محدودیت طبقهبندی چپ-راست برای نشان دادن گرایشات سیاسی موجود در جهان مدتهاست که ثابت شده است. در ادبیات سیاسی ایران و جهان بارها و بارها به اصلاحات نئولیبرالیسم، فاشیسم، آنارشیسم، کمونسیم، راست افراطی و مانند آنها برخورد میکنیم بدون اینکه دقیفا بتوانیم جایگاه مناسبی در الگوی کلاسیک راست-چپ برایشان بیابیم.
به کمک دوست خوبم کاتالاکسی (و دوستی که برایشان کامنت گذاشته بود)با سایت قطبنمای سیاسی آشنا شدم. این سایت با اضافه کردن یک بعد جدید به سیستم ساده و یکبعدی کلاسیک (همان سیستم راست-چپ) موفق میشود گرایشات غالب سیاسی امروز جهان را به خوبی توضیح دهد و رابطه آنها را با یکدیگر بهتر نشان دهد. علاوه بر مطالب این نوشته توصیه میکنم حتما به این سایت سر بزنید و به خصوص آزمون تعیین جهتگیری سیاسی آن را که به کمک مجموعهای از سئوال و جواب که در نهایت مطابق با فرمول خاصی گرایش سیاسی شما را تعیین میکند انجام دهید. ترجمه سئوالات این آزمون جالب را در پایین همین نوشته آوردهام. ترجمه فارسی این سئوالات صرفنظر از اینکه ممکن است برای دادن آزمون اصلی که به زبان انگلیسی است به دردتان بخورد، به صورت مستقل نیز ارزش تامل دارد.
توصیه: برای اینکه بتوانید با ذهنیت دستاول در آزمون شرکت کنید پیشنهاد میکنم (همانطور که در کامنتها هم دوستی تاکید کرد) قبل از خواندن این مقاله ابتدا آزمون را بدهید. اگر وقت دادن آزمون را ندارید، خواندن این مقاله و مشاهده تحلیلها و نمودارهای آن باز هم به شما کمک میکند که دیدگاه بهتری از گرایشهای سیاسی موجود داشته باشید.
نمودار زیر نمایشگر دستهبندی کلاسیک گرایشات سیاسی است:
به نظر میرسد جای متغیر اجتماعی در اینجا خالی است. نقش فرد و جامعه بدون در نظر گرفتن متغیرهای اقتصادی، میتواند در نگرش سیاسی تاثیرات مهمی بگذارد.
اضافه کردن یک متغیر جدید دردستهبندی نگرشهای سیاسی: دیدگاه اجتماعی نیز تعیین کننده است
با اضافه کردن یک بعد جدید (متغیر جدید) به دستهبندی گرایشهای سیاسی به نوعی صفحه مختصات دست مییابیم. در این صفحه مختصات محور افقی همان محور راست-چپ ذکر شده در بالا بوده که با نگرش اقتصادی تعیین میشود. محور جدید (محور عمودی) محور اقتدارگرایی–آزادیگرایی بوده که با توجه به میزان اولیت دادن به قدرت مرکزی و حاکمیت دولت تعیین میشود. به این ترتیب صفحه مختصات سیاسی به چهار قسمت اصلی تقسیم میگردد:
-
طیف دیدگاههای سیاسی در محور عمودی (متغیر اجتماعی):اقتدارگرایی: از دولت، حاکمیت و سنتها باید پیروی کرد(در حالت افراطی تبدیل به تمامیتگرایی میشود)آزادیگرایی: حداکثر آزادیهای فردی (شخص آزاد است هر کاری دلش میخواهد با خودش یا مایملکش انجام دهد، به شرطی که به افراد دیگر هم همان آزادیها را بدهد، یعنی مانع آزادیهای مشابه دیگران نشود)
-
طیف دیدگاههای سیاسی در محور افقی (متغیر اقتصادی):چپ: تاکید بر تولید یا مالکیت گروهی یا غیر متمرکزراست: تاکید بر مالکیت و تولید خصوصی.
نکته مهم: گاه معادل فارسی Libertarianism را اختیارگرایی آوردهاند، اما من لفظ آزادیگرایی را کمی بیشتر ترجیح میدهم.
با توجه به محورهای یاد شده، صفحه مختصات سیاسی به چهار قسمت تقسیم میشود. معمولا گرایشات سیاسی در یکی از غالبهای چهارگانه زیر میگنجند:
- راست اقتدارگرا: از نظر اقتصادی متمایل به اقتصاد آزاد، از نظر اجتماعی متمایل به نقش دولت (یا سنت یا نهادهای دیگر) به عنوان قدرت مرکزی
- چپ اقتدارگرا: از نظر اقتصادی متمایل به اقتصاد کنترل شده، از نظر اجتماعی متمایل نقش دولت دولت (یا سنت یا نهادهای دیگر) به عنوان قدرت مرکزی
- راست آزادیگرا: از نظر اقتصادی متمایل به اقتصاد آزاد، از نظر اجتماعی متمایل به پراکندگی یا عدم تمرکز قدرت (تاکید زیاد بر آزادیهای فردی)
- چپ آزادیگرا (یا آزادیگرای سوسیالست): از نظر اقتصادی متمایل به اقتصاد کنترل شده، از نظر اجتماعی متمایل به پراکندگی یا عدم تمرکز قدرت (تاکید زیاد بر آزادیهای فردی)
چند تعریف:
با استفاده از صفحه مختصات فوق و تعاریف ذکر شده میتوانیم برخی از اصلاحات سیاسی را از زاویه جدیدی تعریف کنیم:
- فاشیسم: بیشترین گرایش به اقتدارگرایی (مرکزیت کامل قدرت در یک نهاد مانند دولت)
- آنارشیسم: نقطه مقابل فاشیسم. کمترین گرایش به اقتدارگرایی (دولت مرکزی وجود ندارد)
- کمونیسم: بیشترین گرایش به جمعگرایی اقتصادی (اقتصاد کاملا گروهی)
- نئولیبرالیسم: بیشترین گرایش به مالکیت خصوصی (شرکتهای سهامی بزرگ)
اشتباهات مصطلح در ادبیات سیاسی:
- فاشیسم نقطه مقابل کمونیسم نیست. نقطه مقابل کمونیسم در واقع نئولیبرالیسم میباشد.
- آزادیگرایی (Libertariansim) با آزادمنشی (Liberalism) فرق میکند. اولی ضمن تاکید بر آزادیهای فردی منکر حضور قدرتهای سنتی مانند دولت، مذهب، سنت و غیره است اما دومی با این نهادهای قدرت مشکلی ندارد.
- بیشترین فاصله از لحاظ تفکر اقتصادی-سیاسی میان چپهای آزادیگرا و راستهای اقتدارگرا میباشد. همانطور که در نمودار میبینید، چپهای اقتدارگرا با راستهای اقتدارگرا چندان فاصلهای ندارند.
- کمترین آزادیهای فردی در کمونیسم نیست، بلکه در سیستمهای فاشیستی به چشم میخورد (اوج اقتدارگرایی).
با استفاده از طبقهبندی فوق نگاهی داشته باشیم به گرایشات سیاسی برخی از شخصیتهای سیاسی مشهور جهان:
همینطور به نمودار گرایشات سیاسی حاکم در برخی از کشورهای اروپایی توجه کنید:
یک بازی هیچانانگیز!!!
با توجه به اطلاعات ذکر شده تصمیم گرفتم دست به یک کار هیجانانگیز بزنم که در واقع جنبه بازی دارد. به ذهنم رسید آزمون را مجددا بدهم ولی اینبار خودم را در لباس شخصیتهای مختلف فرض کنم و در پاسخ دادن به سئوالات به جای در نظرگرفتن خودم، با توجه به شناختی که از شخصیتهای مورد نظر دارم به جای او(آنها) جواب بدهم. نظر شما چیست! من که خیلی از این بازی خوشم اومد.
نتیجه آزمون را میتوانید در نمودار زیر ببینید:
خوب البته این نتایج با تلقی که من از این اشخاص (گروهها) داشتم به دست آمده است. ممکن است شما اگر به جای مثلا طالبان امتحان دهید، نتیجه متفاوتی از آب درآورید. اگر کسی علاقهمند بود و آزمون را داد و نتایج متفاوتی به دست آورد لطفا به منم اطلاع دهد. برایم خیلی جالب است که بدانم.
آزمون جهتیابی سیاسی به زبان فارسی!
تاکید میکنم که آزمون تعیین گرایش سیاسی را حتما بدهید. این آزمون به زبان انگلیسی میباشد. در صورتی که زبانتان به اندازه کافی خوب نیست که متوجه مفهوم دقیق پرسشها بشوید من ترجمه فارسی آنها را اینجا آورده ام. سعی کردهام تا حد امکان امانتدار باشم. سئوالاتی که باید جواب بدهید زیاد دشوار نیستند. هر سئوال را با انتخاب یکی از گزینههای شدیدا مخالفم، مخافلم، موافقم، شدیدا موافقم پاسخ دهید و در پاسخ دادن به آنها سعی کنید به حس درونی خود مراجعه کنید و نه آمار یا ارقام:
1. در مورد اینکه چگونه کشور و جهان را میبینید:
- اگر جهانیشدن اقتصاد اجتنابناپذیر باشد، در درجه اول باید در خدمت بشریت باشد تا اینکه در خدمت منافع شرکتهای چندملیتی.
- من همیشه از کشورم جانبداری میکنم، چه جق با آن باشد و چه نباشد.
- هیچکس کشور محل تولد خود را انتخاب نمیکند، پس احمقانه است که به آن افتخار کند.
- نژاد ما خصوصیات برتری نسبت به نژادهای دیگر دارد.
- دشمن دشمن من، دوست من است.
- اقدام نظامی بر خلاف قوانین بینالمللی در برخی از موارد قابل قبول است.
- امروزه اطلاعات و سرگرمی به صورت نگرانکنندهای با هم آمیخته شدهاند.
2. در مورد اقتصاد (به آمارها کاری نداشته باشید، فقط گرایش خود را در نظر بگیرید)
- مردم بیشتر توسط طبقات اجتماعی از هم جدا هستند تا ملیت.
- کنترل تورم مهمتر از کنترل بیکاری است.
- چون نمیتوان به شرکتها اعتماد کرد که از محیط زیست مراقبت کنند، آنها نیاز به مقررات نظارتی دارند.
- «از هر کس به اندازه توانش، به هر کس به اندازه نیازش» یک نظر اساسا خوب است.
- این یک موضوع غمانگیز است که در جامعه ما حتی آب خوردن نیز یک محصول مصرفی با بستهبندی و نشان تجاری میباشد.
- زمین نباید کالایی قابل خرید یا فروش باشد.
- این غمانگیز است که سرمایههای شخصی کلانی توسط کسانی که فقط با پول کار میکنند و هیچ نقشی مثبتی در جامعه بازی نمیکنند تولید میشود.
- سیاستهای حمایتی گاه در تجارت لازم است.
- تنها وظیقه اجتماعی یک شرکت رساندن سود به سهامدارانش است.
- ثروتمندان خیلی زیاد مالیات میپردازند.
- کسانی که توانایی مالی بهتری دارند و میتوانند بیشتر پول پرداخت کنند حق دارند از خدمات درمانی بهتری برخوردار شوند.
- دولتها باید شرکتهایی را که عموم مردم را گمراه میکنند جریمه کنند.
- بازار آزاد واقعی نیازمند قوانینی است که جلوی تشکیل انحصار توسط شرکتهای چند ملیتی را بگیرد.
- هرچه بازار آزادتر باشد، مردم هم آزادتر هستند.
3. ارزشهای اجتماعی شما:
- سقط جنین در شرایطی که جان مادر در خطر نباشد، باید همیشه غیرقانونی باشد.
- همه مقامات باید پاسخگو باشند.
- چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان.
- نباید از مالیات دهندگان انتظار داشت که از تئاتر یا موزههایی که از نظر مالی نمیتوانند مستقل باشند حمایت کنند. [نباید از بودجه دولت برای موسسات هنری یا فرهنگی غیر انتفاعی هزینه کرد]
- مدارس نباید حضور دانشآموزان درکلاسها را اجباری کنند.
- همه مردم دارای حقوق هستند، اما برای همه بهتر است که دستههای مختلف مردم، حقوق مربوط به خودشان را داشته باشند.
- والدین خوب گاهی باید فرزندان خود را تنبیه بدنی کنند.
- این طبیعی است که بچهها بعضی از رازهایشان را از پدر و مادر پنهان کنند.
- همراه داشتن ماریجوانا [نوعی مادهی مخدر] برای استفاده شخصی نباید جرم جنایی به حساب بیاید. [با تشکر از خواننده سامان]
- مهمترین رسالت مدارس باید این باشد که به نسل آینده بیاموزد چطور کار پیدا کنند.
- اشخاصی که دارای بیماری یا ناتوانیهای وخیم قابل انتقال از طریق وراثت ژنتیکی هستند، نباید اجازه تولید مثل داشته باشند.
- مهمرین چیزی که باید بچهها یاد بگیرند پذیرش نظم است.
- چیزی به اسم مردم وحشی یا متمدن وجود ندارد؛ فقط فرهنگهای مختلف وجود دارند.
- کسانی که میتوانند کار کنند، اما این امکان را رد میکنند، نباید از جامعه انتظار حمایت داشته باشند.
- وقتی آزرده خاطر یا ملول هستید، بهتر است در موردش فکر نکنید و سر خودتان را با موضوعات خوشحال کننده گرم کنید.
- نسل اول مهاجران به کشورهای دیگر هرگز نخواهند توانست در کشور جدید کاملا جا بیفتند.
- چیزی که برای اکثر شرکتهای موفق خوب باشد همیشه در نهایت برای همه ما خوب است.
- هیچ رسانه ارتباط جمعی حتی اگر محتوای برنامههایش خیلی هم مستقل باشد، نباید از بودجه عمومی کمک دریاف کند (دولت نباید به هیچ رسانه ارتباط جمعی کمک مالی کند، فارغ از اینکه آن رسانه چقدر مستقل است).
4. چگونه شما جامعه بزرگتر را میبینید:
- حق آزادی شهروندی ما به مقدار زیادی تحت عنوان مبارزه با تروریسم تحت شعاع قرار گرفته است.
- حاکمیت تک حزبی یک خوبی بزرگ دارد: از بحثها و اختلافاتی که باعث تاخیر توسعه در یک سیستم سیاسی دموکرات میشوند به دور است.
- با وجودیکه عصر الکترونیک استراق سمع رسمی را آسانتر کرده است، اما فقط مجرمان باید نگران این موضوع باشند.
- مجازات اعدام در مورد اغلب جنایتهای بزرگ باید قابل انتخاب باشد.
- در یک جامعه متمدن، همیشه باید گروهی برای فرمان دادن و گروهی برای تبعیت کردن وجود داشته باشد.
- هنرهای انتزاعی نمایانگر هیچ چیز بخصوصی نیستند و اصولا نباید به عنوان هنر تلقی شوند.
- در قانون مجازات همیشه مجازات باید مهمتر از بازپروری باشد.
- تلاش برای درمان یا بازپروری بعضی از مجرمان فقط وقت تلف کردن است.
- یک شخص اهل کسب و کار یا تولیدکننده مهمتر از یک نویسنده یا هنرمند است.
- مادرها میتوانند شغل داشته باشند، اما وظیفه اصلی آنها خانهداری و تربیت فرزندان است.
- شرکتهای چندملیتی به صورت غیراخلاقی در حال تاراج منابع ژنتیک گیاهی کشورهای در حال توسعه هستند.
- آشتی کردن و پذیرفتن ساختار موجود یکی از مهمترین جنبههای پختگی و بلوغ است.
5. در مورد مذهب:
- طالعبینی یا فالبینی میتواند خیلی از پدیدهها را دقیقا توضیح دهد.
- اگر مذهبی نباشید، نمیتونید اخلاقگرا باشید.
- برای حمایت از مردم واقعا نیازمند، امور خیریه بهتر از تامین اجتماعی است.
- بعضی از مردم به طور کاملا طبیعی بداقبال هستند (بختشان تاریک است).
- این برای من مهم است که مدرسه به فرزند من ارزشهای مذهبی را القا کند.
6. در مورد روابط جنسی:
- رابطه جنسی خارج از ازدواج معمولا غیراخلاقی است.
- زوج متشکل از دو همجنسگرا که همدیگر را دوست دارند، نباید از امکان پذیرفتن فرزند محروم شوند.
- دسترسی به محصولات پورنوگرافیک که توسط افراد بالغ و با رضایت آنها تهیه شده باشد، باید برای افراد بالغ قانونی باشد.
- اتفاقاتی که در اتاق خواب خصوصی میان افراد بالغ و با رضایت آنها رخ میدهد هیچ ارتباطی به حکومت ندارد.
- هیچکس نمیتواند به صورت طبیعی احساس تمایل همجنسگرایی کند.
- این روزها در مورد آزادیهای جنسی خیلی افراط شده است. [با تشکر از خواننده سامان]
آشنایی با دو نشان:

علامت آنارشیسم به معنی نفی کامل قدرت و حداکثر آزادیفردی
واژهنامه:
معادلهای فارسی برخی از اصطلاحات سیاسی
لینکها به صفحه ویکیپدیای هر عنوان متصل است. در مورد لینکهای فارسی صفحه ویکیپدیای فارسی را قرار دادهام. برخی از این صفحهها خالی هستند و نیازمند فکر و دست شما هستند که آنها را پر کند!
انگلیسی | فارسی |
Left | چپ |
Right | راست |
Authoritarian | اقتدارگرایی |
Libertarian | آزادیگرایی |
Fascism | فاشیسم |
Neoliberalism | نئولیبرالیسم |
Anarchism | آنارشیسم |
Comunism | کمونیسم |
Authoritarian left | چپ اقتدارگرا |
Libertarian Left | چپ آزادیگرا |
Authoritarian Right | راست اقتدارگرا |
Libertarian Right | راست آزادیگرا |
Collectivism | مالکیت یا تولید گروهی |