آخر بازی در سوریه

مطلب زیر آخرین تحلیل استراتفور از تحولات سوریه است که به غیر از چند قسمت کوتاه تقریبا کامل ترجمه کرده‌‌ام. این مطلب برای اولین بار در استریم من در گوگل پلاس در ۸ قسمت منتشر شد (لینک) که این‌جا یک‌جا بازنشر می‌کنم. به خاطر خستگی و همین‌طور اهمیت موضوع، مطلب سریع ترجمه شده و با ویراستاری اندک، ایرادهایش را به بزرگی خودتان ببخشید.

آخر بازی در سوریه

رژیم آقای اسد با خطر فروپاشی رو به روست. ترک خدمت‌ها در ماه اخیر شدت گرفته بود، اما بزرگی این مشکل وقتی خودش را نشان داد که ژنرال طلاس بانفوذ علنا اعلام برائت از رژیم اسد کرد. این مساله زنگ خطری بود به گروه‌های سنی مختلفی که تاکنون و در طی ۴۰ سال اخیر به حفظ رژیم اسد کمک کرده‌اند.

ضربه‌ی بعدی بمب گذاری در مرکز امنیت ملی در دمشق بود که چندین مقام ارشد امنیتی سوری را از بین برد. این افراد مهم‌ترین مظنون‌ها برای اجرای کودتا علیه آقای اسد بودند. سرنوشت برادر آقای اسد که فرمانده‌ی گارد جمهوریت و بخش مهمی از ارتش است معلوم نیست اما نیروهای او هنوز بدون نشان دادن علائم ضعف فرماندهی در حال جنگیدن هستند.

نشانه‌های مبهمی وجود دارد مبنی بر این که بمب‌گذاری اخیر تلاشی از سوی طرفداران آقای اسد بوده تا پیش‌دستی کرده و افراد مظنون به کودتا را از میان ببرند. چه این اتفاق حرکت عمدی‌ای از سوی رژیم اسد بوده باشد، یا نشانه‌ای مبنی بر افزایش چشم‌گیر توانایی شورشیان در نفوذ به رژیم، بمب‌گذاری اخیر نشان دهنده‌ی ترک خوردن رژیم اسد است.

با توجه به تعداد زیاد ترک خدمت‌ها، دست‌گیری‌ها و اعدام‌ها هیچ‌کدام از وابستگان رژیم اسد نمی‌توانند از آینده‌ی خود در رابطه با اسدها مطمئن باشند. وقتی اطمینان خاطر از میان برود، اتحاد نیز می‌شکند. رئیس جمهور سوریه دو گزینه‌ی سخت پیش رو دارد: او می‌تواند قبل از آن‌که امنیت شخصی‌اش به خطر بیفتد از مهلکه خارج شود یا آن‌که تلاش کند که کنترل اوضاع  را مجددا به دست بگیرد. آخرین نمایش او در تلویزیون سوریه در حضور وزیر دفاع جدید نشان می‌دهد که او گزینه‌ی دوم را برگزیده است اما اعتقاد استراتفور این است که وی موفق نخواهد شد. خطر ماندن در کنار «طایفه‌ی اسد» روز به روز بیشتر می‌شود و وقت آن رسیده است که اعضای رژیم به جستجوی سایر گزینه‌ها رو بیاورند.

نقش ذی‌نفعان خارجی

آن چه تعیین کننده‌ی اصلی شکل و شمایل «آخر بازی در سوریه» است نه نیروهای رزمنده شورشی در سوریه بلکه سیاست خارجه‌ی کشورهای مختلف در سوریه خواهد بود. استراتفور پیش‌بینی می‌کند رقابت سختی بین ذی‌نفعان خارجی بر سر حفاظت از منافع خود و سهم خواهی (با درجات مختلف) از آینده‌ی سوریه در خواهد گرفت.

ایرانی‌ها احتمالا بیشترین منافع را برای از دست دادن دارند. در چند دهه‌ی اخیر، ایران حجم بزرگی از کمک‌های مالی، نظامی و اطلاعاتی را در اختیار رژیم اسد قرار داده تا بتواند حضور استراتژیک خود در منطقه‌ی شام را مستمر کند. علاوه بر این، ایران از نظر قومی-مذهبی در محاصره است. حکومت اقلیت علوی در سوریه و امتداد آن در لبنان برای دسترسی ایران به مدیترانه کلیدی است. چنان‌چه عزم منطقه‌ای آمریکا، ترکیه و عربستان مبنی بر روی کار آوردن رژیم سنی‌محور در سوریه به منظور مهار و کاهش سرمایه‌ی ژئوپولیتیک ایران در منطقه که طی دهه‌ی اخیر به دست آورده است نبود، شورشیان سوری هرگز نمی‌توانستند تا این مرحله پیش روند.

ایران از به دست آوردن جای‌گاه تضمین شده در میز چانه‌زنی بر سر سوریه ناامید می‌شود…. استراتفور معتقد است که حرکت‌های تروریستی قبرس یا بلغارستان نشانه‌ی فرستادن این پیام از سوی ایران است که هزینه‌ی حذف ایران از آینده‌ی سوریه بسیار گران خواهد بود. استراتفور این را پیش از آن‌که نشانه‌ی اعتماد به نفس ببیند، نشانه‌ی ناامیدی تهران می‌داند.

اسرائیل خودش را برای بدترین سناریو آماده می‌کند اما بعید است که به صورت نظامی در شمال درگیر شود. در حال حاضر ارتش این کشور در حالت آماده باش است و دولت در حال بررسی گزینه‌های پاسخ دادن به حمله‌ی تروریستی اخیر به توریست‌هاست. ایران ممکن است تلاش کند بین حزب‌الله و اسرائیل درگیری‌ای ایجاد شود تا ضمن دور کردن توجه‌ها از موضوع، راه خود را به میز مذاکره بر سر سوریه باز کند اما هم حزب‌الله و هم اسرائیل تمایلی به درگیر شدن ندارند… شواهد نشان می دهد که ایران نمی تواند روی حزب الله به عنوان نماینده ای قابل اطمینان (در این بحران) حساب کند چرا که حزب الله در نبود حامی سوری خود در حال ارزیابی مجدد و تنظیم وضعیت خود در لبنان است.

ترکیه، آمریکا، عربستان سعودی و فرانسه تلاش خواهند کرد رژیم جایگزینی ایجاد کنند که منافع آن‌ها را علیه ایران تضمین کند. هنوز معلوم نیست کدام فرد در میان باقیماندگان رژیم اسد و شورشیان خواهد توانست ارتش ترک خورده در اثر اختلافات فرقه‌ای را یکپارچه کند و با مهار کردن  گروه‌های جهادی  شبه‌نظامیان متکثر کشور را به ثبات بازگرداند. چندین تن از مقاماتی که ممکن بود توسط این کشورها به عنوان کاندید در نظر گرفته شوند (یا شده بودند) در بمب‌گذاری اخیر از بین رفته‌اند. همچنین اختلاف نظر عمیق میان حامیان شورشیان  در مورد این که تغییر رژیم چگونه باید پیش رود وجود دارد. در وضعیت فعلی سرعت متلاشی شدن رژیم اسد از روند برنامه‌ریزی برای تغییر رژیم پیشی گرفته است.

اهمیت روسیه

کشور کلیدی‌ای که باید زیر نظر گرفت روسیه است. این کشور در عین حالی که نشان داده از رژیم آقای اسد حمایت می‌کند سیگنال‌هایی مبنی بر آمادگی برای معامله بر سر برخی آلترناتیوها نیز ارسال کرده است. همزمان با وتو کردن قطع‌نامه‌های شورای امنیت در رابطه با تحریم‌های بیشتر علیه سوریه، روسیه با گروه‌های معترض ملاقات می‌کند و بعضا حمایت نظامی خود از رژیم اسد را کاهش می‌دهد. روسیه بر این باور بود که می‌تواند بحران سوریه را طولانی‌تر کند و آمریکا را مشغول آن نگاه دارد اما مانند همه‌ی ذی‌نفعان دیگر روسیه نیز برای تصمیم‌گیری تحت فشار زمان قرار گرفته است.

مسکو می‌بیند رژیم اسد در حال از بین رفتن است و نمی‌خواهد فرصت‌های خود را در فرایند انتقال قدرت از دست بدهد. به دلایل مختلف روسیه می‌خواهد در سوریه موثر باقی بماند. این کشور احتیاج به دسترسی به آب‌های گرم مدیترانه دارد (بدون آن که مجبور باشد از تنگه‌های تحت کنترل ترکیه عبور کند) و سوریه هفتمین خریدار سلاح‌های تولید شده توسط صنایع نظامی روسی است.

سومین و مهمترین دلیل روسیه برای تمایل به دخیل ماندن در سوریه شرایط ژئوپولیتیک منطقه است. محور سوریه-ایران ابزار مهمی جهت معامله با آمریکا به روسیه داده است. از طریق رابطه‌اش با این کشورها، روسیه می‌تواند آمریکا را تحت فشار قرار دهد یا درها را برای مذاکره باز کند (بسته به وضعیت آمریکا و روسیه در شرایط مختلف).  روسیه نمی‌خواهد این اهرم را از دست دهد، بنابراین باید راهی بیابد و از تغییر قدرت در سوریه به شیوه‌ای استفاده کند که آمریکا نیازمند همکاری روسیه در منطقه باقی بماند.

روسیه نفوذ اطلاعاتی عمیقی در سوریه دارد که از زمان جنگ سرد حفظ شده است. استراتفور انتظار دارد روسیه از روابط خود در زمینه‌ی حضور اطلاعاتی‌اش در سوریه استفاده کند و گزینه‌های «بعد از اسد» را شکل دهد. نخست وزیر ترکیه، رئیس جمهور فرانسه و رئیس جمهور آمریکا جملگی در هفته‌ی اخیر با رئیس جمهور روسیه بر سر سوریه مذاکره کرده‌اند. واضح است که این کشورها معتقدند روسیه نقش مهمی در فرایند انتقال قدرت در سوریه بازی می‌کند: از تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت آقای اسد تا به هم چسباندن و شکل دادن رژیم جدید.

روسیه ممکن است نگاه دیگری نسبت به مسیر پیشرفت تحولات داشته باشد اما باید خود را «غیر قابل جایگزین شدن» در این فرایند نشان دهد تا بتواند موقعیت قوی چانه‌زنی خود با آمریکا را حفظ کند. فشار بر روسیه این است که راهی بیابد و «غیر قابل جایگزین بودن» خود را نشان دهد. البته با این فرض که خواست ذی نفعان خارجی تحت شعاع آشوب در حال رشد در سوریه قرار نگیرد.

در همین رابطه:

نقشه‌ی قومی-مذهبی-دینی-فرقه‌ای سوریه (نقشه از استراتفور)

میدان جنگ سوریه (نقشه از استراتفور)


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

2 دیدگاه برای «آخر بازی در سوریه»

  1. سوریه چوب جمهوری اسلامی را می خورد. هم چوب توصیه ها و دخالت های سپاه پاسداران را که با دادن مشورت به بشار اسد او و روسیه را به ورطه کنونی کشاندند و هم چوب تدارک حمله نظامی به ایران را. حتی اگر بشار اسد کنار برود و دولت سوریه باقی بماند اما با رهبران دیگری، سیاست کنونی سوریه در ارتباط با جمهوری اسلامی تغییر خواهد کرد و اگر رژیم بکلی سقوط کند نیز بدتر از حالت اول. بدنبال سوریه، حزب الله لبنان را بسرعت برق و توفان جمع خواهند کرد. از هم اکنون اسرائیل به بهانه احتمال استفاده از سلاح شیمیائی در لبنان خود را آماده حمله به مناطق تحت نفوذ حزب الله کرده است. حماس فلسطین هم که از هم اکنون دست و پای خود را جمع کرده و به دولت خودمختار فلسطین پیوسته و تابع سیاست آن دولت شده است. هم روسیه و هم چین و حتی جمهوری اسلامی هم با رفتن بشار اسد دیگر مسئله ای ندارند، بلکه مسئله اساسی بعد از رفتن اسد است و ایران محاصره شده ای که دست هایش از سوریه و لبنان قطع شده و در اطرافش همه سنگر بسته اند.

    لایک

  2. برآیند تحولات سوریه،نقشه قدرت آیندهٔ دنیا را ترسیم خواهد کرد.

    عراق و سوریه عمق استراتژیک ایران هستند.با آرایش کنونی‌ به هیچ وجه نباید فرو بریزند.

    به هر حل بازیگران جدیدی داریم در صحنه،دیگه ایران نمایندهٔ اسلام رادیکال در منطقه نیست ،مصر اخوانی سلفی و عثمانی‌های جدید داوود اغلو طیف جدیدی رو نمایندگی می‌کنن.

    که به علت سنّی مذهب بودن خریدار بیشتری هم داره.البته که امنیت اسرائیل رو هم تضمین می‌کنن.

    روزهای تاریکی‌ برا ایران پیشبینی‌ می‌کنم

    مگر اینکه ایران سناریوی دیگری برای مواجه با سوریهٔ چند تکّهٔ و سلفی داشته باشه .

    لایک

برای Hamed پاسخی بگذارید لغو پاسخ