همهی دوستان نزدیک و دور ما را رنجاندید، طرد کردید، تبعید کردید، فرسودید، دستگیر کردید، زخمی و ناکار کردید. هر روز باید خبر تلخ جدیدی بخوانیم چرا که شما همهی ما را دشمن خود میدانید.
تا کی میخواهید ادامه دهید؟ به جان ما افتادهاید. دردهای تاریخیمان کم بود شما دیگر چه بودید که به جان این سرزمین افتادید؟ این مردم چه گناهی کردهاند که باید تاوانهای دنیوی و اخروی را همزمان بدهند. چه درد لاعلاجی هستید آخر شما؟ آدم میماند حیران.
خدا را که میدانم باور ندارید. به انسان هم که اعتقادی ندارید. اهل دانش و علم هم نیستید که قسمتان بدهم به رازهای جهان. آزاده هم نیستید که بخواهم دست به دامن شرافت و آزادگیتان شوم. رحم و مروت هم ندارید که بخواهم ازتان خواهش کنم دلتان به رحم بیاید. چه هستید شما؟ چه طاعونی هستید؟
هر که اهل فکر و قلم و شرافت باشد را دشمن میدانید. به شما حق میدهم. به شما حق میدهم هر آنکه ذرهای شرف داشته باشد و فرق «انسانِ فرهنگی» و «حیوانِ زیستی» را در گفتار و رفتار و پندارش نشان دهد دشمن خود بپندارید. واقعا هم اینها دشمن شما هستند.
از شما نمیخواهم که علی معظمی و دیگر روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی یا سیاسی اسیر را آزاد کنید. از شما هیچ انتظاری ندارم. فقط یک آرزو دارم و آن این است که شرتان برای همیشه از سر این مردم مظلوم کم شود و من بتوانم آن روز را با چشمهای خودم ببینم.
به امید آن روز.
.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
خیلی برآشفتی بامدادی جان! حق داری. ما نیز همان آرزو را داریم…
لایکلایک
ابتدا بياييم و معيارهاي خود از زندگي و زيستن و موفقيت و خوشبختي را تعريف كنيم وزمانيكه به تعريف مشترك رسيديم , سپس با آن معيارها قضاوت كنيم ִ
گسترش شهر نشيني كه با خود رشد شتابدار و بي اندازه كارهاي كاذب و غير توليدي را به همراه داشت موجب شد كه انسانهاي (زن و مرد) از خود بيگانه اي كه كارشان هيچ نقش حياتي و مفيد در زندگي جامعه ندارد تعداد ووزنشان در جامعه شهري چشمگير شود ִ پس از خروج نيروهاي نظامي و اداري كشورهاي استعمار گر از مستعمرات خود , استعمارگران نياز داشتند كه در مستعمرات خود سيستمي اجتماعي و سياسي ايجاد كنند كه بوسيله آن سيستم بتوانند به برداشت منافع خود ادامه بدهندִ بدين منظور سيستم آموزشي را بطوري طراحي كردند كه محصول آن تحصيلكردگان از خود بيگانه اي باشند كه از نظر فرهنگي به جامعه خود با ديد حقارت و عقب مانده نگاه مي كنند و همواره كشورهاي استعمار گر الگو و هدف اجتماعي و فرهنگي آنها است , و به خوبي در جهت اهداف استعمارگران كار مي كنندִ سيستم اداري كشورهاي استعمار شده نيز به وسيله استعمارگران آنچنان طراحي گرديد كه تحصيلكردگان در راس امور قرار گيرند و كنترل سياسي و اقتصادي را بدست گيرند و در نتيجه اين گروه اجتماعي كه ذهنيت و ايده و آرزوهاي آنها كاملا» از جامعه (سنتي) خود جدا و تماما» در تحت تسلط استعمارگران است بتوانند منافع استعمار گران را حفظ كنند ִ
از طرف ديگر سيستم اجتماعي آن چنان تغيير كرد كه اين افراد بتوانند (توانستند) سيستم حاكميت بر اجتماعات را در دست بگيرند ִ هيئت هاي حاكمه و دولت و مجلس هاي قانونگذاري تقريبا» بطور انحصاري در دست «تحصيلكردگان ازخود بيگانه » قرار گرفت ִ اين گروه اجتماعي كه در جامعه شهري رشد يافته اند, معيار ها و ديدگاهشان كاملا» متاثر از شرايط اقتصادي و اجتماعي منتج از كارهاي كاذب و خدماتي غيرضروري و حياتي اي است كه براي جامعه هيچ ارزش واقعي ندارد ִ انسانهايي كه در رابطه با كارهاي توليدي ضروري( كشاورزي , شيلات , دامداري , صنايع وخدمات وابسته به اين بخشها ) هستند از مراكز قدرت دور شدند و در نتيجه ديدگاهها و معيارهاي آنها كه به پشتوانه زندگي واقعي و كارهاي واقعي كه جامعه بدون آنها قادر به ادامه حيات نبود در سايه و انزوا قرار گرفتند ִ
اين سيستم براحتي با نگاه به معماري وشهرسازي در شهر هاي بزرگ كه سمبل و معيار ثروتمند و پيشرفته !!!! بودن يك جامعه هستند قابل رويت است ִ در شهرهاي بزرگ بهترين ساختمانها و بلند ترين آسمانخراشها متعلق به بانكها , شركتهاي بيمه , شركتهاي تجاري و ازاين قبيل مي باشدִ
بانكها ادامه قانوني و شيك و پرزرق و برق , نزولخواران هستند كه براي اين بوجود آمده اند تا به هزينه اكثريت افراد جامعه تمام خدمات خود را در اختيار اقليتي قرار دهند كه با كمك آنهابه قدرت دولتي و اقتصادي دست يافته اند ִ حداقل در سالهاي اخير با بوجود آمدن بحران اقتصادي جهاني كه بانكها و كارهاي آنها مركز و دليل اصلي آن هستند, ديگر نقش مخرب بانكها بر همگان روشن شده است ִ
شركتهاي بيمه خلف سيستم باج بگيران در قديم هستند كه با اين تهديد كه اگر كار و كسب آنها در اثر دزدي يا آتش سوزي از بين رفت آنها مسئول نيستند , از مردم اخاذي ميكردند ִ شركتهاي بيمه مدرن نيز با اين ايده كه آنها قادر هستند كه جامعه را در قبال حوادث و ريسكها حمايت كنند از جامعه اخاذي ميكردند و بازهم بحران اقتصادي اخير نشان داد كه اين شركتها ها در موقع لازم , جا ميزنند و مشخص شد كه شركتهاي بيمه براي باز پرداخت به خسارت ديدگان هيچ ذخيره و پشتوانه اي ندارند و بسادگي اعلام ورشكستگي كردند ִ
تجارت در حقيقت شكل مدرن و قانوني راهزني و دزدي دريايي است ִ شركتهاي تجارتي در كل درخدمت كشورهاي استعماري هستند كه بتوانند به غارت منابع و توليدات كشورهاي استعمار شده همچنان ادامه دهند ִ اين شركتها براي تامين منافع تعداد معدودي از افراد اجتماع كشورهاي استعمار شده , منابع و توليدات مفيد اين كشور ها را در قبال پولهاي بي ارزش و كالاهاي غير ضروري و مستعمل و بيخود ,در اختيار استعمار گران قرارميدهند ִ درست همانگونه كه دزدان دريايي و راهزنان اين كارها را انجام ميدادندִ علت فقر كشورهاي فقيراين نيست كه كشورها ي ثروتمند !!! كمكهاي كمتري به آنها ميكنند , بلكه علت فقر آن است كه كشورهاي ثروتمند!!! توسط عوامل و دست نشانده هاي خود و برقراري مناسبات اجتماعي اقتصادي و توافقنامه ها و قراردادهاي تجاري , منابع و دارايي آنها را به سرقت مي برند ִ به قول مثل معروف , مرا به خير تو اميد نيست , شرمرسان ִ
