وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) در سال 2009 حدود 27,000 نفر را برای امور مربوط به سربازگیری، تبلیغات و روابط عمومی استخدام میکند. این تعداد تقریبا به اندازهی کل پرسنل 30,000 نفری وزارت امور خارجهی آمریکاست. {+}
تحقیقی که توسط آسوشیتدپرس انجام شده نشان میدهد که در 5 سال گذشته، سرمایهای که توسط ارتش آمریکا برای فتح قلبها و ذهنهای مردم که در اصطلاح نظامی آنرا حوزهی عملیات انسانی (the human terrain) مینامند صرف شده حدود 63 درصد افزایش یافته و امسال به رقم خیره کنندهی 4.7 میلیارد دلار میرسد. البته همان تحقیق تاکید میکند که بودجهی اصلی احتمالا بسیار بیشتر از اینهاست، چرا که بخش قابل توجهی از بودجههای نظامی «محرمانه» هستند و در دسترس محققین قرار ندارند.
به تدریج که «جنگ» محبوبیت خود را از دست میدهد، تلاش برای جذابتر کردن آن در داخل (و خارج) از آمریکا شدت میگیرد. حدس زدن نوع رویکرد دیپلماتیک دولتی که رشد بازاریابهای نظامی آن در یک سال به اندازهی کل پرسنل وزارت امور خارجهاش باشد چندان سخت نیست.
و ای کاش فقط تبلیغات میبود. باور کنید این تبلیغات با آگهیهای معمولی یخچال و آیفون فرق میکنند. اینبار «جنگ کسب و کار من است*» و کالایی که به فروش میرود علنا و عملا و بدون هیچپردهپوشی «جنگ» برای مردم یک کشور و «نابودی» برای مردمان کشورهای دیگر است.
* کتابی به نام «مرگ کسب و کار من است» به فارسی ترجمه شده است.