این نوشته به بهانهی انتشار فیلم-سند-خبر تاریخی و مهم حملهی نیروهای انتظامی-امنیتی به کوی دانشگاه تهران نوشته میشود. به نظر من انتشار این فیلم فوقالعاده مهم است. برای درک اهمیت نفوذ و تاثیر این فیلم در شرایط امروز ایران اجازه دهید خلاصهای از رویدادهای سیاسی-اجتماعی ایران را در ماههای اخیر (بعد از انتخابات) بنویسم. تحلیل و اطلاعات ارائه شده در این نوشته بر اساس گمانهزنیها و تحلیلهای شخصی من و همینطور اطلاعات پراکندهای است که در اختیار عموم قرار دارد. مسلما بدون دسترسی به اطلاعات کلیدی و خارج از دسترس، احتمال دقیق بودن این تحلیل اندک است؛ اما شاید بهترین تصویری باشد که بتوانیم از این پازل پراکنده و مغشوش تشکیل دهیم.
الف.
سناریوی انتخابات توسط محافلی قدرتمند در داخل کشور طراحی و اجرا میشود. سناریو با واکنش شدید مردم به خصوص در شهرهای بزرگ رو به رو میشود. حاکمیت چارهای جز تصمیمگیری ندارد. یا باید با اعتراف به سناریویی اجرا شده عملا تن به یک عقبنشینی سازمانی بدهد یا اینکه برخورد سرکوبی در پیش بگیرد. گروههای قدرتمند تصمیمگیرندهی داخل حاکمیت روش دوم را انتخاب میکنند. سرکوب شدت میگیرد و به طبع آن فضای امنیتی و خفقان تجویز میشود.
ب.
به تدریج دامنهی اعتراضات شدت میگیرد و سطح مطالبات معترضان متنوعتر میشود و در بسیاری موارد از انتخابات فراتر میرود و برجکهای کلیدیتری را نشانه میگیرد. گروههای قدرتمند و تصمیمگیرندهی داخل حاکمیت که به خاطر موقعیتی که دارند از توانایی «سنجش شرایط» خوبی برخوردار هستند نگرانتر میشوند. آنها میدانند که این شرایط خطرناک است و حتی اگر به صورت موقت بتوان آنرا «جمع» کرد با شدتی بزرگتر در آیندهای نه چندان دور باز خواهد گشت. از طرف دیگر آنها میدانند که زیر فشار شدید اجتماعی که به صورت دینامیک و اکتیو در خیابانها و حتی در بدنهی حاکمیت حضور دارد نمیتوانند کوتاه بیایند. کوتاه آمدن در شرایطی که جنبش معترضان در اوج نشاط و روحیه است به معنای تشدید آن (و نه مهار آن) و فراهم آوردن زمینهی خطرناکی برای نابود شدن خودشان است.
ج.
اختلافات در میان مردان قدرت شدت میگیرد. تا دیروز بحث «تنظیم انتخابات» و اندکی بحران بود. قرار نبود کار به سرکوب مستقیم مردم در خیابانها و خونریزیهای آشکار برسد. قرار نبود که بحران این قدر دامنه دار و طولانی شود. شخص، اشخاص و گروههای میانهرو در حاکمیت روز به روز نگرانتر میشوند. آنها سعی میکنند گروههای تندروتر را اندکی مهار کنند. اما انگار مشکلی پیش آمده است. گروههای اقتدارگرای تندرو مهار شدنی نیستند! ظاهرا این گروهها به خاطر برخورداری از امکانات نامحدود نظامی-امنیتی و فعالیت چشمگیر در زمینهی اقتصادی بیش از حد نیرومند شدهاند. کسی را یارای مهار و کنترل آنها نیست. آنها دستور میدهند. آنها برنامهریزی میکنند. آنها ریش و قیچی را به دست گرفتهاند.
د.
گروههای میانهرو بنا به مصلحت تلاش میکنند به رهبران معترضان نزدیکتر شوند. اما تندروها چنان میانه را به دست گرفتهاند که صحبت از وحدت و تعدیل فضای امنیتی به راحتی امکانپذیر نیست. به هر حال گروههای میانهرو به نمایندگی آقای علی مطهری نمایندهی تهران با فرستادن سیگنالهای مختلف به رهبران معترض، به خصوص به نیرومندترین و مهمترینشان یعنی آقای میرحسین موسوی ندا میدهند. برنامه این است که اجازه داده شود تا جنبش سبز مدتی آرامتر شود و حاکمیت خودی نشان دهد و موضع قدرت بگیرد تا بتوانند در شرایط مناسبتری زمینه را برای مهار نیروهای افسارگسیختهی امنیتی-نظامی فراهم کنند. نیروهایی که کم مانده کل نظام را ببلعند.
ه.
مذاکرات غیرمستقیم کمکم نشانههایی از پیشرفت از خود نشان میدهد. در نقطهی اوج این روند، آقای موسوی بیانیهی کلیدی شمارهی هفدهم خود را صادر میکند. بیانیهای که در آن ضمن پذیرش دیفاکتوی دولت فعلی راهکار «ما عجله نداریم و شما هم نیازی نیست اعتراف به شکست کنید» را پیش پای حاکمیت میگذارد. زمینهها در حال فراهم شدن است و ائتلافهای مهمی که احتمالا «شخص» خیلی مهمی هم در آن حضور غیرمستقیم دارد شکل میگیرد. برخورد بسیار تند آقای هاشمی رفسنجانی با آقای محمد یزدی و عقبنشینی و سکوت ایشان در این روزها گویای شکل گرفتن جبهههای ائتلافی کاملا جدید است. به نظر میرسد آقای رفسنجانی یاران مهمی را با خود همنوا کرده است. آقای موسوی دیگر بیانیه نمیدهد، اما در مصاحبهای مواضع محکم و بسیار قاطعی میگیرد و ندا میدهد که خواستههای اصلی جنبش را فراموش نکرده است.
و.
آرام شدن اوضاع و نزدیک شدن به وحدت داخلی در حاکمیت اصلا به صلاح کارتلهای امنیتی-نظامی-اقتصادی نیست. تا حد امکان بحرانسازی ادامه مییابد. اعدام ناگهانی دو جوان که پیش از انتخابات دستگیر شده بودند از این جمله است. اتفاقات ریز و درشت بسیار میافتد تا از یک سو بحران ادامه یابد، صدای طیفهای معتدلتر کمتر به گوش کسی برسد و از سوی دیگر گروههای تندروی اصلاحطلبان و طرفداران نظریههای «روز نهایی» نیرومندتر شوند. اما ائتلاف میانهرویی که شکل گرفته نیرومند است و عناصر هوشیار و با نفوذی مثل آقای رفسنجانی آنرا مدیریت میکنند. همزمان با اوج گرفتن بحرانها، ائتلاف وحدت حاکمیت نیز پروژهی خودش را پیش میبرد و روز به روز یارکشیهای مهمتری انجام میدهد.
ز.
مهمترین بخش این سناریوی آرامسازی در بیست و دوم بهمنماه طراحی و اجرا میشود. برنامهی بیست و دوم بهمن تقریبا همانطوری اجرا میشود که باید میشد و تقریبا به همان هدفی میرسد که نیت طراحاناش بوده است. ایجاد حس ناامیدی، پراکندگی و شکست در طیفهای مختلف جنبش سبز. بلافاصله حاکمیت با انتشار پروپاگاندای قوی در سطوح مختلف رسانهای اعلام اقتدار و پیروزی میکند. طیفهای تندروی مخالف و طرفداران نظریههای «روز نهایی» و «اسب تروا» اعتبار قبلیشان را از دست میدهند و طیف میانهروتر مخالفان میدان میگیرند. از آن طرف به خاطر وضعیت برتر و موقعیت پیروز و مقتدر حاکمیت حالا این فرصت پیش میآید تا زمینه برای مهار و کنترل نیروهای تندرو و افسار گسیختهی داخل حاکمیت که عرصه را حتی بر خود اصولگرایان تنگ کردهاند فراهم شود.
ح.
کمکم عضلات نیرومند ولی غیرفعالی در درون حاکمیت به حرکت در میآیند. رایزنیهای طولانی و سبک و سنگینکردنهای مختلف همراه با یارکشیها و اهداف مشترک کمکم طیفهای مختلفی از اصلاحطلبان معتدل و اصولگرایان میانهرو را به هم نزدیکتر کرده است. هدف مهار گروه جوان و نیرومندی است که به زرادخانهی نظامی-امنیتی ایران تکیه زده و از مونوپولیهای اقتصادی کشور تغذیه میکند. در همین روزها خبر طرح اصلاح قانون انتخابات که در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت قرار گرفته است منتشر میشود. مردم جدی نمیگیرند. اما خیلیها از جمله آقای کیهان موضوع را جدی قلمداد میکند. احتمالا خیلیهای دیگر هم موضوع را جدی و خطرناک میدانند. موازنه انگار در حال به هم خوردن است. وضعیت گروههایی که میخواهند شرایط بحرانی جامعه ادامه یابد تا بتوانند تسویه حسابهای داخلی و همینطور سلطهی امنیتی-نظامی-اقتصادی خودشان را تکمیل کنند اصلا خوب نیست. کار به جایی رسیده که فرماندهی نیروی انتظامی را هم برکنار کردهاند. باید کاری کرد!
ط.
چه کاری بهتر از ایجاد بحرانی جدید! بهترین سناریو نشت یکی از محرمانهترین اسناد رسانهای ماههای اخیر است. سندی که باید از طریق یک رسانهی معتبر خارجی و در یک زمان کلیدی منتشر شود. زمانی که بتواند بیشترین هجمه و شوک روانی را ایجاد کند، بیشترین اینرسی خبری را به خود بگیرد و بتواند موج احساسات میلیونها ایرانی را برانگیزاند. خبر باید بتواند چنان شوری در مردم و جنبش معترضان ایجاد کند تا دوباره فضا برای تندروترین مخالفان سبز فراهم شود تا بتوانند با خونی تازه و گرم مشغول تبلیغ سناریوهای «روز نهایی» شوند. خبر باید چنان به دقت انتخاب شود و چنان به موقع پخش شود که بتواند برایند خطرناکی که در داخل حاکمیت به زیان گروههای تندروی امنیتی-نظامی-اقتصادی ایجاد شده است را خنثی کند.
سند-خبر مورد نظر انتخاب میشود: فیلم حملهی نیروهای انتظامی و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران!
زمان نشت خبر هم انتخاب میشود: درست در شرایطی که طرح اصلاح قانون انتخابات در حال مطرح شدن است. درست فردای روزی که فرماندهی نیروی انتظامی برکنار شده است!
رسانهی مورد نظر هم انتخاب میشود: بیبیسی فارسی. اولا رسانهای در خارج از کشور است و محدودیتهای پخش رسانههای داخلی را ندارد و ثانیا معتبر است و مثل رسانههای لوسآنجلسی و واشنگتنی نیست که بین نخبگان برش اندکی داشته باشد.
ی.
بیبیسی فیلم-سند-خبر را منتشر میکند. برادران مسلح باتوم به دست شبانه به خانهی نوجوانان مظلوم تجاوز میکنند. خانه. خانه. خانه. این مفهوم مقدس. فرزند فرزند فرزند… این مفهوم عزیز… این تجاوز به خانهی فرزندان ماست. وای… مادرها و پدرها داغ میشوند. اشکهای خشم و رنج و اندوه پای تلویزیونها بر گونههای مردان و زنان این مرز و بوم مینشیند. موج احساسات طبیعی و معصومانهی مردم شور تازهای به آنها میدهد. داغها تازه شده است. خشمهای سرخورده و نفرتهای مهار شده سر باز میکند. آنها به خانهی فرزندان بیدفاع ما تجاوز کردند. …
از فردا موج جدیدی از شور و شوق مردمی آغاز خواهد شد. تندروهای «اکسیون نهایی» از تریبونهای جهانیشان سناریوهای جدید «اسبهای تروا» را تبلیغ خواهند کرد. یک بار دیگر کارتلهای اقتصادی-نظامی-امنیتی ایران به هدف خود میرسند.
بحرانی جدید آغاز شده است و نیروهای معتدل روزهای سختی پیش رو خواهند داشت.
.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |