وبلاگ لویاتان در آخرین نوشتهی خود به نام «فهرست تحریم هایی که باید بر جمهوری اسلامی اعمال شود»، فهرستی ارائه داده و به کشورهای غربی (و جهان) پیشنهاد کرده است تا این تحریمها را علیه جمهوری اسلامی ایران (در واقع ایران) اعمال کنند تا بر مقامات ایرانی روشن شود که تحریمها میتواند موثر باشد.
نویسندهی وبلاگ لویاتان سعی کرده مواردی را فهرست کند که فقط به مقامات حکومتی و سیاسی ایران مربوط شود و به قول معروف دودش به چشم مردم نرود. بعضی از پیشنهادهایی هم که در فهرست آورده شاید در ظاهر چنین باشند. اما من بحثم بررسی تفکیکی بندهای پیشنهادی لویاتان نیست، بلکه اصولا با مطرح کردن و تئوریزه کردن بحث تحریم علیه ایران، چه از نوع هدفمند و ظاهرا خوبش باشد چه انواع دیگر مخالفم.
ایرادهایی که من با بحثهای تحریم ایران دارم در سه دستهی کلی خلاصه میشوند:
یکم: تحریمها مردم را هدف میگیرد
بسیاری از طرفداران نظریهی تحریم ایران در محافل غربی در واقع به مردم ایران نمیاندیشند. تئوریسینهای تحریم، عموما تحریمها را به عنوان ابزاری برای فشار آوردن به حاکمیت ایران و همینطور ابزاری برای تضعیف استراتژیک این کشور میبینند. در نتیجه در معادلات آنها این واقعیت که تحریمها میتواند منجر به فاجعهی اقتصادی برای مردم مظلوم و بیدفاع ایران باشد لحاظ نمیشود.
با توجه به اینکه توجیه طرح تحریم علیه «مردم ایران» از لحاظ اخلاقی دشوار است، طرفداران نظریهی تحریم، گفتمان خود را به سمت تحریمهای هدفمند بردند و تمرکزشان را روی این نکته گذاشند که ما همهی مردم را مجازات نمیکنیم، بلکه به صورت هدفمند دولت یا بخشهایی از حاکمیت را تحریم میکنیم. با این رویکرد تئوریسینهای تحریم هدفمند میتوانند طرفداران بیشتری برای خود جلب کنند، چرا که در صحبتهای آنها ظاهرا مردم تنبیه نمیشوند و فشارها مستقیما به حکومت ایران وارد میشود.
اما ایرادی که به این تفکر وارد است غافل ماندن آن از این واقعیت است که سیستم اقتصادی ایران مستقل یا منفک از فعالیتهای نهادهایی که شامل طرح تحریم هدفمند قرار میگیرند نیست. به عنوان مثال، یکی از این نهادها که در عموم طرحهای هدفمند تحریم مورد توجه قرار گرفته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. واقعیت این است که فعالیتهای سپاه پاسداران آنچنان گسترده و ریشهدار در اقتصاد ایران است که اعمال تحریم علیه آن، عملا منجر به تحریم بخش قابل توجهی از اقتصاد و شریانهای ورودی و خروجی آن میشود.
به نظر من نکتهای که طرفداران تحریم هدفمند در نظر نمیگیرند تاثیر مستقیم تحریمها (حتی به اصطلاح هدفمندهایشان) بر وضعیت زندگی و معاش مردم عادی ایران است.
دوم: تحریمها دولت را تضعیف میکند، اما دولتمردان را تقویت میکند
موضوع دیگری که معمولا مورد توجه طرفداران تحریم قرار نمیگیرد این موضوع است که به خاطر وضعیت تقریبا غیردموکراتیک توزیع قدرت در ایران امروز، اعمال تحریمهای مختلف (ضعیف، متوسط یا شدید، نقطهای یا فراگیر) علیه ایران نمیتواند منجر به ضعیف شدن مردان قدرت در ایران شود. در واقع اعمال تحریمها علیه ایران، حتی میتواند نتیجهی کاملا معکوس بدهد و منجر به افزایش قدرت دولتمردان ایران شود. آنها با استفاده از پروپاگاندای مظلومیت ملی خواهند توانست مشروعیت بخرند و همهی مشکلات داخلی از فساد اداری و اقتصادی گرفته تا فضای بستهی سیاسی-اجتماعی را گردن قدرتهای خارجی (تحریمکنندگان) بیاندازند و همزمان زنجیرهای امنیتی و سلطه را در فضای جامعه محکمتر کنند.
تحریمها بدون شک میتواند به معنای عام، سیستم دولت را تضعیف کند. اما در اینکه بتواند قدرت متمرکز در دستهای اندکشماری از مردان و زنان اقتدارگرای ایران را کاهش دهد تردید جدی دارم.
سوم: تحریمها گامی به پیش برای تضعیف ایران و نزدیک شدن به جنگ است
حملهی نظامی به کشوری با مختصات ایران فوقالعاده پرهزینه، پیچیده و غیرقابل پیشبینی است. ایران هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر نظامی و هم از نظر سیاسی در منطقه اهرمهای فراوانی دارد که میتواند فرایندهای تهاجمی علیه آنرا به شیوههای مختلف پرهزینه و غیرقابل پیشبینیای پاسخ دهد.
در نتیجه برنامهی حملهی نظامی به ایران، فقط در یکی از دو سناریوی زیر محتمل خواهد بود:
موقعیت اضطراری فوقالعاده: برخی از موقعیتهای اضطراری هیچ چارهای برای کشورهای متخاصم (فرضا اسرائیل یا آمریکا) جز حملهی نظامی به ایران باقی نمیگذارد. فرضا اگر ایران اقدام به بستن تنگهی هرمز کند و یا اینکه دست به یک آزمایش هستهای بزند، تقریبا با قاطعیت میتوان گفت که با پاسخ عاجل نظامی مواجه خواهد شد.
تضعیف ایران از طریق تحریمهای شدید و بعد اجرای سناریوهای نظامی: اگر هیچ موقعیت اضطراری رخ ندهد (که مطمئن باشید ایران هوشمندتر از آن است که هیچ موقعیت اضطراری را تقدیم دشمنهایش کند) هیچ دلیلی برای حملهی نظامی عاجل به ایران و پذیرفتن هزینه و ریسک بالای آن از سوی کشورهای متخاصم وجود ندارد. در چنین حالتی، بهترین استراتژی محدودسازی و تضعیف ایران از طریق اعمال تحریمهای مختلف اقتصادی-نظامی، تضعیف مشروعیت بینالمللی آن از طریق عملیات رسانهای و همینطور محکومیتهای مختلف (هرچند ناچیز) در محافل حقوقی بینالمللی مانند شورای امنیت، ایجاد ائتلافهای مختلف منطقهای در سطح تاکتیکی (مثل نزدیکی آمریکا به سوریه) و استراتژیکی (نزدیکی آمریکا به عربستان یا ترکیه) پیرامون ایران، ایجاد ائتلافهای جهانی در سطح تاکتیکی (مثل چانهزنی با روسیه و چین و هند) و استراتژیکی (نزدیک شدن به آلمان و فرانسه)، طراحی و اجرای عملیات پنهانی (covert operations) در داخل کشور از طریق تقویت گروهکهای نظامی و شبهنظامی داخلی و تحریک اختلافات قومی و منطقهای و … خواهد بود.
با در پیش گرفتن استراتژیهای ذکر شده، قدرتهای متخاصم میتوانند با صرف زمان کافی (چون عجلهای ندارند، موقعیت اضطراری نیست) ایران را تضعیف کنند. ایران تضعیف شده، اولا قدرت دفاعی کمتری خواهد داشت، ثانیا دامنهی نفوذ ژئوپولیتیکی محدودتری در منطقه خواهد داشت و ثالثا امکان مانورهای خلاقانه و پیشبینی نشدهی کمتری خواهد داشت.
جمعبندی
با توجه به آنچه گفته شد، سناریوهای مختلف تحریم در هیچ سطحی به سود مردم ایران نمیتواند باشد. این نوع سناریوها حتی اگر تحت لوای فریبکارانهی «تحریمهای هدفمند» تبلیغ شوند، در عمل نتیجهای جز اعمال فشار مستقیم بر مردم مظلوم ایران و همینطور تضعیف موقعیت ژئوپولیتیکی کشور و افزایش آسیبپذیری آن در مقابله با سناریوهای نظامی نخواهند داشت. این در حالی است که متاسفانه اعمال این تحریمها به باز شدن فضای سیاسی-اجتماعی داخل کشور نیز کمکی نمیکند و در واقع با افزایش قدرت دولتمردان داخلی ایران منجر به تشدید فضای سرکوب و خفقان در داخل کشور خواهد شد.
این نوع استدلالها را اگر از نومحافظهکاران آمریکایی (و یا اصولا سیاستمداران قدرتهای مختلف جهان) بشنویم یا بخوانیم چندان نباید تعجب کنیم. چون آنها نه دغدغهی رشد دموکراسی در ایران را دارند، نه نگران وضعیت معاش مردم ایران هستند و نه دلشان برای آیندهی امنیت ایران میسوزد. اما اگر ما ایرانیها، خودمان با دستهای خودمان و توی همین وبلاگستان شروع به ستایش طرح تحریم علیه ایران کنیم و در واقع آنرا تئوریزه کنیم جای تاسف و اندوه فراوان دارد.
امیدوارم نویسندهی وبلاگ لویاتان و همینطور سایر دوستانی که مطمئن هستم با حسن نیت و محبت به مردم ایران و سرنوشت آنها میاندیشند رویکرد خود را نسبت به نظریههای تحریم/جنگ مورد بازبینی قرار دهند چرا که من هم مانند آقای میرحسین موسوی فکر میکنم خشونت چارهساز نیست و اعمال تحریم علیه کشور را نیز زمینهساز اعمال خشونت علیه مردم کشورم میبینم.
اجازه دهید در پایان، این جملهها از بیانیهی شمارهی سیزده آقای میرحسین موسوی را دوباره بخوانیم:
اخیرا گروهی از اساتید ایرانی مقیم خارج در نامهای ضمن تشریح برداشت خود از راه سبز امید هر چیزی که منافع ملت ایران را تامین کند هدف این جنبش معرفی کرده بودند. بر این اساس آنان توصیه میكردند که با سپاسگزاری از حمایت ملتهای دیگر ظرف این چندماه از آنها بخواهیم در هیچ تحریمی بر علیه ایران شرکت نکنند. اینجانب نظر آنان را پسندیدم و بر آن صحه گذاشتم، زیرا این نه تحریم یک دولت، بلکه تحمیل رنجهای بسیار بر مردمی است که مصیبت دولتمردان مالیخولیازده برایشان کافی است. راه سبز را زندگی کردن به این معناست و ما با اعمال هرگونه تحریمی بر علیه ملت خود مخالفیم.
پیشنهاد: اگر با تحریم ایران مخالفید، لطفا بنویسید. بگذارید همه بدانند که تحریم مردم ایران راه حل مورد نظر ما برای رسیدن به آنچه میخواهیم نیست. خواهش میکنم سکوت نکنید. حتی یک خط نوشتن هم مهم است. قدرت ما در همین رسانههای پراکندهای است که در اختیار داریم.
در همین رابطه:
- تحریم نخواهیم » مسیر یک ذره
- نکات سبز – 17 » ایمایان
- درباب تحریم های استعماری غرب علیه ایران » رونوشت
.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
آریایی واسه همیشه
اما تحریم هرگز
جاویدان باشه ایــران
لایکلایک
به خصوص که این بحث تحریم صرفا به خاطر برنامه هسته ای ایران هست نه مسائل مربوط به حقوق بشر و به نظر من کشور ایران فارغ از اینکه چه کسی بر اون حکومت میکنه و یا حتی نوع حکومتش حق داره از تمام تکنولوژی ها از جمله هسته ای استفاده کنه حتی اگه نهایتا بخواد بمب اتم هم بسازه بازهم غرب از نظر اخلاقی در موقعیتی نیست که برای ایران (حتی با همین ا.ن) تکلیف تعیین کنه، ا وضع حقوق بشر هم در پاکستان و حتی از برخی جهات در اسرائیل(برخورد با فلسطینیها) از ایران بهتر نیست اما خبری هم از تحریم و تهدید نیست
لایکلایک
man ba tahrim mokhalefam. tahrim mardom ro bishtar badbakht mikone va hokomat ro bishtar ghavi!!
لایکلایک
پس کاملا همنظر هستیم.
لایکلایک
1. این سخن که اعمالِ تحریم ها به هر شکلی به زیانِ مردم عادی است، حرف درستی است. همچنان که افزایشِ سرمایه ی صاحبان سرمایه در یک اقتصاد منجر به افزایش دستمزد کارگران می شود، کاهش سرمایه صاحبانِ یا ادارا کنندگانِ سرمایه (در اینجا مثلاً شرکت های دولتی تحت مدیریتِ دولت احمدی نژاد و بنگاه هایِ اقتصادی وابسته به سپاه) یا کاهش آهنگِ رشد آن سرمایه ها از طریقِ تحمیلِ هزینه هایِ بیشتر و کاهش درآمدزاییِ آن بنگاه ها نـــــیز منجر به کاهش بهره مندی مردمِ عادی می شود.
2. این سخن که تحریم دولت را ضعیف و دولتمردان را تقویت می کند، حرف پارادوکسیکالی است که «وضعیت تقریبا غیردموکراتیک توزیع قدرت در ایران امروز» آن را مدلل نمی کند. این دولتمردان اند که گوشت و پوست دارند؛ دولتمردان اند که می اندیشند؛ دولتمردان اند که تصمیم می گیرند؛ دولتمردان اند که از مواهبِ اقتصادیِ مناصب شان استفاده می کنند؛ «دولت» که خارج از دولتمردان واقعیتِ ندارد. بنابراین اساساً تفکیکی که بین دولت و دولتمرد به این نحو کرده اید، بی پایه است.
تحریم هایی وجود دارند که گر چه زیان شان در تحلیلِ نهایی متوجه همگان می شود، اما به طورِ نسبی زیانِ بیشتری را متوجهِ دولت و دولتمردان می کنند تا متوجه ِ مردمِ عادی. به این تحریم ها می گویند تحریم هایِ هدفمند، مثلاً اینکه حسابِ های بانکیِ وابستگانِ به دستگاهِ سرکوب و ترور در خارج از کشور مسدود شود، فلان شرکتِ واردکننده ی موشک یا ماشینِ آب پاش یا گازِ اشک آور یا دستگاهِ استراقِ سمع تحریم شود، از صدورِ روادید برای وابستگان به حکومت جلوگیری شود و قس علیهذا.
تحریم هایی هم هستند که گر چه دودش به چشم دولت و مردم، هر دو، می رود، اما بیش تر به زیانِ مردم است تا دولت، مثلِ تحریمِ بنزین. هم اتومبیلِ نهادِ ریاست جمهوری بنزین می خورد، هم جیپ های سپاهِ پاسدارن و هم ون های نیروی انتظامی، و هم میلیون ها اتومبیلِ شخصی و اتوبوس و تاکسی که مردمِ عادی استفاده می کنند. اما کاملاً مشخص است که مصرف کننده ی بنزین بیشتر مردم عادی هستند تا دولت و وابستگانِ به دستگاهِ سرکوب.
تحریم هایی نظیرِ بنزین که بیشتر متوجه مردمِ عادی است و نه دولت، تغییریِ در توازنِ قوا بینِ مردم و حکومت می دهد که به نفعِ حکومت است. بر عکس تحریم های هدفمند که بیش تر متوجه دولت و وابستگانِ دستگاهِ سرکوب است، گر چه زیان اش به مردمِ عادی هم می رسد، اما توازنِ قوا بینِ مردم و حکومت را به نفعِ مردم تغییر می دهد.
این دو نوع تحریم از یک قماش نیستند، و تفاوتِ بنیادینی دارند از نظرِ تاثیرشان بر توازنِ قوا بین مردم و حکومت.
البته، غربی ها وقتی شرکت هایِ وابسته به سپاه پاسدارن و برنامه ی اتمی ایران را تحریم می کنند دغدغه ی آن دارند که در مسیر ایران به سوی بمب اتمی مانع ایجاد کنند، و البته این تلاشی است که به نفعِ همه ی ما مردمِ عادیِ ایران است. «کره ی شمالی» شدن سرنوشتی نیست که برایِ مردم عادیِ ایران بهروزیِ ای به همراه داشته باشد.
3. تحریم گامی جهت نزدیک شدن به جنگ نیست. ممکن است که غرب در رسیدن به هدف اش مبنی بر اخلال در برنامه اتمی حکومت ایران موفق نشود و حکومتِ ایران به آستانه ی تولید بمب اتمی برسد، و آنگاه پیش از انجامِ آزمایشِ اتمی، اسرائیل و امریکا، به عنوانِ تنها راه حل در دقیقه ی نود، به تاسیسیات اتمی ایران حمله کنند، اما حتی چنین تسلسلی به معنای آن نخواهد بود که از آغاز تحریم زمینه ساز حمله ی نظامی بوده است.
به درستی هزینه ی سنگین حمله ی نظامی به ایران را یادآور شدید و دو سناریو نیز بر شمردید برای حمله ی نظامی، و لی هیچ اشاره ای نکردید که در هر صورتِ منفعتِ چنان لشکرکشی و صرف هزینه ای برای حمله کننده چه خواهد بود؟ جز جلوگیری از کره ی شمالی شدن ایران؟
متاسفانه، معتقد ام که چنان حمله ی نظامی ای صورت خواهد گرفت چرا که غربی ها ابزار کارآمدی را جهت بازداشتنِ ایران از برنامه ی نظامی اتمی اش به خدمت نگرفته اند. تحریم های هدفمندی که تاکنون اعمال کرده اند البته مفیدِ هستند اما کافی نیستند. تحریمِ بنزین هم که مطلقاً هیچ اثری ندارد بلکه حکومت را در داخل در مقابل مردم قوی تر خواهد کرد. آنچنان که دکتر دباشی هم گفته است این تحریم چند هزار نفر به تعداد چماق به دستان سرکوبگرِ تظاهراتِ سبز در تهران و سایر نقاط کشور اضافه می کند.
ابزار کارآمد برای جلوگیری از (بمب اتم ایران و حمله ی هوایی اسرائیل) تحریم صادرات نفت است، تنها در چنان حالتی فشار به حکومت ایران آن اندازه خواهد بود که برنامه نظامی اش را رها کند.
چنان اقدامی البته به زیانِ مردمِ عادیِ ایران خواهد بود که پولِ نفت نهایتاً به واسطه ی دولتِ احمدی نژاد به آن ها می رسد، و نیز به زیانِ حاکمیت ایران که منابعِ مالی اش برای خریدِ مشروعیت، خریدِ رضایت، و خریدِ نیروی سرکوب کاهش خواهد یافت و نیز به زیان مصرف کننده ی جهانی نفت خواهد بود که باید پول بیشتری بابتِ گرم کردن خانه و راه انداختنِ اتومبیلش بپردازد.
