خداحافظیِ بامدادی—لطفاً نشانی‌های جدید من را دنبال کنید

دوستان عزیز! حتماً متوجه شده‌اید که مدتی است با آی‌دی بامدادی چندان فعال نیستم که دلایل متعددی دارد، اما مهم‌ترینش این است که به این نتیجه رسیده‌ام که «بامدادی» متعلق به بخشی از تجربهٔ من در دنیای مجازی بود که مدتی است از آن‌ عبور کرده‌ام. من آی‌دی بامدادی را تا مدت نامعلومی در آینده حفظ خواهم کرد و آرشیو وبلاگ و سایر اکانت‌های بامدادی تا وقتی که وبِ رایگان وجود داشته باشد در همان نشانی‌های گذشته (یا نشانی‌های جایگزین رایگان) در دسترس خواهند بود. با این‌حال من با نامِ اصلیِ‌ خودم در خدمت شما خواهم بود. بنابراین از شما که روزگاری بامدادی را دنبال می‌کردید خواهش می‌کنم هر خوبی یا بدی که از بامدادی دیدید را به بزرگواری خودتان ببخشید و به عبارتی آن بینوا را حلال کنید؛ و در عوض از شما دعوت می‌کنم از این به بعد خودِ این دوستِ کوچک‌تان، یعنی روزبه فیض را دنبال کنید. نشانی‌های من در اینترنت عبارتند از:

وبلاگِ یادداشت‌ها:
http://notes.feizonline.com

وبلاگ کارگاه:
این‌جا فضای تجربه‌گراتری دارد و برخی از بازتاب‌هایم را نسبت به کتاب‌ها یا مطالبی که می‌خوانم می‌نویسم.
http://feizonline.com/kargah

مجلهٔ یوتوپیا:
هدف من و دوستانم در مجلهٔ یوتوپیا بالا بردن «دانش بوم‌شناسی» و «زیست پایا» به معنای عام آن است. به غیر از امورات مربوط به نگهداری و ویراستاری، آن‌چه در این‌جا از من می‌بینید از جنسِ‌ ترجمهٔ آثار کلیدی و ماندگار است.
http://eco-literacy.net
https://t.me/utopiamag

کانال تلگرام:
که سعی می‌کنم اغلب مطالبی که در جاهای مختلف می‌نویسم را در این‌جا هم بگذارم.
https://t.me/roozbehfeiz

در توییتر:
با اکراه در آن حضور دارم چون محیطی شتاب‌زده و جویده‌جویده و در نتیجه معمولاً بسیار سطحی است. با این‌حال می‌دانم که بسیاری از دوستان و بزرگان در آن با درجاتِ مختلفی از وسواس حضور دارند. با این‌که لینک مطالبم را در توییتر هم می‌گذارم، بیشتر مطالب دیگران را دنبال می‌کنم و به جای منتشر کردن «توییت» معمولاً زیر توییت‌های شما دوستان دیده یا نادیده کامنت می‌گذارم. در واقع فکر می‌کنم توییتر اگر کوچک‌ترین ارزشی داشته باشد همین امکان گفتگوی یک‌به‌یک با دیگران است.
https://twitter.com/roozfeiz

در فیس‌بوک:
محیطی که کمترین علاقه را به آن دارم، اما چون می‌دانم برخی از دوستان این‌جا را ترجیح می‌دهند، بیشتر مطالبی که می‌نویسم را این‌جا هم بازنشر می‌کنم.
https://www.facebook.com/rfeiz

به امید دیدار همهٔ شما
روزبه فیض (بامدادی سابق)

نویسنده: bamdadi

A little man with big dreams.

5 دیدگاه برای «خداحافظیِ بامدادی—لطفاً نشانی‌های جدید من را دنبال کنید»

  1. سلام
    شاید کمتر از ۵ بار من سایت بامدادی رو باز کردم، اما همیشه مطالب شما رو از طریق خبرنامه ایمیلی دنبال می‌کردم.
    نوع نگاه شما به مسائل و مخصوصاً سیاست برای من جالب و جذاب هست. هرچند در بعضی موارد با شما همسو نبودم، اما برداشت من از مطالب شما این بوده که نویسنده عموماً تلاش کرده عادلانه و منصفانه موضوعات رو نقد کنه و نظر بده و از زاویه‌ای به موضوعات نگاه کنه که کمتر مورد توجه واقع شده و خب این بسیار ارزشمنده.
    غمگینم از اینکه بامدادی دیگه ادامه پیدا نمی‌کنه و خوشحال از اینکه در جای دیگری باز هم می‌تونم مطالب شما رو دنبال کنم.

    درگیری‌های روزمره و دغدغه‌های زندگی زیاده، اما همه این‌ها باعث نمیشه مطالب جدید شما رو از دست بدم. 😊

    موفق و منصور، در پناه حق باشید.

    لایک

    1. سلام. خوشحالم از این‌که بامدادی و نگاه این حقیر به جهان برای شما حاوی چیزی ارزشمند و جذاب بوده. در خدمت هستم و من هم براتون آرزوی بهروزی و توفیق می‌کنم. ارادتمند. روزبه فیض

      لایک

  2. بامدادی، سال‌هاست که می‌نویسی و سال‌ها خوندیمت اما در یکی دو سال اخیر (شایدم بیشتر) انقدر مطلب کمی در این وبلاگ نوشتی که فکر کردم به کل رفته‌ای.
    الان که دو آدرس مکان‌های جدیدی که توش مقالاتت رو می‌نویسی رو دادی و دیدمش خیلی خوش‌حال شدم و به لیست خوراک‌هام اضافش کردم، اما آخه چرا زودتر آدرسشون رو ندادی؟

    امیدوارم وبلاگ‌نویس حرفه‌ای و باسابقه‌ای مثل تو به نوشتن ادامه بده چون مطالب و موضوعات خوبی رو می‌شه در نوشته‌هات پیدا کرد.

    دلم برای بامدادی تنگ می‌شه و سال‌هایی که گذشت : ).

    لایک

    1. سلام دوست نادیده. خوشحالم که این‌قدر به من محبت دارید و شرمنده از این‌که زودتر نشانی‌های جدید را معرفی نکردم. راستش تصمیم به این‌که بامدادی را به روزبه وصل کنم دشوار بود و مدتی طول کشید که درباره‌اش به اطمینان قلبی رسیدم. امیدوارم محبتی که به من و نوشته‌هایم داشتی ادامه‌دار باشد. در پاسخ به دوست دیگری گفتم که شکی نیست که دورانی که وبلاگستان فارسی و گوگل‌ریدر رونق داشت دورانی منحصر به فرد از تاریخ وب بود که برای کسانی که آن را از نزدیک تجربه کرده‌اند نوستالژیک است. و البته باز هم شکی نیست که نوشتن ماندگارتر از ظهور یا سقوط این یا آن فن‌آوری اجتماعی است و آدم‌ها مهم‌تر از فن‌آوری‌ها هستند. ممنون از این‌که نوشتید. ارادتمند. روزبه

      لایک

  3. من فاخته هستم خسته نشو منو فوری حذف نکن تا آخر برو بعد اگه خواستی حذف کن مگه چند بار من توی وبلاگت میخوام تکرار بشم! تصادفیو جالب این دومین وبلاگی که در گوگل پیدا شد و صاحبش رفته یه جای دیگه و وبلاگ رو به حال خودش رها کرد
    به هر حال خوش بحالت وبلاگ نویسی هستی که دیدگاهت اگر سه نقطه هم باشه میپرسن فلسفه وجود این پست سه نقطه ای چیه؟
    من ۱۵ ساله در وبلاگ مینویسم کسی واکنشی نظری مخالفتی چیزی نداره مثله توییتر که تا جز یک گروه حمایتی و باند و جریان فکری نباشی توییتهات چندان ریت نمیشه تازه اونم حس پوچی به ادم دست میده چون کسی نخوانده ریت میزنه مرامی ریت میزنه تا در برابرش اقدام متقابل انجام بدی. بنظرم یه بیعدالتی وجود داره تغییر ناپذیر و توهمی که خیلی ها دچارش میشیم که هر شهروند زمین با سرویس های مختلف یک رسانه داره و میتونه اظهار نظر کنه و نگاهشو با دیگران به اشتراک بزاره ولی از این خبرا نیست حداقل تجربه ای که داشتم اینکه ادمهای مشهور ناشناس و مشهور با هویت همیشه یک جریان فکری پشتشونه کاش میشد نویسنده مهمان تو باشم ولی خب این یک خوشخیالی هست من بازدید کننده ای هستم که به احتمال زیاد دیگه به وبلاگت سر نزنم این وبلاگ هم ماه یا چند سال به قبرستان وب ها میپیونده و بسته میشه. به هر حال آرزوی موقیت براتون داره
    نوشتن برای هیچکس مقداری ادمو نا امید میکنه خوشا به حالت که یه عده خبر دارن تو وجود داری حتی با اسم مستعار بامدادی. من وجود دارم ولی کسی اطلاع نداره. میبینی چه هدف سطحی و ساده ای دارم میخوام به افکارم که تبدیل به کلمات شدن توجه بشه و ب دیگران در تماس باشم بعید میدونم به اینجای متنم رسیده باشی همین که احساس کردی طرف یه تختش کمه حذف کردی الانم که حذف نکردی احتمالا دلت برام سوخته و حس ترحم به من پیدا کردی میگی ببینم این اخرش میخواد ب کجا برسه بعد حذفش میکنم یعنی امکان داره تا آر نوشتم رسیده باشی بعد حذف کنی؟ جدا نمیدونم یعنی اگه خودم بودم یه کامنت دری وری بی ارزش اما صادقانه رو تا اخرش میخوندم؟ من مثله پرونده فاخته هستم ۱۵ ساله جرات نکردم وبلاگ بسازم میترسم وبلاگ داشته باشم احمقانه به نظر میرسه ولی میترسم کاریشم نمیتونم بکنم و همیشه نوشته هامو زیر پست دیگران مینویسم در وبلاگ این ان نوشتم یعنی در قالب نظر فرستادم هیچکس منو نمیشانه آرشیو مطالبمو همیشه گم میکنم اینو میخوای اسمشو بزار بیماری ضعف حماقت ولی من دلم میخواد بنویسم اما فقط جرات نوشتم مطالبم زیر پست دیگران رو دام حتی نمیدوم بلاگرها مطالب من منتشر میکنن یا نه؟ میدونی بامدادی جان من تلاش میکنم دیگه وبلاگی رو دوبار نبین و امید داشته شم که مطابم رو تایید کرده البته بعضی وقتا هم با شور و هیان میرن چک میکنم در هرصورت بعدش میرم یه وبلاگ دیگه پیدا میکنم که بنویسم البته اگه نیاز به نوشتم داشته باشم. از خدافظی بدم میاد سلام بر تو که نمیشناسمت ولی دلم میخواد با هم دوست باشیم

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.