از زمانی که داستان دکترای قلابی «یکی از حضرات» مطرح شده این سئوال از ذهنم خارج نمیشود، که چرا ایشان دکترایش را نمیگیرد که دهن همهی مخالفان و مزاحمان را ببندد؟ مگر «رسم زمانه» این نیست که اول «آدمِ یک شغل» را انتخاب کنند و بعد قبای تحصیلات عالی بر تنش بپوشانند؟ پس چرا ایشان از این «رسم مرسوم زمانه» تبعیت نمیکند؟
همه میدانند که دانشگاهها و موسسات بسیار معتبری در ایران وجود دارد که میتوانند به سرعت و ظرف چند هفته، به بزرگانی که مقام و منصبشان تضمین شده و روزمهشان فقط یک مدرک دکترا کم دارد، «دکترای واقعی» (و نه لزوما افتخاری) بدهند. اگر ایشان سرش شلوغ است و فرصت کافی ندارد، باز هم مشکلی نیست، چون ایشان اولین نفری نیست که همزمان هم سرش شلوغ است و هم به تحصیلات متعالی احتیاج دارد. دانشگاههای مربوطه در این زمینه تسهیلات مطلوبی در اختیار دانشجویان نخبهی خود قرار میدهند. اولا که احتیاجی به شرکت در کلاسها نیست و امکان «حضور در کلاسها به شیوهی مدرن غیابی» هم وجود دارد، ثانیا دانشگاههای مربوطه مقالات نوشته شده توسط دیگران را هم قبول میکنند.
تنها کاری که ایشان باید انجام دهد، ثبت نام کردن است. حتی نام رشته هم مشخص است (یک رشتهی مدیریتی خیلی استراتژیک) و زحمت انتخاب رشته نیز وجود ندارد. برای «خودشانیها» فقط نوشتن نام و نام خانوداگی و یک امضا کافی است.
پس این سئوال هنوز دارد توی ذهن من میچرخد، که چرا «ایشان» دست روی دست گذاشته و اینهمه زخم زبان را تحمل میکند؟ واقعا چرا برای اخذ دکترایش همین امروز ثبت نام نمیکند؟
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی