- درباره ماجرای پیچیده مشایی » کلاشینکوف دیجیتال
مدیران درجه دو و سوم امنیتی در هر جامعه ای، دقیق ترین و واقع بین ترین تحلیل و شناخت را از جامعه دارند، به خوبی شکاف ها، خطرها، نیروهای موثر، وزن واقعی جریانات و …را می شناسند و مطلع هستند، این طیف معمولا انسانهایی با درجه هوشی بالا هستند که جسارت بالایی هم دارند…. و باید بدانیم مشایی زمانی جزو همین مدیران میانی امنیتی کشور بوده است و حتما باید بخشی از پیچیدگی های پدیده مشایی را از این پنجره نگاه کرد. - آزادگان آمدند، احمد نیامد » کلمه
می دانی مفقود الاثر یعنی چه ؟ این واژه ای نیست که بتوانی در یک جمله معنی اش کنی و برود پی کارش. اصولا معنایش را همگان نمی دانند. جای آن همسری نبودی که دختر شیرخواره اش را تا هفت سالگی بزرگ کند و هر روز چشمهایش به در خانه باشد. جای آن مادر نبودی که با چشمان قرمزش، همیشه یک بشقاب اضافه برای سفره ی شام بیاورد. و آن پدر، که هر روز در مسجد محل، با عکس جگرگوشه اش در جیب، دنبال بچه های جبهه و همرزمان فرزند می گردد تا سراغی بگیرد. و جای آن فرزند، که حتی امروز، رویاهایش را چنین می سازد، که روزی پدر نادیده اش، خواهد آمد. اگر جای اینان بوده ای، که دیگر نخوان این نوشته را. که خود حدیث مفصل می دانی. - این یک دستور جدی به مطبوعات آلمان است » امیر مهدی حقیقت
زبان به انسانهای معمولی برای این داده شده است تا مافیالضمیر خود را بیان کنند، اما به انسانهای زرنگ برای این داده شده است تا ما فیالضمیر خود را پنهان کنند. - چرا میرحسین موسوی رهبر مناسبی برای جنبش سبز نیست؟ » تلخ، مثل عسل
می خواهید وقتتان تلف شود؟ میخواهید باز هم برایتان از لزوم توانایی رهبران در معانقه، مصافحه، مباهله، محاصره، مناظره و غیره بنویسم؟ یعنی لازم است باز هم میرحسین را با رهبرانی چون سوپرمن، بتمن، گاندولف، آراگون یا حتی هریپاتر مقایسه کرده تا بدانید او رهبری ناتوان و ناکارامد است؟ حواستان هست ما از مرد ضعیفی حرف میزنیم که ادعای گزافی چون تقلب در انتخابات را مطرح کرده بدون اینکه حتی یکبار شخصن خودش با دست خودش تکتک آرا را شمرده باشد؟ - جنگ ایرانی ـ اسلامی زرگری است » میرحسین موسوی
به جای طرح جنگ کاذب اسلامی ـ ایرانی با ملت صادق باشید - مسافر » برای خاطر کتابها
من اما به مهاجرت نمیخوام تن بدم؛ مهاجر نیستم. همهی عمرم رو هم اگر اینور و اونور زندگی کنم مهاجر نخواهم بود چون توی ذهنم اینطوری نیست. دلیلی که من الان شیراز زندگی نمیکنم اینه که میخوام جاهای دیگه هم زندگی کنم، دلیلش این نیست که اونجا رو دوست نداشتم یا دیگه نتونستم یا توی ترازو وزنش کمتر بوده… چی میگن به آدمی که مهاجر نیست اما توی شهر خودش زندگی نمیکنه؟ مسافر؟ - پس از کودتا » شور و شر
فرض بگیریم که در این مملکت کودتا شده است، این بساط خاطرهگویی و نوستالژیبازی و شرح امید و آرزوهای بربادرفته که گویا قرار است خرداد هر سال به راه شود، کاری از پیش نمیبرد، یعنی در بهترین حالتش میشود یکی از همان دورههای پربار هنری که چیز کمی هم نیست «اگر» بشود البته، اما بههرحال منشاء اثری در عرصهی سیاسی نمیشود. در واقع این کنار کشیدن و به حال خود گذاشتن سیاست و پناه بردن به ادبیات و شعر و داستان و گزندهتر اگر بگویم، روضههای پر سوز و گداز، از سر ترس و محافظهکاری و بسته بودن فضا و بگیر و ببند فزاینده و هر چه باشد، یک پیامد بیشتر ندارد و آن رادیکالیزه شدن عرصهی کنش سیاسی است. این را میگویم چون کمتر دیدم در سالگرد بیست و دوم خرداد، کسی از داخل ایران تحلیلی، پیشنهادی، راهکاری در باب کنش سیاسی ارائه دهد، وبلاگستان پر شده بود از اشک و آه و ناله و نفرین و الخ. روایت داستانی و خاطرهگونهی روزهای پیش و پس از انتخابات که اگر خیلی عمیق و اصیل باشد، شاید بتواند اثر هنری ارزشمندی خلق کند اما مطمئنا برای ما دموکراسی و کنش سیاسی دموکراتیک نمیسازد. - درباره نقش ناچیز آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد! » تورجان
پنجاه و هفتمین سالگرد کودتای امریکایی – انگلیسی ۲۸ امرداد با مقاله ای که یک عضو شورای روابط خارجی امریکا به نام ری تکیه (ray takeyh) در روزنامه واشینگتن پست منتشر کرد و در برخی سایت های فارسی زبان انعکاس گسترده یافت، به حمله ای بی امان به روحانیت بدل شد و گفتگوی آقای بنی صدر نیز بر داغی مباحث افزود. آنگونه که در برگردان فارسی این مقاله آورده شده است، نویسنده از اینکه بیش از نیم قرن است که قدرت های غربی به عنوان عامل اصلی کودتا معرفی می شوند ناخشنود است. وی گفته است:« مسأله این است که در عالم واقعیت، نقش سازمان سیا در سقوط محمد مصدق ناچیز بود. واقعیت این است که بزرگترین نقش در سقوط مصدق را جامعه روحانیت ایران ایفا کرد و نبایستی به جمهوری اسلامی این اجازه داده شود تا گناه روحانیون را به راحتی پنهان کند.» - نیروگاه اتمی بوشهر؛ چرا آری – چرا نه؟ » راز سر به مهر
آن چه «ایران» دچار آن است، نه نبود منابع انرژی، که نبود «مدیریت درست استفاده از منابع انرژی» است. نحوه تولید، یا مهار و سرانه بالای مصرف منابع انرژی حاصل از چاه های نفت، سدها و معادن نشان می دهد که قبل از خود «انرژی»، دغدغه انسان ایرانی باید «مدیریت تولید و مصرف انرژی» باشد. خطرناک بودن استفاده نادرست و کنترل نشده از انرژی وحشی و بی رحم «اتم»، این مشکل را به یک مصیبت کامل تبدیل می کند. این نگرانی در درجه نخست متوجه استفاده احتمالی نظامی از انرژی هسته ای نیست بلکه حفاظت از محیط زیست است که می تواند به طور جدی مورد نگرانی باشد.
* بدیهی است (هست؟) که این نقل قولها برای آشنایی و مطالعهی اولیه است و نه فقط اینجا بلکه هر جا به منبعی لینک یا ارجاع میدهم یا نقل قولی میکنم «اکیدا» و «قویا» توصیه میکنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
با توجه به فیلتر بودن بامدادی، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینهی بامدادی» پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |