سوئد و فلسفه‌‌ی بیمه‌‌های حداقلی

فرض کنیم شما می‌خواهید یک قانون بیمه‌ی خودروی شخص ثالث خوب تصور کنید. این قانون باید چه «هدفی» را تامین کند؟ توجه کنید ما در مورد بیمه‌های خاص و اختیاری صحبت نمی‌کنیم. منظور بیمه‌ی اجباری شخص ثالث است. احتمالا شما هم با من موافقید که یک بیمه‌ی اجباری خوب باید «هر کسی» را که در سانحه‌ی مربوط به خودرو مجروح می‌شود پوشش دهد. چرا؟ چون کسی که مجروح می‌شود نیاز به حمایت دارد.

دارم بروشوری مربوط به بیمه‌ی شخص ثالث اجباری در سوئد را می‌خوانم. قانون سوئد در این مورد چه می‌گوید؟

ساده‌اش آن طور که در بروشورهای راهنمایی خیلی شفاف و ساده توضیح داده شده این است که «هرکس» در اثر سانحه‌ی رانندگی دچار جراحت جسمی شود حق دریافت غرامت از شرکت بیمه‌کننده‌ی شخص ثالث دارد. صرف‌نظر از این‌که او باعث و بانی ایجاد حادثه بوده یا خیر، او مشمول اخذ غرامت است [این جدا از بحث خسارت‌های وارد شده به خودرو است که بیمه از طرف مقصر به شخص آسیب دیده پرداخت می‌کند]. در ضمن هم راننده و هم سرنشین‌ها حق دریافت غرامت دارند. مهم هم نیست که در حادثه یک یا چند خودرو نقش داشته باشند؛ همه حق دریافت غرامت دارند. عابران پیاده و دوچرخه‌‌سوارهایی که توسط خودرو یا هر نوع وسیله‌ی نقلیه‌ی دیگر آسیب جسمی می‌بینند نیز مشمول دریافت غرامت از شرکت بیمه‌‌کننده‌ی شخص ثالث هستند. صد البته که این موضوع به جنبه‌های مختلف دیگری وصل است که بحث من آن‌ها را پوشش نمی‌دهد. مثلا امنیت جاده‌ای، آموزش رانندگی و صدورگواهی‌نامه‌ با شرایط مفصل و ویژه (که اگر شد در موردش بعدا صحبت می‌کنم) و اصولا هزینه‌ی نسبتا بالای بیمه‌ و مالیات و در نتیجه بهای بالای داشتن خودرو در سوئد. نظر سردستی من؟ خوب باشد، در عوض خیالت راحت است که نابود نمی‌شوی، چه به عنوان یک شهروند فاقد خودرو و چه به عنوان یک شهروند مالک خودرو.

این مثال خوبی از قانونی است که اول فلسفه و هدفش را مشخص کرده و بعد به دنبال روش‌های محقق کردن آن برآمده. خیلی وقت‌ها قوانین در جستجوی پیدا کردن روش، هدفشان را درست ارزیابی نمی‌کنند. این موضوع مرا یاد قانون بیمه‌ی خدمات درمانی سوئد انداخت. هدف یک سیستم بیمه‌ی خدمات درمانی خوب باید چه باشد؟ که شما را در خرید قرص استامینوفن برای سرماخوردگی حمایت کند؟ یا این‌که اگر سرطان گرفتید و مجبور شدید دو سال تحت درمان پرهزینه قرار بگیرید مانع از له شدن شما و خانواده‌تان شود؟ در سیستم خدمات درمانی سوئد شما اگر به درمانگاه مراجعه کنید یا دارویی نیاز داشته باشید باید مبلغ آن را کامل پرداخت کنید. زیر سقف معینی در سال همه چیز برای شما آزاد است. اما اگر هزینه‌های درمانی شما در یک سال از حد معینی بالاتر رفت آن‌وقت است که شما به تدریج (طی مراحلی) مشمول بیمه می‌شوید. ایده خیلی ساده است: هزینه‌های خرد و ریز را همه می‌توانند بدهند، بیمه بهتر است روی مواردی که واقعا لازم است تمرکز کند.