موفق باشید
لایکلایک
با تشکر از کامنت کامل شما.
در مورد اول که خوب تفاهم داریم. پس اجازه دهید در مورد دوم و سوم صحبت کنم.
در مورد پارادوکسی که به آن اشاره کردید این طور توضیح بدهم که دولت با دولتمردان فرق دارد یا دست کم منظور من این طور بوده: دولت را به معنای کل سیستم و تشکیلات و بودجه و نهادهایش در نظر بگیرید و دولتمردان را تعداد اندکی از آدمهایی اقتدارگرایی که در راس ان هتسند. میتوان تصور کرد که تحریمها دولت را ضعیف کند. یعنی بودجه و امکانات و تشکیلات و خدماترسانی آنرا تضعیف کند ولی در عین حال موقعیت آن عدهی معدودی که قدرتشان را از اقتدارگرایی و انحصار میگیرند تقویت شود.
در مورد آخر هم بله حق با شماست. تحریم لزوما به معنای حرکت به سمت جنگ یا وجود داشتن قطعی چنین سناریویی نیست. اما به هر حال اگر قرار باشد روزی جنگ شود این راه از تحریمهای ایران عبور خواهد کرد. و از این لحاظ ایران تحریم شده به هر حال یک قدم به جنگ نزدیکتر خواهد بود. مثل بحث سیگاری بودن. که میگویند اعتیاد به سیگار لزوما به معنای اعتیاد به مواد مخدر نیست ولی کسی که سیگاری باشد یک قدم به اعتیاد به مواد مخدر نزدیکتر است.
به غیر از این چند جملهی توضیحی، با کلیت کامنت شما موافق هستم.
ممنون
لایکلایک
وضعیت تقریبا غیردموکراتیک توزیع قدرت در ایران امروز
Hehehe, really? nice try
لایکلایک
منظور شما رو متوجه نشدم. میشه دقیقتر توضیح بدین؟
لایکلایک
مسئله اینجاست که آمریکا و متحداش تفاوتی بین مردم و دولت ایران قائل نیستند. و براشون فرقی نمیکنه که دود تحریم توی چشم کی میره. مهم اینه که خودشون به هدفشون برسند. و هدفشون اینه که مانع از رسیدن ایران به اهدافش بشن.
لایکلایک
بله. ولی همین موضوع تقریبا بدیهی خیلی وقتها توی محاسبات ما گنجانده نمیشه.
لایکلایک
بنظر من بهترین تحریم همان تحریم سیاسی و بلوکه کردن حسابهای شخصی سران مملکتی و دولت مردان در کشورهای صهیونیست وامپریالیست ! هست و بس. فلسفه باز کردن حسابهای شخصی با پولهای دولتی(بخوانیم بیت المال) در کشورهای غربی و به اسم اعضای خانواده بر هیچ کودکی پوشیده نیست و مشخص نیست که چرا آقا زاده ها به آن اصرار دارند. تحریم سازمانها و نهادهای سلطه جو و استبداد پرور برای ایران بد که نیست خوب هم هست ولی تحریم واردات و صادرات کالا مطمئنا به نفع ملت ایران نخواهد بود.
لایکلایک
در تئوری بله ولی در عمل کار به این سادگی نیست. شما فهرستی رو تهیه میکنید که بلوکه کنید. بعد اون آدمها به خاطر رانت و قدرتی که دارن به منابع و روشهای دیگه روی میآورند. آنها را هم بلوکه میکنید؟ میبینید که وقتی با یک سیستم اقتدارگرای متمرکز سر و کار دارید با تلاش برای محدودکردن آن خودش را محدود نکردهاید، مردمی که زیر دست آن هستند را محدودتر کردهاید.
لایکلایک
salaam bamdadi.. dar system emtiaz-dehi be nazarat ye eshkal vojod dare va oon ine ke vakhti mikhay emtiaz bedi, icon-haye emtiaz-dehi ja-be-ja mishe.. az nazare osool HCI, in aslan user-friendly nist va che basa kheili nazarate manfi ke eshtebahan mosbat dade mishe..age emkanesh hast, ino dorost kon lotfan.. 🙂
لایکلایک
حق با شماست پیمان عزیز.
برای حل این مشکل تنها راهکاری که به ذهنم رسید حذف آن نوشته ی توضیحی کنار ستارهها بود که مثلا میگفت (خوب، ضعیف، متوسط و …). با حذف آن الان ستارهها دیگر ثابت هستند.
ممنون از تذکر شما.
لایکلایک
aali shod. kheili khoob shod!!:)
لایکلایک
من با این تحلیل موافقم، تنها میخوام یه نکتهی دیگه بهش اضافه کنم و اون اینه که:
مهمترین مساله اینجا داشتن «مشروعیت» برای اعمال تحریم هست. یعنی سوای عواقب اعمال آن، به چه عنوان باید به این کشورها «حق اعمال تحریم» داد. این به نظر من خیلی حق بزرگی هست و قطعا تاریخ بر ما گران خواهد گرفت. آیا این بدین معنی نیست که در راه هدف، هر وسیلهای رو میشه به کار گرفت. نکته اینجاست که وقتی این حق داده شد، دیگه بعدش یا ما نیست، چون بر اساس این حق هر عملی قابل توجیه خواهد بود.
لایکلایک
موضوع بزرگی است که در مورد آن نمیتوانم نظر بدهم. اینکه آیا کلا در همهی شرایط و برای همهی دولتها یا سیستمهای سیاسی ابزار تحریم نادرست یا غیرموثر باشد را مطمئن نیستم.
ولی نکتهی جالبی است که به آن اشاره کردید.
لایکلایک
من هم یک کامنت برای لویاتان گذاشته ام که آن را منتشر نمی کند.
لایکلایک
تصور اولیهی من از نویسندهی وبلاگ لویاتان این بود که کامنتهای مخاطبان را تا حدی که اصول اولیهی اخلاق را رعایت کنند منتشر میکند.
اما به نظر میرسد برداشت من از رویکرد وبلاگی ایشان دقیق نبوده.
نکتهی دیگر اینکه با توجه به اینکه این نوشته به پست ایشان ارجاع داده و هر دوی وبلاگها هم در وردپرس دات کام میزبانی میشوند، لینک نوشتهی من باید به صورت کامنت در پای نوشتهای ایشان ظاهر شود. البته اقای لویاتان لینک نوشتهی من ذیل پست خودشان را هم منتشر نکردهاند.
متاسفم.
لایکلایک
سلام
یاد یه جمله از مولانا افتادم که: «جواب ندادن هم یک نوع جواب است».
اینجا برای شما کامنتی را که برای او گذاشته بودم٬ می آورم. منتشر نکردن آن برای این که آدم بفهمد که او چطور «فکر» می کند٬ کمک خوبی ست.
لویاتان نوشته بود: «می توان نوعی محدودیت برای فروش نفت ایران قایل شد. به این معنا که فروش تا حدی مجاز باشد که به مصرف داخلی ایران برسد و …».
من با نقل این جمله از او نوشته بودم:
این جمله یعنی چه؟ شما این «حد» را می شناسید؟ در موقعیت حساس و خطیری به سر می بریم. موقعیتی که در تاریخ ایران بی نظیر است. موقعیتی سرنوشت ساز. به نظر من اگر اصولا بشود تحریمهایی وضع کرد که به ایران و مردم ایران آسیب نرساند و به نفع جنبش آزادی خواهانه داشته باشد. لیست کردن این تحریمات از کسی برمی آید که توانایی/ تخصص و وسواس لازم را باشد اگر امروز گروهی برای ارایه یک چنین لیستی تشکیل شود٬ حاضرید/می توانید در این گروه همکاری کنید؟
لایکلایک
ممنون مانی ب. عزیز.
هر چه فکر میکنم دلیلی جز موضوعاتی «ورای وبلاگ» برای حذف کامنت شما نمیبینم. یعنی انگار چیزی خارج از نوشتهی لویاتان و کامنت شما باعث این رویکرد حذفی شده است.
لایکلایک
اینکه تحریم دولت مردان را هدف می گیرد مسخره است، مگر میشود ثروتمند بیشتر از فقیر تخت فشار قرار بگیرد؟!
از طرفی از دید لبگانگان برای جلوگیری ا قلدری ایران چه کنند؟ تحریم نکنند، جنگ نکنند؟ شاید انتظار دارید بنشینند و ساختن بمب هسته ای را محکوم کنند یا از خدا بخواهند که ایران بمب درست نکند. با انتظار دارید در افکار عمومی بگویند خوب می کنیم ما تر و خشک را با هم می سوزانیم!
بله تحریم بد است چون من ایرانی هستم و در ایرانم ولی اگر آمریکایی بودم خیلی هم خوب بود.
لایکلایک
تصور نمیکنم که داشتن ملیت دیگری بجز ایرانی بودن باعث شود که خوبی و بدی آنقدرهای نسبی شوند که غلط و درست بطرز آشکار جایشان را با هم عوض کنند. متاسفانه همیشه دولتها و تصمیم گیرندگان اینگونه موارد مسیرهای کوتاه و سریع به نفع خودشان را انتخاب میکنند و در این میان هم ملت ایران مستثنی نیست. ولی مجال دادن به دولتمردان وحکومت ایران برای انجام آنچه که دلش میخواهد انجام دهد نیز به نفع مردم ایران نیست. ولی حداقل اینکه با تحریم های سیاسی راه گریز آقایان و آقازاده ها از این معبر امن ثروت اندوزی به معبر باریک و نا امنی تبدیل میشود وگرنه در نفس فشار آمدن به قشر متوسط و پایین جامعه ایران در هر دوی این حالتها شکی نیست.
