دوستی اشاره کرد که رانندههای قطار در فلان کشور دستمزد نسبتا بالایی دارند به خاطر آمار زیاد خودکشی توسط پریدن جلوی قطار.
خودتان را جای یک راننده قطار بگذارید. سر یک پیچ تند در منطقهای خلوت فرد قربانی روی ریلها دراز کشیده و هیچ کاری هم از دست شما ساخته نیست. ترمز اضطراری را میکشید و…. شاید هم اصلا روی ریل دراز نکشیده باشد و همانطور که کنار ریلها ایستاده و قطار نزدیک میشود ناگهان خودش را جلوی قطار پرت کند. در هر حال شما یعنی راننده قطار همانطور ناباورانه با قطار از روی او عبور میکنید و صدای برخورد ممتد فلز با فلز برای یک لحظه کوتاه قطع میشود. به همین سادگی یک نفر کشته شد توسط قطاری که شما رانندهاش بودید. مهم نیست که شما هیچ تقصیری نداشتید، چیزی در شما برای همیشه تغییر کرده است. تصویر بدن قربانی در آخرین لحظهای که توسط «شما» زیر گرفته شد یک لحظه رهایتان نمیکند. چه روزها در حین کار و چه شبها در کابوسهایتان. ظاهر میشود و تکرار میشود و زندگیتان را تا مدتها تاریک و تلخ میکند. شاید اگر آدم حساسی باشید برای همیشه زندگی به کامتان تلخ شده باشد.
اگر آن فرد له شده زیر قطار را جایی ببینم از او خواهم پرسید: آیا این جان شیرینت آنقدر ارزش داشت که به خاطر گرفتنش بخواهی زندگی دیگری را نابود کنی؟
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.