از آنجایی که من علاقهی ویژهای به دستهبندی و طبقهبندی کردن موضوعات و مفاهیم دارم، احتمالا میتوانید تصور کنید که این دستهبندی و مدلسازی از «دانش یا معرفت» (Knowledge) چقدر برایم جالب بود. شاید شما هم مثل من فکر کنید.
از زاویههای مختلف میتوان «دانش» را دستهبندی کرد. دانش را بر اساس قابلیت انتشار و انتقال آن توسط کلمات یا علامتها میتوان به دو دستهی کلی تقسیم کرد: دانش صریح (Explicit Knowledge) و دانش ضمنی (Tacit Knowledge).
دانشی را که بتوان به راحتی به کلمات تبدیل کرد و توسط رسانهای ثبت و ضبط کرد و به صورت قابل فهمی به دیگران منتقل نمود دانش صریح خوانده میشود. مثلا نشانی سینما فرهنگ در شهر تهران یک دانش صریح است. چرا که شما میتوانید به راحتی به کمک کلمات و علامتها (مثلا کروکی) این دانش را به مخاطب منتقل کنید.
اما دانشی که نتوان به راحتی آنرا در غالب کلمات یا علامتها درآورد و توسط رسانهای به دیگران منتقل کرد دانش ضمنی نام دارد. مثلا توانایی راندن یک ماشین یا صحبت کردن به یک زبان (مثلا فرانسوی صحبت کردن) یا قابلیت حل مسالههای جبر یک دانش ضمنی است؛ چرا که این مهارتها به راحتی قابل ثبت و انتقال نیستند و تبدیل آنها به کلمات و علامتها به گونهای که به راحتی قابل انتقال و درک باشد کار سادهای نیست.
به عبارت دیگر دانش ضمنی شامل آن دانشها (معلومات، مهارتها، تجربهها) میشود که اولا جنبهی شخصی و درونی (subjective) دارند و ثانیا پیشنیازهای آنها چنان متنوع و مبهم است که به درستی نمیتوان آنها را شناسایی کرد. تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح (و برعکس) کار بسیار دشواری است و البته کاری بسیار مهم! از چه نظر مهم؟
از نظر بحث مدیریت دانش (Knowledge Management)، چرا که بخش قابل توجهی از کسب دانش سازمانی (Organizational Knowledge Learning) به صورت دانش ضمنی است و اگر روشی برای شناسایی مکانیسمهای تولید، نگهداری و تبدیل آن به دانش صریح پیدا نشود این خطر وجود دارد که این بخش از دانش سازمانی به تدریج در اثر تحولات درونسازمانی نابود شود.
برای روشنتر شدن آنچه گفته شد چند دانشمند آمدند و مدلی برای نمایش روند تولید دانش در یک سازمان (Organizational Knowledge Creation) طراحی کردند. مدل ساده شده فرایند تولید دانش را به یک پیچه به نام «پیچهی دانش» (Knowledge Sprial) تشبیه میکند که دانش مدام از ضمنی به صریح و از صریح به ضمنی تبدیل میشود منتها این تغییر و تحولات هر بار در سطحی بالاتر انجام میشود و در نتیجه پیکان دانش به جلو حرکت میکند (دانش تولید میشود).
.
پیچهی دانش: فرایند تولید دانش از طریق تبدیل مداوم دانش ضمنی به دانش صریح و برعکس
.
آقای نوناکا (Ikujiro Nonaka) در مدل کاملتری چهار فرایند تولید دانش سازمانی را از هم تفکیک کرده است:
- فرایند تبدیل دانش ضمنی به دانش ضمنی یا «اجتماعی کردن» (Socialization)
افراد سازمان با به اشتراک گذاشتن تجربههایشان (دانش ضمنی)، دانش ضمنی بیشتری تولید میکنند. مثل آموزشی که یک کارگر باتجربه به یک کارگر تازهکار بدهد و فوت و فن کاری را به او یاد بدهد. - فرایند تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح یا «برونی سازی» (Externalization)
انتزاعی کردن دانش ضمنی و قابل بیان و ثبت کردن آن که در واقع آنرا تبدیل به دانش صریح میکند. مثل استعارهها، مفهومها، فرضیهها، مدلها، نوشتهها و … - فرایند تبدیل دانش صریح به دانش صریح یا «ترکیب کردن» (Combination)
دانش سیستمی. دستکاری کردن دانش صریح موجود از طریق بازچینی و مرتبکردن، اضافه کردن، ترکیب کردن. مثل ارائهی آموزش رسمی. - فرایند تبدیل دانش صریح به دانش ضمنی یا «درونی سازی» (Internalization)
دانش عملیاتی یا یاد گرفتن در حین اجرا کردن برای به دست آوردن مدلهای ذهنی مشترک و مهارتهای فنی.
فرایندهای بالا در واقع مراحل جزئیتر همان پیچهی دانش که قبلا اشاره کردم را تشکیل میدهند. پیچهی دانش با در نظر گرفتن این چهار مرحله شبیه به این میشود:
.
در نمودار بالا پیکانهای آبی عواملی هستند که ادامه یافتن و پایداری سیستم تولید دانش را تضمین میکنند: «گفتگو» (برای عبور از مرحلهی یک به دو)، «اتصال دانش صریح» (برای عبور از مرحلهی دو به سه)، «آموختن» (برای عبور از مرحلهی سه به چهار) و «توسعهی میدان» (برای عبور از مرحلهی چهار به یک) . استمرار سالم این عوامل منجر به بالا رفتن در پیچهی دانش (تولید دانش) میشود.
خلاصهی پاراگراف بالا در نمودار زیر بهتر نمایان است:
محور افقی (هستیشناسیک) بزرگ شدن میدان را نشان میدهد (فرد –> گروه –> سازمان –> فراسازمان یا بین سازمانی) که در واقع نشانگر بزرگ شدن دامنهی پیچهی دانش است. محور عمودی (معرفتشناسیک) نوع دانش را نشان میدهد (ضمنی/صریح).
نکتهی جالب این است که در همهی شرایط (صرف نظر از این که چقدر دانش سازمانی جمع شده باشد) دانش صریح و ضمنی هر دو تولید میشوند و فرایند تولید دانش را کامل میکنند.
.
منابع و مطالعهی بیشتر {1}، {2}، {3}، {4}، {5}
.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |