میگوید: کاش ایتالیاییها دخالت نمیکردند. تا همین شصت سال پیش آخر لیبی مستعمرهشان بود. احساس گناه نکردند؟
میگویم: معادلات سیاسی کجا تابع اخلاق بوده که الان باشد. من از حامیان بیدریغ استعمار شاکی هستم وگرنه معادلات سیاسی که جای غر زدن ندارند.
هر دو به یک چیز فکر میکنیم: دیگر حتی سعی نمیکنند رنگ و لعاب باورپذیرتری به استراتژیهای استعمارگرایانهشان بزنند. استعمار عریان قرن نوزدهم و بیستم و بیست و یکم. تاریخ عوض نشده است. همان است که بود. اما چقدر تلخ که روشهای پوسیدهٔ تبلیغاتی استعمارگران اینچنین طرفداران خاص و عامی دارد. دیگر حتی نمیشود از این استعمارگری عریان و تلخ ایراد گرفت چون هر گونه انتقاد از آن به معنای حمایت از هیولاهایی به نام صدام و قذافی تعبیر میشود. فقط دو گزینه برایمان باقی گذاشتهاند: حمایت چشم بسته از سیاستهای عریان استعمارگران یا در آغوش گرفتن دیکتاتور.
به هم نگاه میکنیم و لبخند تلخی میزنیم.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.