در مذاکرات هسته‌ای آتی، موضع ایران و غرب چه خواهد بود؟

تهدیدهای شفاهی و عملی علیه ایران شدت بی‌سابقه‌ای گرفته است و حتی عده‌ای مذاکرات هسته‌ای آتی بین ایران و کشورهای 5+1 را در شمار آخرین فرصت‌های موجود برای حل مسالمت‌آمیز بحران میان ایران و غرب تلقی می‌کنند.

با فرض این‌که هدف ایران تقابل با غرب نیست و تعامل سازنده را به شرط برآورده شدن نیازهای اساسی‌اش ترجیح می‌دهد، اجازه دهید دو دیدگاه غالب را به صورت خلاصه بررسی کنیم:

نظریه 1: غرب در جستجوی اخذ امتیازهایی است که از طریق تعامل با رژیم فعلی ایران قابل دستیابی هستند

بر اساس این نظریه، غرب مشکل اساسی با رژیم سیاسی حاکم بر ایران ندارد و تنها در جستجوی اخذ امتیازهایی معین است. در صورتی که این امتیازها از سوی ایران در اختیار غرب قرار داده شود، دشمنی‌ها پایان خواهد یافت و روابط به سمت عادی شدن حرکت خواهد کرد. در این صورت تحرکات خصمانه زنجیره‌ای علیه ایران (مانند تحریم‌ها یا دیپلماسی تهدیدگر) رو به کاهش خواهد گذاشت و راه تعامل بیشتر میان ایران و غرب گشوده می‌شود.

اگر این دیدگاه با واقعیت سیاسی غرب بیشتر همخوانی داشته باشد، در آن صورت حکومت ایران برای پرهیز از تقابل با غرب، چاره‌ای ندارد جز آن‌که تا حد امکان امتیاز بدهد. چرا که اگر هدف طرف مقابل نابودی نظام سیاسی در ایران نباشد،‌ هر امتیازی که به طرف مقابل داده شود گامی به سمت صلح، و یک گام دور شدن از تقابل سخت خواهد بود. در این صورت استراتژی برنده رژیم سیاسی در ایران، تلاش برای تعامل بیشتر از طریق اعطای امتیازهای مختلف (تا آستانه قابل قبول ایران) به غرب خواهد بود.

نظریه 2: غرب در جستجوی اخذ امتیازهایی است که صرفا با تغییر رژیم در ایران قابل دستیابی هستند 

بر اساس این نظریه غرب (منظور آمریکا و متحدان آن است) با هدف بلندمدت و راهبردی تغییر رژیم در ایران حرکت می‌کند و موضوعاتی مانند برنامه‌ هسته‌ای ایران (بحث داغ امروز) یا وضعیت حقوق بشر یا حمایت ایران از تروریسم بهانه‌هایی بیش نیستند که به وسیله آن‌ها بتوان بر ایران فشار بیشتری اعمال کرد تا در نهایت به هدف غایی تغییر رژیم دست یافت. اگر این نظریه درست باشد، مذاکرات هسته‌ای صرف نظر از این‌که ایران چه رفتاری از خود نشان و چه امتیازهایی را به غرب بدهد، نه تنها بی‌فایده خواهد بود بلکه عملا گامی به جلو در راستای تغییر رژیم خواهد بود. چرا که طرف مذاکره کننده در جستجوی جلو بردن مذاکرات نیست و در هر حالت مذاکرات را شکست خورده اعلام می‌کند و علت آن را هم همکاری نکردن ایران اعلام خواهد کرد که با توجه به قدرت لابی و رسانه‌ای که دارد موجه هم جلوه خواهد کرد.

اگر این دیدگاه با واقعیت سیاسی غرب بیشتر همخوانی داشته باشد، در آن صورت حکومت ایران چاره‌ای ندارد جز آن‌که تا حد امکان از دادن امتیاز به غرب پرهیز کند. چرا که اگر هدف طرف مقابل نابودی نظام سیاسی در ایران باشد،‌ هر امتیازی که به طرف مقابل داده شود نه گامی به سمت صلح، بلکه گامی به سوی اضمحلال رژیم ایران خواهد بود. در این صورت استراتژی برنده رژیم سیاسی در ایران، تلاش برای افزایش توان مقابله با غرب و بالابردن هزینه سیاست تغییر رژیم در ایران تا به حدی است که طرف غربی از آن منصرف شود.

سایر نظریه‌ها

نظریه‌های دیگری هم در این زمینه وجود دارند که آن‌ها را کمتر جدی می‌دانم. مثلا مجموعه نظریه‌هایی که خواست نظام سیاسی حاکم بر ایران را در رویارویی با غرب می‌بیند. به اعتقاد من نظام سیاسی در ایران متمایل به داشتن رابطه حسنه با غرب است، منتها به شرطی که احساس کند این تعامل منجر به تغییر رژیم در ایران نمی‌شود و در آن راستا حرکت نمی‌کند.

نظریه دیگر این است که ایران مذاکره کردن بلد نیست چون یک سیستم عقلانی نیست. بر اساس این نظریه، ایرانی‌ها دلشان تعامل با غرب را می‌خواهد و غرب هم در جستجوی تغییر رژیم در ایران نیست و تنها مشکلی که وجود دارد این است که ایرانی‌ها درست رفتار نمی‌کنند و مذاکره بلند نیستند و هی کارشکنی می‌کنند. این نظریه را ضعیف و غیر محتمل می‌دانم.

نظریه دیگر این است که غرب نیرومند است و ایران ضعیف و ایران باید نسبت به سیاست‌های غرب تسلیم باشد چرا که قد علم کردن در مقابل کشورهای نیرومندی مانند آمریکا و متحدان آن دیوانگی است. بر اساس این دیدگاه، باید دید خواست طرف مقابل چیست و همان‌کار را انجام داد. فرضا اگر طرف مقابل در جستجوی تغییر رژیم در ایران است، نظام سیاسی در ایران خود باید از قدرت کناره‌گیری کند و سرنوشت سیاسی ایران را به دست گروه‌های جدیدی که با غرب هماهنگی بیشتری دارند بسپارد. این نظریه را هم حتی با فرض پذیرفتن پیش‌فرض‌هایش (ضعف مطلق ایران و قدرت مطلق غرب) با توجه به این‌که عملی نیست (چطور می‌توان تصور کرد نظام سیاسی ریشه‌دار و پیچیده ایران دست به خودبراندازی صلح‌آمیز بزند؟!) قابل اعتنا نمی‌بینم.

تحلیل

مدافعان یا منتقدان هر کدام از این نظریه‌ها دلایلی در دفاع از موضع خود می‌آورند. طرف‌داران نظریه 1، معتقدند ایران با سیاست تنش‌زا و تندروانه خود در موارد حساسی مانند اسرائیل که غرب روی آن بسیار حساس است، باعث شده بدبینی غربی‌ها نسبت به رفتار و نیت‌های ایرانی‌ها دوچندان شود. آن‌ها معتقدند اگر چه ایرانی‌ها در چندین مرحله سعی کرده‌اند حسن نیت خود را نسبت به برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای خود به غربی‌ها نشان دهند (مثلا غنی‌سازی داوطلبانه به مدت 3 سال از سوی ایران) اما این امتیازها برای ترمیم بی‌اعتمادی‌های ایجاد شده در طرف غربی کافی نبوده و لازم است ایران امتیازهای بیشتری به غرب بدهد تا کم کم غرب نیز لبخند به لب (و نه شمشیر به دست) جلو بیاید.

اما طرف‌داران نظریه 2، معتقدند ایران به اندازه کافی به غرب چراغ سبز نشان داده است (همکاری با آمریکا در شکست طالبان، توقف داوطلبانه غنی‌سازی، نامه به دولت آمریکا و وعده مصالحه در همه زمینه‌های مورد اختلاف که با بی توجهی رو به رو شد و غیره) ولی در پاسخ غرب حلقه محاصره و اعمال فشار را بر ایران تنگ‌تر کرده است. طرف‌داران نظریه 2 همچنین اشاره می‌کنند که در ضمن تحرکات براندازانه غرب نسبت به ایران مستمر و قدیم است (فرضا جنگ ایران و عراق یک نمونه‌اش). آن‌ها به نگاه سلطه‌جویانه غربی‌ها به ایران و روی‌کرد از سر بی‌حوصلگی آن‌ها نسبت به راه‌حل‌های بلندمدت و آهسته دیپلماتیک ارجاع می‌دهند و معتقدند دادن امتیازهای بیشتر به غربی‌ها اشتباه است، چرا که هر چه ایران دست خود را از کارت‌های برنده بیشتر خالی‌ کند، طرف مقابل که هدف تغییر رژیم در ایران دارد با آسودگی خاطر بیشتری سیاست‌های خود را پیش خواهد برد.

پیش‌بینی

پیش‌بینی سرنوشت این مذاکرات و این‌که روند تقابل/تعامل بین ایران و غرب به کجا خواهد رفت کار ساده‌ای نیست. اما به هر حال حدس شخصی من این است که در این مذاکرات ایران با امید به صحت نظریه 1، امتیازهای مهمی را به غرب پیشنهاد خواهد کرد و در ازای آن خواستار کاهش فشار بر ایران می‌شود. غرب امتیازها را کافی نخواهد دانست و مطالبات بیشتری درخواست می‌کند. جناح‌هایی در ایران که نسبت به نظریه 2 متمایل هستند، این رفتار غرب را تاییدی بر دیدگاه خود خواهند دانست و امتیازهای بیشتری به غرب نمی‌دهند و آز آن سو طرف غرب هم که راضی نشده ایران را به کارشکنی و پنهان‌کاری متهم خواهد کرد. پنهان‌کاری ایران البته توسط طرف غربی هرگز اثبات نمی‌شود ولی به هر حال قدرت لابی و رسانه کار خودش را می‌کند و ایران کارشکن غیرمنطقی مذاکرات خواهد شد که دیپلماسی سرش نمی‌شود و سر جنگ دارد. به این ترتیب بازی خطرناک بین ایران و غرب بعد از این مذاکرات نیز با شدت و حدت قبل ادامه خواهد یافت.

از ته دل امیدوارم این پیش‌بینی درست نباشد!


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

14 دیدگاه برای «در مذاکرات هسته‌ای آتی، موضع ایران و غرب چه خواهد بود؟»

  1. دوست گرامي

    تا زمانيكه در مقابل زور گو نايستيم آش همين آش است و كايه همين كاسه ִ يعني تا زمانيكه به غرب امتياز بدهيم و پيش آنها گردن خم كنيم آنها بيشتر خواهند خواست بنا براين چاره اي نيست غير از ايستادگي و مبارزه ִ

    امپراطوري هاي بزرگ مانند ايران , يونان , رم , بريتانيا , و ִִִִִִ همه و همه روزي به پايان رسيدند و امپراطوري سفيدان مسيحي غربي به سركردگي آمريكا نيز از اين قانون مستثني نيست ִ

    يادمان باشد كه همه چيز نسبي است و به هم مرتبط درست مثل ويروس بيماري كه در داخل بدن بيمار نميتواند تا بي نهايت رشد كند جون بيمار را مي كشد و خودش هم ديگر نميتواند به زنده ماندن ادامه دهد ִ

    اين فرض كه يهوديان (صهيونيست ) با جمعيتي حدود بيست مليون بايد در جهان تغيين كننده باشند و هرچه كه آنها ميگويند بايد انجام شود چون قدرت نظامي آمريكا را پشت سر خود دارند افسانه اي بيش نيست كه فقط در ذهن بيمار يك مشت روشنفكر از خود بيگانه پرورش يافته و دانش آموخته سيستم اسعغماري بنام علم و دانش وجود دارد و اين موجودات ضعيف و بيمار هستند كه با يك تشر از جا در مي روندִ دراليكه ما ميبينيم مردم عادي هيچ ترسي از اين تهديدات ندارند ִ ايران تجربه مبارزه و جنگ با عراق تحت حمايت همه كشورهاي غربي را داشته آنهم در زمانيكه هنوز يك سال از انقلاب نگذشته بود و تحريم و ديگر مسايل هم ִجود داشت ִ

    تنها سناريوي ممكن براي غرب اين است كه وجود ايران هسته اي را بپذيرد و با آن كنار بيايد

    لایک

  2. اگر حقوق بشر و مسئله هسته ای بهانه است، بسیار خوب. چرا این بهانه را میدهند؟ به چه دلیل فعالیت اتمی را با حاکمیت نظامی پیوند زده اند؟ که حالا این میوه پیوندی تبدیل به بهانه ای در حد حمله نظامی به ایران بشود؟ 7 سال پرت و پلا گفتن و مسئله ساختن احمدی نژاد را حالا چگونه باید جمع و جور کرد؟

    اگر نقض خشن حقوق بشر در جمهوری اسلامی به بهانه ای برای تحریم ها و حتی حمله نظامی به ایران تبدیل شده، چرا این نقض حقوق را ادامه می دهید؟

    اگر هدف از تحریم ها، به زعم شما جدا کردن مردم از نظام است براي براندازي، چرا خودنظام در داخل کشور در همین جهت حرکت کرده و می کند؟ نمونه آخر آن، انتخابات فرمایشی مجلس نهم است که هنوز بر سر لیست وکلای انتصابی آن در پشت صحنه مشغول چانه زدن هستند. غارت و اختلاس و دزدی، بیکاری و حذف یارانه نان و آب، بیکاری و تعطیل تولید داخلی و یورش به همه احزاب و نهادهای مدنی و روزنامه ها و پر کردن زندان ها، سرکوب های خیابانی و حبس خانگی کسانی که خيلي ها رهبری سیاسی آنها را پذیرفته اند و… باندازه تحریم های غرب مردم را از نظام جدا نکرده؟!!!!

    آيا حكومت فعلي ايران آنقدر ضعيف و فاسد است كه نمي تواند جلو اين نا بساماني ها را بگيرد؟

    دست هائی در داخل نظام گاز و نفت ایران را در سرانجام، دو دستی تقدیم قدرت های بین المللی خواهند کرد.

    لایک

    1. ببینید من منظورم این نیست که در ایران مشکل یا حتی معضل حقوق بشر وجود ندارد. بیشتر منظورم این است که این زمینه ها در شرایطی مطرح می شوند که لازم تشخیص داده شود (مثلا در مورد کشور عربستان با شرایط حادتر حقوق بشر لازم تشخیص داده نمی شوند). خلاصه این که این بهانه ها چیزهایی نیستند که ایران بتواند مانع از ایجاد آن ها شود. طرف اگر بخواهد بهانه بگیرید می گیرد و گزینه های ایران برای پرهیز از بهانه سازی طرف مقابل اندک است.

      لایک

      1. چرا از پاسخ صریح طفره می روی؟!

        سوال من صریح بود و واضح: چرادر ج.ا ، کسانی در راس حاکمیت حرفهایی را می زنند و کارهایی را می کنند که کار تند رو هاو جنگ خواهان اسراییل و آمریکا را راحت می کند؟!!!!!

        مثلا چرا وقتی این همه پروپاگاندا بر علیه ایران هست، عده ای ارازل و اوباش به سفارت انگلیس حمله می کنند که با همراهی نیروی انتظامی انجام می شود و از تریبون مجلس بوسیله شخص رییس مجلس رسماتایید می شود؟؟!!!
        همه می دانیم که این ارازل به کجا وابسته اند که از هر بازخواستی مبرا هستند.

        آیا این غیر از این است که بر خلاف تحلیل شما، یک نظریه 0 هم هست که عده ای در راس حاکمیت خواهان جنگ هستند و به همین دلیل مرتب گزک بدست جنگ طلبان می دهند تا سرانجام جنگ براه بیفتد؟!!

        سوال مهمتر اینکه اینها چرا این کار ها را می کنند؟ چرا آتش معرکه را تند می کنند با افراط گرایی؟

        عزیز جان: ما با دو دسته تندرو و بی منطق رو برو هستیم: یکی جنگ خواهان کاخ سفید و پنتاگن و دسته دیگر در داخل خود حکومت ایران. شما هیچ وقت از دسته دوم حرفی نمی زنی و این باعث می شود که تحلیل هایت از واقعیت دور شود! نقطه

        لایک

        1. کسی طفره نرفته. البته به شرطی که بخواهید بخوانید!

          اولا که حوزه روابط بین المللی و سیاست خارجه کمتر در زمینه decision theory است و بیشتر در حوزه game thoery است. یعنی کمتر با مطالعه صرف شرایط می توانید به بهترین تصمیم برسید بلکه بازی درست شما کاملا بستگی به بازی طرف مقابل دارد. در نتیجه سیگنال های مختلف و بعضا تند یا کند ایران لزوما به معنای بازی اشتباه نیست. یادتان باشد در میز پوکر، بدترین بازیکن بازیگری است که قابل پیش بینی باشد و جنتل من میز تلقی شود!

          دوم این که مگر ساخت سیاسی در ایران یک پدیده مترکز است که صدای واحدی داشته باشد؟ هر آدمی که اندکی روی موضوعات کنجکاوی کرده باشد زود متوجه شده است که علی رغم آن چه حاکمیت سعی دارد در داخل یا خارج نشان دهند، ساخت سیاسی ایران یک الیگارشی چند قطبی است که هر کدام از این جناح ها که خیلی هایشان هم چندان علنی و رسمی نیستند خواست خود را به شکل های مختلف بر سیاست رسمی کشور تحمیل می کنند و این کار را هم خیلی وقت ها از طرق علنی و رسمی انجام نمی دهند. این که دیگر موضوع ناشناخته ای نیست که من بخواهم زیاد در موردش بنویسم!

          لایک

    1. نه به صورت قطع. واقعیت شاید ترکیبی از هر دو باشه. یعنی این طور نیست که یک سیاست معین از سوی همه جناح های حاکم بر آمریکا دنبال بشه. در نتیجه احتمال وزن گرفتن هر کدام از این دو گزینه وجود داره. اما به نظر می رسه وزن گزینه دوم (تغییر رژیم) بیشتر از قبل شده.

      لایک

  3. خوانندگان گرامی،

    آقای کامران کشورهای غربی را « امپراتوری سفید مسیحی خواند». من باور نیمکنم که ایرانیان یک چنین ادعاهای بی پایه و مضحکی را جدی بگیرند. در هر صورت، من مایل هستم برخی حقایق را برای خوانندگان گرامی بامدادی روشن نمایم. همانطوریکه میدانید جامعه ایالات متحده از پیروان ادیان مختلفی از جمله مسیحییان و مسلمانان شکل گرفته است. برای دولت ایالات متحده بین پیروان دین اسلام و مسیحییت و یا هر دین دیگری هیچ فرقی نیست. برای مثال رئیس جمهور ما ایام مذهبی مسیحی را تبریک میگوید، ماه مبارک رمضان را تبریک گفته و افطار میدهد، و ایامی که برای پیروان دیگر ادیان در آمریکا مهم است را نیز تبریک گفته و در آنها شرکت میکند.

    در ایالات متحده دین از سیاست جدا میباشد. قانون اساسی و دیگر قوانین ما اجازه اشاعه و حمایت دولت از دین خاصی را به دولت ما نمیدهد و دولت ما نیز نمیتواند خارج از چهارچوب قوانین عمل بکند. دیگر کشورهای غربی نیز که آقای کامران « امپراتوری سفید مسیحی خواندند» دولت های سکولار دارند. همچنین جامعه ما از نژادهای متفاوتی از جمله سفید و سیاه و آسیایی و دیگر نژادها تشکیل شده است که همگی از حقوق برابر برخوردار هستند. دولت ما بر اساس نژاد و یا دین مردم را مورد قضاوت قرار نمیدهد. بعنوان مثال، قانون ایالات متحده بین من ایرانی-آمریکایی و هموطن سفید و مسیحی من هیچ فرقی قائل نیست.

    با وجود این حقایق در مقابل چشمان مان، چرا آقای کامران ترجیح میدهند بگوید «امپراتوری سفید و مسیحی»؟ تفاوت و تنوع های نژادی، دینی، زبانی، و فرهنگی زیبایی این دنیا هستند و وظیفه ما احترام و گرمیداشت و حفاظت از این زیبایی هاست. آیا فکر نمیکنید که اتهام آقای کامران مضحک است؟

    قرار نیست کشوری در مقابل کشور دیگری سر خم کند. این اتهام آقای کامران نیز کذب بوده و تراوش توهمات است. ایالات متحده خواستار رابطه بر اساس احترام و منافع متقابل با همه کشورها، از جمله با ایران است. دلیل و شاهد این حقیقت نیز رابطه سازنده و دوستانه ایالات متحده با دیگر کشورها از جمله بسیاری از کشورهای اسلامی میباشد.

    دولت ما روشن ساخته است که حق ایران را برای انرژی صلح آمیز هسته ای به رسمیت میشناسد. در آن سوی قضیه رژیم ایران ادعاهای کذبی از قبیل غرب نمیخواهد ایران به انرژی و تکنولوژی دست یابد، را به مردم ایران تبلیغ میکند.

    کشورهای 5+1 در مقابل شفاف سازی ایران در مورد برنامه اتمی اش و همکاری با سازمان بین المللی انرژی اتمی مشوق های اقتصادی چشمگیری را به ایران پیشنهاد کردند. مردم ایران باید از دولت خود بپرسند که اگر چیزی برای مخفی کردن ندارد پس چرا با سازمان بین المللی انرژی اتمی همکاری نمیکند؟ اگر برنامه اتمی دولت ایران حقیقتا صلح آمیز است، پس چرا از پذیرش مشوق های اقتصادی خوب غرب سر باز زده و کشورهای غربی را مجبور به اجرای تحریمهای هرچه بیشتر بر علیه ایران کرده است؟

    در پایان، باز متذکر میشوم که دولت ما حق ایران را برای برنامه صلح آمیز هسته ای به رسمیت میشناسد. در عین حال ما نمیتوانیم اجازه بدهیم ایران سلاح هسته ای بسازد و این موضوع را به دولت ایران روشن ساخته ایم.

    با احترام
    
محمد حیدری
    فرماندهی مرکزی ایالات متحده
    
‏سنتکام را در فیسبوک فارسی ما دنبال و سوال های خود را در آنجا مطرح کنید
    ‏‪http://www.facebook.com/CENTCOMFarsi‬

    لایک

  4. سالها است که هم در دنیای مجازی و هم حقیقی مهاجر بوده ام . عجب صبری خدا دارد . دوست دارم مطالب تمام سنین را با هر معلوماتی بخوانم ، اگر شاد باشد بهتر. کامیاب باشید

    لایک

  5. دوستان گرامی،

    شما اتهامات و حمله شخصی گیتی خانم به من را دیدید. مطمعنا اتهامات و حملات شخصی گیتی خانم برای شما آشناست زیرا رژیم ایران نیز از این روش شکست خورده استفاده کرده و مخالفان خود را مورد حملات شخصی قرار میدهد.

    گیتی خان من را شخصا مورد حمله قرار داده و ایالات متحده را متهم به قتل مسلمانان کرده است. دوستان گرامی، جنگی که در آن غیر نظامیان کاملا در امان بوده باشند وجود نداشته است. در عراق و افغانستان نیز غیر نظامیان کاملا در امان نبوده اند. در هر صورت، حقیقت این است که اکثر غیر نظامیان به دست شورشیان کشته شده اند، شورشیانی که مدعی بودند برای حفاظت از همین غیر نظامیان مسلمان میجنگیدند. برای اطلاعات بیشتر در مورد تلفات غیر نظامیان در افغانستان به این سایت فارسی افغان مراجعه بفرمائید:
    http://www.bamdad.af/index.php/dari/text/story/960

    هزاران افغان به نیروهای امنیتی افغان ملحق شده و در کنار سربازان آمریکایی با شورشیان میجنگند. چرا پس هزاران افغان برای مبارزه با آمریکا به شورشیان ملحق نشده اند؟ این یکی از دلایل موجود است که نشان میدهد اکثریت مردم افغانستان و عراق ایالات متحده و ارتش ما را دشمن مسلمانان نمیبینند. در اصل عراقی ها و افغانها با حمایت از نیروهای آمریکا و دولت های تازه تاسیس خود به شورشیانی که تلاش میکرند آمریکا را دشمن مسلمانان جلوه دهند پشت پا زدند.

    در حالیکه ما به عراقی ها و افغانها کمک کردیم تا حاکمان ظالم خود را برکنار کنند، در حالیکه ما در افغانستان و عراق مسجد و مدرسه میساختیم، شورشیان به مساجد حمله کرده و به خشونت های مذهبی دامن زدند. همانطوریکه در این لینک میبینید، ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان در این مصاحبه مسئولیت حمله به مساجد را بر عهده گرفت:
    http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2010/10/101013_l09_taliban_refused_talks_with_karzai.shtml

    دوستان گرامی،

    در طول تاریخ بشریت اشخاص و گروه ها برای پیشبرد اهداف سیاسی و شخصی خود با سوء استفاده از دین دست به ایجاد دشمنی ها زده اند. ما این وقایع را در عراق و افغانستان نیز مشاهده کرده ایم که شورشیان برای ایجاد دشمنی بین مردم و گروهای رقیب خود از دین و مذهب سوء استفاده کرده اند. همچنین شما دیده اید که رژیم ایران نیز برای پیشبرد اهداف خود از دین سوء استفاده میکند.

    من مطمعا هستم که خوانندگان گرامی این سایت اتهامات کذب گیتی خانم را جدی نمیگیرند.

    با احترام
    محمد حیدری
    فرماندهی مرکزی ایالات متحده
    
‏سنتکام را در فیسبوک فارسی ما دنبال و سوال های خود را در آنجا مطرح کنید
    ‏‪http://www.facebook.com/CENTCOMFarsi‬

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.