لایکلایک
مسلما اگر واقعا حسن نیت جدی و دغدغهی عدم آسیبرسیدن به مردم وجود داشته باشد دست کم در سطح تئوری میشود تحریمهایی را تصور کرد که فقط برای متخلفان یا متجاوزان به حقوق مردم دردسر ایجاد کند. چنین حسن نیت و ارادهای اولا در کانتکستهای فعلی محافل جهانیای که بحثهای تحریم را مطرح میکنند دیده نمیشود و ثانیا نیازمند کار کارشناسی بسیار مفصل است.
لایکلایک
بامدادی جان، «یکم: تحریم ها مردم را هدف می گیرد.» حالا دودل شده ای که «در سطحِ تئوری می شود تحریم هایی را تصور کرد که فقط برایِ متخلفان یا متجاوزان به حقوق مردم دردسر ایجاد کند.»
تو بندِ یکِ کامنتِ اولم من هم بی احتیاطی کردم و به طورِ کلی موافقت کردم با این نتیجه گیری بندِ یکم ات. بذار یه تبصره بزنیم به این حکم که مشخص بشه که کدوم تحریم ها مضارش به مردم هم میرسه و کدوم یکی ها هیچ ضرری برای مردم نداره.
من از خُرده اقتصادی که بلدم استفاده می کنم، ببین اینی که می گم به عقلِ تو هم جور در میاد یا نه.
چیزهایی هست که من و تویِ مردمِ عادی که مصرف می کنیم حظی که نمی بریم هیچ، بدمون هم میاد. مثلاً وقتی باتوم می خوریم، دردمون میاد؛ وقتی گازِ اشک آور می خوریم چشمهامون می سوزه؛ وقتی حریمِ خصوصی مون موردِ تجاوز قرار می گیره، احساسِ عذاب می کنیم؛ وقتی تو اینترنت با فیلتر مواجه میشیم، کلافه میشیم، و مثالهایِ دیگه. دسته ی دیگه اونهایی است که مصرف اش مطلوبیتی برامون داره؛ همه ی کالاها و خدماتِ متعارف که حاضر ایم براشون پول خرج کنیم تو این دسته قرار می گیرن؛ ممکنه گوشیِ موبایل باشه، ممکنه پنیر باشه، ممکنه لاستیکِ اتومبیل باشه و …
اگر تحریمی صورت بگیره رو تجارتِ اون چیزهایی که برامون ضدِمطلوبیت داره (باتوم، فیلترینگ، گازِ اشک آور …)، اگه منجر به محدودیت در تحمیلِ اونها به ما مردمِ عادی بشه، که قاعدتاً میشه، البته که نه تنها به ضررمون نیست که به منفعتمونه.
ولی اگه تحریمی وضع بشه بر یه شرکتِ وارداتِ گوشیِ موبایل که مالِ یه سردارِ سپاه؛ یا تحریمی وضع بشه به یه کارخونه ی لبنیاتی که مالِ یه آقازاده است؛ یا تحریمی وضع بشه بر کارخونه لاستیک سازی که مثلاً مالِ یه آیت الله هست، اگر منجر به تحمیلِ هزینه هایِ اضافه به اون کسب و کارِ عادی بشه، که قاعدتاً میشه، و درآمدزاییِ اون رو کاهش بده – به شرط!! این که صاحبِ سرمایه یِ اون کسب و کار سهمی از سودش رو که مصرف می کنه افزایش نده- اون وقت میشه نتیجه گیری کرد که تحریم بر کسب و کارِ عادیِ اون وابسته ی حکومت نهایتاً به زیانِ مردمِ عادیِ ای هم که سهمی از اون کسب و کار رو ندارن، منتهی میشه.
تحریمِ وابستگانِ حکومت لازم نیست حتماً اقتصادی باشه که زیان اش در نهایت به مردم هم برسه؛ حتی ممکنه عدمِ صدورِ ویزا برای یک وابسته ی حکومت هم در نهایت زیانی به مردمِ عادی هم برسونه.
تو این تحلیل منظور از «مردمِ عادی» متوسطِ مردم بود؛ تحریمِ فلان شرکتِ یک آقازاده البته می تونه به سودِ شرکتِ رقیب اش باشه که در مالکیت یک آدمِ غیرِ وابسته به حکومته، ولی به سودِ متوسطِ مردم نباشه.
موفق باشی
لایکلایک
دو دل نشدهام. حرفم همان است. با مطرح شدن بحث تحریم در کانتکستهای (فارسی کانتکست چی می شه؟) فعلی کاملا موافقم و آنها را برآمده از حسن نیت + موشکافی حرفهای لازم نمیبینم.
در مورد تحریمهای غیرمضر برا ی مردم که گفتی.
آره. اگر تحریمها خیلی با دقت انتخاب بشن و واقعا با حسن نیت باشن؛ مثلا فروش ادوات سرکوبی محدود بشه خوب عالیه. تا اینجا در سطح تئوری با شما موافق هستم.
ولی کار به این سادگیها نیست.
همهی ابعاد داستان رو نمیشه توی این مجال کوچیک باز کرد (کار من هم نیست) ولی بذار یه مثال بزنم:
فرض کن فروش باتوم برقی به ایران ممنوه بشه. آقای ایکس که خیلی دوست داره باتوم برقی داشته باشه دست به دامان بازارسیاه میشه و با ده برابر قیمت باتوم برقی مورد نظرش رو میخره. آقای ایکس درآمدش از رانتهای اقتصادیای هست که حالا که مجبور شده کلی پول باتوم برقی بده از منابع درآمدش باید ضرر وارده رو جبران کنه. آقای ایکس در نهایت ضرر نخواهد کرد. باتوم برقی رو خریده و منابع اقتصادی رو بیشتر چلونده.
کی ضرر میکنه اینجا؟ پول باتوم که با ده برابر قیمت خریده شد رو در نهایت کی داد؟
مردم عادی!
نمیخوام بگم غیرممکنه بشه تحریمی طراحی کرد که به مردم فشار نیاره ولی کار بسیار مشکلی خواهد بود طراحی چنین تحریمی احتیاج به
یک.حسن نیت،
دو. اجماع جهانی
و
سه.همینطور کار کارشناسی مفصل
داره.
هیچ کدوم از این سه تا رو من توی بحثهای تحریمی که مطرح میشه یا شده نمیبینم.
لایکلایک
آقای ایکس، مستقل از اون که چقدر پول بابتِ باتومِ برقی میده، سعی اش رو می کنه که تا اونجا که می تونه پولِ زور از مردم بگیره؛ هر چقدر پولِ زورِ بیشتر بگیره براش بهتره. میزانِ پولِ زوری می گیره تابعِ تواناییِ زور گفتنِ آقایِ ایکسه نه تابعِ هزینه های تحمیل شده به اون.
اینگونه که تو تحلیل می کنی که همه چیز به همه چیز ربط داره منطقاً محاله که حتی بعد از کارِ کارشناسیِ مفصل هم تحریمِی رو پیدا کرد که به لحاظِ تئوریک برایِ مردمِ عادی بی ضرر باشه. حسن نیت و اجماعِ جهانی بماند.
والسلام
لایکلایک
بله در فضای اقتصادی (در بستر اقتصادی) همه چیز به هم ربط دارد و به سختی میشود موضوع مستقلی یافت.
اما شاید همانطور که آقای احمد سیف (در نیاک) جمعبندی شستهرفتهای ارائه دادند بشود این طور خلاصه کرد:
تحریم اقتصادی نه
تحریم سیاسی آری.
فکر میکنم رویکرد کلی تحریم (اگر بخواهیم موضوع فشار نیامدن به مردم و موارد اخلاقی دیگر را لحظا کنیم) باید به سمت تحریمهای هدفمند سیاسی باشد و نه اقتصادی.
لایکلایک
فارسیِ کانتکست هم میشه «بستر» و «زمینه»، «متن» هم تو بعضی متن ها جواب میده، «زیرمتن» هم سروش استفاده کرده، اگه این ها نخورد به متن «پیش زمینه» هم برایِ کانتکستِ زمانی جواب میده. «بافتار» هم شنیدم که که خیلی مکانیکی است، فرهودیِ صدایِ امریکا استفاده می کنه. همون «بستر» و «زمینه» حرفه ای ترین معادله.
لایکلایک
ممنون 🙂
لایکلایک
گروگان گیری! سپر انسانی! دولتمردان از ملت خود به عنوان سپر انسانی استفاده می کنند. فرای بحث تحریم ایرن برای مقابله با گروگان گیری چه باید کرد؟ فکر کنید بیرون یک ساختمان ایستاده اید گروگان گیران می گویند کاری کنید همه را می کشیم و فرض کنید دارند بمب هسته ای خود را فعال می کنند. این بحث دیوانه کننده است!
لایکلایک
گروگان گیری! سپر انسانی! دولتمردان از ملت خود به عنوان سپر انسانی استفاده می کنند. فرای بحث تحریم ایرن برای مقابله با گروگان گیری چه باید کرد؟ فکر کنید بیرون یک ساختمان ایستاده اید گروگان گیران می گویند کاری کنید همه را می کشیم و فرض کنید دارند بمب هسته ای خود را فعال می کنند. این بحث دیوانه کننده است!;
لایکلایک