در هفتهها و ماههای اخیر شاهد دورهای مختلف مذاکرات هستهای بین ایران و کشورهای موسوم به 5+1 هستیم (دور سوم این مذاکرات اخیرا در مسکو انجام شد و دور بعدی هم در استانبول برگزار خواهد شد). بدون شک، آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی بیرقیب، مهمترین عامل تعیین مسیر این مذاکرات است و برای اینکه بدانیم موضع و هدف «غرب» در رابطه با مذاکرات هستهای با ایران چگونه است، باید به خواست و اراده این «مهمترین» عامل توجه ویژه داشته باشیم.
عدهای بارها ایران را متهم کردهاند که در مذاکرات هستهای «بهانهگیری» میکند و در جستجوی اتلاف وقت است تا بتواند در مسیر رسیدن به «مقاصد هستهای مشکوک» خود پیشرفت حاصل کند. گزینهی دیگر اما این است که این دقیقا کاری است که «آمریکا» در حال انجام دادن آن است.
پیشبرد سیاستهای خصمانه و تقابلی در عمل و همزمان حفظ ظاهر قضیه از طریق انجام مذاکرات، دست کم ۵ مزیت کلیدی برای آمریکای آقای اوباما (و متحدانش) خواهد داشت:
-
انتخابات ریاست جمهوری با دغدغه و بحران کمتری انجام شود و شانس پیروزی مجدد آقای اوباما افزایش یابد. از یک سو او با ایران به تعامل نکرده است و جناحهای طرفدار تقابل با ایران نمیتوانند او را به خاطر چنین سازشی تخریب سیاسی کنند. از سوی دیگر، او فوری دست به اسلحه نشده است تا رقبایش بتوانند او را متهم کنند که بدون در نظر گرفتن شرایط ویژهی اقتصادی-سیاسی حاکم بر اروپا (و جهان) جنگی دیگر راه انداخته است.
-
عملیات سری و آشکار نظامی-امنیتی-تروریستی-سایبری-رسانهای-فرهنگی علیه ایران (به بهانهی برنامهی هستهای) ادامه یابد و بیشتر اثر کند.
-
زمان کافی به تحریمهای «نیمه» فلجکنندهی نفتی و مالی علیه ایران داده شود تا با تضعیف ایران، زمینه برای سناریوهای تندروانهتر تقابلی (با هدف تغییر رژیم نهایی در ایران) فراهم شود.
-
زمان کافی به آمریکا، اروپا، ترکیه و متحدان سنی-عربشان در منطقه داده شود تا از طریق تغییر رژیم در سوریه، حکومت ایران را تضعیف کنند.
-
خطوط لوله نفت زمینی که اجازه صادرات نفت شبه جزیره عربستان را از مسیری به غیر از تنگهی هرمز را بدهد تکمیل شود. (نکته: امروز یکی از این خطوط بین امارات-خلیج عمان راه اندازی شد با ظرفیت حداکثر ۲ میلیون بشکه نفت در روز {+}). پیشرفت این پروژه، تهدید واقعی ایران (بستن تنگهی هرمز) را کم خطرتر میکند.
بر اساس این دیدگاه، هدف اصلی «آمریکا» در مذاکرات هستهای با ایران، رسیدن به راهحل سیاسی و در نتیجه «تعامل» با ایران نیست. بلکه، سیاست اصلی آمریکا در رابطه با ایران سیاست «تقابل» با هدف «تغییر رژیم» است. در نتیجه این مذاکرات باید:
-
با خوشبینی و حسن نیت ظاهری آغاز شود و ادامه یابد تا کسی غرب را متهم به این نکند که از آغاز بیانگیزه و بدبین بود.
-
امتیاز مهمی به ایران داده نشود تا رژیم سیاسی حاکم بر این کشور امکان این را نیابد تا با خاطری آسوده به توسعهی داخلی و افزایش قدرت خود در منطقه ادامه دهد. به عنوان مثال، تحریمهای ایران برداشته نمیشود، یا تضمینی به ایران داده نمیشود که رفتار تقابلی آمریکا با ایران به رفتار خنثی یا دوستانه تبدیل شود (مثلا آمریکا تضمین دهد که تلاشهایش برای ناپایدارسازی ایران را خاتمه میدهد و در تلاش برای تغییر رژیم در ایران نیست).
-
در مقابل اعطای امتیازهای ناچیز به ایران، مطالبات اساسی از این کشور خواسته شود که با قطعیت بالایی با پاسخ منفی ایران مواجه شود. انجام مذاکرات اولا این رویکرد «تقابلی» آمریکا با ایران را در اذهان عمومی کمرنگ میکند و مشروعیت بیشتری به رویکردهای خصمانهی آتی نسبت به ایران میدهد. چرا که دیگر کسی نمیتواند بگوید «آمریکا گزینههای دیپلماتیک را امتحان نکرد». از طرفی این احتمال (هر چند ضعیف) وجود دارد که ایران پیشنهادهای یکسویهی غرب را بپذیرد و فرضا یکسره از حق خود برای غنیسازی اورانیوم چشمپوشی کند که در این صورت نیز غرب بدون آنکه امتیازی به ایران داده باشد، امتیاز بزرگی به دست آورده است و تازه دلیلی هم ندارد که نتواند به بهانههای دیگر، سیاست تقابل با ایران را ادامه ندهد (مثلا حقوق بشر یا دخالت در منطقه یا غیره).
خلاصه آنکه، آمریکا با ایران مذاکره میکند، نه به خاطر اینکه در جستجوی «تعامل» با این کشور است (تعامل با ایران خود به خود به معنای این است که آمریکا سیاست تغییر رژیم در ایران را ترک کرده است)، بلکه به خاطر اینکه در شرایط فعلی، کار بهتری جز مذاکرههای بیثمر نمیتوان انجام داد، تا شرایط برای رویکردهای عریانتر تقابلی فراهم شود…
پینوشت: یک نکته مهم دیگر را فراموش کردم که بنویسم. در این فاصله، یکسری توافقها و لابیهایی در عالیترین سطوح قدرت در آمریکا نیز در حال انجام شدن است که برخورد نظامی با ایران به بهانهی «جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی تولید سلاح هستهای» را مجاز میشمارد. توجه کنید، که بر اساس این لابیها، آمریکا مجاز است ایران را نه به جرم «دسترسی به سلاح هستهای»، بلکه به جرم «داشتن توانایی تولید سلاح هستهای» مورد حمله نظامی قرار دهد. {+}
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.
این صرفا یک تبلیغ است!
در نقد حاج آقا پناهیان: http://jalvat.tk/archives/2139 : حاج آقا پناهیان («خیر بدهـ»ـه الله)
لایکلایک