روزی روزگاری در آیندههای شاید دور، مردمانی که به مطالعات تاریخی علاقهمند هستند داستان این روزهای ایران را مرور خواهند کرد. گروهی با حیرت و گروهی با پوزخند آنچه بر این سرزمین گذشته را خواهند خواند و با ناباوری به خود میگویند: آیا واقعا این وقایع در ایران رخ داده است؟
روزگاری که در آن:
-
بیکفایتی و فساد زاویههای آشکار و پنهان سیاست و اقتصاد کشور را در آغوش گرفته بود، به گونهای که دیگر کار از رانتخواری گذشته بود و مافیای فساد عملا به اقتصاد و جامعه تجاوز میکرد.
-
فرهنگ ارتجاع و قشریگری و فرقهگرایی از تریبونهای رسمی و عالیترین سطوح نظام سیاسی ترویج میشد، و از آن سو فرهنگ فرصتطلبی و فرار از مسئولیت در تار و پود جامعهی قشری و نخبه کشور ریشه دوانده بود.
-
شکافهای عمیق روزافزون حیات اجتماعی را به مرز فروپاشی و شکست رسانده بود، و جامعه به گروههایی تقسیم شده بود که هر کدام فکر میکردند خود «مردم» هستند و باقی «آدم» نیستند.
-
نخبگان و شایستگان کشور به صورت سیستماتیک تحقیر و طرد میشدند تا در کشور خود غریب و در خارج آواره و منزوی باشند.
-
رقبای منطقهای و جهانی شمشیر را علیه مردم از رو بسته بودند و از سیاست دیرینهشان مبنی بر تحریم و تحدید و تحقیر ایرانیان گذشته و کار را به رویارویی مستقیم با آنها رسانده بودند.
-
منتقدان شریف و دوستاران عزت و امنیت و پایداری ایران خرد و خسته و تحقیر شده و در عوض عرصه و میدان اعتراض به دست لاتها و لمپنها و اپوزیسیون شبهنظامی تمامیتخواه افتاده بود که حاضر بودند هر بهایی را از جیب مردم ایران بپردازند تا به اهداف غربگرایانهی خود برسند.
-
در حالیکه نهادهای مهم اجتماعی بیش از پیش طرد و تضعیف میشدند، اساسیترین داراییهای ملی و اجتماعی کشور قربانی خرده رقابتهای سیاسی مشتی تنگنظر شده بود که یا مشغول پر کردن جیبهایشان بودند یا ذهنهای تهی از بصیرتشان.
-
و …
-
و …
-
و …
با اینحال در همان روزها، گروههایی در این کشور بودند که با چراغ سبز عالیترین لایههای سیاسی-نظامی کشور به کراوات مردها و روسری زنها گیر میدادند.
روزی روزگاری در آیندههای شاید دور، مشتاقان مطالعات تاریخی، از این همه بحرانی که به خاطر سلطهی فراگیر بیکفایتی، کوتهنظری و فساد در کشور به وجود آمده بود و به خصوص از منش و شیوهی فرماندهان سیاسی کشور برای حل این بحرانها، بسیار حیرتزده خواهند شد و چه بسا از فرط تعجب، سرگرم نیز شوند. به خصوص، آنها از این همه «غلفت» حیرت میکنند و از خود میپرسند: چگونه ارباب سیاست در کشوری که در آستانهی فروپاشی اجتماعی-اقتصادی بود موفق شدند اینقدر کوتهبین باشند؟
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.
عالی بود
لایکلایک
کامنت های کم این مطلب پر از حرف …
لایکلایک