دوست خوبم «خیزران» دعوت کرده که درباره نامگذاری سال ۱۳۹۱ توسط رهبر به عنوان «سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه داخلی» بنویسیم و خودش هم به چند راهکار مختلف اشاره کرده. نوشتن کارشناسی درباره روشهای افزایش تولید ملی بدون تردید نیازمند داشتن تخصص در زمینههایی است که من از آنها کمبهرهام. از طرفی پیشنهاد خیزران را به فال نیک میگیرم تا در مورد این موضوع مهم تعمق و مطالعه شخصی کنم. در نتیجه این نوشته را بیشتر به عنوان ادامه گفتگو و تبادل نظر مینویسم.
بدون اینکه قصد وارد شدن به نقد نوشته خیزران را داشته باشم، باید بگویم که با کلیات مواردی که نوشته موافقم و چیزهایی نیستند که به سادگی بشود آنها را رد کرد. اما ترجیح شخصی من این است که کمی انتزاعیتر به موضوع نگاه کنم و ارائه راه حل را به عهده کارشناسان امر بگذارم:
1) به جای دادن پیشنهادهای مستقیم جهت افزایش تولید ملی، به زمینههایی که میتواند منجر به عملی شدن چنین پیشنهادهایی شوند اشاره کنم
2) میان نقش گروههای مختلف ذینفع (stakeholder) و دامنه اختیارات و مسئولیتهای آنها تفکیک قايل شوم
با توجه به دو نکته بالا، زمینههای لازم برای توسعه تولید داخلی را با در نظر گرفتن اختیارات و مسْولیتهای گروههای ذینفع به چهار دسته تقسیم میکنم (بدون اولیت معینی):
دسته اول: مصرف کنندهها و عموم مردم چکار کنند تا تولید ملی تقویت شود؟
مصرف کنندهها اگر چه از نظر کمی بخش قابل توجهی از جامعه را تشکیل میدهند، اما نقش کلیدی در شکل دادن الگوهای تولید یا مصرف (production or consumption patterns) جامعه ندارند. سیستمهای اقتصادی-اجتماعی-سیاسی-صنعتی آنچنان ریشهدار و در هم تنیده هستند که فرد اغلب چارهای ندارد جز آنکه تابع شرایط حاکم بر آنها باشد. این سیستمها که بعضا به آنها سیستمهای سوشیوتکنیکال (socio-technical systems) میگویند، مجموعه درهم تنیدهای شامل فنآوری (technology)، بازار و رفتارهای کاربران (markets and users practices)، سیاستگذاریهای عمومی و قوانین (public policies and regulations) و زیرساختها (infrastructures) است. هزینهای که یک فرد باید برای ایجاد تغییری بسیار ناچیز در این سیستمها بپردازد چنان گزاف است (گاه به قیمت طرد شدن او از سیستم و مختل شدن حیات اجتماعی وی) که معمولا افراد، حتی نخبهترین و آگاهترین آنها ترجیح میدهند از قوانین کلی حاکم بر سیستمهای موجود تبعیت کنند و به جز در مواردی محدود که بیشتر جنبه سمبولیک دارد تا تاثیرگذار خواست و اراده خود را در راستای تغییر سیستم نشان ندهند. با اینحال نمیتوان اهمیت خواست و اراده تودههای مصرف کننده جامعه را نادیده گرفت. مهمترین کاری که از دست یک فرد مصرفکننده بر میآید این است که با درک شرایط حاکم بر کشور و حفظ روحیه مثبت وظایفی را که در خانه یا محل کار به او محول شده با دقت و کیفیت انجام دهد و نسبت به محصولات تولید شده در ایران با ارفاق برخورد کند.
دسته دوم: کارآفرینها و سرمایهگذارها و صاحبان کسب و کار چگونه میتوانند از تولید ملی حمایت کنند؟
اگر بخواهیم از پند و اندرزهای حکیمانهای مانند «سرمایهگذار باید غرور ملی داشته باشد و پولش را در داخل کشور سرمایهگذاری کند» پرهیز کنیم، متوجه میشویم که سرمایهگذار و کارآفرین هم لزوما امکان مانور زیادی ندارند. شکوفا شدن کسب و کار در بخشهای مختلف صنعتی در درجه اول به همان چشماندازهای سوشیوتکنیکال (socio-technical landscapes) مربوط میشود و تا وقتی آن چشماندازها مناسب نباشند، بازارهای جاویژه (niche markets) و فرصتهایی که در زمینههای مختلف به وجود میآیند نمیتوانند شکوفا شوند. از طرف دیگر، با توجه به دو نکته زیر، سرمایهگذاران و کارآفرینهای داخلی به یک فرصت تاریخی برای راهاندازی یا توسعه کسب و کار در ایران مواجه هستند:
۱) ایران یک کشور در حال توسعه با جمعیتی بیش از ۷۰ میلیون نفر است که در زمینههای مختلف نیازمند خدمات و کالاهای صنعتی است.
۲) ایران هدف تحریمهای فلجکننده مختلف قرار گرفته که واردات خدمات و کالا را دشوارتر کرده است.
با توجه به دو نکته بالا، میتوان حدس زد که خلاء ایجاد شده (کاهش عرضه خارجی، افزایش تقاضای داخلی) در بازارهای مختلف، منجر به ایجاد تعداد زیادی بازارهای جاویژه داخلی خواهد شد. این بازارهای جاویژه دقیقا همان منطقههایی هستند که یک کارآفرین یا سرمایهگذار فرضی میتواند روی آنها مانور دهد و کسب و کار خود را بر اساس نفوذ در آنها شکل دهد. در نتیجه علیرغم وجود چشماندازهای خطرناک و بحرانی موجود، نمیتوان از این مساله غافل ماند که شرایط امروز ایران برای کارآفرینها و سرمایهگذاران زیرک عاری از فرصتهای طلایی نیست.
دسته سوم: دستاندرکاران و سیاستگذاران چگونه میتوانند از تولید ملی حمایت کنند؟
به نوعی میتوان گفت نقش جمعی این گروه بیواسطهتر و احتمالا تاثیرگذارتر از سایر گروههاست. تصویب یک قانون جدید میتواند به نقطه عطفی در رشد یا رکود یک صنعت تبدیل شود. ساده است همه مشکلات ایران امروز را به گردن حاکمیت سیاسی انداختن و من نمیخواهم توی این چاله بیفتم. اما نمیتوانیم چشمهایمان را به روی این واقعیت ببندیم که نظام سیاسی حاکم بر ایران با وجود همه دستاوردهایی که داشته، دارای مشکلات جدیای مانند (1) نخبهگریزی و جذب افراد بیکفایت و بیتوجهی و حتی عناد با شایستهسالاری (2) ضعف مدیریتی و فساد اداری در سطوح مختلف که برخورد جدی با این ضعفها و فسادها را اگر نه غیرممکن که بسیار دشوار میکند، (3) نداشتن نگاه بلندمدت و کلان به مفاهیمی مانند توسعه زیرساختهای ارتباط و تولید در کشور و اشتغالزایی پایا و تخصیص غیرمتناسب منابع در اموراتی که اولویت ملی پایینی دارند، (4) نگاه تنگنظرانه و بخشنامهای به مقوله علم و دانش و تحقیقات که به علوم انسانی و اجتماعی نیز بهای اندکی میدهد و رشد علمی را منحصر به بخشهای سخت مانند علوم تجربی یا فنی میکند، (5) نگاه بیش از حد امنیتی و محدودکننده به شاهراههای تولید و دسترسی اطلاعات مانند انواع رسانههای سنتی، رسانههای الکترونیک و اینترنت و (6) محدودیتهای اجتماعی غیرقابل توجیه و دخالت نهادهای مختلف رسمی و غیررسمی در حریم شخصی افراد که هم موجب نارضایتی داخلی میشود و هم جذب توریست را مشکلتر میکند و (7) بیتوجهی به شکافهای اجتماعی (قومی-نسلی-فرهنگی-اقتصادی) روزافزون موجود در کشور که بیم آن میرود جامعه ایرانی را چند پاره کند.
طبعا هر حرکت جدی در راستای حمایت از تولید داخلی باید فکری هم به حال مشکلاتی که ذکر کردم بکند که کاری هم نیست که بشود توی یکسال انجام داد. یک ایده شاید این باشد که در سال 1391 اولا تلاش شود زمینههای اولیه برای شکلگیری یک نگاه دورنگر و عمیقتر فراهم شود. کارهایی که میتوان انجام داد فرضا شامل: الف) ابقا یا استقرار مدیران عالیرتبه شایسته و قوی با اختیار عمل بالا و حمایت ویژه از سوی عالیترین مقامات نظام در پستهای کلیدی کشور و در عوض برکناری (و نه جا به جایی از پستی به مقامی دیگر!) مجموعهای از مدیران ارشد فاسد و بیکفایت در سطوح مختلف مدیریت کلان کشور ب) آشتی با نخبگان دانشگاهی و فرهنگی در زمینههای مختلف علوم انسانی و مدیریت و بهرهگیری روزافزون از نظرات این افراد در سیاستگذاری کلان کشور ج) تمرکز بر کمینه کردن فساد اداری و سازمانی (منظور خرده فساد نیست!) و برخورد قاطع و بیتبعیض با ریخت و پاش کنندگان، رانتخواران و قانونشکنان بزرگ د) بازگشایی سازمان برنامه و بودجه یا سازمانی مشابه آن با هدف سیاستگذاری کلان در عرصه تخصیص منابع و تدوین چشمانداز بلند مدت و همینطور برنامههای 5 ساله میانمدت در عرصههای مختلف اقتصادی کشور که با حمایت جدی و عزم ویژه نیز پیگیری و اجرا شود ه) تلاش برای کاستن شکافهای عمیق اجتماعی موجود که میتواند طیفهای از هم فاصله گرفته اجتماعی را بیشتر به هم نزدیک کرده و انگیزه و اراده جمعی را برای تولید تقویت کند و … و … و …
دسته چهارم: ناٰظران، تحلیلگران، کارشناسها و الیت علمی و فرهنگی جامعه چگونه میتوانند از تولید ملی حمایت کنند؟
نقش این دسته از افراد بیشتر غیرمستقیم است اما به هیچ عنوان کم اهمیت نیست. این افراد در درجه اول باید از داشتن رویکرد «اوضاع خراب است، کاری نمیشود کرد» پرهیز کنند و سعی کنند با حفظ روحیه مثبت به ترویج فرهنگ نخبهگرایی، کار درست و دقیق، نگاه بلندنظرانه و عمیق به مسايل و پرهیز از سطحینگری و راهحلهای کوتاه مدت در جامعه بپردازند.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.
اینکه پرسیدن نداره،واقعا نمی دونی چطور حمایت کنیم؟
همانطور که در سال جهاد اقتصادی بیش از حد جهاد کردین و 1 ماهه نیمی از ارزش ریال سقوط کرد!
لایکلایک
حاشيههاي تجمع كارگران اخراجي شهاب خودرو در مقابل وزارت كار؛ ایلنا: پس از تجمع بینتیجه کارگران اخراجی شهابخودرو در مقابل ساختمان ریاست جمهوری در روز چهارشنبه هفته گذشته، این کارگران صبح امروز – شنبه – در اعتراض به اخراجشان در مقابل وزارت کار، رفاه و تامین اجتماعی تجمع کردند. به گزارش ایلنا، کارگران اخراجی پیش از عزیمت به تهران، بامداد امروز در مقابل درب کارخانه تجمع کرده بودند اما در پی بیتوجهی به اعتراض آنان، عازم خیابان آزادی شدند و با تجمع در مقابل وزارت کار تعاون و رفاه اجتماعی از وزیر کار و سایر مسئولین درخواست پی گیری دلیل اخراج و بازگشت به کار کردند. خبرنگار ایلنا كه در میان کارگران معترض حضور یافته بود گزارش داد: تجمع این کارگران در ساعت ۱۳ و چهل دقیقه بدون نتیجهای مشخص خاتمه یافت. بنا بر اين گزارش، از مجموع ۶۵۰ کارگر شهابخودرو که پس از پایان تعطیلات، با عدم تمدید قرارداد کاریشان اخراج شده بودند در حدود ۵۰۰ نفر در این تجمع حضور یافته بودند. آنها با در دست داشتن پلاکادرهایی که درخواست بازگشت به کار و اعتراض به اخراج را یادآور میشد، تجمعی آرام و بدون سردادن شعار را برگزار کردند. یکی از کارگران حاضر به خبرنگار ما گفت: پانزده سال در کارخانه شهاب خودرو کار کردهام، دارای مدرک کارشناسی هستم و به صورت قراردادی با پايه دستمزد استخدام شده بودم و بعلاوه اضافه کاری در مجموع حدود ۵۰۰ هزار تومان نیز حقوق میگرفتم. متاهل و دارای دو فرزند بوده و در یکی از خیابانهای جنوب شهر با ماهی ۳۵۰ هزار تومان اجاره و۱۰ میلیون وديعه مستاجر هستم. در حال حاضر با 15 سال سابقه كار و در سن 41 سالگي، به غیر از تخصصام در كارخانه کار دیگری از من بر نمیآید که امیدوار به تغيير شغل باشم. کارگر دیگری كه در زیر پل عابر پیاده خيابان آزادي در كنار ساير همكارانش در سكوت به ساختمان وزارت كار نگاه ميكرد، با اميدواري به خبرنگار ما گفت: به ما گفتهاند کمسیون تامین استان و وزارت کار در حال برسی مشکلاتمان هستند. حتما تا چند روز دیگر مشکلمان حل میشود. با ۸ سال سابقه کار که به صورت روز مزدی در کارخانه شهاب خودرو کار میکنم، فوق دیپلم ماشین ابزار هستم و با اضافه كاري ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان حقوق میگیرم. برای تامین مخارج زندگیمان درمانده شدهام، امسال بابت اجاره یک آپارتمان ۴۰ متری در جنوب شهر ۱۱ میلیون پول پیش و ماهی ۲۵۰ هزار تومان اجاره میدهم. اگر مسئولین به مشکلات ما رسیدگی نکنند و بیکاری ما ادامه پیدا کند نمیدانیم جواب زن و بچههايمان را چه بدهیم. کارگری دیگري در جواب اين سئوال كه بعد از اخراج از كارخانه چه برنامهاي براي آينده دارد، گفت: فقط ميتوانم به خدا توکل کنم. من هیچ آیندهای نداریم، چه كسي با ۳۸ سال سن به من شغل ميدهد؟ این چند روز استرس و ناراحتی امانم را بریده و هنوز چند روز از بيكاري نگذشته، مشکلات خانوادگیمان شروع شده، از بس به خانوادهام وعدههای امید الکی دادهام، خودم خسته شدم، نمیدانم تکلیف چیست. او ادامه داد: من ۱۵ سال راننده لیفتراک بودم. با حقوق و مزایا نمیتوانستم کاری برای زن و بچهام انجام بدهم، حالا که اخراج شدهام هیچ
لایکلایک