یکی از سمبلیکترین اصطلاحاتی که در فضاهای موسوم به سبز مکررا به کار برده میشود اصطلاح «ساندیسخور» است. در این دیدگاه ساندیسخور کیست؟ ساندیسخور کسیست که برای خوردن چند ساندیس حاضر میشود در راهپیماییهای حکومتی شرکت کند. به نظر من چنین آدمی باید به احتمال زیاد فقیر باشد. منظورم فقیر فرهنگی هم حتی نیست، بلکه فقر اقتصادی عریان. از موارد استثنایی که بگذریم تصور من این است که آدمهای مرفه به خاطر خوردن یک ساندیس چنین کاری نمیکنند. ممکن است یک آدم مرفه به خاطر باورها یا منافع بزرگتری که دارد در یک راهپیمایی فرضی شرکت کند و ساندیسی هم بخورد، اما این او را ساندیسخور نمیکند. ساندیسخور آن طور که در فضاهای مختلف رسمی یا غیررسمی موسوم به سبز به کار برده میشود بار تحقیرآمیزی دارد. یعنی آدمی که به خاطر یک ساندیس از حکومت حمایت میکند. دقت کنید که ساندیسخور در خود مفاهیمی مثل گردنکلفت، جلاد، رانتخوار، فاسد و نظایر آن را ندارد. در قلب استعارهی ساندیسخور آدمی که خودش را به خاطر یک ساندیس به حکومت فروخته است قرار گرفته دارد. بر اساس چنین دیدگاهی:
- ساندیسخور آدم قابل تحقیرشدنی است. چون فقط به خاطر یک ساندیس حاضر شده در راهپیمایی حکومتی شرکت کند یا خودش را حامی حکومت بداند. برداشت پنهانی که میشود از این مفهوم ساندیسخور بودن کرد این است که حقارت وی به خاطر این است که خودش را ارزان فروخته. فرضا اگر به خاطر یک رانت میلیاردی در چنین راهپیماییای شرکت میکرد در حوزهی شمول تحقیر اصطلاح ساندیسخور قرار نمیگرفت.
- بر اساس این تصویرسازی، کسی که ساندیس را میخورد تحقیر میشود. نه کسی که مناسبتهایی را به وجود آورده که جماعت محروم (بخشی از آنها را دست کم) را به بهانه جاذبههایی نظیر یک ساندیس به میدان سیاسی میکشاند. ساندیسخور تحقیر میشود اما توزیعکنندهی ساندیس خیر.
این یک تصویر سازی مرفه-محور از مناسبتهای اجتماعی است. تا جایی که من میدانم این تصویر سازی با آنچه افرادی مثل آقای موسوی در نظر دارند نه تنها متفاوت است که اختلاف بنیادین دارد. طرح زیر را نگاه کنید. ساندیس خور از جیب مردم (و احتمالا اقشار گردن باریک آن) می خورد. آیا این تصویر جنبش اجتماعیای مورد نظر من را نمایندگی میکند؟ خیر. تصویر زیر ساندیسخور را نشان میدهد و از این نظر شاید قصد دارد بگوید ساندیسخور قربانی نیست که قلدر و زورگوی این داستان است. به همین خاطر ممکن است بگویید در این تصویرسازی، ساندیسخور استعارهی همان آدمهای گردنکلفت و رانتخواری است که گلوی جامعه را میفشارند. من به هیچ عنوان چنین برداشتی از این استعاره نمیکنم. کجای مفهوم ساندیسخور بودن زورگویی را به ما القا میکند؟ ساندیسخور بنا به تعریف محروم و به حاشیه رانده شده است. ساندیسخور یک اصطلاح خطرناک است. چرا که نقیض آنچیزی است که ادعایش را دارد. ادعا میکند انقلابی یا اصلاحی است برای رسیدن به ساز و کارهای اجتماعی و سیاسیای برابرگراتر و مردمیتر، اما بخشهای به حاشیهرانده شده و بزرگی از جامعه را به عنوان ساندیسخور تحقیر میکند.
از من میپرسید چطور میشود از آقای موسوی و دیدگاههایش حمایت کنم و خودم را بخشی از جنبش سبز ندانم؟ دقیقا به خاطر همین چیزها. من حاضر نیستم عضو جنبشی باشم که توسط کسانی که نگاه تحقیرآمیز به تودههای محروم جامعه دارند مصادره شده است. اگر جنبش سبز شما این است ارزانی خودتان. من متعلق به آن جنبشی هستم که در متن و قلب آن ساندیسخورها جا داشته باشند. حتی ساندیسخورهایی که به خاطر مناسبتهایی که هدف نقد همان جنبش است دست به باتوم و اسلحه میشوند.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.
آقا شدیدا موافقم…این نحوه ی تحقیر فقط باعث نفرت هر دوطرف از یکدیگر میشه و فاصله ها رو بیشتر میکنه
لایکلایک
بله. دقیقن همینطوره.
لایکلایک
فکر میکنم تفسیر اصطلاح ساندیس خور در این نگارش کمی با انچه در ذهن من است و برداشت برخی دیگر متفاوت است. اصطلاح ساندیس خور بیشتر به کسانی اطلاق میشود که برای منافع و موقعیت های شخصی به عنوان پیاده نظام و گروه عملیاتی رژیم در سرکوب مردم و یا در تظاهرات خیابانی، یا در مواردی مانند بالا رفتن از دیوار سفارتخانه ها و حمله به سینما و مراکز فرهنگی و افرادی که رژیم مورد پسندش نیست مورد استفاده قرار میگیرند. از یک سو گروهی که به هوای خوردن و تماشای فلان هنرپیشه و یا مجری تلویزیون در مناسبتهای حکومتی به خیابان می آیند را نیز شامل این گروه می نامند اما اصطلاح ساندیس خور بیشتر در مورد گروههایی به کار میرود که فعالانه در سرکوب و فشار بر مردم نقش فعال دارند. طبیعی است که سردمداران و فرماندهان سرکوب را ساندیس خور نمی نامند چون ده تا کارخانه ساندیس یک لقمه چپشان است.
لایکلایک
بحث دو قسمت میشود.
ساندیسخور آنهایی هستند که به خاطر منافع اندکی وارد صحنهی سیاسی میشوند. این دسته افراد به نظر من از اقشار به حاشیه رانده شدهی جامعه هستند. آدمی که به خاطر منافع خرد (و نه منافع بزرگ) وارد عرصه سیاسی شود نمیتواند یک بازیگر نیرومند باشد.
دستهی دیگر افرادی هستند که به در سرکوب مشارکت میکنند (مثلا یک آس و پاس باتوم به دست که به خاطر 50 هزار تومان از فلان شهر یا شهرستان آمده تهران تا چوبی دست بگیرد) و در برخی از تفسیرها از اصطلاح ساندیسخور این دسته افراد خطاب قرار میگیرند. اول اینکه همانطور که گفتم از اصطلاح ساندیسخور چنین برداشتی عاید نمیشود (مثل اینکه بگوییم خوشهچین اما بگوییم منظورمان ایادی خان است. باید اصطلاح بهتری برای این مفهوم خلق کرد). دوم اینکه به نظر من یک جنبش اصیل حتی همین آدم را از حوزهی شمول خود طرد نمیکند. چون این آدم قربانی مناسبتهایی است که حق انتخاب و حوزهی عمل او را محدود کرده است. او ممکن است بدون اینکه بداند یا امکان دانستن آن را داشته باشد سرکوبگر جنبشی باشد که در تلاش برای ایجاد مناسبتهایی است که او در آنها قربانی نباشد.
لایکلایک
خرفت شدی. ساندیس تنقلات گروه فشاره.این فقط یک اصطلاحه وتعبیر نمیخواهد.بقول محمد قائد لازم نیست حتما» چیزی بنویسی .سه مطلب اخیرت افتضاحه .شاید کم مطالعه میکنی ؟؟؟
لایکلایک
اولا ساعت خواب. دوما جفنگ چون همیشه. به عنوان مثال:
«فرضا اگر به خاطر یک رانت میلیاردی در چنین راهپیماییای شرکت میکرد در حوزهی شمول تحقیر اصطلاح ساندیسخور قرار نمیگرفت.»
برداشتی کاملا دلخواه و غلط از مساله ای که اونم باز به دلخواه و غلط مطرح کردید!!
ضمنا منم سبز نیستم بنا به دلایل خودم اما مطمئنا به جفنگ گویی هنوز نرسیدم و یه مقدار وجدان توی وجودم هست.
لایکلایک
ممکنه «ساندیس خور» به عنوان مجموعه ای از انواع تحقیر ها شامل همانکه گفتین استفاده بشه ولی کسی به «ساندیس خور مذکور» به عنوان کسی که ساندیس براش عامل رفتن به راهپیمایی بوده نگاه نمی کنه. ساندیس به نوعی سمبل شد چون به عنوان «refreshment» (خوراکی) ثابت در برنامه داده می شد. میتونست ساندیس نباشه شربت بهار نارنج باشه، می تونست پم پم باشه یا هر چیز دیگه. به نظرم مسئله رو اشتباه ساده کردین
لایکلایک
خوب ساندیس را به معنای استعاری آن در نظر بگیریم. ساندیس که رانت میلیاردی نیست. حالا شربت باشد یا 50 هزارتومان دستمزد. به هر حال انگیزهی خردی است که فقط برای یک آدم به حاشیه رانده شده ممکن است جذابیت داشته باشد.
لایکلایک
تفاوت همین جاست آقای بامدادی. ساندیس خوری که شما اشاره کردین برای ساندیس در یک حرکت شرکت نکرده. برای انگیزه معنوی یا مادی دیگه ای شرکت کرده. انگیزه ساندیس نیست که بر اساس اون طبقه فرد رو دربیاریم. ممکن بود ساندیس در همایش مخالفین هم داده بشه.
لایکلایک
این حرفت رو کاملا قبول دارم که در بطن یک جنبش همه اقشار باید جا داشته باشند. اما وقتی قشری مستقیما با سلاح و باتوم وعقیده ای که شدیدا در مغزش جا افتاده و هیچ انعطافی ندارد، چطور می تواند در این حرکت جایی داشته باشد. او اصلا این جنبش را قبول ندارد. در مورد این کاریکاتور من فکر می کنم این کاریکاتورمی خواد بگه که همون ساندیس (که وسیله ای برای تطمیع کردن همون شخصیت های ساندیس خوره) توسط قلدران و رانت خواران طبقه حاکم ازجیب ملت دزدیده شده (اشاره به هزینه هایی که در این راهپیمایی ها صرف ساندیس یا هرچیز دیگری می شود). به نظر من اون آدم که داره ساندیس می خوره خود ساندیس خور نیست، چون خیلی قدرتمندانه کشیده شده، بلکه کسی است که ساندیس خوری را راه انداخته و رهبری می کند.
لایکلایک
وقتی میگویم در این جنبش جا داشته باشد منظورم این نیست که در صفوف راهپیماییهای سبز شرکت کند. منظورم اینه که جنبش اجتماعی مورد نظر من نگاهی عمیق به ریشههای تبعیض در جامعه دارد و به جای اینکه قربانیان تبعیض (کسی که به خاطر 50 هزار تومان دست به باتوم شده هم در شمار قربانیهای تبعیض اجتماعی است) را تحقیر کند به آنها میگوید: شما ما را سرکوب میکنید اما ما میدانیم شما خود قربانی تبعیض هستید. ما در جنبش خود به دنبال ایجاد شرایطی هستیم که در آن بخشهایی از جامعه آنچنان به حاشیه رانده نشوند که تبدیل به باتوم به دست روزمزد شوند.
البته من در اینجا فرض را بر این گرفتم که ساندیسخور اشاره به نیروهای رسمی یا گردنکلفت سرکوبگر نمیکند. چرا که من چنین برداشتی از اصطلاح ساندیسخور نمیکنم. از نظر من ساندیسخور نوعا از اقشار در حاشیهی جامعه است.
لایکلایک
موافقم. به نظر من ریشه این اصطلاح ساندیس خور انکار دیگریست. یعنی طرف نمی خواد قبول کنه که عده ای (حالا اکثریت نه) هستند که به نفع حکومت تجمع کنند. پس سعی می کنه برچسب بزنه.
حالا به قول شما اگر این واقعیت باشد که انگیزه عده ای اینقدر حقیر بوده است عملا نمی توان آنها را در جایگاه دشمن قرار داد بلکه بیشتر قربانی هستند که باید به دادشان رسید.
لایکلایک
ممنون. هم نظر هستیم. من نوشتههای شما را همیشه دنبال میکنم.
لایکلایک
مدت هاست گرفتار شدی…یکی به نعل یکی به میخ…
لایکلایک
ممنون از تذکر.
لایکلایک
خوشم امد واقعا. دست مریزاد. خیلی مطلب قابل تامل و ظریفی بود.
لایکلایک