چطور میتوانیم روزگاری را که بدون رسانههای اجتماعی زندگی میکردیم تصور کنیم؟ ظرف کمتر از ده سال، سرویسهای رایگان آنلاین نظیر فیسبوک، توییتر و لینکداین شیوهی کار، بازی و ارتباط برقرار کردن ما را به شکلی بارز تغییر دادهاند. برای چند صد میلیون نفر از مردم جهان به اشتراک گذاشتن مطالب مختلف در رسانههای اجتماعی به یک بخش آشنای زندگی تبدیل شده است. با این وجود، دربارهی تاثیر روانی رسانههای اجتماعی بر افراد بسیار کم میدانیم. بسیاری از محققان در تلاش برای کشف تاثیر رسانههای اجتماعی بر شکلدهی فعالیتهای اقتصادی، نهادها و آداب و رسومهای اجتماعی ما هستند. ما در حال یادگیری این هستیم که چطور این رسانهها روی حس هویت فردی ما تاثیر میگذارند.
دیدگاههای فوکو که قبل از ظهور اینترنت درگذشت میتواند در این زمینه راهگشا باشد. مطالعات او در زمینهی «تطبیقپذیری اجتماعی و شکلگیری هویت فردی در ارتباط با قدرت» به زندگی آنلاین نیز قابل تعمیم است. اگر از دید فوکو به رسانههای اجتماعی نگاه کنیم، این رسانهها چیزی بیش از وسایل نقلیهی حمل کنندهی اطلاعات هستند. رسانههای اجتماعی حاملهایی برای شکل دادن به هویت فردیاند. رسانههای اجتماعی شامل فرایند «سوژهسازی» (subjectivation) میشوند.
نگاه فوکویی به رسانههای اجتماعی (نظیر فیسبوک) مهمترین عامل محرکهی آنها را نشانه میگیرد: به اشتراک گذاشتن (sharing) یا همخوان کردن. همخوان کردن در ذات رسانههای اجتماعی قرار دارد. اما همخوان کردن فقط یک تبادل خنثای اطلاعات نیست. اغلب ما در حضور جمع مطالب مختلفی را به اشتراک میگذاریم: آشکار و در معرض دید. به اشتراک گذاشتن یک نوع اجرا کردن است (performance) و تا حدی نیز حرکتی اجرایی (performative) است: یعنی آنچه که روی جهان تاثیر میگذارد. این نکتهی مهمی است. جنبهی اجرایی به اشتراک گذاشتن منطق درونی و تجربهی خود آن اجرا کردن را شکل میدهد.
در فرایند به اشتراک گذاری در فیسبوک یا توییتر یک ساختار خودانعکاسی وجود دارد. همانطور که بازیگر تئاتر میداند که توسط تماشاگران در حال نظاره شدن است و به همین دلیل رفتار خود را برای ایجاد بهترین تاثیر تنظیم میکند، استفادهی موثر رسانههای اجتماعی نیز دلالت بر انتخاب و قابگیری مناسب محتوای مطلبی که به اشتراک میگذاریم دارد تا مخاطب را راضی کند یا/و تحت تاثیر خود قرار دهد. ممکن است قصد ما این نباشد، اما به هر حال این در ذات هر گونه به اشتراک گذاشتن موفق است. به غیر از حالتی که ما به صورت ناشناس به اشتراک میگذاریم (قطب رادیکال فرهنگ اینترنتی، ناشناس بودن و ناشناس ماندن را ترجیح میدهد)، مطالب ما با یک برچسب ذاتی مارک میخورند:
«من این را فرستادم. این بخشی از کار من است. شما من را از طریق کارهایم میشناسید».
از لحاظ روانشناسیک، فوکو راز تاثیر «به طور مداوم در معرض دید بودن» روی افراد را کشف کرده بود. او شیفتهی ایدهی معماری سراسربین (Panopticon) برای یک زندان ایدهآل بود. مفهومی که از زمان ابداعش توسط جرمی بنتام (Jeremy Bentham) نه تنها در معماری زندانها، بلکه در مدارس، بیمارستانها، امکان کاری و فضاهای شهری تجسم یافته بود. معماری یک زندان سراسربین، متشکل از حلقهای از سلولهاست که پیرامون یک برج مراقبت ساخته شدهاند. زندانیان داخل سلولهایشان همواره در معرض نگاه زندانبانان مستقر در برج هستند، اما از آنجا که نمیتوانند داخل برج را ببینید، هرگز نمیتوانند مطمئن باشند که کسی آنها را نمیپاید.
به عقیدهی فوکو، کارکرد اصلی سراسر بین آن است که به زندانیان مسئولیت تنظیم رفتار خودشان را واگذار میکند. زندانیانی که از عواقب سوءرفتار خود در زندان پرهیز داشته باشند، تلاش خواهند کرد که همواره مطابق دستورالعمل نهاد زندان عمل کنند، چرا که احتمال میدهند تحت نظر باشند. کمکم که حس «تحت نظر بودن» به زیر پوستهایشان نفوذ میکند، زندانیان رفتار خود را مدیریت خواهند کرد، حتی اگر آزاد شوند و دیگر خبری از سراسربین نباشد.
فوکو مدعی است که این مهمترین اثر سراسربین است: «القای وضعیت هوشیاری و پیوسته در معرض دید بودن در زندانی. وضعیتی که اعمال خودکار قدرت را تضمین میکند». [1]
«هوشیاری و پیوسته در معرض دید بودن»… ظاهرا این شالودهی تفکر مارک زوکربرگ دربارهی رسانههای اجتماعی است. با در معرض دید جمع قرار دادن رفتارها و همخوانهایمان، رسانههای اجتماعی ما را در حوزهی یک سراسربین مجازی قرار میدهد. موضوع فقط این نیست که فعالیتهای ما به قصد تحلیل بازار یا فرستادن آگهیهای هوشمند توسط این سرویسها نظارت و ضبط میشود. در اغلب موارد میتوانیم از این نوع دادهکاویها بگذریم. آن نوع نظارتی که ما را به صورت مستقیم تحت تاثیر خود قرار میدهد و رفتارمان را عوض میکند از سوی آدمهایی میآید که با آنها به اشتراک میگذاریم.
در سراسربین مجازی فیسبوک هیچ زندانبان یا نگهبانی نیست. ما خود نگهبانان و زندانبانان خود هستیم، همدیگر را نگاه میکنیم و همانطور که به اشتراک میگذاریم به شیوهای غیرمستقیم یکدیگر را قضاوت میکنیم. جمع هویتی را که از طریق به اشتراک گذاشتنهایمان ایجاد میکنیم قدر مینهد.
به اشتراک گذاشتن در فضاهای آنلاین فقط به نیاز ما به خود-تاییدی و یا خود-خلاقیت باز نمیگردد. برای بیشتر افراد، سائقهی همخوان کردن از نیاز صادقانهی آنها به قدرت بخشیدن و اطلاعرساندن به اعضای قبیله یا اجتماع خود نشات میگیرد. ممکن است نیت خالصانهی ما این باشد که خبری را منتشر کنیم، یا موضوعی را به گوش دیگری برسانیم یا اینکه فقط قصد ادامهی گفتگویی را داشته باشیم: با کامنت گذاری و یا لایک زدن زیر آنچه دیگران به اشتراک گذاشتهاند. نکته این است، که ما همراه با انجام دادن هر فعلی یک بیانیهی شخصی نیز صادر میکنیم: «من این را تایید میکنم؛ من این را به اشتراک میگذارم؛ من این را دوست دارم». ما دربارهی ترجیحات شخصی خود با جمع حرف میزنیم و هیچچیز برای ما خوشآیندتر از آن نیست که جمع ترجیحات ما را در پاسخ تایید کند.
تردیدی نیست که این کار نیاز عمیق روانی ما را به تایید شدن برآورده میسازد. نیروی محرکهی آن هر چه باشد، ما را به سوی اشتراک گذاشتن و اشتراک گذاشتن بیشتر میکشاند.
این مطلب توسط من ترجمه شده است. مرجع شمارهی [2].
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در گوگلپلاس دعوت میکنم.