یکی از مهمترین موضوعاتی که درک وقایع سیاسی داخلی یا خارجی را دشوار میکند شعارها، ادعاها، بلوفها و اظهار نظرهای مختلف و بعضا ضد و نقیض یا غیر دقیقی است که شخصیتهای حقیقی و حقوقی سیاسی در رابطه با موضوعات مختلف بیان میکنند که لزوما منعکس کننده سیاستهای راهبردی آنها نیست. برای درک بهتر شرایط همیشه باید سیاستهای جدی و استراتژیها را از بازیهای کلامی و شعارگونه تفکیک کرد (البته تا حد امکان).
دیروز، وزیر امور خارجه آمریکا از طریق وزیر خارجه روسیه به ایران پیام داد که مذاکرات ماه آینده که در رابطه با موضوعات هستهای ایران انجام میشود آخرین فرصت ایران برای پرهیز از اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای این کشور خواهد بود.
این تهدید که شاید به خاطر بدون قید و شرط بودنش جدیترین و رسمیترین تهدیدی باشد که در چند سال اخیر علیه ایران انجام شده است در صفحه اول سایتهای خبری فارسیزبان تیتر نشد. اما شیوه ارسال آن (انتخاب کانال رابط و لحن آن) که نشان میدهد پیام «مخاطب خاص» دارد و به قصد تهییج افکار عمومی آمریکا یا ایران یا غیره انجام نشده است نشان از آن دارد که بخش شعارگونه این خبر چندان مهم نیست و این یک تهدید اندیشیده و راهبردی به شمار میرود.
اما چیزی که در این تهدید مشخص نشده این است که دقیقا ایران باید چه کاری انجام دهد تا بتواند از این «آخرین فرصت» به خوبی استفاده کند؟ سوال اساسی در ذهن حاکمان سیاسی ایران این است که آیا اصولا میتوانند با دادن چند امتیاز مختلف به آمریکا به مصالحه با این کشور (و غرب) برسند یا اینکه آمریکا به چیزی کمتر از تغییر رژیم در ایران راضی نیست.
پینوشت: سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت این کشور هیچ هشداری از طریق روسیه برای ایران نفرستاده است.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.