در دو قسمت قبلی نگاه استراتژیک، ابتدا وضعیت ژئوپولیتیکی منحصر به فرد ترکیه در جهان را دیدیم و گفتیم که ترکیه دو رویکرد اساسی پیش روی خود دارد. در قسمت دوم رویکرد اول ترکیه یعنی «انزوای سکولار» را بررسی کردیم، نگرشی که به جبر شرایط ویژهی جنگ سرد این کشور را به عضویت ناتو و نزدیکی با آمریکا و اسرائیل کشانده بود.
در ادامه رویکرد کاملا متفاوتی را که پیش روی ترکیه است بررسی میکنیم: انترناسیونالیسم اسلامی.
منبع نوشته و نقشه: استراتفور
خشم اردوغان و آیندهی دولت ترکیه — قسمت سوم
ترکیه و انترناسیولیسم اسلامی
سکولاریسم تنها گزینهی ترکیه نیست و دیدگاه مهم دیگری نیز برای ترکیه وجود داد: ظهور ترکیه یه عنوان یک قدرت اسلامی با مسئولیتهایی به مراتب فراتر از حفاظت از امنیت ملی خود. واضح است که این دیدگاه منجر به شکسته شدن پیوند ترکیه با اسرائیل و آمریکا خواهد شد. اما این موضوع در حال حاضر چندان اهمیتی ندارد. اسرائیل دیگر برای امنیت ملی ترکیه «ضروری» نیست. همینطور وابستگی ترکیه به آمریکا نیز از نوع ارباب-رعیتی نیست که دست ترکیه در انتخاب بسته باشد. در واقع این روزها آمریکا بیشتر به ترکیه نیاز دارد تا ترکیه به آمریکا.
مطابق این دیدگاه، ترکیه باید قدرت خود را برای حمایت از مسلمانان جهان توسعه دهد. مثلا در بالکان از آلبانیاییها یا بوسنیاییها حمایت کند. یا حوزهی نفوذ خود را به سمت جنوب برای شکل دادن رژیمهای عربی گسترش دهد. با در پیش گرفتن چنین سیاستی، ترکیه عمیقا در منطقهی آسیای میانه، جایی که با آن پیوندهای طبیعی زیاد دارد درگیر خواهد شد. طرفداران این دیدگاه معتقدند این روش قدرت دریایی (maritime power) از دست رفته را به ترکیه بازخواهد گرداند و این کشور خواهد توانست بر شمال آفریقا نیز تاثیر بگذارد.
این دیدگاه در قلب خود، بسیار توسعهگرایانه (expansionist) است و نیازمند حمایت جدی ارتش خواهد بود. ارتشی که در حال حاضر تمایلی به خروج از خانه ندارد.
پنج قدرت مهم در دنیای اسلام وجود دارند که از پتانسیل اقتصادی و نظامی کافی برای تاثیرگذاری بر منطقههایی فراتر از همسایگان مستقیم مرزیشان برخوردارند. این قدرتها عبارتند از: ترکیه، اندونزی، پاکستان، ایران و مصر. اندونزی و پاکستان از داخل از هم گسیخته و غیریکپارچه هستند و بخش بزرگی از توانشان صرف تلاش برای هماهنگی درونی میشود. ایران در تقابل دراز مدت با آمریکا قرار گرفته است و تقریبا تمام تواناش صرف این تنش میشود و امکان چندانی برای توسعهطلبی (expansionism) ندارد. مصر از داخل توسط رژیمی ناکارآمد و اقتصادی بحرانی فلج شده و تا وقتی که تحولات داخلی اساسی در آن رخ ندهد امکان اعمال کردن نیرو فراتر از مرزهایش (project power) را نخواهد داشت.
اما شرایط ترکیه فرق میکند. ترکیه هفدهمین اقتصاد بزرگ جهان است. تولید ناخالص ملی (gross domestic product) آن از هر کشور مسلمان دیگری در جهان، حتی عربستان سعودی بیشتر است. تولید ناخالص ملی ترکیه از همهی کشورهای اروپایی به جز آلمان، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و هلند بیشتر و حدود پنج برابر اسرائیل است. از نظرگاه درآمد سرانه (تولید ناخالص ملی تقسیم بر جمعیت) ترکیه مقام بسیار پایینتری در فهرست جهانی دارد، اما قدرت ملی یک کشور، یعنی وزنی که در سیستم جهانی دارد، معمولا به اندازهی کل اقتصاد یک کشور وابسته است نه به درآمد سرانهاش (چین را در نظر بگیرید که درآمد سرانهی آن نصف ترکیه است). ترکیه در محاصرهی منطقههایی بسیار ناپایدار است: دنیای عرب، قفقاز و بالکان. با این وجود پایدارترین و پویاترین اقتصاد منطقه را دارد و بعد از اسرائیل کارآمدترین نیروی نظامی را.
در سالهای اخیر ترکیه چندین بار از مرزهای خود خارج شده است. به عنوان مثال، ترکیه برای حمله به نیروهای حزب کارگران کردستان (Kurdistan Workers’ Party) یا PKK که یک گروه جداییطلب است طی عملیات هوایی-زمینی چندین بار وارد خاک عراق شده است. اما استراتژی ترکیه تا کنون این بوده که از درگیریهای عمیق و جدی پرهیز کند. اما از دید اسلامگراهای ترک، قدرتی چنین بزرگ [ترکیهی امروز] که توسط حاکمیت اسلامی اداره شود خواهد توانست به سرعت حوزهی نفوذ خود را گسترش دهد. همانطور که گفته شد، این چیزی نیست که سکولارهای ارتش ترکیه میخواهند. آنها فراموش نکردهاند که چگونه امپراطوری عثمانی توان ترکیه را تحلیل برد و نمیخواهند چنین چیزی تکرار شود.
دیدیم که ترکیه دو راهکرد اساسی پیش روی خود دارد: 1. انزوای سکولار مطابق خواست ارتش 2. توسعهطلبی اسلامی و ظهور به عنوان یک قدرت بزرگ اسلامی. کدام احتمال به آیندهی ترکیه نزدیکتر است؟
بخشهای قبل این مجموعه:
- نگاه استراتژیک: خشم اردوغان و آیندهی دولت ترکیه — قسمت اول
- نگاه استراتژیک: خشم اردوغان و آیندهی دولت ترکیه — قسمت دوم
با من بمانید تا در مجموعهی «نگاه استراتژیک» دینامیسم حاکم بر دنیای امروز را بهتر بشناسیم.