راه سبز امید امروز شروع نشده است و امروز هم نباید خاتمه یافته تلقی شود. انتخابات اخیر «بسیار مهم» بود. ابعاد آنرا نمیتوانم هنوز هضم کنم. شاید کسی نتواند. افکارم را مینویسم… دوباره و دوباره و دوباره باید دربارهاش بنویسم و بنویسیم. هیچچیز تمام نشده است.
۱
اولین و مهمترین نکته. حواسمان باشد نیمی از رایدهندگان و بیش از نیمی از واجدین شرایط رای دادن به آقای روحانی رای ندادهاند. فراموش نکنیم این افراد همانقدر مردم هستند که کسانی که به آقای روحانی رای دادند. اینها همانقدر خس و خاشاک نیستند که آن میلیونها نفری که در خرداد ۱۳۸۸ فریاد زدند «رای ما کجاست؟» خس و خاشاک نبودند. حواسمان باشد که دستاورد این انتخابات در کاهش شکافهای اجتماعی باید باشد نه افزایش آن. حواسمان باشد. حواسمان باشد. حواسمان باشد.
۲
به نظر من پیام این انتخابات و آقای روحانی پیش از هر چیزی «آشتی ملی» است. آشتی ملی یعنی نزدیک کردن نظام به مردم یا بخشهایی از جامعه که دلخور و سرخورده شدهاند. آشتی ملی یعنی پایان دادن به باندبازی و یارکشیهای جناحی و رقابتهای کور فرقهای به قیمت منافع ملی و امنیت کشور و مصالح عمومی. آشتی ملی یعنی همکاری نزدیک رئیسجمهور و رهبری و سایر قوای نظام از جمله مجلس که برخلاف برخی اظهارنظرهای مشکوک در راس امور هست و باید باشد. آشتی ملی یعنی پایان دادن به حصرها و بازداشتهای غیرقانونی و همینطور عفو و آزادی زندانیان سیاسی به خصوص آنهایی که جز نقد نظام کاری نکردهاند. آشتی ملی یعنی این انتخابات را به معنای بازی برد-باخت نبینیم و به تحقیر گروههای دیگر و ایجاد شکافهای جدید دامن نزنیم.
۳
این انتخابات «حماسهی سیاسی» است. محصول تدبیر رهبری نظام که در مدیریت مسیر پیچیدهای که به این حماسه انجامید محکم و هوشیارانه عمل کرد. شخصا همیشه به تدبیر ایشان معتقد بودهام، اگر چه به نظرم در سالهای اخیر چند اشتباه بزرگ مرتکب شدند. اما یک سیاستمدار هوشمند و مسئول در موقعیت ایشان به شرایط جامعه و جهان حساس است و بیآنکه با نشان دادن ضعف موقعیت کشور را با مخاطرهی بیشتر رو به رو کند با تدبیر از اشتباهات خود درس می گیرد و عامل مهمی میشود در شکلگیری چنین حماسهی عظیمی. چند نکتهی مهم در این رابطه: (۱) تشخیص شرایط بحرانی کشور از نظر وضعیت بینالمللی و به شدت پرهزینه شدن مسیر فعلی سیاست خارجهی کشور (۲) تشخیص عمق شکاف اجتماعی، سست شدن مشروعیت نظام بعد از ١٣٨٨ و قهر نخبگان و فرهیختگان (۳) تشخیص فعالیت باندها و مافیاهایی که در بسیاری از زمینهها نظام را آچمز میکنند تا راهکار خود را پیش ببرند و این بار نیز تلاشهایی برای «صحنهآرایی خطرناک» برای تخریب انتخابات کردند. (۴) عزم راسخ برای ایجاد حماسهی سیاسی از طریق انتخابات (۵) تلاش برای نیامدن آقایان خاتمی و هاشمی که حضور آنها در فهرست نهایی نامزدها با توجه به شرایط تحت فشار جامعه ممکن بود به شرایط انفجاری و خطرناک اجتماعی منجر شود و در ضمن با یک طرفه کردن علنی و شدید جبههها شاید ناخواسته مانعی برای خلق حماسهی سیاسی و آشتی ملی میشد. در عوض تلاش برای ایجاد یک فضای کنترل شده ولی واقعی انتخاباتی و برخورد با زمزمهها و برنامههای برخی جریانهای نیرومند برای صحنهآرایی علیه انتخابات (۶) تایید حقوقی و رسمی منتقدان نظام و اینکه این افراد حق شهروندی دارند و میتوانند به خاطر کشورشان در انتخابات شرکت کنند.
۴
مواظب آقای روحانی باشیم. چطور؟ با نقد کردن او و سیاستهایش. به قول دوستی نباید اجازه دهیم «هالهی نور» دور سر کسی ایجاد شود. به نام مردم و به خاطر صلاح خود ایشان، بهتر است از امروز به منتقد او تبدیل شویم. به خصوص باید به ایشان یادآوری کنیم که چه شعارهایی دادند و رای آوردن ایشان باید به معنای حداکثر تلاش برای تعمیق پروژهی آشتی ملی باشد و نه به معنای موج جدیدی از باندبازیها و مهرهچینیها. اولین کسی باشیم که جناحبازی و باندبازی را نقد میکنیم. دست به دست هم دهیم و به هم اعتماد کنیم در نقد قدرت که هم نظام به آن احتیاج دارد (برای سالم ماندن) و هم ما. دوستی میگفت جناحبازی و باندبازی امری طبیعی است چرا که جواب های، هوی است. اما من با این دیدگاه مخالفم. آدمها نیت و قدرت تصمیمگیری دارند. جواب های میتواند هوی نباشد. بلکه سطح بالاتری از شعور سیاسی باشد. دست کم در میان ما مردم که باید منقد دائمی قدرت باشیم.
۵
ما نباید از رای آوردن آقای روحانی خوشحال باشیم. البته اگر طرفدار ایشان هستید خوشحالیتان امری است طبیعی. اما آنچه عمیقتر و مهمتر است ترمیم اعتماد ملی به ساز و کار نظام است. حتی اگر نامزد دیگری در انتخابات پیروز میشد، اما معجزهوار تودههای شکاک همین حس اعتماد امروز را نسبت به ساز و کار نظام دوباره به دست میآوردند باید همانقدر خوشحال میشدیم. اما فکر میکنم در شرایط امروز جامعه، هر نامزد دیگری چنین رایی میآورد، میلیونها شهروند رنجیدهخاطر و شکاک نسبت به سلامت انتخابات تردید میکردند و حماسهی ملی رخ نمیداد. یعنی حماسهی ملی در رای آوردن آقای روحانی نیست، بلکه در این است که مردم رای آوردن ایشان را به نشانهی سلامت نظام میبینند.
۶
این حماسه را مدیون میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و مهدی کروبی هستیم. به این فکر میکنم که میر حسین چکار کرد. او در حصر چند ساله است و حضورش در خیابانها و خانهها پررنگتر از همیشه است. او ساکت است و میلیونها نفر حرفهایش را در گوش هم نجوا میکنند. سایهی سنگین او و بیانیههای صمیمانه و روشنگرش چنان فشاری بر نظام سیاسی وارد کرد و چنان پالسهای هشدار مستمری فرستاد که شاید بدون آن هرگز زمینه و عزم لازم برای رخ دادن چنین حماسهای ایجاد نمیشد. به نظر من بعد از این حماسه، زمینه برای آزادی آقایان کروبی و موسوی و سایر زندانیان سیاسی سالهای اخیر فراهم میشود، چون آنها جز تایید عظمت حماسهی اخیر و نقد سازنده فرایندهای آتی آن هیچ نخواهند گفت که اصلا حرف آنها هم از آغاز همین بود.
۷
این حماسه را مدیون حضور هوشمندانهی جامعهی ایران هستیم. مردمی که خیلی از به اصطلاح روشنفکران بصیرت آنها را در مواقع بحرانی تاریخ دستکم میگیرند اما نشان دادهاند که دود از کنده بلند میشود. این پیروزی مال همه است. همهی آنهایی که در انتخابات شرکت کردند و به نامزدهای مختلف رای دادند. اصولگرایان که با وجود اختلافات داخلی و عدم توافق بر سر یک نامزد ائتلافی اخلاق و شعور سیاسی را پاس داشتند، تک تک آن افرادی که در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ پرسیدند «رای من کجاست؟» و امروز نشان دادند خس و خاشاک آنهایی هستند که منافع ملی را قربانی باندبازیهای حقیر قبیلهای خود میکنند. این پیروزی مال خانوادههای قربانیان و زندانیان سیاسی و میرحسین موسوی و مهدی کروبی است . این پیروزی ملی مذهبی هاست. این پیروزی جریان اصلاحطلبی است که با درایت و سعهی صدر سیاسی در این انتخابات مشارکت نقش کلیدی بازی کرد. این پیروزی اصولگرایان ارزشی و معتقد به اخلاق و شرف است. این پیروزی رهبر است، این پیروزی همه مردم هوشمند و صبور ایران است.
۸
این انتخابات یک پیام جهانی نیز دارد: نظام حکومتی ایران محبوب و مشروع است، رهبرانی شعورمند و هوشیار دارد متکی به مردمی حساس به شرایط و حاضر در لحظههای مهم تاریخی. این مردم و این نظام با اقتدار از حقوق خود دفاع میکنند. والسلام.
۹
این حماسه رو به آینده دارد و باید چنین باقی بماند. درست است که تک تک افراد یا جریاناتی که در جریان بحرانهای سالهای اخیر آسیب دیدهاند حق دارند حقوق پایمال شدهی خود را دنبال کنند، اما نباید پیگیری به حق این مطالبات باعث شود پیام مهم این حماسهی ملی در رابطه با آشتی ملی و فرصتی که برای گشایش و اعتماد ایجاد شده خدشهدار شود. خیر نباید فراموش کرد که در سال ۱۳۸۸ چه اتفاقاتی رخ داد و چه گونه با این مردم نجیب و شریف برخورد شد. اما پیشنهاد من این است که آگاهانه «فعلن» از آن عبور کنیم به سوی آیندهای بهتر. با فراهم شدن شرایط بهتر اجتماعی و سیاسی، البته که باید به تدریج تک تک آن فجایع مورد تحقیق قضایی و جدی قرار بگیرند.
۱۰
شک نکنید، امروز انقلاب مردم ایران که یک فرایند همیشگی و بیتوقف بوده و باید باشد جانی دوباره گرفت. درود به آینده که این تازه آغاز آینده است.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در گوگلپلاس دعوت میکنم.