در رابطه با پست «نیکآهنگ» عزیز.
سابقه انتخابات در ایران نشان داده است که هر بار «مردم» و به ویژه طبقه متوسط تحصیلکرده انتخابات را تحریم کرده و یا نسبت به آن منفعلانه عمل کرده است، جناح «تندرو» و «اقتدارگرا» پیروز قطعی بوده است.
حتی اگر همه انتقادها مبنی بر آزاد نبودن واقعی انتخابات و تردیدهایی در مورد صحت شمارش آراء و غیره درست باشد، باز هم دست روی دست گذاشتن و عملا کشور را به دست «تندرویهای اقتدارگرا» سپردن راه حل درستی به نظر نمیرسد (راه حل بهتری میشناسید؟)
همه چیز را باید نسبی دید و دموکراسی را هم باید در بستر اجتماعی و سیاسی واقعی جامعه ارزیابی کرد و نه تخیلات و آرزوها. معیار دموکراسی در ایران با معیار دموکراسی در فنلاند فرق میکند، همانگونه که زیرساختهای اجتماعی و بنیادهای سیاسی ایران با فنلاند فرق میکند.
در پاسخ به همه دوستانی که طرفدار دکترینهای تحریم و خروج هستد، فقط یک جمله به ذهنم میرسد. هر کس باید از خودش بپرسد، آیا «ایران احمدینژاد» مساوی با «ایران خاتمی» است؟ اگر واقعا فکر میکنید فرقی ندارد که هیچ. اما
اگر اعتقاد دارید با همه محدودیتهای موجود درایت، وجهه و توان فکری نمایندگان مجلس یا رئیسجمهور بیاهمیت نیست، همت کنید و کار سخت را انجام دهید. کار سخت، «حضور داشتن» است و فرار و گوشهگیری همیشه سادهترین گزینه بوده و خواهد بود.