نه ایرانی که این‌ها به دنبال آن هستند مورد شناسایی و قبول ماست و نه اسلامی که معرفی می‌کنند

بخش‌هایی از صحبت‌های میرحسین موسوی در دیدار با چند نفر از آزادگان (تاکیدها از من است):

این روزها در کنار این همه‌ی مشکلاتی که گریبان‌گیر کشور است سر و صداهایی در مورد نسبت اسلام و ایران بلند شده است. البته کاملا مشهود است که سر و صدا برای اهداف خاص سیاسی است. عده‌ای همان‌طور که صدها میلیارد دلار درآمد نفتی کشور را در سال‌های گذشته به چاه ویل سرازیر کرده‌اند امروز دنبال آن هستند که سرمایه‌های هویتی ملت را برای به دست آوردن منافع جناحی کوتاه مدت چوب حراج بزنند و گرنه همه ما می‌دانیم که برای رزمندگان ما در دفاع مقدس که از سرزمینمان دفاع می کردند بحثی به عنوان تقابل ایران و اسلام وجود نداشت.

در این جنگ نابرابر طولانی یک سانتی‌متر از خاک میهن عزیزمان واگذار نشد، در عین حال جبهه‌ها بالاترین جایگاه تجربیات عرفانی بود. در این جنگ، لحظه‌های عشق به میهن در مقابل عقاید مذهبی قرار نگرفت بلکه آنچه ما شاهد آن بودیم آمیختگی اسلام و ایران در یک هویت واحد فراگیر بود. اصولا هویت ملی اول انقلاب به نوعی تعریف شده بود که در راهپیمائی‌های منجر به پیروزی انقلاب، زرتشتیان و مسیحیان و کلیمیان در میان صفوف مسلمانان اعم از شیعه و سنی بودند و در جبهه‌ها هم کنار هم در کنار رزمندگان تکبیرگو رزمنده‌های اقلیت‌های دیگر نیز حضور داشتند و همیشه هم دارند.

آن زمان هیچ کس دنبال دوختن قبایی برای خود یا استفاده از سرمایه‌های ملی نبود. به همین دلیل اصلا نگرش دوگانه و رفتار متناقضی به نام ملت ایران و اسلام تعریف نمی‌شد. در بحث‌های اخیر متاسفانه طرح یک جنگ زرگری تازه برای خط‌ کشی‌های تازه دیده می‌شود و جالب است که امروز کسانی مدعی مکتب ایران شده‌اند که در کوتاه‌ترین زمان سازمان میراث فرهنگی کشور را متلاشی کردند. سازمانی که حافظ و نگهدارنده مظاهر هویت ملی ما باید باشد امروز شاهد آن هستیم که همان بلاهایی که بر سر سازمان برنامه آمد بر سر این سازمان نیز در حال فرود آمدن است.

در این جنگ زرگری از نگاه معاصر به اسلام و ایران طفره می‌روند. گفته نمی‌شود که کدام ایران است که باید به جهان معرفی شود و یا کدام اسلام است که باید از آن دفاع شود. ایرانی با بالاترین آلودگی به اعتیاد، ایرانی با ۱۴٫۵درصد نرخ بیکاری و ۲۹درصد بیکاری در میان جوانان، ایرانی با زندان‌های پر از زندانیان سیاسی و دهان‌های دوخته و رسانه‌های خفه شده و حقوق بشر پایمال شده، ایرانی که به دلیل سیاست‌های خانمان‌برانداز فاصله‌اش با کشورهای همسایه رقیب بیشتر می‌شود. کسی در این جنگ زرگری نمی‌پرسد که کجا رفت سند چشم‌انداز بیست ساله برای ایران پیشرفته. وقتی در این دعوا اسلام هم مطرح می‌شود گفته نمی‌شود که با گسترش سلطه دروغ و ریا چه بر سر اسلام آمده است. آیا این اسلام، اسلام آن مرجع عالیقدری است که به دلیل حق‌گویی خانه‌اش ویران می‌شود یا اسلام امام جمعه‌ای است که بدون خم به ابرو آوردن تهمت یک میلیارد دلار پول از بیگانه گرفتن و منتظر ۵۰ میلیارد دلار دیگر ماندن را به رقبای سیاسی می‌زند. یا اسلامی که به بهانه آن توسط سران بالای امنیتی افسانه‌سرایی پر از تهمت و دروغ در جامعه پخش می‌شود و در آن به خاطر حفظ خانه تار عنکبوتی اقتدارگرایان سی سال گذشته انقلاب به زیر سوال می‌رود. وقتی ۷ چهره شاخص و با سابقه روشن ادعانامه‌ای بر علیه این افسانه‌سازی به قوه قضائیه تحویل می‌دهند خودشان به زندان اوین برگردانده می‌شوند. آیا در اسلامی که حضرت علی(ع) آن را معرفی می‌کنند امکان دارد به جای متهمان، شاکیان را زندانی کنند؟

نه ایرانی که اینها به دنبال آن هستند مورد شناسایی و قبول ماست و نه اسلامی که معرفی می کنند و آن را ابزاری برای رسیدن به مطامع و منافع خود قرار می‌دهند.

ملت ما پیرو اسلامی است که مقتدایش علی (ع) است که وقتی یک عنصر غیر مسلمان جامعه، او را متهم می‌کند با او در یک ردیف در مقابل قاضی می‌نشیند و مختصر تبعیضی را که قاضی در حق او روا نمی‌دارد، بر نمی‌تابد. با تکرار این جمله که جامعه ما و حکومت ما اسلامی است چیزی ثابت نمی‌شود.اصل جواب به این سوال است که چرا در حکومتی با ادعای مسلمانی رئیس شورای نگهبان قانون اساسی در کنار یک مدیر شناخته شده سابق کشور در مقابل قاضی نمی‌نشیند تا به شکایتی که علیه او شده رسیدگی شود و در عوض آن مدیر را به زندان می‌برند.

امروز که کشور با مسائل و بحران‌های مختلفی در سطح خارجی و داخلی روبروست. یکی از راه‌های برون رفت از این بحران‌ها برچیدن دروغ از جامعه و متوقف کردن این موج سازی‌های کاذب است. به جای این جریان‌سازی‌ها و افسانه‌سرایی‌های بیهوده امنیتی باید با ملت صادق بود. و به جای طرح جنگ اسلامی-ایرانی باید به مردم گفته شود آیا حکومت حق ملت را در قانون اساسی قبول دارد یا نه و اگر قبول دارد چرا نه تنها آن اصول رعایت نمی‌شود بلکه خلاف آن در جامعه عمل می‌شود. به گونه‌ای که قانون‌گریزی نقض حقوق بنیادین و اصول اولیه عدالت نهادینه می‌شود. گفتن اینکه ایران آزادترین در جهان است در حالی که زندان‌های ما پر از زندانیان سیاسی است مشکل را حل نمی‌کند .انکار مشکلات اقتصادی نیز در حالی که مردم آثارآن را هر روز با پوست و گوشت خود حس می‌کنند چیزی را حل نمی‌کند.

از انحصارگری سرکوب وتخریب دست بردارید به مردم و داوری ملت اعتماد کنید صلح اجتماعی ایجاد کنید مشکلات به پشتوانه همت این ملت سر فراز حل می‌شود و بحران‌ها پشت سر گذاشته می‌شود. مشکل موقعی حل می‌شود که زمینه انتخابات‌های آزاد غیرگزینشی را فراهم آوریم و قوه قضائیه نشان دهد که از بازجوهای امنیتی فرمان نمی‌گیرد و مستقل است. بنده یقین دارم تشکیل یک دادگاه منصف و مستقل و علنی برای رسیدگی به همین شکایتی که هفت نفر از چهره‌های شناخته شده کشور تسلیم قوه قضائیه کرده‌اند بیش از توپ و تفنگ و موشک‌هایمان در برگرداندن امنیت به کشور می‌تواند موثر باشد.

همه باید بدانیم رفع خطرهای امنیتی برون مرزی، جلب قلب‌های مردم از طریق احقاق حقوق آنهاست. شما به مردم بازگردید آنگاه خواهید دید به سرعت دانه‌های این بحران جمع خواهد شد و نیاز به معاملات و مراودات غیر شفاف که لاجرم تامین کننده‌ی منافع ملی نیست و یا تحمیل درد و رنج بیهوده قابل اجتناب به مردم نخواهید داشت. البته برگشت به مردم مشکلاتی هم دارد که شاید سخت ترین آنها تن دادن به آرای مردم به جای آرای دولتیان باشد.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
با توجه به فیلتر بودن بامدادی، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینه‌ی بامدادی» پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.
%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: