وقتی سکوت جایگزین حقیقت شود، سکوت یک دروغ است. — یوگنی یوتوشنکو.When the truth is replaced by silence, the silence is a lie. — Yevgeny Yevtushenko
- گزارش تصویری اشپیگل از کارگاه ساخت موشکهای قسام در غزه
ساختن موشک چه ساده به نظر میرسد.
. - نون والقلم – وقتی همه خواب بودند :بخش دوم
پر از اطلاعات جالب دربارهی درگیریهای اخیر غزه و بسیار خواندنی
. - ساموئل هانتینگتون: اروپا اتحاد و جنگ
مقالهای تحلیلی و بسیار خواندنی برای آشنایی با نظریات ساموئل هانتینگتون که مانی ب. به فارسی ترجمه و تلخیص کرده است.
. - کسی یک کرگدن ارزان نمیخواهد؟
نقد نمایشنامهی کرگدن نوشتهی اوژن یونسکو و همینطور نگاهی به اجرای اخیر آن توسط یک وبلاگ هنری-ادبی خوب.
. - آنان که «هر دو طرف» را محکوم می کنند، پست تر از خود قاتلانند! — ترجمهی مقالهای از میشل وارشاوسکی
سرانجام، روزی خواهد آمد که باراک، اولمرت، ليونی، و اشکنازی را همچون ديگر جنايتکاران جنگی، در برابر يک دادگاه عدالت بايستانند، و از آن ها بخواهند که پاسخگوی جناياتی باشند که مرتکب شده اند.
وظيفه ی ما اين است که جهان را آنقدر از رفتار اينان آگاه کنيم که بتوانيم مطمئن باشيم که اينان بهای قتل عام هايی را که مرتکب شده اند خواهند پرداخت.
اما علاوه بر اينان، يک نوع دوم از جنايتکاران هم وجود دارند. اين نوع دوّم احتمالاً می توانند از قرار داده شدن در برابر دادگاه ها فرار کنند.
اين ها دست های خودشان را مستقيماً به خون مردمان نمی آلايند؛ اما برای قاتلان، مشروعيت روشنفکرانه فراهم می آورند. اين ها، در واقعيت امر، يگانی از دولت و ارتش آدمکشان را تشکيل می دهند.
اين ها فراموش کرده اند که اسراييل، به زور، غزه و کرانه ی رود اردن را از يکديگر جدا کرد تا بتواند مردمان غزه را به جرم انتخاب کردن نمايندگان خود، در قرنطينه بگذارد و تنبيه کندشان. آخر، آن ها حق چنين انتخاب غلطی را نداشتند.
اين ها، اول: شروع به پس و پيش کردن ترتيب زمانی وقايع کردند، و آن را مطابق ميل خود از نو نوشتند. و بعد: دست به دامان منطق قرينه سازی و همسنگ نمايی شدند: «خشونت، از هردو سو به کار رفته است، و ما شاهد قربانيان بی گناه در غزه و اسراييل ـ هر دو ـ هستيم. هر غير نظامی کشته شده، يک قربانی بی گناه است.».
اما اينجا يک مشکل در کار است: در اين دليل تراشی و منطق بافی، نه ترتيب زمانی، و نه تناسب عددی، هيچکدام با واقعيّت، همخوانی ندارد.
. - کودتای حماس در سال 2007؟ کانترپانچ
باور کردن اینکه چطور تاریخ دقیقا به دلخواه اسرائیل بازنویسی میشود مشکل است. کارآمدترین دستگاه تبلیغاتی جهان کارش را خوب انجام میدهد. در این مقاله نشان داده شده است که این حماس نبود که در تابستان 2007 در غزه کودتا کرد، بلکه این فتح بود که با حمایت پنهانی اسرائیل و آمریکا برای تسلط کامل بر غزه و دور زدن حماس برای کودتا اقدام کرده بود. به قول مشاور دیک چنی، آقای دیوید وورمسر (David Wurmser) «به نظر من میرسد که اتفاقی که افتاد یک کودتا نبود بلکه واکنشی بر ضد کودتای فتح بود پیش از آنکه محقق شود.»
.
- آتشبس را حماس شکست؟!
باز هم یکی از دروغهای هیولای تبلیغاتی صهیونیسم که حتی در صفحات ویکیپدیا و لابهلای روزنامههای محلی جهان هم رسوخ کرده است. این حماس نبود که آتشبس را شکست، در واقع حماس حتی اعضای گروهکهای «مشکوکی» را که چند مورد از آتشبس تخلف کرده بودند در داخل غزه «دستگیر» کرده بود. واقعیت این است که اسرائیل علاوه بر محاصره که خود اقدام به جنگ (Act of Aggression) تلقی میشود، به طور یکجانبه اقدام به شکستن رسمی آتشبس کرد: آنهم دوبار، یکبار در چهارم نوامبر (که شش فلسطینی را کشت) و بار دیگر در 17 نوامبر 2008 (که چهار فلسطینی را کشت).
. - هولوکاستی که انکار میشود — جان پیلجر
حمله به غزه هیچ ارتباطی به حماس یا حتی حق اسرائیل برای وجود داشتن ندارد. آنها که سکوت کردهاند خوب میدانند که این حق وجود داشتن فلسطینیهاست که 61 سال پیش پایان یافت. سال 1948:
ژنرال یگال آلون خطاب به دیوید بنگورین اولین نخستوزیر اسرائیل: با عربها چکار کنیم؟
بنگورین: همه را اخراج کنید.
این دستور اخراج «یک کشور» بود، «بدون در نظر گرفتن سن» که اسحاق رابین آنرا امضا کرد. اسحاق رابین همان کسی است که در آیندهای نه چندان دور توسط کارآمدترین ماشین تبلیغاتی جهان «مرد صلح» لقب گرفت.
نوشتهی مثل همیشه تکاندهنده مستندساز و خبرنگار تحلیلی برجسته جان پیلجر را از دست ندهید.
رابرت فیسک – چرا آنها اینقدر از غرب متنفرند؟: یک بار دیگر اسرائیل دروازههای جهنم را به روی مردم فلسطین گشوده است. چهل غیرنظامی پناه جسته به مدرسهی سازمان ملل در غزه کشته شدند، سه نفر در نقطهای دیگر. به نظر میرسد ارتش «تمیز» اسرائیل شب موفقی را در غزه سپری کرده است.اما چرا ما باید تعجب کنیم؟آیا 17500 کشته -تقریبا همه غیرنظامی- حملهی اسرائیل به لبنان (1982)؛ 1700 غیرنظامی فلسطینی کشته شده در قتلعام صبرا و شتیلا؛ قتلعام 106 آوارهی لبنانی در قانا (1996) که بیش از نیمی از آنها کودک بودند و در یک پایگاه سازمان ملل پناه گرفته بودند؛ قتلعام 1000 نفر از آوارگان مرواحین که ابتدا توسط سربازان اسرائیلی از خانههایشان اخراج و سپس توسط آتشبار یک هلیکپتر کشته شدند و یا حملهی اسرائیل به لبنان (2006) را فراموش کردهایم؟
عجیب این است که بسیاری از رهبران غرب؛ رئیسجمهورها، نخستوزیرها و متاسفانه بسیاری از روزنامهنگاران و سردبیران «دروغ قدیمی» اسرائیل را باور میکنند که «اسرائیل تمام تلاش خودش را میکند که مانع از تلفات غیرنظامیان شود.». تمام رئیسجمهورها و نخستوزیرهایی که همین دروغ اسرائیل را به عنوان توجیهی برای پرهیز از آتشبس تکرار کردهاند دستهایشان به خون قصابیهای ششم ژانویهی 2009 آغشته است. اگر جورج بوش، 48 ساعت قبل از آن، جسارت آن را داشت که خواستار آتشبس فوری شود، این 40 غیرنظامی، زنان سالمند و کودکان، احتمالا زنده میماندند. چیزی که رخ میدهد فقط خجالتآور نیست، مایهی ننگ است.