بیرون پریدن قبل از رسیدن به باتلاق

دو نفر که با هم در یک رابطه‌اند باید همدیگر را همان‌گونه که هستند دوست داشته باشند و بپذیرند. اگر همه‌اش بخواهند از یکدیگر ایراد بگیرند  و غر و سر کوفت بزنند معنایش این است که آن رابطه تمام شده ولی به زور اینرسی است که هنوز پیش می‌رود.  اینرسی هم به خاطر قدمت رابطه یا عادت یا تعهد یا عرف یا رودربایستی یا خجالت یا نیاز یا ترس از تنهایی یا خیلی چیزهای دیگر ایجاد می‌شود و خارج شدن از رابطه را سخت‌تر می‌کند. هر چه اینرسی یک رابطه بیشتر باشد، خارج شدن از آن سخت‌تر است. مثل ماشینی می‌ماند که سرعت زیادی دارد و حتی اگر موتورش خراب بشود هم به خاطر اینرسی حرکتی‌ای که دارد تا مدت‌ها همان‌طور پیش می‌رود و متوقف کردن یا پیاده شدن از آن کار ساده‌ای نیست.
.
بله. حکایت رابطه‌ای که عملا تمام شده ولی به خاطر اینرسی درونی‌اش هنوز پیش می‌رود هم همین‌طور است. دو نفر نمی‌توانند به راحتی از چنین رابطه‌ای خارج شوند. چون کار سختی است و انرژی لازم دارد. اینرسی فشار می‌آورد به سمت جلو و دو نفر که توی ماشین بی‌ترمز رابطه نشسته‌اند همین‌طور گیج می‌زنند و جیغ‌ می‌کشند و پایین و پایین‌تر می‌روند. دست و پا می‌زنند و سقوط می‌کنند و پایین‌تر می‌روند. آن‌قدر پایین می‌روند که ناگهان به خودشان می‌آیند و می‌بینند همه جا تاریک است و هیچ حرکتی نیست و هیچ چیز باقی نمانده جز لجن. همه چیز به گند کشیده شده. همه چیز. از دهان‌هایشان گرفته تا چشم‌ها و گوش‌ها و هیکل‌هایشان؛ از فرق سر تا نوک پا و از افق تا افق لبریز از گند و لجن شده است.
.
این طور است که آدم‌های باشعور و جسور قبل از این‌که رابطه‌شان و شخصیت‌شان و غرورشان و عزت نفس‌شان و زندگی‌شان به لجن کشیده شود از رابطه‌ای که موتورش دیگر کار نمی‌کند بیرون می‌پرند. حتی اگر یکی از طرفین که عاقل‌تر است زودتر بپرد باز هم مشکل حل است. چرا که آن یکی هم اگر ذره‌ای شعور و جنم داشته باشد دلیلی برای ماندن توی رابطه‌ای که یک طرفش بیرون پریده ندارد و او هم می‌پرد و خودش را از لجن‌مال شدن نجات می‌دهد.
.
خیلی وقت‌ها می‌شنوم که افراد از این‌که شریکشان در یک رابطه ترکشان کرده می‌نالند. اما در بیشتر موارد اگر خوب دقت کنند و با خودشان صادق باشند متوجه می‌شوند که طرف نه تنها کار بدی نکرده بلکه با حرکت شعورمندانه و جسورانه‌اش آن‌ها را از غرق شدن توی باتلاق نجات داده است.
.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

9 دیدگاه برای «بیرون پریدن قبل از رسیدن به باتلاق»

  1. فرقی بین حرکت ناشی از موتور و حرکت ناشی از لختی یا اینرسی نیست….اون چیزی که تو حرکت مهمه داشتن ترمز و فرمان درست حسابیه….

    لایک

    1. در مثل مناقشه نیست. منظور اینه که رابطه ای که دیگه طرفین همدیگه رو اون طور که هستن نمی پذیرن عملن تموم شده و بهتره قبل از این که همه چیز به گند کشیده بشه ازش خارج بشن.

      لایک

  2. this guy goes to a psychiatrist and says, «Doc, uh, my
    brothers crazy; he thinks hes a chicken.» And, uh, the doctor
    says, «Well, why dont you turn him in?» The guy says, «I would,
    but I need the eggs.» Well, I guess thats pretty much now how I
    feel about relationships; yknow, theyre totally irrational, and
    crazy, and absurd, and… but, uh, I guess we keep goin through it
    because, uh, most of us… need the eggs.
    Annie Hall, (1977)

    لایک

  3. البته پریدن با پریدن فرق میکنه
    درسته که کسی که از یه چنین رابطه ای خارج میشه به نظر شما جسور هست اما من جسارت رو در کسی میبینم که شفاف هست کسی که وقتی بیرون پرید طرف مقابلشو تا مدتها در شوک نذاره که چرا چنین شد و از کی دیگه منو دوست نداشته این سوال خیلی برای آدم سخته و تاثیر بسیار جدی بر روح و روان آدم میزاره خب درست فرض کنید یه زمانی کسیو دوست داشتید و حالا احساس می کنید دیگه ندارید آیا اخلاقی و درست هست که اون آدم در تنهایی و خلوت خودش کم کم با مسئله کنار بیاد و بعد خودش که تصمیمش نهایی شد بپره بیرون گور بابای طرفش مگه یه زمانی دوسش نداشته؟
    به نظرم کسی جسوره که شفاف باشه توی رابطه و وقتی حتا احساسش به طرف مقابلش کم شد بگه هی فلانی احساسم باتو مث دیروز نیست مثلن دوست ندارم وقت بیشتری برات بزارم تا اینکه طرفش هم بتونه با مسئله کم کم کنار بیاد شاید حتا با همین شفاف بودن رابطه از انحراف بیرون بیاد
    من حق رو به کسی که یهو از رابطه بیزون بیاد نمی دم و یک طرفه تصمیم بگیره و اجرا کنه

    لایک

    1. این حرف شمادرست نیست مگر زمانی که یک طرف در خواب و خیال خودش زندگی کنه !

      منظورم اینه که وقتی رابطه به غر غر و سرکوفت زدن میرسه کاملا» واضحه که تموم شده. در واقع کسی حق نداره شوکه بشه وقتی طرف مقابلش از رابطه ای که استرس زا شده و پر از سرکوفت زدنه خارج شده.
      حرف شما زمانی درسته که یکی از رابطه ای که به این مشکلات نرسیده بی هیچ بهانه ای خارج بشه.

      لایک

  4. این مطلب شاهکار بود. با اجازه برای دوستان فرستادم و فکر می کنم خیلی ها به خواندن این متن نیازمندند.
    واقعا» لذت بردم.
    ممنون

    لایک

  5. «مدیگر را همان‌گونه که هستند دوست داشته باشند و بپذیرند» در عمل معنی اش چیست؟! میشود توضیح دهید؟ این هم یک چیزی مثل همان گند و لجنی است که توصیف کرده اید.

    لایک

    1. نه یکی نیست.

      «همان‌گونه که هستند دوست داشته باشند و بپذیرند» دستوری یا عامدانه نیست. منظورم این است که خود به خود و از صمیم دل و بدون این‌که دست خودشان باشد یا اصولا کسی یا خودشان به آن‌ها نهیب بزند همدیگر را دوست داشته باشند همان‌طور که هستند.

      منظور این نیست که به زور هم را بپذیرند یا تظاهر کنند.

      لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.