قبلا جایی گفته بودم که یکی از مهمترین خصوصیتهای شبکه اجتماعی نوظهور گوگل+ این است که روابط در گوگل+ یک جانبه هستند. یعنی عنصر رابطه (کوچترین رابطه ممکن) یک پیکان یک طرفه است از کاربر «الف» به کاربر «ب». این موضوع در شبکههای اجتماعی مهم دیگر نظیر فیسبوک یا لینکداین ذاتا دوجانبه است. یعنی در این شبکههای اجتماعی عنصر پایه رابطه یک پیکان دوجانبه است و کاربر الف برای اینکه بتواند چنین رابطهای را با کاربر ب ایجاد کند نیازمند تایید اختصاصی کاربر ب است. به عبارت دیگر روابط در گوگل+ ذاتا نامتقارناند، در حالی که روابط در فیسبوک ذاتا متقارناند.
اما اهمیت این اختلاف در چیست؟
غلبه روابط دوجانبه و عاطفی در فیسبوک
همانطور که این نوشته به درستی اشاره کرده، عامل عاطفی در روابط فیسبوک نقش مهمی را باز میکند. یعنی پیشفرض یک رابطه در فیسبوک «دوستی» (friendship) است و دو نفر در فیسبوک با رابطهای «دوستانه» یا «عاطفی» (emotional glue) با هم لینک میشوند. پس روابط فیسبوک بنا به تعریف و پیشفرض «عاطفی دوجانبه» هستند. برخلاف تویتتر (یک شبکه نامتقارن دیگر) در فیسبوک یک نفر نمیتواند فقط بر اساس «کنجکاوی» یا «علاقه» (interest glue) به دیگری «لینک» شود. همینطور برخلاف لینکداین دونفر نمیتوانند بر اساس اشتراک حرفهای (professional glue) به هم لینک شوند. در توییتر چسبی که افراد را به هم وصل میکند از جنس «علاقه یک جانبه» (unidirectional interest) است در حالی که در فیسبوک این چسب از جنس «عاطفه دوجانبه» (bidirectional emotion) است.
غلبه مطالب عاطفی و عام در فیسبوک
نتیجه این میشود که فیسبوک برای انتشار «اخبار غیرمحبوب از نظر اکثریت» بستر مناسبی را فراهم نمیکند. یک کاربر فیسبوک معمولا اخباری را در دیوار فیسبوک خودش منتشر میکند که احتمال دهد از نظر عاطفی اکثریت دوستان (رابطههای عاطفی دوجانبهای که دارد) را تحت تاثیر قرار میدهد و به همان ترتیب دوستان او فقط به شرطی آنرا بازنشر میکنند که احتمال دهند دوستانشان (دوستان دوستان شخص اول) از نظر عاطفی با مطلب رابطه برقرار خواهند کرد. این مساله عامل محدود کننده بزرگی در تعیین نوع اخباری است که در فیسبوک شانس بازانتشار وسیع دارند.
این یک نکته کلیدی است: «جلب توجه عاطفی» عامل اصلی نشر و بازنشر اخبار در فیسبوک است. فقط مطالبی به صورت گسترده در فیسبوک بازنشر میشوند که مورد توجه عاطفی بخش بسیار بزرگی از جمعیت فیسبوک قرار گرفته باشند. در نتیجه فقط تعداد بسیار اندکی از مطالب شانس این را خواهند یافت که در فیسبوک به صورت گسترده بازنشر شوند و باقی مطالب به عنوان مطالب جدی، تخصصی، کسل کننده و غیره از بازنشر شدن در فیسبوک محروم میمانند.
ترکیب علاقه و عاطفه در گوگل+
اما گوگل+ به مدد روابط یکجانبه و نامتقارن (شبیه توییتر) که بدون اجازه دیگران هم قابل ایجاد شدن است (من میتوانم بدون اجازه مستقیم کاربر ایکس او را به حلقه خودم اضافه کنم) و ساختار شبکه اجتماعی با امکانات تعاملی شبیه فیسبوک در واقع هر دوی اینها را با هم ایجاد میکند. حلقههای مختلف گوگل+ در واقع ترکیب جالبی از «چسب عاطفه» و «چسب علاقه» هستند. افراد میتوانند یک بحث جدی را برای حلقهای از افراد که به آن بحث جدی «علاقهمند» هستند منتشر کنند.
به زبان بازار که صحبت کنیم، فیسبوک انگار هیچ بازار هدف ویژهای ندارد و در نتیجه مطالب غیرعام (از نظر عاطفی) در آن نفوذ شبکهای پیدا نمیکنند، در حالی که در گوگل+ امکان عرضه کالاهای خاص برای بازارهای جاویژه (niche market) فراهم است.