این نوشته، هفتمین مطلب از سری پستهایی است که تحت عنوان «نگاه استراتژیک» نگاشته میشود. در «نگاه استراتژیک» سعی میکنم کوتاه بنویسم تا مطالب راحتتر خوانده شوند، همینطور در این نوشتهها از بیان نظرات شخصیام پرهیز میکنم و نقل قول میکنم از مطالب تهیه شده توسط تحلیلگران حرفهای و بیطرف. بنابراین این نوشتهها قبل از اینکه نظرات من باشند، نتیجهی تحلیل حرفهایترین موسسات دنیا هستند و در میان انبوه اطلاعات و تفسیرهای «غیردقیق» یا «غیرمستند» یا «تحریف شده» یا «ایدئولوژیک»، خواندن آنها میتواند بسیار روشنگر باشد.
اولین سری مجموعهی نگاه استراتژیک با استفاده از مقالهها و تحلیلهای «استراتفور» که گاه و بیگاه به دستم میرسد نوشته شده است. اصل مقالهها اغلب طولانی هستند، بنابراین آنها را به قسمتهای کوتاهتر تفکیک میکنم و سعی میکنم هر کدام استقلال معنایی خود را حفظ کند.
خلاصهی قسمتهای قبل
در قسمتهای قبل دیدیم که ریشهی تضاد منافع آمریکا و روسیه به اختلاف اساسی میان استراتژیهای این دو کشور باز میگردد. آمریکا متمایل به حفظ برتری «کنترل قارهای» است و به این منظور با استراتژی گسترشطلبانهی روسیه که تلاش دارد با بلعیدن کشورهای همسایهی خود یک لایهی حایل دفاعی پیرامون خود به وجود آورد مقابله میکند. همینطور دیدیم که کشورهای آمریکای لاتین به تنهایی نمیتوانند تهدیدی برای آمریکا محسوب شوند، اما در صورت حضور یک قدرت از نیمکرهی شرقی میتوانند به اهرم فشار خطرناکی بر ضد منافع آمریکا تبدیل شوند. به این ترتیب روسیه برای خنثی کردن قدرت فرامرزی آمریکا تلاش میکند بحرانهایی دور از مرزهای خود برای آمریکا به وجود آورد و بخش قابل توجهی از تلاشهایش را در منطقهی آمریکایی لاتین متمرکز کرده است و خواهد کرد. در ادامه سه تاکتیک مهم روسیه در منطقهی آمریکای لاتین را بررسی کردیم که عبارت بودند از تلاش روسیه برای به خطر انداختن «دسترسی دریایی ایالات متحدهی آمریکا» از طریق تشکیل مثلث قدرت هوایی در منطقهی «کوبا، گرانادا،نیکاراگوئه» (یا نقاطی مشابه)، حمایت روسیه از تولید و انتقال مواد مخدر به ایالات متحدهی آمریکا و ایجاد بینظمی و اختلال در جامعهی آمریکا از طریق ناپایدار کردن کشور مکزیک بود. در ادامه نگاهی گذرا میاندازیم و فرصتها و چالشهای روسیه در آمریکای لاتین امروز.
فرصتهای روسیه در آمریکای لاتین
دانیل اورتگا (Daniel Ortega)، رئیس جمهور نیکاراگوئه، تمایل ویژهی خود را به دستهبندیهای مربوط به دوران جنگ سرد پنهان نمیکند. به دنبال جنگ روسیه و گرجستان، نیکاراگوئه تنها کشور جهان بود که آبخازیا و اوستیای جنوبی را به رسمیت شناخت. کارگردان پنهان داستان (مسکو) البته از این وضعیت خوشنود است.
رئیسجمهور بولیوی اوو مورالس (Evo Morales)، در تلاش برای بازنویسی قانون نحوهی توزیع سرمایه به سود حامیان فقیرش که در منطقههای مرتفع (highlands) زادگاهش زندگی میکنند است. هالهای از درگیریهای قومی این منطقهها با مرکزیت شهر کوچابامبا (Cochabamba) را از منطقههای پاییندست (lowlands) ثروتمندتر و اروپاییتر جدا میکند. بولیوی در آستانهی بروز یک جنگ داخلی تمام و عیار است، شرایطی که به شدت دخالتهای خارجی از آن نوع که در دوران جنگ سرد دیدیم را ترغیب میکند. چندی نخواهد گذشت که سرفصل روزنامههای پرتیراژ جهان، به عکسهای کوچابامباییهای کلاشینکوف به دست در حالی که شعارهای تند ضدامپریالیستی و ضدآمریکایی میدهند، مزین شود.
کارتلهای مواد مخدر در مکزیک، بسیار نیرومندتر از نمونههای چند دههی قبل خود شدهاند. قدرت مخرب این کارتلها اختیار عمل ویژهای به روسها میدهد و دستشان را برای طراحی سناریوهای مطلوب باز میگذارد.
وضعیت روسیه در ونزوئلا هم جالب توجه است. هوگو چاوز (Hugo Chavez) رئیسجمهور این کشور، دارای افکار ضدآمریکاییای است که چندین مرحله از تندروترین تبلیغاتچیهای روس هم افراطیتر به نظر میرسد. چاوز به بمبافکنهای استراتژیک روسیه اجازهی حضور در خاک ونزوئلا را داده و سفیر آمریکا را نیز اخراج کرده است. با نگاهی به نقشهی منطقه میتوان به سادگی فهمید که ونزوئلا نسبت به گرانادا، پایگاه به مراتب موثرتری برای تهدید کانال پاناما خواهد بود.
همینطور چاوز بارها تمایل خود را برای دخالت نظامی در درگیریهای بولیوی و همینطور حمایت از قاچاق اسلحه -از طریق روابطی که با فارک (FARC) دارد- اعلام کرده است. شبکههای قاچاق اسلحه و مواد مخدر به راحتی میتوانند از فرصتهای قدیم و جدیدی که در ونزوئلا فراهم است بهره جویند و این واقعیت از چشم روسها پنهان نخواهد ماند.
چالشهای نوین روسیه در آمریکای لاتین
البته همهی تحولات آمریکای لاتین پس از دوران جنگ سرد به سود روسیه تمام نشده است. مثلا کوبا دیگر مثل سابق کورکورانه از روسیه حمایت نمیکند. به دنبال طوفان در کوبا، کمکهای امدادی روسیه حرکتی برای ایجاد گشایشی در ارتباطات بود. کوبا به وضوح مردد است: در حالیکه کاسترویسم همراه با کاستروی پیر در بستر مرگ است و بزرگترین بازار جهان درست در یک قدمی مرزهای کوبا قرار دارد، البته که کوباییها با چند پشیز ناقابل به سوی روسیه جذب نخواهند شد. در زمان شوروی، کوبا به ازای اتحادی که با روسیه داشت، سوبسیدها و حمایتهای مالی فراوانی دریافت میکرد. چند محمولهی هوایی آذوقه برای طوفانزدگان کوباییها به هیچ عنوان تطمیعکننده نیست. هنوز مشخص نیست، روسها چقدر باید برای جلب توجه کوباییها هزینهی «دلاری» کنند.
وضعیت برزیل هم البته برای روسها چندان مطلوب نیست. حکومت مرکزی برزیل دیگر مثل قبل منفعل و ضعیف نیست. برزیل به سرعت به یک قدرت صنعتی تبدیل میشود و شرکت نفتی پتروبراس (Petroleo Brasileiro) هم به مراتب از هر شرکت روسی که تاکنون در آمریکای لاتین حضور یافته، موفقتر است.
برزیل به عنوان قدرت صنعتی در حال ظهور، نفوذ خود را در کشورهای همسایهاش اروگوئه، پاراگوئه، بولیوی و حتی رقبای منطقهایش یعنی ونزوئلا و آرژانتین گسترش میدهد. فقط کشورهایی که قدرت و کنترل نامحسوس و ضعیفی روی مرزهای خود و کشورهای همسایهشان دارند، از دخالتها و حمایتهای روسیه حمایت میکنند. برزیل دیگر چنین کشوری نیست و مسلما از موشدوانیهای روسیه در مجاورت مرزهایش چندان خوشنود نخواهد شد.
در هفت قسمت «نگاه استراتژیک» تضاد منافع ریشهای آمریکا و روسیه را تحلیل کردیم و دیدیم که روسیه چگونه با پیگیری سه تاکتیک مهم در منطقهی آمریکای لاتین، تلاش میکند قدرت دوربرد آمریکا در اوراسیا و پیرامون مرزهایش را منحرف و محدود کند.
در آیندهی بحثهای نگاه استراتژیک، به سایر موضوعات و نقاط دیگر جهان خواهم پرداخت.
مطالعهی دقیق نوشتههای قبل به درک بهتر این نوشته کمک میکند:
- روسیه به مثابه یک قلب تپنده
- آمریکا: تلاشی مستمر برای حفظ کنترل قارهای
- چگونه روسیه میتواند هژمونی آمریکا را هدف قرار دهد؟
- مثلث قدرت هوایی چیست و چرا آمریکا از تشکیل آن میترسد؟ (شرح تاکتیک اول روسیه در آمریکای لاتین)
- مواد مخدر، اسلحهای ارزان و موثر در خدمت روسیه
- روسیه پایداری داخلی آمریکا را هدف قرار میدهد
- نگاه استراتژیک: روسیه در آمریکای لاتین – فرصتها و چالشها
با من بمانید تا در مجموعهی «نگاه استراتژیک» دینامیسم حاکم بر دنیای امروز را بهتر بشناسیم.