چطوری میشه یه ایدهی خوب رو در نطفه خفه کرد؟ با ضدحال زدن به کسی که اون رو داره مطرح میکنه به خصوص وقتی که ایده هنوز خیلی خام و اولیه باشه. تو این شرایط چند تا جملهی ضد حال و فیدبک منفی اساسی ممکنه طرف رو به کلی از ایدهای که داره منصرف کنه. اینو نمینویسم واسه اینکه شما برین و اینکار رو بکنید. برعکس، اینو مینویسم واسه همهمون (از جمله خودم) که بتونیم راحتتر اونایی که اینکار رو میکنن شناسایی کنیم و بهشون یادآوری کنیم که کشتن یه ایدهی جدید و دلسرد کردن آدمها کار سختی نیست (اگه این آدمها مصداق واقعی اسهول نیستن، پس کیه؟). بهشون یادآوری کنیم که قرار نیست هر ایدهای را عملی کنن، اما قرار هم نیست همون اول توی سرش بزنن. ایدهها و حرفها رو جدی بگیریم. اجازه بدیم مطرح بشن و تا حدی که امکانش رو داریم شکل گرفتن و مطرح شدنشون رو ترویج و تشویق کنیم. بزرگترین ایدههای تاریخ هم بالاخره یه روزی ایدهی اولیهای بودن و حتی شاید هم به نظر خیلیها مضحک یا نشدنی میاومدن.
جملههای زیر در شمار موثرترین روشهای «کشتن ایدههای جدید» هستند (اینا رو توی یه ورکشاپ یادداشت کردم. متاسفانه مرجع ندارم براش):
- یادت نره که ما باید پول هم در بیاریم.
- مدیریت هیچوقت این ایده رو قبول نخواهد کرد.
- در موردش فکر میکنیم، اما «بعدا».
- میدونم که اینکار ممکن نیست.
- ما واسه اینکار بیش از حد کوچک/بزرگ هستیم.
- اینو قبلا آزمایش کردیم.
- این کار خیلی گرون در میاد.
- الان وقت مناسبی واسه این جور بحثها نیست.
- این یعنی کار بیشتر! دنبال دردسریا.
- ما همیشه اینطور کار میکردیم، حالا واسه چی باید عوضش کنیم؟
- تو مشکل رو درست متوجه نشدی.
- خوبه. بحث رو ادامه میدیم اما بعدا.
- تو قسمت ما، وضعیت فرق میکنه.
- بذار یکی دیگه اول آزمایشش کنه.
- این تو برنامهریزی بلندمدت ما نمیگنجه.
- با علی صحبت کن، این مربوط به تخصص من نمیشه.
- ما امسال همین الانش هم بیش از بودجهمون خرج کردیم.
- این کار نمیکنه. تازه مخالف اساس نامه شرکته.
- واسه اش وقت نداریم.
- ایدهات از لحاظ تئوری خوب به نظر میرسه، اما چطوری میخوای عملیاش کنی؟
- واسه عملی کردنش به اندازهی کافی نیروی انسانی نداریم.
- واسه این ایده هنوز آماده نیستیم.
- واسه تغییر دیگه خیلی دیر شده.
آدمی که این جملهها رو به کسی که داره برای اولین بار ایدهاش رو باهاش مطرح میکنه میگه معمولا منظورش چیز دیگهای هست اما روش نمیشه یا جراتش رو نداره منظور اصلیش رو بگه. منظور اصلیش هم معمولا یکی یا چند تا از موارد زیره:
- من از شنیدن یا بحث کردن در مورد ایدههای جدید وحشت دارم. امنیت روانیام رو با حرفهات به خطر ننداز!
- ما همین الانش بهترین هستیم و بهتر از این دیگه نمیشه باشیم. اگه بهتر از این نمیشه باشیم دیگه اصولا واسه چی در مورد ایدههای جدید صحبت کنیم؟
- من تو رو اصلا عددی حساب نمیکنم که بخوای واسه من ایدهی جدید بدی جوجه.
- بهتر شدن نیاز به کالیبر داره. ول ل ل ل ل ل ل ل ش کن.
شاید فکر کنید موضوق فقط به کار و پول درآوردن مربوط میشود. اما همیشه این نیست. خیلی از ما با همین روشها بچههایمان را به موجوداتی خشک و بیخلاقیت مثل خودمان تبدیل میکنیم.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.