نوشتهی زیر را یکی از خوانندگان بامدادی به نام کامران برای من فرستاده که عینا (با اندکی ویرایش) منتشر میکنم. لازم به تذکر است که مطالب نوشته شده در این متن لزوما مورد توافق من نیست، و وبگاه بامدادی صرفا بستری جهت انتشار آن میباشد.
سالها است که کلمهی دموکراسی با باری بسیار مثبت و با اهمیت و بسیار وزین بر زبان و در نوشتههای تحلیلگران و روشنفکران به خصوص در کشورهای درحال توسعه و یا به عبارت دیگر جهان سوم موج می زند.
تصوری که با دیدن و شنیدن این کلمه در ذهن شنونده و خواننده ایجاد میشود دقیقا تصویر بسیار شیرین از جامعهی غربی است که در فیلمها و برنامههای تلویزیون و رسانهها به خورد انسانها در سراسر دنیا داده میشود. جامعهای که بره و گرگ در کمال صفا و صمیمیت و صلح در کنار هم به زندگی شیرین و سرشار از شادی مشغولند و تمام سیستمهای سیاسی و اقتصادی و قضایی جامعه نیز آماده و هوشیار در خدمت گسترش عدالت اجتماعی و اقتصادی و کشیدن مو از ماست میباشند. بنابراین اگر خدای نکرده و زبانم لال بیعدالتی (اقتصادی و سیاسی) اتفاق افتاد، مظلوم میتواند بدون واهمه و ترس فوری با مراجعه به مراجع مربوطه حق خود را دریافت کند و ظالم به مجازات میرسد. در نتیجه در این جوامع ما هر روز شاهد اخباری در مورد چگونگی نجات یک گربه یا سگ از درون چاله و یا بالای یک درخت و یا ساختن پای مصنوعی برای سگی که در اثر حادثه یک پایش را از دست داده هستیم. در این تصویر، در کشورهای دموکراسی غربی هیچگونه طمع و زیادهخواهی وجود ندارد و در نتیجه هیچکس در پی خوردن و پایمال کردن حقوق مردم نبوده و نیست و به دنبال اندوختن مال و دارایی نیست و تمام ثروتمندان و سیاستمداران و کسانی که در مسندهای حاکمیت و قدرت قرار دارند انسانهایی پاک و به عبارتی مریم رشته و عیسی بافته هستند. همهی پستها و مقامهای سیاسی توسط رای آزاد مردم انتخاب میشوند و اگر دست از پا خطا کنند باز هم توسط رای مردم برکنار میشوند.
از طرف دیگر کلمهی دیکتاتوری به معنای تمامیتخواهی و اقتدارگرایی با بارهای منفی بسیار زیاد در مورد حکومتها و سیستمهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشورهای در حال توسعه و یا جهان سوم استفاده میشود و معنی آن جامعهای است که مردمان طماعی دارد که همواره در حال کلاه گذاشتن بر سر همدیگر و دزدی از یکدیگر هستند. سیاستمداران و صاحبان پستهای سیاسی بدون رای مردم و انتصابی هستند و فکر و ذکرشان پرکردن جیب خود و فامیلهایشان است و دستگاههای قضایی نیز فقط و فقط در پی اعمال ظلم به مردم و طرفداری از ظالمان و صاحبان قدرت هستند. اگر مظلومی جرات اعتراض و دادخواهی داشته باشد فوری توسط دستگاههای سرکوب (پلیس و نیروهای امنیتی) سرکوب میگردد. به قولی سیاهترین تصویری که میتوان از یک جامعه داشت در مورد این کشورها صدق میکند. حالا چطور در این جوامع سنگ روی سنگ بند میشود نیز لابد فقط و فقط توسط زور و دیکتاتوری است.
در علم فیزیک تعریفی برای گاز ایدهآل وجود دارد. در حقیقت چنین گازی در طبیعت وجود ندارد ولی به منظور انجام محاسبات و فرمولبندی از گاز ایدهآل استفاده میگردد. دموکراسی و دیکتاتوری که در بالا تعریف شدند نیز همانند گاز ایدهآل هستند که تعریف برای آن وجود دارد ولی در عمل و در طبیعت وجود ندارند. میگویند یک بار از گاندی سوال کردند که نظر تو در مورد تمدن غربی چیست؟ او پاسخ داد که ایدهی خیلی خوبی است.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.
غرب در کنار دموکراتیک بودن، کاپیتالیست هم هست و این یعنی اینکه طماع بودن همه رو به رسمیت میشناسه اما اعتقاد داره با ساز و کارهایی این طمع در نهایت نیروی پیشران اقتصاد جامعه هست. در جهان سوم ولی ذات طماع آدمها انکار میشه.
لایکلایک
جناب کامران برای قاطی کردن موضوع نیازی نیست که همه چیز را به هم ببافیم. شاید به قول شما تعریف دموکراسی سخت باشد اما قطعا میتوانیم بگوییم چه چیزی به دموکراسی نزدیک است:
هیچ کس به خصوص فرد اول کشور تا لحظه مردن بر تخت قدرت ننشیند.
قدرت بی اندازه و بدون کنترل و حکم حکومتی که بتواند تمامی قوانین کشور را ملغی کند در دست یک نفر جمع نشود.
مکانیزمهای کنترلی برای قدرتمندان و قابلیت بازخواست وجود داشته باشد و نهادهای به ظاهر کنترل کننده فقط مشغول پاچه لیسی نباشند.
قوانین کشور در قانون گذاری و اجرا میان انسانها فرق نگذارد و میان مومن و بی دین و معتقد به دین دیگر و زن و مرد و…. تبعیض های ساختاری وضع نشود.
احزاب مخالف اجازه فعالیت و ظهور داشته باشند.
مخالفان بدون رای دادگاه و حکم قانونی در خانه هایشان حبس نشوند.
لایکلایک
فکر میکنم بحث آقای کامران پیش از آنکه به تعریف دموکراسی یا دیکتاتوری مربوط باشد، به نقد «تصویری از این مفاهیم که در ذهن بسیاری از روشنفکران ما شکل گرفته و تبلیغ میشود» مربوط میشود.
لایکلایک
باید به دنبال الترناتیو جدیدی بود
نظام های کنونی جهان هیچکدام کارآمد نیستند
لایکلایک