لایکلایک
جناب کامران!راسش من متوجه ربط اینها که توضیح دادهاید با این پست نمیشوم
لایکلایک
دوست گرامي
ربط مطلب من اين است كه نوشته آقاي بامدادي از ديدگاه يكي از تحصيلكردگان از خود بيگانه نوشته شده است ִ به عبارت ديگر ما ( منظور انسانهايي كه براي خود بقول معروق پپسي باز مي كنيم و خود را مدرن , پيشرفته و همه چيز دان ميدانيم ) دست پروردگان همان سيستم آموزشي و اداري پايه ريزي شده بوسيله استعمار گران در اشتباه هستيم نه انسانهايي كه بقول ما عوام , بي يا كم سواد, سنتي , عقب مانده و در حقيقت بدنه اصلي اجتماع ִ
من هیچگاه ادعا ندارم که ما بعنوان یک جامعه هیچ مشکل و نارسایی نداریم و فقط صحبت من این است که ما باید معیاری که بومی و محلی و متناسب و منتج از فرهنگ و منابع و موقعیت اجتماعی خودمان است را برای بررسی و سنجش جامعه درست کرده و استفاده کنیم ִ هیچ جای دنیا بهشت یا جهنم نیست ִ اولین قدم در این راه نیز بازیابی اعتماد به نفس است ִ زیرا تا زمانی که با معیارهایی که غربیها به ما یاد داده اند بخواهیم به دنیا نگاه کنیم هر روز بیشتر اعتماد به نفس خود را از دست میدهیم و به اين نتیجه میرسیم که ما بعنوان یک جامعه , بی عرضه , خنگ و بی استعداد هستیم تا جائیکه مانند کودکان اگر چیزی هم در اختیار ما قرار دهند آن را خراب می کنیم ִ
لایکلایک
من باز هم ربط نوشتهی شما را با متن جناب بامدادی متوجه نشدم.
اما با این وجود نظرم را دربارهی پاسخ شما میگویم. من فکر میکنم مشکل شما برچسب زدن به منتقدانتان با هر طرز فکری به جز فکر شما و نیز به رسمیت نشناختن سایر افکار است.
گفتهاید هیچ جا بهشت یا جهنم نیست. درست است. اما لطفن بگویید به نظر شما پاسخ سوال زیر چیست؟
جهتگیریها (نه نتیجه) عملکرد حاکمیت کنونی به کدام سمت و سو است؟
جواب من به سوال بالا این است: به سمت ابتذال. فرهنگ سیاه و سفیدی را که البته ریشهای دیرینه در این دیار دارد، تشدید کردن یعنی ابتذال. بر طبل عصمت یکی کوفتن و دیگران را راندن یعنی ابتذال. تولید کننده و تشدید کننده این فرهنگ (که مشخصن صاحبان قدرت و متولیان فرهنگی با بودجههای میلیاردیاند) عملن کاری میکنند که کل جامعه (فرقی نمیکند موافق یا منتقد یا مخالف و یا حتا بیطرف) به این ابتذال کشیده شوند. این یکی از غیراخلاقیترین کارهاست و نتیجهی آن تولید انسانهایی مسخشده، ایدئواوژیزده و بیبهره از تفکر خواهد بود.
امیدوارم متوجه شوند (و متوجه شویم) که این فرهنگ به سقوط همهی ما منجر خواهد شد.
ممنون از شما و البته بامدادی عزیز
لایکلایک
ممنون.
ولی راستش متوجهی رابطهی نوشتهی شما با این پست نشدم.
لایکلایک
ممنون. واقعا ممنون.
لایکلایک
آنچه از دل برآید بر دل نشیند.اما بر دلهای روشن نه آن تاریک ها که اصلا دلی نمانده و یکپارچه سنگ است.
لایکلایک
خب بامدادی جان ما هم که از اول همین رو گفتیم! فرقش در این بود که صبر ما به اندازه ی شما نبود که منتظر دستگیری و مرگ و تهدید بیگناهان بیشتری باشیم و گرنه چاره ای دیگر بجز آرزو و مقاومت برای رفتن این استبداد نمی ماند…
لایکلایک
دوست گرامي
برطبل عصمت يك طرف كوبيدن و ديگران را راندن از هر طرف كه باشد ابتذال است ִ آيا وقتي تحصيلكردگان از خود بيگانه ( كه به خود لقب دهن پركن روشنفكر را مي دهند ) بر طبل عصمت خود بكوبند و ديگران را برانند و عوام ساده و گول خورده و نا متجدد و نا مدرن بنامند , ابتذال نيست ִ
دوست گرامي
بياييد يك كم صادق تر به دنيا و مسائل آن بنگريم ִ بيشتر مشكل ما از آنجا نا شي ميشود كه اين پيش فرض ها را قبول مي كنيم :
١ ـ دنيا نياز به يك مبصر و مدير دارد كه آنهم ابرقدرت آمريكا و كشور ها استعمار گر اروپايي ( سفيدان مسيحي ) هستند ִ
٢ـ اين ابرقدرت بسيار خير خواه است و اگر همه به حرف او گوش بدهند و مطابق خواسته هاي او رفتار كنند دنيا بهشت مي شود ִ
٣ـ تنها سيستم اقتصادي كه در دنيا وجود دارد و بهترين آن است , سيستم اقتصادي سرمايه داري است ִ
٤ـ تكنولوژي حلال همه مشكلات است و چون ابر قدرت ها داراي تكنولوژي پيشرفته هستند ما به آنها محتاجيم تا بتوانيم مشكلات خود را حل كنيم ִ
٥ـ اين فقط كشورهاي استعمار شده ( جهان سوم ) هستند كه محتاج ابر قدرتها هستند و آنها هيچ احتياجي به جهان سوم ندارند و اگر هم با آنها مدارا مي كنند به خاطر رضاي خدا است ִ
دوست گرامي
چشمها را بايد شست , جور ديگر بايد ديد ִ هنوز هم فكر مي كنيم كه اگر فلان موسسه يا نهاد اروپايي يا آمريكايي به كسي نشان افتخار داد بسيار اهميت دارد ولي اگر اين نشان افتخار از طرف كشورهاي فقير !!!!!! يا جهانن سوم !!! داده شود ارزش ندارد ִ
با تشكر از وقت شما , چنانچه مايل باشيد ميتوانيم بحث را ادامه دهيم
لایکلایک
من دقیقن متوجه نمیشوم شما از کجای نوشتهی من به این نتیجه رسیدهاید که من از موضع تحصیلکردگان از خود بیگانه (به تعبیر خودتان) سخن میگویم. برداشت شما اولا نادرست است، ثانیا مبتنی بر عدم شناخت شما از این وبلاگ و نوشتهها و رویکرد من است، ثالثا باورنکردنی است!
اگر نگاه کوتاهی به نوشتههای من در چند سال اخیر و یا حتی همین چند هفتهی اخیر بیاندازید متوجه نوع نگاه من به موضوعات جهانی میشوید. مثلا:
# لینکهای روز: چرا با تحریم اقتصادی ایران مخالفم؟
# چه کسانی از تحریک احساسات مردم سود میبرند؟ تحلیلی از یک سناریوی بازنشر خشونت
# چند نکته در نکوهشِ تئوریزه کردن تحریمِ ایران
# سبز بودید، اما به زبان جهانی ما توهین کردید
# منتقدِ جنگطلبترین کشورِ جهان درگذشت
# امپراطور و حقوق بشر: ترور شهروندان آمریکایی به دستور اوباما
# فرانسه به قهقرا میرود؛ بیبیسی توجیه میکند
# شنود ایمیلها و گفتگوهای شخصی: از واشنگتن تا تهران
# تیرباران کودکان افغان و توضیحات تکمیلی
# امپراتور و حقوق بشر: تیرباران کودکان افغان توسط نیروهای آمریکایی
با تشکر.
لایکلایک
دوست گرامي
من تمام مطالبي كه شما فهرست كرده ايد خونده ام و از آنها بسيار لذت برده ام ִ من اينجا اجازه ميخواهم كه موضوع بحث را كمي گسترده تر كنم ִبنظر بنده موضوع اصلي و زيربنايي در روابط دولت ـ ملت ها در جهان مسئله اقتصادي و استفاده از منابع موجود ( محدود) كره زمين است ִ و متاسفانه در اثر غلبه سيستم اقتصادي سرمايه داري در جهان كه مشوق رقابت انسانها بر اي بيشتر داشتن ( به هر قيمت) مي باشد روابط انسانها نيز در جهان, بسيار زياد تحت تاثير روابط اقتصادي و مالي است ִ بقول زنده ياد فريدون تنكابني » پول تنها معيار ارزشها است » ִ رشد جمعيت جهاني و تشابه روش زندگي و انتظارات انسانها از دوع زندگي در جهان سبب شده است كه ميزان تقاضا براي منابع بسيار افزايش يابد ִ اجازه بدهيد يك مثال بزنم ִ: زمانيكه نفت در ايران براي اولين بار كشف شد ايران داراي جمعيتي نزديك به ١٢ ميليون بود و شيوه زندگي انسانها سنتي و مبتني بر كشاورزي و توليدات محلي و بومي و تقريبا» خود كفا بود و در روش زندگي آنها براي مصرف نفت جاي زيادي بنود ִ در زمان حاضر مردم ايران به اندازه مردم اروپا و آمريكا به نفت و فراورده هاي آن در زندگي روزانه نياز دارند ִ اينجا است كه برخور منافع پيش مي آيد ִ زيرا مردم كشورهاي اروپايي و آمريكا ( غربي , استعمار گر ـ سفيد و مسيحي ) عادت كرده اند كه از منابع كره زمين به اندازه اي كه دلشان ميخواهداستفاده كنند و هيچ حاضر نيستند كه از ريخت و پاش و رفاه و آنچه كه دارند ( بناحق) كم كنند و از طرف ديگر تقاضا براي منابع در كشورهايي كه داراي اين منابع هستند نيز افزايش يافته است ִ به همين دليل است كه در سالهاي اخير ما شاهد برخورد هاي شديد تر و خشن تر درجهان هستيم ִ بطوريكه ما شاهد آنيم كه انسانهاي جهان سومي ( بيشتر مسلمان و رنگين پوست ) براي جلوگيري از عارت منابع شان دست حاضرند جانشان را درعمليات بر عليه عارتگران بگذارند و همچنين غاتگران ( استعمار گران مسيحي ـ سفيد) نيز حاضرند كه با تمام توان از لشگر و نيروي نظامي خود استفاده كنندִ به ارقام هزينه جنگ عراق نگاه كنيد منابع مختلف آن را تا حالا بالغ بر نهصد ميليارد دلار برآورد كرده اند ִ كل درآمد عراق از فروش نفت در سال بيش از سي ميليارد دلار نيست پس اگر تمام درامد عراق صرف باز پرداخت هزينه جنگ شود حدود سي سال (اگر بهره اي در نظر نگيريم ) طول خواهدكشيد ִ پس مسئله دسترسي مستقيم و كنترل كشورها و منابع آن مهم و حياتي است زيرا ديگر سخت است كه بتوان كشور ها و ملت ها را از راه دور كنترل كرد ִ
گاندي جايي مي گويد » در دنيا به اندازه رفع نياز انسانها به اندازه كافي چيز وجود دارد , ولي امكان پذير نيست كه به اندازه طمع انسانها چيز وجود داشته باشد »
با تشكر از وقت شما , در صورت تمايل خوشحال مي شوم كه به گفتگو ادامه دهيم ִ
لایکلایک
دنیا به دو قسمت تقسیم نمیشود: ما و آن استعمارگران. هر کس گفت بالای چشم شما ابروست به این معنا نیست که مؤید تمام سیاستها و عملکردهای قدرتهای جهانی است.
موضوعاتی که شما مطرح کردهاید البته قابل تامل هستند و نمیشود آنها را نادیده گرفت. نمیدانم از نظر شما فقر و به اصطلاح جهان سومی بودن خوب است یا نه؟ اگر خوب نیست باید ببینیم چرا گرفتار فقریم؟ آیا راه خلاصی از فقر و یا بهتر است بگوییم راه توسعهی همه جانبه، از بگیر و ببند و دیکتاتوری میگذرد؟
لایکلایک
دوست گرامی ح.ن
اتفاقا دنیا به دوقسمت تقسیم می شود : استعمار کنندگان و استعمار شوندگان
نکته اینجا است که مفهوم پیشرفته و عقب مانده و به قولی متمدن و نامتمدن نیز مقهومی استعماری است که بر این فرضیه بنا شده است که به دنیا و اجتماعات انسانی بصورت خطی نگریسته شود . این مقهوم در ابتدا توسط انسان شناسان انگلیسی مطرح گردید . در نظریه آنها تمام جوامع انسانی بر روی یک خط قرار میگرفتند که در جلوی خط متمدن ترین و پیشرفته ترین جامعه ( بالطبع انگلیس) قرار داشت و بقیه جوامع به تر تیب پشت سر آنها فرار داشتند و جالب است که در انتهای خط بعنوان نامتمدن ترین جامعه ایرلندی ها قرار داشتند چون از دیر باز انگلیسی ها با آنها خوب نبودند . این نوع نگرش این معنی را الغا می کند که استعمار گران از همه جلو تر هستند و آنها به جوامع پشت سر خود می گویند که نگران نباشید ما هم روزگاری مانند شما بودیم ولی توانستیم پیشرفت کنیم بنابراین اگر شما هم از دستورات ما پیروی کنید و استعداد و شانس داشته باشید روزی خواهید توانست به ما برسید .
مفهوم فقر و ثروت هم مفهومی نسبی است و میزان سعادت جوامع و انسانها به میزان ثروت آنها نیست بلکه به اندازه احساس رضایت از زندگی و شادی در زندگی است . اتفاقا در سیستم اقتصادی سرمایه داری بعلت گسترش و غلبه فرهنگ رقابتی و سوق دادن انسانها (و جوامع) به سمت مسابقه داشتن هر چه بیشتر ( طمع ) این رضایت به هیچ وجه فابل دسترسی نیست زیرا شما هرقدر هم ثروت داشته باشید بازهم کسی هست که ثروتش از شما بیشتر باشد.
با تشکر از وقت شما چنانچه مایل باشید میتوانیم به گفتگو ادامه دهیم
لایکلایک
سلام بامداد عزیز
دمت گرم که سخن از زبان ما می گویی…
اما چند نکته خطاب به حضرت کامران که ظاهرا» از سربازان ارتش سایبر حکومت اسلامیست:
1)اگر آمریکا و غیره به ما ظلم می کنند چه ربطی دارد به توجیه ظلم و ستم حکومت اسلامی؟
اگر غربی ها به ما خیلی بدی کرده اند همکاران شما هم در خیانت و چپاول اموال عمومی کم نگذاشته اند. در سرکوب دانشجو و مردم عادی هم که روی اسراییل را سفید کردید.
2)شما باید چشمت را بشویی که به نمی دانی از فساد و دروغ داری حمایت می کنی.
3)همین الان ما در حال استعمار بوسیله بیگانگانی چون چین و روسیه هستیم به صورت مستقیم.
تاریخ در مورد خیانتهای این حکومت به تلخی قضاوت خواهد کرد
4)این همه سانسور ، پارازیت ، فیلترینگ اینترنت ، بستن روزنامه هایی که حتی دیگر انتقاد از یادشان رفته واقعا» نشانه چیست؟ نشانه قدرت و عزتمندی یا ضعف و ترس از نشر اندیشه مخالف که اساس حکومت دروغ گویان را یکشبه بر باد می دهد؟
5)آیا واقعا» فکر می کنی سیتم اقتصادی دولت فعلی بهتر از سایر کشورهای دنیاست؟ آنوقت خرده نگیر از اسم عقبمانده و متحجر
6)من با بحث آزاد موافقم بخصوص در این وبلاگ ارزشمند. اما خواهشا» از دوستانت بخواه که این وبلاگ را از لیست دهها میلیونی سایتهای فیلتر شده خارج کنند تا بتوانیم بهتر بحث کنیم.
به امید ایرانی آزاد از قید حکومت دروغگویان
لایکلایک
دریم! دریم! نفرت نهادینه می شود.
لایکلایک
بله راست می گویید!
باید همه ایرانی ها زودتر کشور را ترک کنند تا این اقلیت مدعی (که در میان آن 13 میلیون هم اقلیتند) بتوانند در نهایت آزادگی و دانش کشور را به آتش بکشند
و در سوگ ترانه موسوی و سعیده گور آقایی بگریند
و دنبال 11 میلیون رای گمشده خود بگردند
اصلا کل ایران نه خدا را قبول دارند نه سواد دارند نه آزادگی … فقط آنهایی که تقلب 11 میلیونی و 100 دروغ دیگر را مثل آب خوردن باور کردند شعور دارند
22 بهمن رفراندوم خوبی بود که بدانند مردم از آشوب گران جدا شده اند
باز هم با توهماتتان آسوده باشید
لایکلایک