دوستی نوشته است:
یک آقایى میره نتیجه آزمایش پزشکى خانمش رو بگیره. دکتر میگه متأسفانه نتیجه آزمایش خانم شما با یک خانم دیگه قاطى شده، و خانمتان یا آلزایمر داره یا ایدز.
آقا مى پرسه خب من چیکار کنم؟ دکتر میگه: خانمت رو ببر توى خیابون ول کن، اگه راه برگشتن به خونه رو پیدا کرد طلاقش بده.
[راه حلهاى مسوولین مملکتى رو که میشنوم به شدت یاد این جوک مى افتم.]
میگویند آدم باید جنبهی شوخی داشته باشد. به خصوص توصیه میشود که اصولا جوک را نباید جدی گرفت، انداختش زیر تیغ جراحی و کالبد شکافیاش کرد. جوک خراب میشود و آدم را ضدحال خطاب خواهند کرد. این درست… من هم همیشه آمادهی لبخند زدن به یک طنز خوب هستم، اما نمیتوانم نظیر به اصطلاح جوکهای بالا را بامزه یا حتی قابل تحمل بیابم.
چرا؟
چون از خرده فرهنگی که این متن بیرحم و خطرناک را تولید کرده است و از آن لذت میبرد گریزان هستم. برای نمونه:
۱.
در این جوک تصمیم گیرنده مرد است. زن صدایی ندارد و همینطور ارادهای برای تصمیم گیری. مرجع مرد است که باید تصمیم بگیرد و زن مثل یک شیء از آن تصمیم پیروی خواهد کرد.۲.
آلزایمر بیماری فراموشی است و کسی که به آن مبتلا میشود نه تنها مقصر نیست بلکه نیازمند توجه و محبت بیشتری نیز خواهد بود. اما دکتر، که در این داستان نه تنها کارشناس امور پزشکی، بلکه مشاور امور خانواده و اخلاق هم هست چه رویکردی را به مرد که همسرش به بیماری آلزایمر دچار شده پیشنهاد میکند؟ «نه تنها از او مراقبت نکن، نه تنها او را ترک کن، بلکه کاری کن که وی در خیابان برای همیشه گم شود!»۳.
تنها راه ابتلا به بیماری ایدز رابطهی جنسی خارج از ازدواج نیست. اما حتی در این صورت هم این امکان وجود دارد که این مرد باشد که با روابط متعدد جنسیای که داشته به بیماری ایدز مبتلا شده و همسرش از او گرفته باشد. اما این نکته برای دکتر که میتوانید مطمئن باشید یک مرد است اهمیتی ندارد. از نظر او اگر زن به بیماری ایدز مبتلا شده باشد از دو حال خارج نیست: یا رابطهی جنسی خارج از ازدواج داشته و به پیوند زناشوییاش خیانت کرده و در نتیجه مرد باید او را طلاق دهد، یا اینکه او از طریق دیگری به این بیماری مبتلا شده که اگر چه بیگناه است اما به هر حال یک زن بیمار دردسر زیادی برای مرد خواهد داشت و در نتیجه باز هم بهتر است که مرد او را طلاق دهد.۴.
دنیای این جوک یک دنیای سراسر مردمحور است. دنیایی که در آن مردها (مرد و دکتر که قاعدتا مرد است) از وجود زنهای سالم و وفادار (با تعریف خودشان) بهرهمند میشوند و به محض آنکه زن از جادهی سلامتی و وفاداری خارج شد به خود اجازه میدهند که به جایش تصمیم بگیرند، مسخره و تحقیرش کنند یا رهایش کنند.
شما را نمیدانم، اما فکر میکنم با جوکهایی نظیر این نمونه که پوسیدهترین لایههای فرهنگ مردمحور (در واقع مرد مسلمان شیعهی فارس زبان محور) در جامعهی ایران را بازتولید و تقویت میکنند باید مقابله کرد. چگونه؟
برای اینکار تقریبا همیشه به اسلحه نیاز دارید. اما تعجب نکنید. بهترین اسلحهی شما لبخند نزدن و جدی گرفتن این نوع جوکهاست.
پینوشت۱: دوستی که جوک را از قول او نقل کردم در گوگلپلاس این توضیح را داده است:
تحليل جالبى بود!
من در اصل جوك كه خارجى است دو تغيير دادم. در اصل جوك نقش اول رو زن بازى ميكنه. و توصيه نهايى دكتر هم اينه: اگه به خونه برگشت هيچ وقت باهاش سكس نكن.
دليل تغيير اول: كمى فكر كردم كه كدام فاعل (مرد يا زن) براى مخاطب جذاب تره. به اين نتيجه رسيدم كه اگر فاعل زن باشه جذاب تره (براى جذب + و ريشير بهتر جواب ميده). منتهى ميخواستم ته جوك اون كنايه سياسى رو بنويسم (راه حل خانم ابتكار براى خروج از تهران مدنظرم بود). براى نشان دادن پوسيدگى ماجرا بهتر بود يك روايت مردسالار ازش ميساختم كه تقريبا اكثر افراد قبول دارن پوسيده است.
دليل تغيير دوم: صرفا رعايت يكسرى خطوط قرمز اخلاقى در نوشته هام كه خودم براى خودم وضع كرده ام.
يك نكته جالب هم اينكه وقتى اينو مى نوشتم اصلا قضيه «خيانت زن» برام مطرح نبود. احساس ميكردم همين كه طرف ايدز داره دليل كافى براى طلاق دادنش هست.
ضمنا براى من كه ادعاى فمينيست بودن دارم اين تحليل تان جالب بود!
پینوشت ۲: واضح است که منظور من از «مرد مسلمان شیعهی فارس زبان محور» اشاره به یک طیف غالب فرهنگی است و منظور همهی مردهای مسلمان شیعهی فارس زبان نیست. همانطور که وقتی از فرهنگ پدرسالار یا مردمحور صحبت میکنیم منظور تکتک پدرها یا مردها نیست.
________________________________________
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در گوگلپلاس دعوت میکنم.
شیاد تو بیخود می کنی این القاب توهین آمیز را منعکس کنی. تو زبون فکر می کنی می توانی با جا انداختن «فارس» بعنوان دشمن نظیر کوردهای قبلیه پرست احساسات ابلهانه خود را پنهان سازی؟ سوئد هم به تو فرد ریا کار و بزدل کمکی نخواهد کرد و همچنان بعنوان فردی پست و زبون خود را به نمایش می گذاری. با اینگونه نوشتار نمی توانی برای کوردها «فارس» دشمن را تبلیغ کنی.
لایکلایک
حرفتان را آرام بزنید ببینم چه میخواهید بگویید. با فحش دادن که کاری پیش نمیرود.
لایکلایک