توی ترانزیت فرودگاه نشستهام و صدها زن و مرد فلاکتزده هندی و تایلندی و اندونزیایی که بعد از یکسال جان کندن به مرخصی میروند فضای فرودگاه و صندلیهای اطرافم را پر کردهاند.
خیلی دوست دارم بدانم پشتیبانان پر و پا قرص «جهانی شدن» و مدافعان برداشته شدن مرزهای اقتصادی کشورهای «در حال توسعه» یا «توسعه نیافته» به روی محصولات کشورهای «توسعه یافته»، که مدام هم قیافه حق به جانب و بشردوستانه به خود میگیرند، چرا برای باز شدن مرزهای سیاسی و جغرافیایی کشورهای شمال به روی مردمان فقیر کشورهای جنوب تلاش نمیکنند؟ البته باز شدن مرز نه به معنی امروزین آن، یعنی سوءاستفاده از کار ارزان مردم جنوب با حداقل حقوق انسانی.
آیا اگر کارگر هندی یا تایلندی یا مکزیکی، «تبعه قانونی» آلمان یا آمریکا باشد هم میشود اینطور مثل برده (حقوق 150 دلار در ماه، 335 روز کار بیوقفه در سال بدون حتی یک روز تعطیل) از او کار کشید؟
چه اشکال دارد به جای آنکه شهروند هندی یا مکزیکی که در جستجوی لقمهای نان عزم کشور دیگری را میکند به عنوان یک شهروند آمریکایی یا آلمانی در این کشورها به رسمیت شناخته شود و حقوق دریافت کند؟ مگر نه اینکه «جهانی شدن» آرمان انسانی نومحافظهکاران مهربان است؟ پس این همه کنترل سنگین و محدودیت در قوانین مهاجرت برای چیست؟ آیا میترسند فقر این مردمان گریبانشان را بگیرد؟ از کار ارزان مردمان جنوب نمیهراسند اما از اینکه جور فقر و بیچارهگیشان را بکشند فراریاند؟
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی