نمودار قدرت سیاسی در ایران چه شکلی است؟

همه می‌دانیم که شرایط واقعی جامعه و شیوه‌ی توزیع قدرت سیاسی لزوما مشابه چیزی که روی کاغذ نوشته شده نیست. روابط بین اشخاص و نهادها هم لزوما مطابق حدود اختیارات یا مسئولیت‌هایی که قانون برای آن‌ها تعیین کرده نیست. در عمل می‌بینیم که مناسبت‌های دیگر و ساز و کارهای اقتصادی-اجتماعی-سیاسی آن‌چنان تاثیری روی این روابط می‌گذارند که بعضا کاملا شکل اولیه خود را از دست می‌دهند و چه بسا هیچ شباهتی به آن‌چه روی کاغذ نوشته شده نداشته باشند.

به عنوان یک مثال، بیایید ساختار نهادهای مهم رسمی در سیستم جمهوری اسلامی ایران را در نظر بگیریم. نهادهای رسمی منظورم آن‌هایی است که رسما در قانون از آن‌ها نام برده شده و برای‌شان جای‌گاه و شرح وظایف و اختیارات تعیین شده؛ مثل رهبری، مجلس و غیره. اگر همه چیز را دقیقا کتابی و مطابق با قانون رسمی نگاه کنیم این روابط احتمالا چیزی شبیه به نمودار زیر می‌شوند (برای وضوح بیشتر روی آن‌ کلیک کنید):

توزیع قدرت رسمی در سیستم سیاسی جمهوری اسلامی ایران – بدون در نظر گرفتن قدرت و حوزه‌ی نفوذ عملی نهادها

اما در واقعیت عملی می‌بینیم که روابط میان این نهادها این‌طور نیست. خیلی از این اختیارات در عمل کم‌رنگ‌تر یا پررنگ‌تر از چیزی هستند که نوشته شده. ابعاد و قدرت نسبی نهادها هم مشابه نیست. پس نمودار واقع‌گرایانه‌تر باید این اختلاف‌ها را به نوعی منعکس کند. فرض کنید این‌کار را با تغییر اندازه‌ی دایره‌های نمایش‌گر نهادهای مختلف و یا تغییر پهنای خطوطی که نشان‌دهنده‌ی نقش‌های مختلف نظارتی-انتصابی-انتخابی هستند انجام دهیم. در این صورت احتمالا به مدلی واقع‌گرایانه‌تر می‌رسیم.

اما اشکال کار این است که به دست آوردن ابعاد واقعی (قدرت و نفوذ واقعی) این نهادها نیازمند داشتن اطلاعاتی است که به دست آوردن آن‌ها همیشه ساده نیست. اما فقط برای مثال فرض کنیم بعد از نرمال‌سازی نمودار ما به همچین شکلی تبدیل شود:

توزیع قدرت رسمی در سیستم سیاسی جمهوری اسلامی ایران – با در نظر گرفتن قدرت و حوزه‌ی نفوذ عملی نهادها (اندازه‌ها فرضی و نمایشی است)

همان‌طور که گفتم مدل بالا فقط یک مثال فرضی است ولی در عین حال می‌تواند روشن‌گر باشد.

این پست را نوشتم در پاسخ بعضی از دوستانم که همیشه از من می‌پرسند «مگر فلان نهاد چنین و چنان اختیاراتی ندارد، پس چرا از آن‌ها استفاده نمی‌کند؟» یا برعکس سوالاتی مانند «فلان نهاد که مطابق قانون چنین اختیاراتی ندارد، پس چطور انجام می‌دهد؟»

در پاسخ به این نوع سوال‌ها باید نمودار ذهنی مطابق کتاب را رها کنید و واقعیت‌ها و مقیاس‌ توزیع قدرت واقعی در ساختار یک سیستم سیاسی را در نظر بگیرید. در آن صورت متوجه می‌شوید که نهادها همیشه نمی‌توانند از اختیارات قانونی خودشان استفاده کنند و یا برعکس، ممکن است عملا نفوذ و اختیاراتی به مراتب بیشتر از چیزی که در قانون برای‌شان در نظر گرفته شده داشته باشند. مسلما مدل واقعی بسیار پیچیده‌تر از این است. در دیاگرام واقعی، صرف‌نظر از نهادهای رسمی، نهادهای غیررسمی یا در سایه نیز حضور دارند و روابط واقعی لزوما در سه حالت انتصاب/نظارت/انتخاب نمی‌گنجند و ترکیب‌های پیچیده‌تری دارند.

.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.
%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: