در ارتباط با تلخنوشته شاتوت و تحلیل کوتاه سارای عزیز
مراسم سوگواری برای «امام حسین» در فرهنگ ایران و ایرانیان بسیار ریشهدار است و در گذر زمان به صورت یک آیین فراگیر مردمی درآمده است. علت ریشهدار بودنش هم مظلومیت ملت ایران در طول تاریخ پر فراز و نشیب آن است که به صورت سوگواری برای شخصیتی که سمبل «آزادگی» و «مظلومیت» میدانندش تجلی کرده است.
و دقیقا علت اینکه حاکمیت با تمام وجود میخواهد این مراسم را تحت کنترل خود داشته باشد همین است. چون به هیچ عنوان مایل نیست این آیین عمیقا ریشهدار مردمی رنگبویی فراتر از «سینهزنی» و «اطعام» به خود بگیرد و به فریادی برای آزادیخواهی تبدیل شود.
در کشور ما که یک سیستم «اقتدارگرا» بر آن حاکم است، «عاشورا» هم مثل آیینهای فراگیر دیگر نباید «مردمی» باشد. چرا که هیچ چیز به اندازه یک سنت ریشهدار و بسیار فراگیر که در بطن خود نیز «آزادیخواهی» آنهم به شیوه مظلومانه و دفاعی «امام حسین» را نهفته داشته باشد و از«کنترل» نیز خارج شده باشد، «خطرناک» نیست.
حتی «تکیهها»،«دستهها» و «مداحها» که سابقا به صورت کاملا «خودجوش» و «مردمی» تشکیل میشدند این روزها توسط «گروه برگزیده» هدایت و مدیریت میشوند (به ویژه در مناطق شهری و پر جمعیتتر که «خطر مردم» بیشتر است.)
عاشورا «خطرناک» است بنابراین باید زیر نظر «اقلیت حاکم» و وابستگان آنها برگزار شود. باید از پایگاهها و مراکز «ویژه» و با «چیدمان» معین و مشخص کنترل و محدود شود، نکند این شور گرم و دامنگیر آزادیخواهی ناگهان به انفجار خشم یک ملت سرکوب شده تبدیل شود.
«عاشورا» شاید محدود و کنترل شود. «آزادیخواهی» و «مظلومیت» مردم ایران اما «فراموش» نخواهد شد. فراموش نکنیم تاریخ فراز و نشیب بسیار دارد و مردم مظلوم این سرزمین نیز «گرگ باران دیدهاند».