تلاش برای «دانستن» یا «کسب معرفت» معمولا به عنوان یک «فضیلت» (virtue) تلقی میشود. اما آیا «دانستن» به معنای افزایش معرفت ما نسبت به خود یا دنیای پیرامون خود همیشه ارزشمند است؟ به عبارت دیگر، آیا میتوان موقعیت یا موقعیتهایی را تصور کرد که در آنها «ندانستن» (یا تاخیر در دانستن) بهتر از «دانستن» (یا دانستن فوری) باشد؟ توجه کنید در اینجا «دانستن» به معنای عام آن تعریف میشود، نه به معنای خاص آن که «کسب علوم تجربی» باشد. با این تعریف، «دانستن» شامل پاسخ پرسشهایی نظیر «آیا شریکم امانتدار خوبی است یا خیر» یا «آیا خالق هوشمند وجود دارد یا خیر» یا «آیا توی حساب بانکیام به اندازهی مبلغ معینی پول دارم یا خیر» نیز میشود.
اما ارزش دانستن را نمیتوان به کمک ابزارها و روشهای مرسوم کسب معرفت ارزیابی کرد. برای اینکار به یک ساز و کار فرامعرفتی یا پیشمعرفتی نیاز داریم. اجازه دهید اسمش را بگذاریم «مصلحت» (prudence). اما کدام «مصلحت» و برای چه کسی یا چه چیزی؟ در این جا منظور مصحلت «شما» (شخص شما) و کسانی است که برای شما اهمیت دارند. طبعا مواردی که در آنها «شما» به وضوح عزم فعل غیراخلاقی دارید را از گزینهها حذف میکنیم، چون فرض را بر این میگیریم که شما حسن نیت دارید و درچارچوب یک دستگاه اخلاقی معقول و عادلانه صلاح خود را در تضاد آشکار با صلاح دیگران قرار نمیدهید.
در نتیجه سوال بالا را میتوان به این صورت نوشت: «آیا میتوانید موقعیت یا موقعیتهایی را تصور کنید که شما با نهایت حسن نیتی که دارید، صلاح خود را در «ندانستن» یا «به دست نیاوردن معرفت نسبت به چیزی یا پدیدهای» بدانید؟
با چند مثال و تجربهی فکری ادامه میدهم. در هر مورد سعی کنید خود را در جهان سادهی شدهای که در تجربهی فکری ذکر شده قرار دهید. شما چکار میکنید؟ کدام استراتژی معرفتشناسیک برای موقعیتهای یاد شده با «مصلحت» شما منطبق ست؟
در هر حالت استراتژیهای «فورا دانستن»، «با تاخیر دانستن» یا «هرگز ندانستن» را در نظر بگیرید.
۱
زوج جوانی هستید و تولد فرزند اولتان را انتظار میکشید. شما این امکان را دارید که به کمک روشهای پزشکی کاملا بیضرر از جنسیت فرزندی که چند ماه بعد متولد خواهد شد با خبر شوید. اما احتمال میدهید که دانستن جنسیت فرزند از ذوق و هیجانی که تجربه میکنید بکاهد و این تجربهی منحصر به فرد را به فرایندی عادیتر تبدیل کند. از طرفی در صورتی که جنسبت فرزند را بدانید میتوانید بهتر برای ورود او برنامهریزی کنید و آماده شوید. صلاح شما کدام است؟ آیا به صلاح خود میدانید که «جنسیت فرزند متولد نشدهی خود را بدانید؟»
یک حالت کمی متفاوت از بالا را هم در نظر بگیریم. شما کماکان تولد اولین فرزندتان را انتظار میکشید و او حدود سه ماه دیگر متولد میشود. در همین حال از طریق اخبار از یک کشف/اختراغ جدید علمی باخبر میشوید که به پزشکان این امکان را میدهد که یک بیماری خطرناک موروثی را از طریق یک آزمایش کاملا بیضرر روی جنین تشخیص دهند. شما چکار میکنید؟ به صلاح خود میدانید که این اطلاعات را به دست بیاورید (بدانید)؟
۲
در آیندهی نه چندان دور هستیم. شما میتوانید با هزینهای اندک نقشهی ژنتیکی خود را دریافت کنید و همراه با آن گزارشی دریافت کنید که به شما اطلاعات مهمی در مورد احتمال ابتلا به بیماریهای مختلف میدهد. مثلا ممکن است بر اساس این گزارش بدانید که احتمال اینکه شما در سنین بالای ۵۰ سالگی به بیماری خطرناک ایکس که هیچ درمانی هم ندارد مبتلا شوید ۸۰٪ است. نظیر این احتمالات را برای سایر بیماریهای خطرناک دیگر نیز دریافت خواهید کرد. شما چکار میکنید؟ آیا به صلاح خود میدانید که این اطلاعات را به دست بیاورید (بدانید)؟
یک حالت کمی متفاوت از بالا را هم در نظر بگیریم. فرض کنید دانش و فنآوری به مرحلهای از پیشرفت رسیده که به شما این امکان را میدهد که از همان سنین جوانی، طول عمر تقریبی خود را بدانید. مثلا شما در بیستسالگی میتوانید بدانید که چنانچه در اثر سانحهای کشته نشوید، مرگ شما به احتمال ۸۰٪ قبل از سن ۷۰ سالگی خواهد بود. شما چکار میکنید؟ آیا به صلاح خود میدانید که این اطلاعات را به دست بیاورید (بدانید)؟
۳
به نظر میرسد فرزند شما که در سنین بلوغ به سر میبرد از کنترلتان خارج میشود. او بعضا دیر به خانه میآید و با افرادی معاشرت میکند که از کم و کیف آنها کم اطلاع هستید. به صورت کلی شما نگرانی اساسی ندارید، چرا که شناخت عمومیای که از فرزندتان دارید به شما یک اطمینان نسبی از وضعیت او میدهد. اما این به آن معنا نیست که خیالتان صد در صد راحت باشد. یک روز که فرزند شما به خانه میآید شما شک خفیفی میکنید که او مواد مخدر مصرف کرده است. با توجه به اهمیت موضوع سوالاتی (مستقیم یا غیرمستقیم) از فرزند خود میپرسید و او با قاطعیت مصرف هر نوع مادهی مخدر را انکار میکند. مدتی میگذرد. شما هیچ نشانهای نمیبینید که شک شما را تقویت کند و تا حد زیادی متقاعد شدهاید که یا اصولا مواد مخدری مصرف نشده و فرزند شما راست گفته و یا اینکه مورد یاد شده یک تجربهی یکباره بوده و قرار نیست تکرار شود. با توجه به شغلتان، این امکان را دارید که در صورتی که بخواهید، وسایل شخصی فرزندتان را در آزمایشگاه آنالیز کنید و متوجه شوید که آیا نشانهای از مواد مخدر در آنها یافت میشود یا خیر. اگر نتیجهی آزمایش منفی باشد خیالتان راحت میشود، اما اگر نتیجهی آزمایش مثبت باشد اعتمادتان به فرزندتان خدشهدار خواهد شد. شما چکار میکنید؟ آیا به صلاح خود میدانید که بدانید فرزند شما به شما راست یا دروغ گفته است؟
۴
شما در یک خانوادهی مذهبی یا دست کم خداباور بزرگ شدهاید و تا امروز از باور به اینکه یک خالق هوشمند و قدرتمند و حامی انسان (مثلا چیزی شبیه به خداوند در ادیان ابراهیمی) جایی نزدیک یا دور حضور دارد و مراقب شماست، یا دست کم در مواقع بحران طرف گفتگو یا تکیهگاه معنوی شماست بهره جستهاید. شرایط ذهنی شما تا حدی عوض شده است. آنچه روزگاری برای شما یک موضوع غیرقابل تحلیل میبود، امروز مفهومی است که در صورتی که بخواهید میتوانید آنرا به کمک علم و فلسفه مورد کنکاش و کنجکاوی قرار دهید. به عبارت دیگر، شما میدانید که چنانچه بخواهید، میتوانید باور خود مبنی بر وجود خالق را مورد ارزیابی دقیق قرار دهید و ماحصل این ارزیابی چنین خواهد بود: یا باور شما تایید خواهد شد و یا به کلی رد میشود. اگر باور شما تایید شود چیز جدیدی به دست نیاوردهاید. اما اگر باورتان رد شود، شما برای همیشه خدایتان را از دست میدهید و جایگزینی هم برایش ندارید. شما چکار میکنید؟ آیا به صلاح خود میدانید که بدانید باور شما به چنین خالقی درست یا نادرست بوده است؟
۵
سالها پیش شما به شدت افسرده بودید. تا حدی که حتی به فکر خودکشی هم افتاده بودید. با کمک گرفتن از مجموعهای از خدمات درمانی و مشاورهای شما به تدریج بهتر شدید و به تدریج داستان به فراموشی سپرده شد. سالهاست که شما به آن روزهای سخت و تاریک نمیاندیشید. تا امروز. موقع خانهتکانی متوجه جعبهای قرص میشوید که انتهای یکی از قفسههای دارو خاک گرفته است. به خاطر میآورید که این دارو، داروی اصلیای است که آخرین معالج شما به شما داده بود و این دارو بود که در نهایت منجر به بهبود شما شد. افکار و احساسات متفاوت و متناقضی به شما هجوم میآورند: نکند این قرصها شبهدارو (Placebo) بوده باشند؟ امروز شما این امکان را دارید که به سادگی دارو را آزمایش کنید و متوجه شوید که واقعی است یا شبهدارو. اگر نتیجهی آزمایش نشان دهد که دارو واقعی بوده است چیزی از دست نمیدهید، اما اگر معلوم شد شبهدارو بوده چطور؟ در این صورت خیلی چیزهاست که باید روشن شود. پس اگر بهتر شدن حال شما به خاطر تاثیر مواد دارویی نبوده پس به خاطر چه بوده؟ به خاطر گفتگوهایی که با متخصص معالج خود داشتهاید؟ اما شبهدارو بودن این قرصها نشان خواهد داد که او نیز با شما روراست نبوده. اما آیا شما خود را میشناسید؟ دقیقا چه چیزی نسبت به آن دوران تغییر کرده است که امروز افسرده نیستید و آن روز بودید؟ همانطور که به جعبهی خاک گرفتهی قرصها نگاه میکنید جایی در ذهنتان فشرده میشود و احساس میکنید دریچهای که فکر میکردید برای همیشه بسته شده است به سوی دنیای تاریکیها باز میشود. دستهایتان میلرزد…
شما چکار میکنید؟ آیا به صلاح خود میدانید که موضوع را بیشتر از این دنبال کنید و بدانید داروها واقعی بودهاند یا شبهدارو؟
۶
شما مسئول یک عملیات صحرایی هستید که به صورت شبانهروزی ادامه دارد. شما از یکسو آدم قانونگرایی هستید و از طرف دیگر میدانید که شرایط معیشتی کارگران شما مناسبت نیست و بسیاری از آنها ممکن است هفتهها از خانوادهی خود که در روستاهای اطراف زندگی میکنند دور باشند. بر اساس ضوابط اجرایی، هیچکدام از کارگران حق ندارد در پایان شیفت کاری خود به روستای محل زندگی خود برگردد (تردد کند). شما تا حد امکان مراقب هستید که این قانون اجرا شود و چنانچه مورد اضطراریای پیش نیامده باشد، به کسی اجازه نمیدهید کمپ صحرایی را به مقصد خانهاش ترک کند. در عین حال شما شک دارید که عدهای از کارگران بدون اطلاع شما کماکان اینکار را میکنند و گاه و بیگاه از فرصت استراحت خود استفاده میکنند و به خانوادههای خود سر میزنند. در صورتی که بخواهید میتوانید با افزایش کنترل و نظارت چنین حرکتهای غیرقانونیای را شناسایی کنید و با خاطیان برخورد کنید اما در عین حال بر این باور هستید که تعداد کارگرانی که چنین کاری میکنند زیاد نیست و ریسک بالایی هم برای خود یا فعالیت شما ایجاد نمیکنند. در صورتی که «بدانید» کدام کارگرها کی اقدام به چنین سفرهایی میکنند چارهای نخواهید داشت جزآنکه جلوی آنها را بگیرید.
شما چکار میکنید؟ آیا به صلاح میدانید که در موضوع تفحص کنید و مانع از تردد احتمالی برخی کارگران محلی به روستایشان شوید یا مادامی که موضوع را حاشیهای تشخیص میدهید، ترجیح میدهید از جزییات این داستان بیخبر باشید؟
در همین رابطه قبلا نوشته بودم «چه وقتهایی جهل خوب است؟».
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در گوگلپلاس دعوت میکنم.