- منافع ملی ايران: تعبير ايرانی يا نئوکانی؟ » ملکوت
مقالهی خلجی اگر به قلم فردی از دستگاه سياست خارجی آمريکا (آن هم از موضع نئوکانی) نوشته شده بود کاملاً قابلفهم بود. اما وقتی اين مقاله را کسی مینویسد که خود را مدافع منافع ملی ایران قلمداد میکند و در لباس خیرخواهی و دلسوزی به ما ایرانيان – و مشخصتر از آن به جنبش سبز – هشدار میدهد و به آنها راه و چاه نشان میدهد که چگونه باید از منافع ملیشان دفاع کنند، مشکل شروع میشود. قلب مسألهی نوشتهی خلجی در این است که منافع ملی ایران را بر حسب تابعی از منافع ملی آمريکا و اسرايیل میفهمد و تعبیر میکند. تعبیر روشن و صريحاش اين است: برای اینکه منافع ملی ايران حفظ شود (بخوانید: جنگی در نگیرد)، بهتر است که به منافع ملی آمريکا و اسرايیل تن بدهند تا مصیبت جنگ را از سر خود دور کند. اما چرا باید سبزها چنین تعبیری از منافع ملی ایران را برگیرند؟ چرا منافع ملی آمريکا-اسرايیل را تعيينکنندهی منافع ملی ایران بدانند آن هم پس از اعمال تحريمهای بهانهجويانه و خفهکنندهای که نه تنها هدفدار نیست و در عمل به تضعیف سپاه پاسداران منجر نمیشود بلکه دقيقاً باعث تضعیف جامعهی مدنی و بدنهی ملت و بنیهی دموکراسیخواهی درونزای ایرانی میشود؟ و پس از آن با تهدید جنگِ فراگیر، چرا باید در اين يارگیری کنار آمريکا (و منافع ملی آنها) ايستاد؟ دقت کنید که داریم از موضع منافع ملی ایران به ماجرا نگاه میکنيم نه از موضع نئوکانی. این استدلال، طابق النعل بالنعل استدلالی است که میشود تصور کرد کسی از موضع روسیه در بارهی عهدنامهی ترکمانچای بگیرد: نگاه به منافع ملی از زاویهی روسی یعنی منافع شما ایرانیان در این است که تن بدهید به پيشنهادی که ما برای ترک مخاصمه میدهیم و شما خودتان بهتر میدانيد که جنگ چيز بدی است و راه توسعهی درازمدت شما را دورتر میکند! - در دفاع از تدبيرِ اعتراضِ موسوی » آواره بر فراز دریای مه
از سویِ ديگر، در اينميان يک نکته اغلب از ياد برده میشود: دلايلِ سبزها حتا اگر برایِ اثباتِ وقوعِ قطعیِ کودتایِ انتخاباتی ـ يعنی تقلب در حد و اندازهیِ ساقط کردنِ دولتِ قانونیِ ميرحسينِ موسوی ـ کافی نباشد، زمينهچينیِ حاکميت برایِ يک کودتایِ انتخاباتی و فراهم آوردنِ امکانِ وقوعِ آن را بهخوبی اثبات میکند؛ و همين برایِ اثباتِ مخدوش بودنِ بنيادیِ انتخابات و بنابراين قانونی نبودنِ دولتِ کنونی کافی ست. به بيانِ ديگر، جنبشِ سبز برایِ اثباتِ قانونی نبودنِ دولتِ کنونی به هيچرو نيازي به اثباتِ اينکه اکثريتِ مردم به موسوی رأی داده اند ندارد: کافی ست نشان دهد که به دليلِ نقضِ گستردهیِ قانونِ انتخابات اساساً انتخاباتي در کار نبوده است. - تدبیرِ اعتراض (یا اخلاقِ شکست؟) » نسخهی قابل انتشار
به نظرِ من اینکه آقای میرحسین موسوی همان شبِ بیستودومِ خردادِ هشتادوهشت در کنفرانسی مطبوعاتی گفت که برندهی قطعیِ انتخابات است کارِ بسیار بدی بود. آقای موسوی بر پایهی کدام اطلاعات این را گفت؟ رأیها را شمرده بودند؟ این کارِ ایشان، مثلِ انتشارِ بیانیههای اولیهشان، دعوت به شورش بود. به نظرِ من هیچ شهروندِ مسؤولیتشناسی چنین نمیکند. یا دستکم وقتی هنوز همهی راههای قانونی را امتحان نکرده چنین نمیکند. - در دفاع از ادعای تقلب و اعلام پیروزی زودهنگام موسوی » آق بهمن
کاوه لاجوردی در وبلاگش یادداشتی نوشته با عنوان «تدبیر اعتراض (یا اخلاق شکست؟)». پیشنهاد میکنم اول نوشته کاوه را بخوانید و بعد این نوشته را که به نوعی پاسخ به یادداشت اوست. - فتنهی جدید و شدید! » عطاء الله مهاجرانی
فتنه ای شدید و جدید در انتظار ملت ایران است؟ - خودخواهي راهبر کنش جمعي نيست » نوآم چامسکی
اعتقاد به اين که خودخواهي يک غريزه غالب انساني است بسيار مناسب حال صاحبان ثروت و قدرت است که اميد دارند نهادهاي اجتماعي بنيان نهاده بر حس همدردي، همياري و کمک متقابل را ويران کنند. بي رحمترين عناصر ثروتمند و قدرتمند (…) مصمم اند که تأمين اجتماعي، برنامههاي بهداشتي، مدرسهها و در واقع تمام حاصل مبارزات مردمي را که به کار برآوردن نيازهاي عمومي ميآيد و تنها تأثيري ناچيز بر ثروت و قدرت آنان دارد نابود نمايند. براي آنان بسيار آسان است که نظريههاي خيال پردازانه اي ببافند که خود خواهي را در کانون طبيعت بشر قرار مي دهند و به اين ترتيب نشان دهند که اينکه انسان در فکر اين باشد که آيا زن بيوه معلولي که در سوي ديگر شهر زندگي ميکند دسترسي به غذا و پرستاري دارد، يا کودک روبرويي دسترسي به آموزش درخور دارد خطاست (يا بنا بر ادبيات مرسوم «بد» است). آُيا هيچ استدلال محکمي در توجيه اين نظريههاي مناسب حال کساني که مطرحشان ميکنند وجود دارد؟ من که سراغ ندارم. - جریان مشایی » راز سر به مهر
سال آینده انتخابات مجلس برگزار می شود و از همین رو عجله جریان مشایی برای طرح مسائلی که گمان می کنند منتقدان نظام را خوش می آید و صندوق آن ها را از رأی پر می کند، طبیعی به نظر می رسد. - آن ربّنا، این ربّنا » تورجان
این روزها خبر ممنوعیت پخش ربناهای استاد شجریان شوک بزرگی بر محافل فرهنگی وارد کرده است. با آنکه مواضع سیاسی شجریان در حوادث پس از انتخابات از همیشه تندتر شده بود و افکار عمومی آماده واکنش تند رسانه ملی به مخالف خوانی های مکرر این استاد بی بدیل موسیقی ایران بود، اما باز هم رمضان بدون صدای شجریان برای خیلی ها باورکردنی نبود.
* بدیهی است (هست؟) که این نقل قولها برای آشنایی و مطالعهی اولیه است و نه فقط اینجا بلکه هر جا به منبعی لینک یا ارجاع میدهم یا نقل قولی میکنم «اکیدا» و «قویا» توصیه میکنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
با توجه به فیلتر بودن بامدادی، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینهی بامدادی» پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |