همه چیز را از منظر دین و غیردین نگاه میکنید. بحث آزادی پوشش لزوما ربطی به دین ندارد. شاید تصمیم شخصی باشد. برهنه پوشیدن هم تا جایی که یادم هست در قانون خیلی کشورها ممنوع نیست. اگر منع قانونی داشته باشد هم چیزی نبوده که ناگهان منع شود. فرایند تدریجی تاریخ بوده. با اینکه ناگهان بگویند از فردا چادر سرت نکن فرق میکند. متوجه نمیشوید فرقش را؟
شما هم خیلی باحال هستی. در مورد اعدام من مطلبی همین امروز نوشتم. اینجا
https://bamdadi.com/2010/01/28/earthly-punishments-4/
راستی شما چه نوشتید؟ جز سرکوفت زدن و تمسخر کردن من چه کار کردید امروز؟
بنویسید خوب. لینک بدهید ما هم بخوانیم و کامنت بگذاریم و لذت ببریم.
آن صحبتهای امپریالیسم و اینها هم ارزش پاسخ دادن ندارد. چون ربطی به بحث ندارد و مغالطهی حملهی شخصی است. لینکش توی همین کامنتدونی هست. میتوانید مطالعه کنید تا دیگر موقع گفتگو به جای مذاکره به حملهی شخصی به خود آدمها نپردازید.
لایکلایک
چه «حمله شخصی»؟! این را برای هر پاسخی که خلاف نظرتان باشد مینویسید.
باشد برادر من، شما درست میگویی.
این را ببین، بی بی سی این بوق امپریالیسم هم در موردش نوشته، منتظر خواندن نوشته شما در اعتراض به ممنوعیت این نوع پوشش هستم!
http://www.bbc.co.uk/persian/business/2010/01/100128_l05_tesco_pyjama.shtml
نوشته خودتان در مورد اعدام را با نوشته تان در مورد نقاب مقایسه کنید خودتان خنده تان میگیرد!
در یکی همه شجعات و شهامت و حمله و تعقیب و تاخت و تاز با اسم و مشخصات! در یکی دیگر کلی گویی که یک وقت به کسی برنخورد.
باشد برادر من از شما عذر میخواهم که «حمله شخصی» کردم!
لایکلایک
نه حملهی شخصی تعریف مشخصی دارد و من برای هر پاسخی که مخالف نظر من باشد آن را به کار نمیبرم. شما گفتید که من از مبارزه با امپریالیسم مینویسم و موضوعات داخلی را بیخیال هستم. من گفتم شما چرا به شخص من کار دارید. حرف و نظر را نقد کنید.
نمونهآی که آوردهاید ارتباطی با موضوع بحث ما ندارد. فروشگاه که قانون کشور نیست. اجباری نیست برای همهی اتباع یک کشور. اصلا میتواند بگوید هر کسی که وارد این فروشگاه میشود باید کلاه بوقی سرش بگذارد. مشکلی نیست. لازمالاجرا برای همه که نیست.
در مورد اینکه چرا لحن و شدت نقد من از ایران و آمریکا متفاوت است فکر میکنم اگر به اندازهی سوزنی از قدرت تحلیلتان استفاده کنید علتاش را متوجه میشوید.
عذرخواهی لازم نیست. صحبت میکنیم و چیز یاد میگیریم.
با تشکر از شما.
لایکلایک
امکان پاسخ دادن زیر پاسخ شما نبود اینجا نوشتم.
بله من هم فکر میکردم که همه چیز با همه چیز فرق دارد!(-:
«فکر میکنم اگر به اندازهی سوزنی از قدرت تحلیلتان استفاده کنید علتاش را متوجه میشوید.»
چقدر با مزه است که آدم از دنیا طلبکار باشد در حالیکه در کشور خودش جوان مردم را پاره پاره میکنند و میدرند بعد حرف از بحث منطقی هم بزند وفتی همچین روش استدلالی دارد.
چشم سعی میکنم «سرسوزنی» از قدرت تحلیلم استفاده کنم البته با اجزه بزرگترها.
لایکلایک
فکر کردم واضح باشد. حالا که واضح نیست توضیح میدهم:
شرایط ایران به گونهای نیست که دست کم من بتوانم آن طور که دل تنگم میخواهد دربارهی اوضاع بنویسم.
فهمیدن این نکته به نظرم سرسوزنی بیش قوهی تحلیل نمیخواهد.
لایکلایک
یک چیز دیگری را الن که دوباره میخواندم متوجه شدم!
«در مورد اینکه چرا لحن و شدت نقد من از ایران و آمریکا متفاوت است فکر میکنم اگر به اندازهی سوزنی از قدرت تحلیلتان استفاده کنید علتاش را متوجه میشوید.»
آمریکا کجای منع نقاب بود؟ (-:
آن لایه ضد امپریالیستی را ناخواسته اینحا نشان دید برادر. ایرادی هم ندارد ولی هر چیز بی ربطی را بزرگ نمایی کردن برای رسیدن به هدفی دیگر کار درستی نیست.
لایکلایک
ناخواسته نیست. چیز مخفیای هم نیست. اگر چه من با ادبیات و منش چپیهای مشهور در رابطه با برخورد با پدیدهی امپریالیسم مشکل دارم و آنرا به صورت ایدئولوژیک نگاه نمیکنم (منظر من بیشتر اخلاقی است تا ایدئولوژیک) ولی دلیلی نمیبینم تمایل خودم به نقد رویکرد سلطهخواهانه و گسترشطلبانه (expansionist) کشورهایی مانند آمریکا (یا کشورهای نیرومند دیگر) را پنهان کنم.
اینکه چرا گفتم آمریکا چون فکر کردم منظور شما فقط پست حجاب در فرانسه نبوده و به پستهای دیگر من مثل مجموعهی «امپراطور و حقوق بشر» هم اشاره کردهاید.
لایکلایک
آها!(-:
ممنون از توضیح!
خوب است که اگر چیزی بگوییم یکی باشد که منظور واقعیمان را بهتر از خودمان متوجه بشود!
آدم باحالی هستی عزیز.
حالا که آن نژادپرستهای فاشیست کاری به کار معترض ندارند بتاز! اما در مورد ایران دم نزن که مبادا سر از ناکجا آباد در بیاوری.
لایکلایک
خواهش میکنم. شما هم آدم باحالی هستید.
امیدوارم اوضاع بهتر شود. شما اگر صلاح میدانید بنویسید.
لایکلایک
من اون قسمتی که با یه خانوم صحبت میکرد و اون خانوم با این طرح فرانسه مخالف بود رو گوش کردم این برداشت شما رو نکردم یعنی اون خانوم گفت که خلاف بحث آزادی پوشش هست و اسلامی هم نیست و فرهنگیه این روبنده مجری هم به نظرم مجری هم کارش رو میکرد
(حالا من کاری به این ندارم ولی به نظرم روبنده یه جور مخفی کردن هویت هست که از نظر امنیتی ممکنه خطر داشته باشه)
لایکلایک
نقطه:
گفتم که در ظاهر بیطرفی رعایت شده بود. اما:
همان خانم در صحبتهایشان اشاره کرد که راه برخورد با این پدیده اجبار نیست. یعنی ایشان اصولا قبول داشت که باید با این پدیده برخورد شود. این چه جور مخالفی است که خود پوشش دینی بعضی از شهروندان را مستوجب برخورد و تغییر میداند؟
متاسفانه یکی از سیاستهای رسانهای همین است. موافق و مخالف چنان انتخاب میشوند که از طیف خاصی خارج نشود. میانگین این طیف متمایل به یک طرف است و درست در نقطهی صفر قرار ندارد. مثال:
به جای موافق یک آدم مثبت بیست میآورند و به جای مخالف یک آدم منهای ده. نتیجه میشود مثبت پنج. بدون اینکه در ظاهر رسانه موضعگیریای به سمت مثبت کرده باشد.
لایکلایک
درمورد غیر انسانی بودن این طرح باهات موافقم. خصوصا این که قطعا هدف اصلی پشت چنین طرح هایی، نه دلسوزی برای زنان مسلمانه و نه هیچ هدف انساندوستانه ی دیگر. بلکه تنها واکنشی است عجولانه به احساسات ضد اسلام توده و شعلهورتر کردن حس نفرت.
اما درمورد دلیل پوشش خبری این طرح در بی بی سی و بی طرفی برنامه ی بی بی سی باهات موافق نیستم.
اولا این مساله به هیچ وجه مساله ی حاشیه ای نیست و مساله ی روز کشورهای اتحادیه ی اروپا است. بعد از فرانسه حزب UKIP بریتانیا هم در تکاپوی تهیه کردن چنین طرحی است و خواهیم دید چنین روندی در کشورهای دیگر اروپایی ادامه خواهد یافت.
ثانیا فکر می کنم بی بی سی در این برنامه بی طرفی خودش را حفظ کرد. حتی مجری برنامه با موافق طرح چالش کرد و گفت « نمی شه روبنده را با آرم نازیها مقایسه کرد و اون را باید با لباس یهودیها مقایسه کرد». این بی طرفی در ترکیب کارشناسها هم رعایت شده بود.
به هرحال شاید اگر هم من و هم تو دوباره گزارش را ببینیم نظرهامون به هم نزدیکتر شه، اما من فعلا با قسمت دوم پستت موافق نیستم.
لایکلایک
تردید:
اجازه دهید دربارهی مورد اختلاف صحبت کنم.
با خوشبینی مِمکن است بتوانم حرف شما را در مورد اهمیت این خبر وعلت نشر مفصل آن در بیبیسی فارسی قبول کنم. اما قبول کنید که موضوعی که در حد یک پیشنهاد بوده و حتی هنوز در پارلمان فرانسه مطرح نشده ارزش چنین تفصیلی نداشت. آنهم برای مخاطب ایرانی که دغدغههای شهروندان اروپایی را لزوما ندارد.
در مورد بیطرفی.
حرفی که در کامنت بالا زدهام را تکرار میکنم. به نظر من بیبیسی در این نوع موارد (این فقط یک مثال است) رعایت بیطرفی ظاهری را میکند اما رعایت بیطرفی معنایی را نمیکند:
متاسفانه یکی از سیاستهای رسانهای همین است. موافق و مخالف چنان انتخاب میشوند که از طیف خاصی خارج نشود. میانگین این طیف متمایل به یک طرف است و درست در نقطهی صفر قرار ندارد. مثال:
به جای موافق یک آدم مثبت بیست میآورند و به جای مخالف یک آدم منهای ده. نتیجه میشود مثبت پنج. بدون اینکه در ظاهر رسانه موضعگیریای به سمت مثبت کرده باشد.
برنامه با صحبتهای آقای مخالف تمام شد.
آن قسمت آرم نازیها هم بسیار زیرکانه از سوی مجری تصحیح شد. حالا مخاطب متقاعد شده که بله؛ کاملا بیطرف هستند. دیدی چطور مچ مخالف را گرفت. ولی بلافاصله مجری بحث کلاه یهودیان را مطرح کرد تا مخالف توضیح دهد. نتیجه برای مخالف احتمالی چیست:
مجری منصف است. کلاه یهودی یک پوشش معمولی است. اما روبنده احتمالا پوششی تندروانه و نمایندهی گرایشات سیاسی خطرناک است.
این بیطرفی نیست. این نوع خطرناکی از جانبداری است.
لایکلایک
خیلی جالبه که شما دارین به فرانسه ایراد میگیرین بیشرمی هم حدی داره توی کشوری که زن رو به زور تو گونی میکنن و بعد میگن این برای حفظ ارزش زنه بعد از اون طرف چند همسری رو آزاد میکنن حالا کوس دموکراسی خواهی برداشتن که آقا این فرانسه که این همه ادعای آزادی میکنه داره به زور چادر از زن مسلمان میکشه
این کار چه درست و چه غلط اهمیت نداره مهم اینه که شما در جایگاهی نیستید که صلاحیت بررسی این موضوع رو داشته باشید به قول معروف کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی. اگر اون کار بده به زور گونی سر مردم کشیدن بدتره
شما بهتره به به موضوعاتی از قبیل نبوغ سرشار محمود احمدی نژاد و توانایی سرشارش در ریدن به یک مملکت حرف بزنی یا به عبارت بهتر در حد فهمت سخن بگی
لایکلایک
2+2=4:
اولا: شما مغالطهی مقابله فردی (یا حملهی شخصی) میکنید. برای آشنایی با این نوع مغالطهها این مطلب من را بخوانید:
https://bamdadi.com/2008/04/12/be-aware-of-ad-hominem-logical-fallacy/
دوما:
آدم بیادب و گستاخی هستید. خودتان بهتر میدانید چقدر بیادب هستید.
سوما:
اتقافا من در جایگاهی هستم که هر موضوعی را که صلاح بدانم در رسانهی شخصی خودم، در وبلاگ خودم که به هیچ نهادی هم حساب پس نمیدهد و از هیچجایی هم جیره و مواجب نمیگیرد تحلیل، بررسی، نقد و مورد توجه قرار دهم. این شما هستید که بر اساس اصل آزادی بیان حق ندارید برای حوزه و نوع بیان من حریم تعیین کنید.
چهارم:
در مورد آن موضوعاتی که نوشتید اگر مایل بودید بنویسید که ما هم روشن شویم.
لایکلایک
گمونم کار کار اینگیلیساست
دایی جان پاشو، داریم میریم دههی ۹۰
لایکلایک
مودب باش.
من مباحثی را مطرح کردم و دغدغههایی را گفتم. شما اگر اهل نظر و گفتگو هستید به جای نیش و کنایه زدن نظرات خودتان را بنویسید.
لایکلایک
منم اصلا برداشت خاصی از خبر BBC نداشتم،بنظر من اهمیت مطرح شدن و تکرار این خبر این بود که این داستان توی یه کشور دمکراتیک پیشرفته و با جمعیت قابل توجه مسلمانان طرح شده و انتقادات زیادی رو هم برانگیخته ، نه اینکه واقعا از تکرارش هدف خاصی وجود داشته باشه .
این بحث با همین وسعت راجع به همه پرسی از مردم پایتخت سویس برای اجازه ی احداث مناره های مساجد هم قبلا منتشر شده بود و زیاد هم تکرار شد وخیلی هم زود فراموش شد.
بهرحال شخصا با طرح این محدودیت برای اون مدل خاص پوشش مخالفم،-هر چند که اون پوشش رو قبولش ندارم -اونایی که این قانون رو پیشنهاد دادن خودشون هم برداشت افراطی از اون نوع پوشش دارن،یه نگاه سیاسی ،در صورتی که اون پوشش متعلق به فرقه ی خاص منتسب به مسلمانان هست ،مخصوصا اینکه همون خانم مخالف طرح توی برنامه ی تحلیلی BBCهم گفت که تنها حدود 1800 نفر از اون پوشش استفاده می کنن،
لایکلایک
این جور طرحها بیشتر جنبهی سیاسی دارند تا جنبهی اجتماعی که واقعا در جستجوی حل مشکلی از جامعه باشند. من همیشه به این جور طرحها و پوشش خبری مربوط به آنها با تردید نگاه میکنم.
لایکلایک
یه چیز دیگه اینکه اصل مهم رسانهای بیطرفی نیست بلکه راستگوییه
یعنی اگه راست بگه ولی از نظر من نوعی بیطرف نباشه نمیشه بهش خرده گرفت
لایکلایک
موافق نیستم. رسانه باعث شکل دادن ذهنیت مخاطب از دنیای پیرامون میشود. این شکل دادن اگر منطبق بر واقعیتها نباشد چطور؟ این کار دروغپردازی نبوده؟
لایکلایک
عجیب است آقا که این خبر برای شما حاشیه ای است. عجیب است آقا. ممنوع کردن نوعی لباس یا پوشش در قلب اروپا (چه درست باشد این عمل چه نادرست) یک عمل سیاسی و اجتماعی بسیار تاثیر گذار است. فرانسه بیشترین جمعیت مسلمان را در اروپا دارد. کنار هم گذاشتن این دو فاکتور و در نظر گرفتن این که ممنوعیت حجاب تفسیرهای سیاسی فراوانی (مانند تفسیر شخص شما) را به دنبال خواهد داشت، باعث می شود تا یک رسانه بخواهد همه جانبه به آن بپردازد. شما از کجا می دانید مخاطب ایرانی چنین دغدغه ندارد؟ اتفاقا این بحث بسیار جذابی است بین ایرانی ها. دقت کنید من از درستی یا نادرستی این قانون صحبت نمی کنم، صرفا به جدابیت و پرفایده بودن این بحث اتفاقا برای مخاطب مسلمان و مخاطب ایرانی نظر دارم. مخاطب ایرانی می تواند عمدتا دارای دو دیدگاه باشد (تقلیل داده ام دیدگاه را به این دو، گرچه خودم به دیدگاه سومی معتقدم، اما برای ساده کردن بحث فقط از دو دیدگاه فراگیر نام می برم). مخالفان و موافقان حجاب در ایران ( دو دیدگاه مورد بحث) این خبر و بحث های حواشی آن را اتفاقا با ایران همانند سازی می کنند. مرز آزادی پوشش، مرز دمکراسی و حقوق شهروندی، حقوق زن، انتخاب فردی، تحمیل قراردادهای قومی و قبیله ای و خانوداگی (به خصوص در مورد روبنده) و صدها مورد دیگر، این بحث را برای مخاطب ایرانی مسلمان، سکولار، اسلام تیز و میانه رو (یعنی طیف های مختلف) جذاب می کند.
لایکلایک
خبر حاشیهای است چون طرحی است که حتی هنوز در پارلمان فرانسه مطرح نشده. به نظرم اهمیت بیش از حدی به این خبر داده شده. این جور طرحها که توسط جناحهای سیاسی تندرو در کشورها ارائه میشود به خودی خود اهمیتی ندارند و رسالت آنها ایجاد جنجال به قصد پیشبرد مقاصد سیاسی است. این جنجال هم با پوشش خبری بیش از حد آن توسط رسانهها تغذیه میشود.
موافق نیستید؟
بله من با شما موافق هستم که این موضوع برای خیلیها جذاب است. مثلا خود من. اما تا جایی که میدانم بیشتر آدمهایی که مخاطب این برنامه هستند قبل از اینکه این بحث برایشان جذابیت درگیر شدن فکری ایجاد کند سراغ نتیجهگیری مبتنی بر پیشفرضهای ذهنیشان میروند. رویکرد بیبیسی به نظرم این فرایند را تند و تسهیل کرده. متاسفانه.
لایکلایک
فکر کنم بی بی سی اینترنشنال برای طرح مسایل مختلف دلایل متفاوتی داشته باشه. یکی از اونها که من متوجه شدم، مسایلی هست که برای جامعهی خودشون، انگلیس، مهمه مثل همین مساله نقاب که اونجوری که من فهمیدم تو انگلیس هم بحثش تو سطح جامعه و بی بی سی داخلی به شدت مورد علاقه و مطرح هست. خوب برای داشتن موضوع و فیدبک گرفتن تو بخشهای مختلف اینترنشنال شون هم این بحثها رو مطرح می کنن، مثل خیلی از نظرسنجیهای توی سایت.
نظر خودمو در مورد اصل موضوع نمیگم، اما باهات موافقم که جهتگیری کلی بی بی سی تو مسایل خارجی حداقل، با بیطرفی به نحو آشکاری فاصله داره که بیننده ایرانی بدلایل مختلف از جمله هیجان زدگی از درک-قبولش عاجزه و فکر نکنم فضای خوبی هم برای بحث در موردش وجود داشته باشه.
لایکلایک
بله البته این هست. این موضوع برای مردم داخل اروپا بسیار مهمتره و این هم میتونه دلیلی باشه که توی اخبار فارسی بیبیسی هم به نوعی مطرح شده.
خوشحالم که شما هم جهتگیری پنهان بیبیسی رو حس میکنید. ممنون.
لایکلایک
دیدگاه شما در انتظار بررسی است.
آقا مرده شور بی بی سی و رادیو فردا و voa رو ببرن.
ولی من فکر کنم اگه همین رسانه هایی مثل بی بی سی نبودن آقایون جمهوری اسلامی رسما مارو تو خونه هامون هم مورد عنایت قرار میدادن. همین کاری که توی خیابوناهم ابایی ازش ندارن
در مورد موضوع پستت هم بگم کلا بحث برخورد با مسلمونا و قوانین و طرح هایی که توی کشورهای اروپایی حول اسلام و احکام اسلامی تصویب و اجرا میکنن رو نبایستی خیلی ساده و به نظرم احساسی(البته اشکالی ندارهها، وبلاگ خودته خوب) تحلیل کرد. مساله ای که برنامه ریزا و موسسات تحقیقاتی توی حوزه ی علوم اجتماعی، سیاستمدارا و در نهایت قانونگزارای اونها رو مجاب به تصویب یه همچین قوانینی میکنه رو به راحتی به یه جمله ی “طرح چیزی جز یک طرح فاشیستی و نژادپرستانه/تبعیضگرایانه (discriminative) نیست” نسبت داد. کلی بحث اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی فلسفی هم حولشه.
لایکلایک
بله متاسفانه در خلاء رسانهای داخلی وجود رسانههای مختلف مفید است.
در مورد قسمت دوم کامنت شما باید بگویم که با شما موافقم. موضوع لزوما نژادپرستانه یا فاشیستی نیست. ولی در نظر داشته باشید که این نوع گرایشها هم به چنین طرحهایی ختم میشود. یعنی به هر حال زنگ خطری است که باید نسبت به آن هوشیار بود. فاشیسم همیشه آنقدرها که فکرش را میکنیم (میکنند) دور نیست.
لایکلایک
من برنامهی بیبیسی را نديدهام، ولی به نظرم نه تنها ايرادی ندارد که بیبیسی اين موضوع را مورد بحث قرار داده و از نظر خبری حائز اهميتاش دانسته، بلکه نظر شما در مورد اهميت و بار خبری آن را استدلالی نمیدانم، چه رسد که محکم باشد.
در مورد خود موضوع قانون مورد بحث در فرانسه، شما و کسانی که جار و جنجال میکنند و دم از نژادپرستی(؟) و فاشيسم میزنید به دروغ يا ناآگاهانه از اين موضوع میگذريد یا برعکس وانمود میکنید که صحبت از ممنون شدن «روبنده» است و نه پوشش اسلامی! روسری و حتی چادر قرار نيست ممنوع شوند، بلکه روبنده است، چون صورت را میپوشاند.
در مورد عرقچين یهوديان، با آن که به شخصه اصلن از اين کار خوشام نمیآيد (به خصوص در نيویورک اعصاب میزد)، ولی آن را با روبنده به کلی متفاوت میدانم. مسلمانان هم دستار به سر ببندند، فکر نکنم شامل اين رفتار شود. ضمن اين که هر جمعيتای از انسانها، با رفتارشان تعريف میشوند. اين که چرا اين طور است، موضوعای ديگر است اما وقتی جمعيتای به تروریسم و رفتارهای به شدت متعصبانه و افراطی شهره میشوند، اين واکنشها نه تنها طبيعی که نه-چندان-غير-معقول هم هستند.
مانند اين است که شکايت کنيد که چرا بستن بازوبندی با نشان صليب شکسته جرم محسوب میشود! خوب واضح است، چون تفکر افراطی شخص را به خوبی نشان میدهد. اين ديگر آزادی انتخاب پوشش نيست، بيان و داد زدن تفکر، آن هم از نوع به شدت افراطیاش است.
لایکلایک