مثال عملی‌اش هم این که دوست من که این‌جا دانشجو است در چند مرحله عمل دیسک کمر انجام داد و هر بار چندین روز در بیمارستان بستری شد. هزینه‌ای که او برای کل این فرایند پرداخت کرد همان مینیممی بود که عرض کردم. آن مینیمم هم چیزی در حدود ۱۰۰ یورو در سال است. زیر ۱۰۰ یورو رو خودت بده (همه می‌توانند این مبلغ را پرداخت کنند)، اگر هزینه‌هایت بالاتر از ۱۰۰ یورو شد نگران نباش. طبعا قصد من مقایسه‌ی خام‌دستانه نیست. چنین سیستمی پیش‌نیازها و شرایطی را می‌طلبد که باید آن‌را به صورت یک مجموعه بررسی کرد. فرضا در سوئد اطلاعات شهروندان به صورت سیستماتیک و به هم متصل در بانک‌های اطلاعاتی دولتی نگهداری می‌شود که اعمال قوانین این‌چنینی را با توجه به سابقه‌ی نیازها و هزینه‌های شما آسان‌تر می‌کند و از طرف دیگر هم زیرساخت‌های قانونی و مدنی به گونه‌ای است که چنین تمرکزی معمولا علیه شهروندان قیام نمی‌کند و جالب است که کمتر این تمرکز راهبردی در زندگی روزمره حس می‌شود.  یا این‌که در سوئد خدمات درمانی عمدتا دولتی است و در نتیجه یک سیاست عمومی جامع بر روندهای آن‌ها نظارت می‌کند. مثلا در این‌جا شما نمی‌توانید با سلیقه‌ی خودتان دارو دریافت کنید یا بستری شوید و به نوعی باید از هفت خان رستم عبور کنید و هم واقعا نیازمند درمان باشید و هم زمان کافی به سیستم ایمنی بدن شما داده شده باشد . در نتیجه از موارد استثنایی که بگذریم، کسی نمی‌تواند الکی برای سیستم هزینه بتراشد و بدون این‌که نیاز داشته باشد بیشتر از ۱۰۰ یورو در سال هزینه‌ی درمانی روی دست خودش بگذارد.

خلاصه: بیمه‌ (دست کم در سطح حداقلی آن) یک نهاد تجملاتی نیست که صرفا برای رفاه یا راحتی بیشتر شهروندان به وجود آمده باشد. هدف اصلی بیمه‌های حداقلی این است که مانع از این شود که «شهروندان» در اثر سانحه‌های رانندگی یا شغلی، بیماری یا بیکاری به دره‌ی فقر سقوط کنند. این اتفاق‌ها به اندازه‌ی کافی کمرشکن هستند،‌ هدف بیمه‌ی حداقلی باید این باشد که دست کم بخش مالی‌ فاجعه را مهار کند. تا آن‌جا که من می‌بینم قوانین بیمه‌های حداقلی در کشور سوئد با در نظر گرفتن این هدف اصلی شکل گرفته‌اند.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

6 دیدگاه برای «سوئد و فلسفه‌‌ی بیمه‌‌های حداقلی»

  1. اینجا واضح تر نوشته:

    With regard to injuries to person the principle of the Traffic Damage Act is
    simple. Each and everyone who is injured by the operation of a car is entitled to an
    indemnity, with exception only for injuries due to nuclear activity. Whereas the
    earlier statute based liability on a presumption of either fault or a defect in the car,
    the new insurance is based on strict liability, in the form of an unconditional right to
    an indemnity from the insurance attached to the car. Even the driver has an
    unconditional right to an indemnity. This latter principle has been criticised firstly
    on grounds of principle, secondly as to the absence of exceptions.
    The principle that the driver is covered by the compulsory insurance is of course
    not consistent with an idea of a traffic insurance being a liability insurance, since a
    driver, whether at fault or not, cannot be liable in tort towards himself. This
    principle is considered to be one of the cornerstones of the Swedish insurance, and
    it is fully consistent with Strahl’s general ideas. There are several reasons for this
    principle. One is that the driver is as much in need of insurance protection as
    anyone else injured by motor traffic. As a matter of social policy, it was therefore
    considered desirable to have the driver covered by the compulsory insurance.
    about a minute ago · Like

    Click to access 41-9.pdf

    لایک

    1. ممنون. مجموعه خوبی بود. چندتاش رو خوندم. بعضی هم ظاهرا به اشتراک نیاز دارن.

      به خصوص این دو مقاله جالب بودن:

      http://www.economist.com/news/special-report/21570842-oil-makes-norway-different-rest-region-only-up-point-rich

      و

      http://www.economist.com/news/special-report/21570840-nordic-countries-are-reinventing-their-model-capitalism-says-adrian

      با تشکر.

      لایک

      1. من hardcopy این شماره رو دارم. اگر مقاله‌ای هست که دوست دارید و بهش دسترسی رو سایت ندارید بهم بگید که اسکن کنم و بفرستم براتون.

        لایک

        1. ممنون بابک. در اون حد که بخوام بهت زحمت بدم فعلن نیازی نمی بینم. اما اگر در آینده لازم شد حتما مزاحم می شم. با تشکر.

          لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.